Return to Video

The Most Dangerous Game: Joel McCrea, Fay Wray, Leslie Banks, Robert Armstrong (1932 Movie)

  • 2:02 - 2:06
    کانال بر روی نمودار. بنابراین چراغ مارک.
  • 2:06 - 2:09
    پس چه با آنها اشتباه است؟
  • 2:09 - 2:11
    کسانی که چراغ ها به نظر نمی رسد به فقط در جای مناسب.
  • 2:11 - 2:14
    آنها هر دو از بیت از موقعیت ، با توجه به این.
  • 2:14 - 2:16
    دو شناور نور معنی یک کانال امن بین جهان.
  • 2:16 - 2:20
    "امن بین جهان بر سر" در این آب نیست.
  • 2:20 - 2:25
    اینجا نگاه کنید. شما آب را ببینید shoals در سمت جزیره...
  • 2:25 - 2:28
    در حالی که عمیق soundings اجرا به سرزمین اصلی.
  • 2:28 - 2:30
    هر یک از شما دیده می شود کاپیتان امروز؟
  • 2:30 - 2:35
    -- شماره او برای صرف شام به پایین نیست. -- نه ، و او برای ناهار دان نشده است.
  • 2:35 - 2:38
    او پل از شما چپ نیست تصمیم گرفت تا از طریق کانال می آیند.
  • 2:38 - 2:40
    چه چیزی شما را در رانندگی؟
  • 2:40 - 2:43
    از زمانی که شما به او آن سفارشات دیروز به قطع را از طریق این آب...
  • 2:43 - 2:46
    او به حال وحشت.
  • 2:46 - 2:50
    جای کار اشتباه است. L... با سلام ، من عصبی خودم.
  • 2:50 - 2:52
    توضیحات ، چه چیزی شما را برای اعصاب توصیه؟
  • 2:52 - 2:55
    -- او را به ضرب گلوله کشته اسکاچ را. -- بطری کامل است.
  • 2:55 - 2:59
    -- نه! من اعصاب بیش از حد. -- در اینجا شما هستند ، برنامه Doc.
  • 2:59 - 3:02
    فقط آنچه شما نیاز دارید.
  • 3:02 - 3:08
    -- خب ، شاید حق با شماست. -- و چه پسر.
  • 3:08 - 3:10
    -- عصر به خیر ، سروان. -- عصر بخیر ، آقا.
  • 3:10 - 3:15
    -- ممکن است من با شما صحبت می کنند؟ -- چرا ، مطمئنا. برو جلو.
  • 3:15 - 3:18
    ما به عنوان مستقیم برای کانال بین Branca جزیره و سرزمین اصلی است.
  • 3:18 - 3:23
    -- خوب -- اما چراغ خاموش کمی ، با توجه به نمودار.
  • 3:23 - 3:26
    نمودار ها هرگز در این تاریخ بخشی از اقیانوس آرام. شما می دانید که.
  • 3:26 - 3:28
    من می دانم آقا ، اما...
  • 3:28 - 3:30
    آیا Branca جزیره متوسط هر چیزی به شما؟
  • 3:30 - 3:34
    -- خب ، نه زیاد. -- شاید اگر من با آقای Rainsford صحبت کرد...
  • 3:34 - 3:36
    باب ملوان نیست. او یک شکارچی است.
  • 3:36 - 3:39
    او در بسیاری از این سفرها است. او جوان است ، اما او تا به قضاوت است.
  • 3:39 - 3:42
    من او تماس بگیرید.
  • 3:42 - 3:45
    -- اوه ، باب. باب! -- آن چیست؟
  • 3:45 - 3:47
    -- بیا اینجا ، بله؟ -- فقط یک دقیقه.
  • 3:47 - 3:49
    چه چیزی شما را آزار کاپیتان؟
  • 3:49 - 3:54
    هیچ مرجانی reefed ، کوسه آلوده وجود دارد آب در تمام جهان از این است.
  • 3:54 - 3:57
    پسر! فقط یک نگاهی به این.
  • 3:57 - 4:00
    شما روشن نمی داغ به عنوان یک شکارچی ، توضیحات ، اما آه ، چه یک عکاس.
  • 4:00 - 4:02
    اگر ما می خواهم به حال به شما برای گرفتن عکس در سفر سوماترا...
  • 4:02 - 4:04
    کتاب من به آنها ممکن است اعتقاد داشته اند.
  • 4:04 - 4:07
    اگر شما می خواهم مرا در سفر سوماترا ، شما می خواهم که در این یکی به من هرگز.
  • 4:07 - 4:13
    بگو : در اینجا یکی از متورم کشتی ، کاپیتان. ماده؟
  • 4:13 - 4:15
    این سگ های قدیمی دریا می گویند نخ به بچه یکدیگر...
  • 4:15 - 4:17
    و در نهایت باور آن همه به خود است.
  • 4:17 - 4:19
    من فکر می کنم که آقای Rainsford باید بدانید...
  • 4:19 - 4:22
    که چراغ های کانال ها نه تنها در موقعیت داده شده در نمودار.
  • 4:22 - 4:25
    آه. خب ، چه شما فکر می کنید ، fellas؟
  • 4:25 - 4:31
    من فکر می کنم ما باید به نوبه خود و البته خارج است.
  • 4:31 - 4:33
    ما پیش رو خواهید بروید.
  • 4:33 - 4:40
    بسیار خوب ، آقا. این کشتی خود را.
  • 4:40 - 4:43
    "' ستاره شام ، گاری روپوش دار و او سمت دریا زمستانی است. "
  • 4:43 - 4:46
    در حال حاضر ، یک دقیقه صبر کنید ، fellas. اجازه دهید بحث در این بیش از.
  • 4:46 - 4:49
    -- بدون استفاده از مصرف هر نوع احتمال وجود دارد. -- شانس؟ این بحث خوب است...
  • 4:49 - 4:52
    آینده از fella که فقط از طریق کردم ببر صورتم سیلی در صورت.
  • 4:52 - 4:54
    زیبا از این است.
  • 4:54 - 4:56
    و او در مورد گرفتن احتمال مذاکرات است.
  • 4:56 - 5:00
    در اینجا توضیحات شارژ دشمن با یک دوربین بدون بار است.
  • 5:00 - 5:02
    عبارت چهره ها و ، بیل توضیحات.
  • 5:02 - 5:04
    او بیشتر وحشت زده به نظر می رسد از ببر.
  • 5:04 - 5:07
    -- او. -- What'd شما در ذهن خود داشته ، توضیحات؟
  • 5:07 - 5:10
    من به شما بگویم آنچه که من در ذهن من بود.
  • 5:10 - 5:13
    من از تناقض تفکر بود تمدن.
  • 5:13 - 5:18
    جانور از جنگل کشتن تنها برای وجود خود را به نام وحشی.
  • 5:18 - 5:21
    مرد ، کشتار فقط برای ورزش ، اصطلاح متمدن است.
  • 5:21 - 5:23
    -- بشنو! بشنو! -- ضد و نقیض بیتی است ، آن را نمی؟
  • 5:23 - 5:25
    در حال حاضر ، فقط یک دقیقه است. شما فکر می کنید چه چیزی...
  • 5:25 - 5:29
    آن را نه فقط به اندازه ورزش برای حیوان را به عنوان آن را برای مرد است؟
  • 5:29 - 5:31
    نگاهی که هموطنان حق وجود دارد ، به عنوان مثال.
  • 5:31 - 5:34
    هرگز یک زمان وجود دارد وقتی که او نمی توانست بدست دور.
  • 5:34 - 5:37
    او نمی خواست. او علاقه مند به شکار من است.
  • 5:37 - 5:39
    او به من نفرت نیست وسیله او را...
  • 5:39 - 5:42
    بیشتر از من از او متنفر برای تلاش به من اتهام.
  • 5:42 - 5:44
    به عنوان یک ماده در واقع ، ما یکدیگر را تحسین است.
  • 5:44 - 5:48
    شاید ، اما مکان را تغییر دهید با ببر؟
  • 5:48 - 5:52
    -- خب ، حالا نه. -- MM - میلیمتر
  • 5:52 - 5:55
    در اینجا می آید که بانوی بد شانس دوباره.
  • 5:55 - 5:57
    امشب هم سوم.
  • 5:57 - 6:00
    -- در اینجا. اجازه بدهید این سو و ان سو حرکت کردن آنها است. -- یک دقیقه صبر کنید. آیا فرار از این موضوع نیست.
  • 6:00 - 6:03
    -- بله ، صحبت کردن. -- یک سوال از شما پرسیدم.
  • 6:03 - 6:06
    -- شما؟ من را فراموش کرده است. -- اوه ، نه ، این کار را نکرده.
  • 6:06 - 6:09
    من از شما پرسید که اگر می شود وجود دارد به عنوان ورزش های زیادی را در بازی...
  • 6:09 - 6:11
    اگر شما ببر به جای شکارچی.
  • 6:11 - 6:13
    -- بیا. -- چه پاسخ شما در حال حاضر ، باب؟
  • 6:13 - 6:15
    این چیزی من هرگز مجبور به تصمیم گیری.
  • 6:15 - 6:17
    گوش دادن در اینجا ، شما همراهان.
  • 6:17 - 6:21
    این جهان را به دو نوع تقسیم می از افراد... شکارچی و شکار.
  • 6:21 - 6:23
    خوشبختانه ، من یک شکارچی هستم. هیچ چیز می تواند که تغییر.
  • 6:23 - 6:36
    چسبیدن به در!
  • 6:36 - 6:39
    سلام! میهمان گرامی ، پایین وجود دارد! میهمان گرامی ، اتاق موتور!
  • 6:39 - 7:10
    -- پانل آب گرفتگی شده است! -- اگر آب بازدید آن دیگهای بخار داغ...
  • 7:10 - 7:14
    راهنما!
  • 7:14 - 7:31
    راهنما!
  • 7:31 - 7:40
    شما در تلاش برای من غرق؟
  • 7:40 - 7:42
    دیگران کجا هستند؟
  • 7:42 - 7:44
    رجوع کنید به کسی؟
  • 7:44 - 7:53
    هیچ کس را ترک اما ما دو و... که fella.
  • 7:53 - 7:56
    توضیحات! راهنما!
  • 7:56 - 8:01
    -- نگاه! -- کوسه!
  • 8:01 - 11:00
    آلبوم! باعث شد من!
  • 11:00 - 11:12
    سلام! کسی اینجا؟
  • 11:12 - 11:19
    هر کسی در اطراف من می گویم.
  • 11:19 - 11:26
    اوه ، سلام. آیا این خانه شما است؟
  • 11:26 - 11:31
    من سعی به شکستن در ، اما من خراب شده است.
  • 11:31 - 11:33
    قایق بادبانی ما فقط غرق با تمام دست.
  • 11:33 - 11:39
    من در ساحل و در بر داشت محل شما در اینجا به طور تصادفی.
  • 11:39 - 11:46
    من سعی میکنم نیست سرزده را ، اما من در نوع مربا هستم.
  • 11:46 - 11:48
    آیا نمی دانند هر انگلیسی؟
  • 11:48 - 11:50
    Lvan هر زبانی صحبت می کنند نیست.
  • 11:50 - 11:53
    او تا به بدبختی به گنگ شود.
  • 11:53 - 11:56
    اوه ، سلام. آیا شما صاحب اینجا؟
  • 11:56 - 12:01
    بله. به قلعه فقیر من خوش آمدید.
  • 12:01 - 12:03
    -- قلعه؟ -- این یک بار شد.
  • 12:03 - 12:06
    ساخته شده توسط پرتغالیها ، قرن ها پیش.
  • 12:06 - 12:10
    من تا به حال خرابه ترمیم به خانه ام اینجا.
  • 12:10 - 12:12
    من تعداد Zaroff.
  • 12:12 - 12:16
    اسم من رابرت Rainsford. خوشحالم که شما را ملاقات کرد.
  • 12:16 - 12:19
    بسیار خوشحالم.
  • 12:19 - 12:21
    Lvan قزاق است.
  • 12:21 - 12:25
    من می ترسم ، مثل همه همقطاران من هموطنان ، او کمی وحشی است.
  • 12:25 - 12:37
    لبخند ، ایوان.
  • 12:37 - 12:42
    من در تلاش بود به او را درک می خواهم غرق در کانال.
  • 12:42 - 12:46
    اما هولناک چگونه!
  • 12:46 - 12:49
    و منظور شما می گویند که شما تنها بازمانده؟
  • 12:49 - 12:53
    بله ، من می ترسم من هستم.
  • 12:53 - 12:56
    شما در برخی از؟
  • 12:56 - 12:59
    من می خواهم که نقطه سمت چپ هرگز اگر من تا به حال شده است.
  • 12:59 - 13:02
    swellest جمعیت بر روی زمین... بهترین دوستان من.
  • 13:02 - 13:06
    -- باور نکردنی است. -- چنین چیزهایی همیشه باور نکردنی.
  • 13:06 - 13:09
    مرگ برای دیگران ، نه برای خودمان.
  • 13:09 - 13:13
    که چگونه است از مهمانان دیگر من احساس می شود.
  • 13:13 - 13:15
    مهمانان دیگر شما؟ شما معنی این امر در گذشته اتفاق افتاده؟
  • 13:15 - 13:21
    میهنان عزیزم ، ما بازماندگان چند از خراب کردن گذشته هنوز در خانه است.
  • 13:21 - 13:24
    به نظر می رسد که این جزیره لعنت.
  • 13:24 - 13:27
    این فقط آنچه کاپیتان گفت.
  • 13:27 - 13:29
    فقط او فکر آن غیر مسکونی است.
  • 13:29 - 13:33
    ما قزاقها الهام ما در تنهایی.
  • 13:33 - 13:37
    -- خوب ، استراحت برای من ، به هر حال. -- خانه من متعلق به شما است.
  • 13:37 - 13:40
    آه ، توسط روش. شما می خواهید به تغییر کسانی که مرطوب ژنده پوش بلافاصله.
  • 13:40 - 13:43
    بله. به نظر می آیند در مورد راه من احساس می کنم.
  • 13:43 - 13:45
    بله.
  • 13:45 - 13:48
    من برخی از لباس های گشاد شکار که من برای مهمانان من نگه دارید...
  • 13:48 - 13:53
    که احتمالا شما می توانید وارد شدن.
  • 13:53 - 13:55
    Lvan خواهد شد به شما نشان دهد به اتاق خود.
  • 13:55 - 13:59
    -- با تشکر از شما. -- شما یک نوشیدنی سفتی وجود دارد همچنین پیدا کردن.
  • 13:59 - 14:02
    خیلی متشکرم.
  • 14:02 - 14:34
    همه لذت من است.
  • 14:34 - 14:40
    بفرمایید تو.
  • 14:40 - 14:45
    -- آماده ، Rainsford؟ -- تمام مجموعه.
  • 14:45 - 14:47
    من می ترسم ما به پایان رسید شام.
  • 14:47 - 14:49
    اما من دستور داده اند که چیزی برای شما.
  • 14:49 - 14:51
    با تشکر. من احساس نمی مانند غذا خوردن ، هر چند.
  • 14:51 - 14:55
    آه. خوب ، شاید بعدها.
  • 14:55 - 14:57
    در حال حاضر ، پس از آن ، چه چیزی شما را به قهوه می گویند...
  • 14:57 - 15:04
    و بیشتر جذاب شرکت؟
  • 15:04 - 15:08
    سخت است برای فراموش کردن سرنوشت رفقای شما ، من می دانم...
  • 15:08 - 15:12
    اما مهمان زنانه ما به راحتی مزاحمت.
  • 15:12 - 15:15
    اگر من به شما التماس می تواند برای قرار دادن چهره خوبی بر این موضوع است.
  • 15:15 - 15:18
    فرض طرب شما نمی ممکن است احساس.
  • 15:18 - 15:28
    -- چرا ، مطمئن شوید. البته. -- با تشکر از شما.
  • 15:28 - 15:31
    دوشیزه Trowbridge ، ممکن است من در حال حاضر آقای رابرت Rainsford.
  • 15:31 - 15:34
    -- خانم حوا Trowbridge. -- چگونه شما؟
  • 15:34 - 15:37
    -- چگونه شما؟ -- و برادرش ، آقای مارتین Trowbridge.
  • 15:37 - 15:39
    حال شما چطور است ، قدیمی اختتامیه جشنواره صنعت چاپ خوبی زده شده ، من حدس می زنم ، متعجب؟
  • 15:39 - 15:43
    -- بیرون آمدن از آن را در حال حاضر ، به لطف. -- ما می دانیم چگونه آن را احساس ، کار ما نیست ، حوا؟
  • 15:43 - 15:45
    در واقع ما انجام دهد.
  • 15:45 - 15:47
    شاید آقای Rainsford می خواهم برخی از قهوه داغ است.
  • 15:47 - 15:53
    اوه ، بله ، البته. آقای Rainsford ، لطفا اینجا نشستن.
  • 15:53 - 15:55
    ودکا ، که چیزهای!
  • 15:55 - 15:58
    یکی shot'll شما را خشک سریعتر از همه قهوه در جاوا است.
  • 15:58 - 16:01
    باید آن را بازی شیر یا خط کردن ، هر چند. مثل این.
  • 16:01 - 16:03
    در حال حاضر ، مارتین ، شما ندارد به آن همه امشب نوشیدن ، شما انجام دهم؟
  • 16:03 - 16:07
    آیا نمی شود مسخره ، SIS. ما قربانی شرایط هستند.
  • 16:07 - 16:09
    همان آقای Rainsford.
  • 16:09 - 16:12
    و اگر کسی حق دارد به مشروب خود را ، آن را قربانی شرایط است.
  • 16:12 - 16:14
    -- این است که چنین است ، به حساب نمی آید؟ -- البته ، بله.
  • 16:14 - 16:17
    -- شما در یک کشتی شکسته بودند بیش از حد؟ -- بله.
  • 16:17 - 16:19
    قایق نجات ما تنها را نجات داد...
  • 16:19 - 16:21
    من و برادرم و دو ملوان.
  • 16:21 - 16:25
    تعداد ما در کنار دریا با در بر داشت چیزی جز لباس در پشت ما است.
  • 16:25 - 16:27
    کسانی که چراغ کانال باید منتقل شده است.
  • 16:27 - 16:30
    -- من تعجب می کنم که آن گزارش نشده است. -- خب ، ما خواهیم 'EM گزارش...
  • 16:30 - 16:32
    فقط به عنوان محض این که ما به عقب بر گردیم به سرزمین اصلی است.
  • 16:32 - 16:35
    می بینید ، تعداد تنها یکی راه اندازی...
  • 16:35 - 16:40
    و این در دست تعمیر است.
  • 16:40 - 16:44
    روس ها نیستند بهترین مکانیک.
  • 16:44 - 16:47
    من می ترسم ما باید صبور باشید چند روز بیشتر طول.
  • 16:47 - 16:51
    این همه حق با من است. من احساس می کنم به عنوان اگر من زندگی در زمان قرض گرفته بودند در حال حاضر است.
  • 16:51 - 16:54
    صحبت از آن ، شاید در حال حاضر شما به ما بگویید...
  • 16:54 - 16:56
    یک کمی مورد که شما می شوند.
  • 16:56 - 17:00
    همین sketchily ، شما می دانید... به دنیا آمد ، ازدواج کرد ، که چرا من را ترک آخرین کار من است.
  • 17:00 - 17:02
    نه ، نه ، نه ، نه. یک لحظه ، لطفا.
  • 17:02 - 17:06
    آقای Rainsford نیاز به توضیح هرگز که او در خانه من است.
  • 17:06 - 17:09
    ما سرگرم مشهور ، دوشیزه Trowbridge.
  • 17:09 - 17:14
    صبر کنید یک دقیقه ، یک دقیقه صبر کنید. آیا به من بگویید. اجازه دهید من حدس می زنم.
  • 17:14 - 17:17
    من می دانم. جانشینی میله پرچم.
  • 17:17 - 17:20
    -- من می دانم. او نوشت : برخی از کتاب. -- نه ، او زندگی می کردند برخی از کتاب ها.
  • 17:20 - 17:24
    اگر اشتباه نکنم ، این آقای رابرت Rainsford...
  • 17:24 - 17:26
    که بازی بزرگ را شکار بنابراین adventurously.
  • 17:26 - 17:28
    آره؟ در اینجا به بله.
  • 17:28 - 17:31
    -- من یک اسلحه در اطراف کمی lugged. -- "من یک تفنگ در اطراف کمی lugged."
  • 17:31 - 17:35
    نه ، من کتاب های شما را خوانده ام. من خواندن همه کتاب در شکار.
  • 17:35 - 17:39
    -- papiroso؟ -- با تشکر از شما.
  • 17:39 - 17:42
    تنها در مال شما که من پیدا کردم نقطه عاقل.
  • 17:42 - 17:44
    -- به نظر شما چه معنی ، "عاقل"؟ -- سیگار؟
  • 17:44 - 17:48
    -- HMM؟ آره. با تشکر. -- شما بهانه ای نیست به هیچ بهانه ای نیاز دارد.
  • 17:48 - 17:50
    اجازه دهید من مراجعه کنید. چگونه آن را به شما قرار داده؟
  • 17:50 - 17:53
    "شکار است که به عنوان یک بازی به عنوان پوکر گل میخ...
  • 17:53 - 17:55
    تنها محدودیت ها بالاتر است. "
  • 17:55 - 17:59
    -- شما قرار داده اند مورد ما کاملا. -- سپس شما یک شکارچی خودتان هستید؟
  • 17:59 - 18:04
    ما قوم و خویشی ارواح. این یکی شور من است.
  • 18:04 - 18:07
    او در تمام طول روز خواب و تمام شب شکار.
  • 18:07 - 18:10
    و چه بیشتر ، Rainsford ، او باید شما انجام همین کار است.
  • 18:10 - 18:13
    خواهیم ورزش پایتخت را با هم داشته باشند ، امیدوارم.
  • 18:13 - 18:15
    آیا تشویق او نیست.
  • 18:15 - 18:17
    او به حال دو ملوانان ما را مشغول...
  • 18:17 - 18:19
    تعقیب در اطراف جنگل پس از گیاهان و جانوران...
  • 18:19 - 18:23
    که ما را نداشته باشند آنها را به مدت سه روز دیده می شود.
  • 18:23 - 18:28
    اما آنچه که به شکار؟
  • 18:28 - 18:32
    من به شما بگویم. شما سرگرم می شود ، من می دانم.
  • 18:32 - 18:34
    من یک چیز نادر انجام داده اند.
  • 18:34 - 18:37
    من اختراع کرده اند احساس جدید.
  • 18:37 - 18:39
    بله ، و او با آن ناشی از خست است.
  • 18:39 - 18:41
    این احساس ، تعداد؟
  • 18:41 - 18:45
    آقای Rainsford ، خدا بعضی از شاعران مرد.
  • 18:45 - 18:49
    برخی از او ساخته شده پادشاهان ، برخی از گدا.
  • 18:49 - 18:52
    من ، او یک شکارچی است.
  • 18:52 - 18:58
    دست من برای ماشه ساخته شده بود ، پدرم به من گفت.
  • 18:58 - 19:00
    او مردی بسیار ثروتمند بود...
  • 19:00 - 19:04
    با یک چهارم از یک میلیون هکتار در کریمه ، و دانلود سرسخت.
  • 19:04 - 19:07
    وقتی که من تنها هنوز بالا او به من اسلحه من است.
  • 19:07 - 19:11
    -- برای او مناسب است. -- زندگی من شده است یک شکار با شکوه است.
  • 19:11 - 19:14
    این امر می تواند غیر ممکن است برای من که به شما که چگونه بسیاری از حیوانات را کشته اند.
  • 19:14 - 19:21
    -- اما وقتی که انقلاب... -- بیرون نگاه کنید.
  • 19:21 - 19:23
    اوه ، من متاسفم.
  • 19:23 - 19:26
    تعداد Zaroff بسیار جالب بود...
  • 19:26 - 19:31
    من این خطر را درک نمی کنند.
  • 19:31 - 19:34
    آه ، آن همه در حال حاضر است. چه شما گفت : در مورد انقلاب ، تعداد؟
  • 19:34 - 19:38
    اوه ، صرفا که من فرار با بسیاری از بخت من است.
  • 19:38 - 19:43
    طبیعتا ، من همچنان به شکار در سراسر جهان است.
  • 19:43 - 19:46
    در آفریقا بود که بوفالو کیپ به من داد این است.
  • 19:46 - 19:48
    است که باید تماس نزدیک شده اند.
  • 19:48 - 19:52
    بله. هنوز مرا اذیت گاهی اوقات.
  • 19:52 - 19:56
    با این حال ، در دو ماه من در راه من به آمازون بود.
  • 19:56 - 20:00
    من شنیده ام که پلنگ وجود دارد به غیر منتظره ای حیله گری می گیرند.
  • 20:00 - 20:03
    نه ، نه ، نه. بدون ورزش در همه.
  • 20:03 - 20:06
    خب ، شرایط بد هستند همه جا این روزها.
  • 20:06 - 20:10
    یک شب ، که من در چادر من دراز با این...
  • 20:10 - 20:12
    این سر از معدن...
  • 20:12 - 20:16
    یک فکر وحشتناک مثل یک مار چشم گیری راه یافته به مغز من.
  • 20:16 - 20:19
    شکار بود به من با مته سوراخ.
  • 20:19 - 20:22
    آیا این چنین فکر وحشتناک ، تعداد؟
  • 20:22 - 20:28
    است ، بانوی عزیز من ، زمانی که شکار کرده است شلاق برای تمام احساسات دیگر.
  • 20:28 - 20:30
    هنگامی که من از دست رفته عشق من از شکار...
  • 20:30 - 20:38
    من عشق من زندگی را از دست داد... عشق.
  • 20:38 - 20:41
    خوب ، شما به نظر می رسد ایستاده بود آن را بسیار خوب است.
  • 20:41 - 20:44
    من حتی سعی کردم تا خودم را غرق به سطح وحشیانه.
  • 20:44 - 20:49
    من خودم کامل در استفاده از تعظیم جنگ تارتار.
  • 20:49 - 20:51
    تارتار که؟
  • 20:51 - 20:54
    تارتار تعظیم جنگ...
  • 20:54 - 21:00
    که یکی وجود دارد.
  • 21:00 - 21:02
    این دوست داشتنی است.
  • 21:02 - 21:04
    حتی به این روز من ترجیح می دهم شکار با آن...
  • 21:04 - 21:06
    اما افسوس ، حتی این که خیلی مرگبار بود.
  • 21:06 - 21:11
    چیزی که نیاز داشتم سلاح تازه ای نیست...
  • 21:11 - 21:13
    اما یک حیوان جدید.
  • 21:13 - 21:17
    -- جدید حیوانی؟ -- دقیقا تا است.
  • 21:17 - 21:20
    شما یکی؟
  • 21:20 - 21:23
    بله.
  • 21:23 - 21:26
    اینجا در یک جزیره ی من...
  • 21:26 - 21:32
    من شکار بازی خطرناک ترین.
  • 21:32 - 21:35
    "بازی خطرناک ترین"؟ شما معنی ببر؟
  • 21:35 - 21:39
    ببر؟ شماره
  • 21:39 - 21:46
    ببر تا به هیچ چیز اما چنگال و دندان های نیش خود او.
  • 21:46 - 21:57
    من شنیده ام برخی از جانور عجیب و غریب زوزه به عقب در امتداد آب. همین؟
  • 21:57 - 21:59
    هیچ استفاده ، Rainsford.
  • 21:59 - 22:01
    او نمی خواهد بگویید.
  • 22:01 - 22:04
    او حتی نمی خواهد اجازه دهید شما را ببینید اتاق جایزه خود را...
  • 22:04 - 22:09
    تا او آماده می شود تا شما را در شکار whatsit بزرگ.
  • 22:09 - 22:14
    یکی راز من. من آن را نگه دارید به عنوان یک شگفتی برای مهمانان من...
  • 22:14 - 22:16
    در مقابل روز بارانی از خستگی.
  • 22:16 - 22:18
    من در آن بازی به شما اجازه...
  • 22:18 - 22:21
    و من به شما شرط می بندم من به دنبال آن.
  • 22:21 - 22:24
    شما می دانید ، Rainsford ، او شکست خورده نیستیم.
  • 22:24 - 22:27
    اگر او می گوید : یک چیز خوب است ، از آن خوب است.
  • 22:27 - 22:30
    او یک قاضی از مشروب ، جادوگر در قرارداد...
  • 22:30 - 22:32
    نقش پیانو... شما می خواهید.
  • 22:32 - 22:36
    او یک میزبان خوب و یک محقق خوب ، EH ، تعداد؟
  • 22:36 - 22:37
    بله ، بله.
  • 22:37 - 22:41
    شما می خواهید مرا به رفتن به شکار؟ شما فقط می گویند کلمه. پالس (PALS) ما.
  • 22:41 - 22:44
    ما یک حزب بزرگ داشته باشد ، چشم چپ و رفتن به شکار.
  • 22:44 - 22:46
    کاملا متمدن نقطه نظر.
  • 22:46 - 22:50
    من به شما بگویم آنچه شما باید انجام دهید. شما آمده است به جای من در Adirondacks ، نگاه کنید به.
  • 22:50 - 22:55
    خواهیم یک ماشین خصوصی داشته باشند ، مشروب و نظر دهید! در سفر...
  • 22:55 - 22:59
    و راهنماهای خواهد ساخت deers رفتار.
  • 22:59 - 23:02
    من فکر می کنم ما بهتر است تغییر موضوع.
  • 23:02 - 23:05
    بسیار خوب. تغییر موضوع.
  • 23:05 - 23:07
    آه ، من می دانم! بازی پیانو ، متعجب؟
  • 23:07 - 23:10
    اگر شما می خواهید.
  • 23:10 - 23:14
    ایده خوبی است. بازی پیانو. ترک آن را به من ، و من همه چیز را تعمیر.
  • 23:14 - 23:18
    شاید تعداد آیا می خواهید به بازی باشد.
  • 23:18 - 23:20
    شما وجود دارد ، SIS ، پرتاب آب سرد است.
  • 23:20 - 23:22
    مرا تنها بگذارید. من می دانم که در آن پیانو است.
  • 23:22 - 23:25
    من کاملا هوشیار است.
  • 23:25 - 23:28
    سادگی فریبنده.
  • 23:28 - 23:30
    «کاملا متمدن ،" آیا شما می گویند؟
  • 23:30 - 23:33
    او شراب و زنان صحبت می کند به عنوان مقدمه ای برای شکار.
  • 23:33 - 23:36
    ما وحشی می دانند که آن را پس از تعقیب است...
  • 23:36 - 23:39
    و سپس تنها که revels مرد.
  • 23:39 - 23:41
    به نظر می رسد کمی مانند کوکتل قبل از صبحانه است.
  • 23:41 - 23:44
    البته ، بله. شما می دانید گفت : سر دسته Ugandi...
  • 23:44 - 23:47
    "جستجو برای اولین بار دشمن ، پس از آن زن است. "
  • 23:47 - 23:49
    این ایده وحشی در همه جا.
  • 23:49 - 23:52
    این غریزه طبیعی است.
  • 23:52 - 23:55
    زن... حتی چنین یک زن را به عنوان این...
  • 23:55 - 23:59
    تا زمانی که خون سریع شده است کشتن؟
  • 23:59 - 24:02
    -- اوه ، من نمی دانم. -- "اوه ، من نمی دانم."
  • 24:02 - 24:05
    شما آمریکایی ها.
  • 24:05 - 24:07
    یکی از شور می سازد پس از دیگری می باشد.
  • 24:07 - 24:11
    کشتن! آنگاه عشق.
  • 24:11 - 24:13
    هنگامی که شما شناخته شده که...
  • 24:13 - 24:18
    شما باید شناخته شده وجد.
  • 24:18 - 24:22
    اوه ، مارتین!
  • 24:22 - 24:25
    در اینجا می بینید Zaroff ، پادشاه صفحه کلید...
  • 24:25 - 24:28
    یک ساعت یک جزیره Branca او.
  • 24:28 - 24:30
    در تاریخ آمده ، تعداد. در حال حاضر ، شما آنها را نشان می دهد.
  • 24:30 - 24:33
    -- چه چیزی به شما پیشنهاد؟ -- آه ، فقط یک لحن خوب.
  • 24:33 - 24:35
    اما روشن فکر نیست ، مانند شب گذشته می باشد.
  • 24:35 - 25:04
    -- فقط لحن خوب ، نگاه کنید؟ -- من می بینم.
  • 25:04 - 25:06
    آه ، سگ شکار خود را.
  • 25:06 - 25:08
    صدای خود را پایین نگه دارید و گوش کند.
  • 25:08 - 25:10
    این در مورد راه اندازی درست نیست نیاز به تعمیرات.
  • 25:10 - 25:13
    من شنیده ام boathouse ترک آن شب گذشته. امروز صبح بازگشت.
  • 25:13 - 25:15
    منظورتان این است که او شما را حفظ از بازگشت به سرزمین اصلی؟
  • 25:15 - 25:19
    بله.
  • 25:19 - 25:22
    خوب ، شاید او لذت می برد این شرکت از دو نفر بسیار جذاب است.
  • 25:22 - 25:26
    دو ، شاید. چهار نفر از ما یک هفته قبل وجود دارد.
  • 25:26 - 25:30
    -- دو نفر دیگر ناپدید شده اند. -- شما چه معنی است؟
  • 25:30 - 25:32
    یک شب بعد از شام ، تعداد در زمان یکی از ملوانان ما...
  • 25:32 - 25:35
    برای دیدن اتاق جایزه خود را...
  • 25:35 - 25:38
    در پا از آن مراحل سنگ.
  • 25:38 - 25:40
    -- که درب آهن؟ -- بله.
  • 25:40 - 25:44
    دو شب بعد او در زمان دیگر وجود دارد.
  • 25:44 - 25:46
    نه دیده شده است از سال است.
  • 25:46 - 25:48
    آیا شما از او خواست در مورد آنها؟
  • 25:48 - 25:51
    او می گوید آنها از شکار رفته ام.
  • 25:51 - 25:53
    اوه ، مراقب باشید. او ما تماشا.
  • 25:53 - 25:56
    آیا شما لبخند ، که اگر من چیزی خنده دار گفت :؟
  • 25:56 - 25:59
    در حال حاضر در اینجا نگاه کنید. شما باید اشتباه گرفته شود.
  • 25:59 - 26:01
    حالا نه.
  • 26:01 - 26:06
    شادی بپردازند.
  • 26:06 - 26:09
    -- Attaboy! Attaboy! -- با تشکر از شما.
  • 26:09 - 26:12
    چه بگویم؟ Smacks عاج میانگین ، EH ، Rainsford؟
  • 26:12 - 26:14
    پر زرق و برق بود. را متوقف کند ، لطفا.
  • 26:14 - 26:18
    من می ترسم ما شکست خورده اند تا دست نگه دارند توجه کامل از مخاطبان ما.
  • 26:18 - 26:22
    خوب ، من انتظار دارم آن را نسبتا سخت و دشوار برای آقای Rainsford...
  • 26:22 - 26:24
    تمرکز روی چیزی که بعد از همه او را از طریق شده است.
  • 26:24 - 26:27
    بانوی عزیز من ، شما شفاعت برای خودتان.
  • 26:27 - 26:31
    من می توانم افتادگی را ببینید از آن چشمان دوست داشتنی است.
  • 26:31 - 26:35
    ببخشید.
  • 26:35 - 26:37
    شما می دانید ، تعداد بدتر از خانواده حاکم است.
  • 26:37 - 26:39
    هر شب او به ما می فرستد به رختخواب مانند کودکان شیطان.
  • 26:39 - 26:43
    اوه ، نه ، عزیزم. شماره
  • 26:43 - 26:48
    کودکان جذاب.
  • 26:48 - 26:50
    وجود دارد ، شما از شنیدن چنین SIS؟
  • 26:50 - 26:53
    حال حاضر صدای یورتمه رفتن اسب در امتداد طبقه بالا و زحمت ما grownups نمی.
  • 26:53 - 26:57
    خوب ، پس از آن من حدس می زنم... من حدس می زنم من مجبور به رفتن.
  • 26:57 - 26:59
    -- شب به خیر ، آقای Rainsford. -- شب بخیر.
  • 26:59 - 27:01
    ما خواهید بود به دیدن یکدیگر صبحانه.
  • 27:01 - 27:03
    -- شب بخیر. -- شب بخیر.
  • 27:03 - 27:11
    شب خوب ، SIS. ما دیدن هر در صبحانه.
  • 27:11 - 27:14
    اوه ، Rainsford عزیز من ، من شده اند از بی پروا ترین
  • 27:14 - 27:16
    شما باید احساس نیاز به خواب بیش از حد.
  • 27:16 - 27:26
    -- بله ، من فقط در مورد تمام وارد -- سپس ایوان شما را به اتاق خود را نشان می دهد.
  • 27:26 - 27:29
    اوه ، مارتین ، به نوبه خود در اوایل ، لطفا؟
  • 27:29 - 27:34
    نگران نباشید. count'll مراقبت از من ، همه حق است.
  • 27:34 - 27:53
    در واقع من باید.
  • 27:53 - 27:56
    -- خوب ، خوب شب. -- شب خوب ، آقا.
  • 27:56 - 28:07
    خواب خوب.
  • 28:07 - 28:11
    اوه ، خدای من ، خوب ، اینجا به زندگی طولانی است.
  • 28:11 - 28:15
    عمر طولانی.
  • 28:15 - 28:17
    به من بگو ، آقای Trowbridge...
  • 28:17 - 28:19
    آیا شما نیز خسته؟
  • 28:19 - 28:21
    خسته؟ ذخیره؟
  • 28:21 - 28:23
    شما می دانید من نیست.
  • 28:23 - 28:26
    شما می دانید ، Rainsford ، ما دو فقط به طور یکسان.
  • 28:26 - 28:30
    بازگشت به تمام شب و در تمام طول روز به خواب.
  • 28:30 - 28:33
    خوب ، خوب شب.
  • 28:33 - 28:40
    خب ، چه هستند که ما جاوا انجام ، متعجب؟
  • 28:40 - 28:42
    چه ایده های بزرگ است؟
  • 28:42 - 28:45
    من فکر کردم که شاید...
  • 28:45 - 28:50
    امشب شما می خواهم برای دیدن اتاق جایزه من؟
  • 28:50 - 28:52
    اتاق جایزه شما؟
  • 28:52 - 28:56
    من مطمئن هستم که شما آن را بیشتر پیدا کردن...
  • 28:56 - 28:58
    جالب است.
  • 28:58 - 29:01
    بگو که یک ایده بزرگ است.
  • 29:01 - 29:04
    هو ، هو. در حال حاضر ما در حال پالس (PALS). هیچ رازی در حال حاضر ، متعجب؟
  • 29:04 - 29:08
    -- ما می خواهیم یک شب از آن بسازید. -- من امیدوارم که چنین است ، آقای Trowbridge.
  • 29:08 - 29:11
    فقط شما و I... پالس (PALS). ما سرگرم کننده با هم داشته باشند ، متعجب؟
  • 29:11 - 29:14
    دقیقا ، بله.
  • 29:14 - 29:16
    پاپ با هم.
  • 29:16 - 29:59
    Attaboy ، شهرستان ها ، پسر ، پسر بچه ها ، شهرستان ها.
  • 29:59 - 30:01
    لطفا اجازه دهید من وارد میدان می شوید
  • 30:01 - 30:05
    من متاسفم به برهم زدن شما ، اما من وحشت زده است.
  • 30:05 - 30:07
    -- چه بود؟ کسانی که سگ؟ -- برادر من.
  • 30:07 - 30:10
    من گوش دادن به ساعت برای او به طبقه بالا آمد.
  • 30:10 - 30:12
    من فقط به اتاق خود رفته است. او وجود ندارد!
  • 30:12 - 30:16
    -- او احتمالا در جایی با شمارش. -- که فقط آنچه من می ترسم.
  • 30:16 - 30:20
    تعداد Zaroff برنامه ریزی چیزی... در مورد من و برادرم.
  • 30:20 - 30:22
    شما واقعا فکر می کنم هر چیزی به برادر شما اتفاق افتاده است؟
  • 30:22 - 30:24
    اوه ، من نمی دانم ، اما ما باید او را.
  • 30:24 - 30:27
    آیا شما به من کمک کن؟
  • 30:27 - 30:29
    چرا ، البته من به شما کمک کند.
  • 30:29 - 30:35
    -- آیا شما فکر می کنم او رفته؟ -- جایی که دیگران کجا رفتند؟
  • 30:35 - 30:37
    درب آهن.
  • 30:37 - 30:40
    طبقه پایین من شما را ملاقات در پنج دقیقه.
  • 30:40 - 31:11
    متشکرم.
  • 31:11 - 32:09
    این عجیب و غریب است. این قفل.
  • 32:09 - 32:11
    Zaroff! او فرو می ریزند.
  • 32:11 - 32:49
    در اینجا ، سریع!
  • 32:49 - 33:09
    برادر من کجاست؟
  • 33:09 - 33:12
    شما او را کشتند!
  • 33:12 - 33:15
    که کشته ای برادر من!
  • 33:15 - 33:17
    شما!
  • 33:17 - 33:38
    چرا شما...
  • 33:38 - 33:40
    بیا ، بیا ، عزیز Rainsford من.
  • 33:40 - 33:43
    من نمی خواهم به شما درمان مهمان دیگر من می خواهم.
  • 33:43 - 33:48
    من و شما ، ما شکارچیان.
  • 33:48 - 33:51
    پس این خطرناک ترین بازی خود را.
  • 33:51 - 33:54
    بله. هموطنان عزیز من ، من در نظر گرفته شده به شما می گویند شب گذشته...
  • 33:54 - 33:56
    اما شما می دانید ، دوشیزه Trowbridge...
  • 33:56 - 33:58
    شما او را مانند یک حیوان شکار.
  • 33:58 - 34:00
    من می دانم آنچه شما فکر می کنید ، اما شما در اشتباه هستند.
  • 34:00 - 34:03
    او هوشیار و مناسب برای ورزش زمانی که من او را بیرون فرستاده.
  • 34:03 - 34:06
    یک ساعت یا دو تا در اینجا بسته به ارمغان آورد او را به حواس خود را.
  • 34:06 - 34:09
    شما raving در دیوانه وار!
  • 34:09 - 34:13
    بله ، بله ، بله. من آن را خاموش کنند... زمانی که ما به پایان رسید ام.
  • 34:13 - 34:18
    هموطنان احمق سعی به فرار از طریق مرداب ها توخالی مه است.
  • 34:18 - 34:20
    ببینید ، زمانی که من برای اولین بار آغاز شد جوراب زنانه ساقه بلند جزیره من...
  • 34:20 - 34:23
    بسیاری از مهمانان من فکر کردند که من شوخی...
  • 34:23 - 34:26
    بنابراین من تاسیس این اتاق غنیمت.
  • 34:26 - 34:29
    من همیشه آنها را به اینجا آورد قبل از شکار.
  • 34:29 - 34:32
    ساعت با غنائم من...
  • 34:32 - 34:35
    و آنها معمولا بهترین کار خود را به دور از من.
  • 34:35 - 34:38
    کجا شما این فقیر شیاطین؟
  • 34:38 - 34:43
    پراویدنس ارائه جزیره من با صخره های خطرناک.
  • 34:43 - 34:45
    اما نور شناور وجود دارد به علامت کانال امن.
  • 34:45 - 34:50
    آنها همیشه و نه آن را علامت بزنید.
  • 34:50 - 34:52
    -- شما به آنها منتقل شده است. -- دقیقا درست است.
  • 34:52 - 34:55
    خیلی بد قایق بادبانی خود را باید رنج می برد...
  • 34:55 - 34:57
    اما حداقل ما را گرد هم آورده است.
  • 34:57 - 35:00
    شما مردان نیمه غرق شده را مصرف می کنند از کشتی شما شکسته تشبیه می...
  • 35:00 - 35:02
    و آنها را بیرون کردن تعقیب و دنبال می شود.
  • 35:02 - 35:04
    من به آنها بدهد هر در نظر گرفتن...
  • 35:04 - 35:06
    غذای خوب ، ورزش...
  • 35:06 - 35:09
    همه چیز را به آنها در شکل پر زرق و برق.
  • 35:09 - 35:12
    -- در خون سرد به ضرب گلوله کشته است. -- اوه ، نه ، نه
  • 35:12 - 35:15
    اوه ، اعتراف میکنم با این هموطنان مزاحم...
  • 35:15 - 35:18
    اما معمولا آنها را بیان می کنم لباس شکار...
  • 35:18 - 35:21
    چاقو جنگلبان و شروع یک روز کامل.
  • 35:21 - 35:26
    من حتی تا نیمه شب منتظر بمانید تا به آنها بدهد استفاده کامل تاریکی.
  • 35:26 - 35:28
    و اگر یکی کسانی من فقط تا طلوع آفتاب...
  • 35:28 - 35:32
    او برنده خواهد شد.
  • 35:32 - 35:37
    فرض کنید او امتناع تعقیب و دنبال می شود.
  • 35:37 - 35:41
    ایوان چنین یک هنرمند با این.
  • 35:41 - 35:47
    همواره آقای Rainsford همواره آنها را انتخاب کنید به شکار.
  • 35:47 - 35:54
    و زمانی که آنها برنده؟
  • 35:54 - 35:57
    تا به امروز من از دست داده اند.
  • 35:57 - 36:00
    اوه ، Rainsford ، پیدا خواهید کرد این بازی ارزش بازی.
  • 36:00 - 36:04
    هنگامی که کشتی بعدی می رسد ، خواهیم ورزش زرق و برق دار با هم داشته باشند.
  • 36:04 - 36:08
    شما قتل موش! من یک شکارچی نه قاتل است.
  • 36:08 - 36:12
    ، Rainsford. می گویند شما با من به شکار.
  • 36:12 - 36:15
    مردان شکار؟
  • 36:15 - 36:23
    می گویند شما با من به شکار!
  • 36:23 - 36:25
    نه؟
  • 36:25 - 36:29
    شما چه فکر میکنید من هستم؟
  • 36:29 - 36:32
    یکی ، ترس ، من که جرات نمی اعتقادات خود را دنبال...
  • 36:32 - 36:35
    به نتیجه منطقی خود.
  • 36:35 - 36:39
    من می ترسم در این مثال ، آقای Rainsford...
  • 36:39 - 36:43
    شما ممکن است باید آنها را دنبال کند.
  • 36:43 - 36:45
    شما چه معنی است؟
  • 36:45 - 36:50
    من نباید صبر کنید برای کشتی بعدی.
  • 36:50 - 36:57
    ساعت چهار صبح. خورشید فقط در حال افزایش است.
  • 36:57 - 37:15
    ، آقای Rainsford. اجازه بدهید به ما اتلاف وقت نیست.
  • 37:15 - 37:22
    ایوان.
  • 37:22 - 37:26
    دندان های نیش و چنگال شما ، آقای Rainsford.
  • 37:26 - 37:40
    باب! باب!
  • 37:40 - 37:42
    Lvan.
  • 37:42 - 37:45
    باب! باب ، چه آنها خواهد بکند؟
  • 37:45 - 37:48
    -- من قصد دارم به شکار. -- اوه ، نه نه ، خانم Trowbridge.
  • 37:48 - 37:50
    شطرنج در فضای باز.
  • 37:50 - 37:52
    مغز او در برابر من است.
  • 37:52 - 37:56
    هنر و صنعت خوب او در مقابل معدن.
  • 37:56 - 38:00
    -- و این جایزه؟ -- جایزه؟
  • 38:00 - 38:03
    شما ممکن است به یاد آنچه من گفت : شب گذشته است.
  • 38:03 - 38:06
    تنها پس از کشتن...
  • 38:06 - 38:10
    کند مرد می دانم شور و شعف واقعی عشق است.
  • 38:10 - 38:13
    فرض کنید شما از دست دادن.
  • 38:13 - 38:16
    اگر من نمی...
  • 38:16 - 38:18
    چه باید بگویم؟.. را پیدا کنید...
  • 38:18 - 38:23
    بین نیمه شب و طلوع آفتاب فردا ، آزادی برای هر دو شما.
  • 38:23 - 38:26
    -- من قصد دارم با شما. -- خیر ، او به شما بیش از حد کشتن.
  • 38:26 - 38:30
    نه در همه. می کند یک حیوان زن را کشت.
  • 38:30 - 38:33
    اگر شما از دست دادن ، من به راحتی می توانید زنده خود را دوباره تسخیر کردن.
  • 38:33 - 38:35
    بسیار خوب. من او را با من را پس از آن.
  • 38:35 - 38:43
    ما او را یک دنباله تنظیم او به یاد داشته باشید.
  • 38:43 - 38:49
    تنها عادلانه به شما توصیه در برابر توخالی مه است.
  • 38:49 - 39:05
    شطرنج در فضای باز ، آقای Rainsford.
  • 39:05 - 39:09
    عصبی خود را از دست بدهد. ما می خواهیم این چیزی که ضرب و شتم.
  • 39:09 - 39:21
    -- دیگران نداشت. -- ما.
  • 39:21 - 39:51
    . بیایید رفتن.
  • 39:51 - 39:54
    به نظر میرسد که ما آمده مایل ایم.
  • 39:54 - 39:57
    بله ، اما سه ساعت شما را نه چندان دور در این جنگل.
  • 39:57 - 39:59
    . اجازه دهید در ادامه.
  • 39:59 - 40:09
    .
  • 40:09 - 40:13
    فقط یک کمی بیشتر از این ، پس از آن آسان سراشیبی رفتن.
  • 40:13 - 40:39
    ما به زودی خواهید امن باشد.
  • 40:39 - 40:42
    جای تعجب نیست که او تا مطمئن بود.
  • 40:42 - 40:44
    این جزیره به هیچ بزرگتر از پارک گوزن.
  • 40:44 - 40:47
    اوه ، باب!
  • 40:47 - 40:50
    در تاریخ آمده ، در حال حاضر.
  • 40:50 - 40:52
    می خواهیم کاری انجام دهید؟
  • 40:52 - 40:57
    ما از طریق یک کشتی شکسته هر زندگی اجازه دهید این مرد شکارچی دیوانه ما نگران.
  • 40:57 - 41:01
    من باید با شما ها نمی آمدند. شما ممکن است او را اگر شما به تنهایی ضرب و شتم.
  • 41:01 - 41:04
    تنهایی؟ و شما را ترک که وحشیانه است؟
  • 41:04 - 41:08
    شانس.
  • 41:08 - 41:11
    در حال حاضر ما رو به فکر می کنم چیزی او را نگران نباشید.
  • 41:11 - 41:14
    شما هرگز دوست نزدیک او. او می خواهم در نگاه شلیک کنید.
  • 41:14 - 41:17
    سلاح همه چیز نیست در جنگل.
  • 41:17 - 41:21
    بگو : شما متوجه که تکیه درخت پایین وجود دارد؟
  • 41:21 - 41:28
    -- یکی از ما فقط گذشت؟ -- بله. من می خواهم به شما چیزی نشان می دهد.
  • 41:28 - 41:31
    می بینید؟ اگر که شاخه حمایت دور قطع شد...
  • 41:31 - 41:34
    این درخت افتاده را کامل کند deadfall مالایی.
  • 41:34 - 41:36
    deadfall مالایی؟ که چیست؟
  • 41:36 - 41:38
    تدبیر مرد قتل بومی استفاده است.
  • 41:38 - 41:40
    این که مرد دیوانه را متوقف کند ، بسیار خوب.
  • 41:40 - 41:43
    مشکل این است که طول می کشد کاملا چند ساعت برای ساخت.
  • 41:43 - 41:45
    او گفت که او نمی خواهد دنبال تا نیمه شب.
  • 41:45 - 41:48
    درست است. اگر من به شما کمک کند ، من فکر می کنم می کنیم زمان داشته باشند.
  • 41:48 - 41:55
    . ما برخی از تاک قوی را کاهش دهد.
  • 41:55 - 41:58
    وجود دارد. تقریبا آماده است.
  • 41:58 - 42:00
    این دستبند از شما می سازد یک حلقه راهنمای خوب برای کراوات من است.
  • 42:00 - 42:04
    او باید در راه او بوده است تقریبا یک ساعت در حال حاضر.
  • 42:04 - 42:06
    متوجه! آیا آن خط سفر را لمس نیست.
  • 42:06 - 42:08
    شما دو تن درخت مرگ بر روی پشت خود را.
  • 42:08 - 42:11
    -- چوب جنگل را به عنوان به عنوان آهن سنگین است. -- آیا آن واقعا کار کند؟
  • 42:11 - 42:14
    من یک چیز در زندگی شناخته می شود دریافت توسط یکی رتبهدهی نشده است.
  • 42:14 - 42:18
    اینجا نگاه کنید. که خط سفر را لمس کنید...
  • 42:18 - 42:20
    من رو که کشیدن ماشه آزاد است.
  • 42:20 - 42:23
    وقتی که شل ، هیچ چیز وجود دارد برای حفظ ورود به سیستم از فرو می ریزند.
  • 42:23 - 42:30
    این خواهید سقوط به پایین و هر چیزی در زیر آن از بین ببرند.
  • 42:30 - 42:37
    نگاه.
  • 42:37 - 42:56
    ما آماده است. بیایند.
  • 42:56 - 43:59
    که چاقو را به من بده.
  • 43:59 - 44:01
    آمد بیرون ، Rainsford.
  • 44:01 - 44:03
    چرا از آن طولانی تر؟
  • 44:03 - 44:05
    من این شات را سرهم بندی کردن.
  • 44:05 - 44:09
    شما حتی می خواهید هرگز به آن احساس.
  • 44:09 - 44:13
    اما مطمئنا شما فکر نمی کنم که هر کسی که تا به شکار پلنگ...
  • 44:13 - 44:21
    که شما به دنبال به آن کمین؟
  • 44:21 - 44:25
    اوه ، خیلی خوب. اگر شما انتخاب می کنید به بازی پلنگ...
  • 44:25 - 44:47
    من باید که به شکار مثل یک پلنگ.
  • 44:47 - 45:13
    صبر کنید. شاید این ترفند است.
  • 45:13 - 45:26
    حوا.
  • 45:26 - 45:28
    چرا او؟
  • 45:28 - 45:31
    او بازی با ما... مانند یک گربه با موش.
  • 45:31 - 45:33
    شما چه معنی است؟
  • 45:33 - 45:35
    شنیده اید به او می گویند او ما را شکار او می خواهم یک قلاده پلنگ شکار.
  • 45:35 - 45:37
    این بدان معناست که او رفته برای تفنگ خود را قوی.
  • 45:37 - 45:40
    تفنگ او؟ اوه ، باب ، ما باید دور از اینجا!
  • 45:40 - 46:03
    -- اجرای سریع! -- حوا ، صبر کنید.
  • 46:03 - 46:06
    -- نه ، من به شما بگویم ، نه! -- متوقف نمی! نه!
  • 46:06 - 46:08
    صبر کنید. این توخالی مه های آینده شد.
  • 46:08 - 46:12
    -- توخالی مه؟ -- باتلاق و دیگران را در جایی که او گرفتار است.
  • 46:12 - 46:15
    ما که شانس نیست حفظ جلوتر از او وجود دارد.
  • 46:15 - 46:17
    -- اما هیچ جایی دیگری برای اجرا وجود دارد. -- که فقط به آنچه او را به شمارش در.
  • 46:17 - 46:21
    ما دو ساعت تا طلوع خورشید شدم. ما باید برای استفاده از مغز ما جای پاهای ما.
  • 46:21 - 46:23
    اما او به تفنگ خود را داشته باشد.
  • 46:23 - 46:26
    می کنیم و تله مرد داشته باشد. نگاه.
  • 46:26 - 46:37
    این کار باعث به من سرگیجه است.
  • 46:37 - 46:39
    پوشش در این بیش از.
  • 46:39 - 46:43
    هنگامی که آقای Zaroff افتد وجود دارد ، او خواهید بود تمام شکار از طریق است.
  • 46:43 - 48:33
    سریع. جمع آوری برخی از برگ و علف. من برخی از شاخه های بریده می شوند.
  • 48:33 - 48:38
    بله. بسیار خوب است ، Rainsford.
  • 48:38 - 48:40
    بسیار خوب است.
  • 48:40 - 48:42
    شما را برنده شده اید نشده است.
  • 48:42 - 48:47
    ساعت خود نگاه کنید.
  • 48:47 - 48:49
    آیا نگاه کردن به آن؟
  • 48:49 - 48:52
    هنوز نیم ساعت تا طلوع آفتاب.
  • 48:52 - 48:56
    باتلاق یا بدون باتلاق ، ما می توانیم به پیش از او که مدتها.
  • 48:56 - 49:00
    همانطور که شما بدون شک گفت ، شانس در برابر من هستند.
  • 49:00 - 49:04
    شما را ساخته اند تفنگ من بی فایده در مه.
  • 49:04 - 53:19
    شما می توانید به من سرزنش نمی کنم در صورتی که مانع فائق آید.
  • 53:19 - 57:22
    آن حیوانات من گوشه... در حال حاضر من می دانم چگونه آنها احساس.
  • 57:22 - 57:26
    Achmed ، دوشیزه Trowbridge...
  • 57:26 - 57:29
    او را در اینجا آورد.
  • 57:29 - 58:26
    در حال حاضر!
  • 58:26 - 58:37
    عزیز Rainsford من ، به شما تبریک می گویم.
  • 58:37 - 58:41
    شما باید مرا مورد ضرب و شتم قرار است.
  • 58:41 - 58:43
    هنوز رتبهدهی نشده است.
  • 58:43 - 58:52
    اوه ، البته. من تأکید می کنم.
  • 58:52 - 58:55
    چرا شما...
  • 58:55 - 58:57
    شما حتی زخمی.
  • 58:57 - 58:59
    به شما ضربه سگ من نیست.
  • 58:59 - 59:04
    من در زمان شانس و با او رفتم.
  • 59:04 - 59:06
    ترفند هوشمندانه ، Rainsford.
  • 59:06 - 59:11
    من خوش شکست اعتراف.
  • 59:11 - 59:15
    در اینجا کلید boathouse.
  • 59:15 - 59:17
    درب در اتاق غنیمت است.
  • 59:17 - 59:21
    شما و خانم Trowbridge ممکن است در یک بار ترک.
  • 59:21 - 60:43
    نه!
  • 60:43 - 60:53
    آلبوم!
  • 60:53 - 61:02
    باب!
  • 61:02 - 61:05
    حوا!
  • 61:05 - 62:04
    قایق! سریع!
  • 62:04 -
    غیر ممکن است.
Title:
The Most Dangerous Game: Joel McCrea, Fay Wray, Leslie Banks, Robert Armstrong (1932 Movie)
Description:

DVD: http://www.amazon.com/gp/product/0780022114/ref=as_li_tf_tl?ie=UTF8&tag=doc06-20&linkCode=as2&camp=217145&creative=399353&creativeASIN=0780022114 http://thefilmarchived.blogspot.com/

The Most Dangerous Game is a 1932 Pre-Code adaptation of the 1924 short story of the same name by Richard Connell, the first film version of that story. The plot concerns a big game hunter on an island who chooses to hunt humans for sport. The film stars Joel McCrea, Leslie Banks, and King Kong leads Fay Wray and Robert Armstrong, and was made by a team including Ernest B. Schoedsack and Merian C. Cooper, the co-directors of King Kong (1933).

Because it was so inexpensive to make, costing only $200,000, The Most Dangerous Game made more profit for RKO than the very expensive King Kong did.

Famous big game hunter and author Bob Rainsford (Joel McCrea) swims to a small, lush island, the sole survivor of a shipwreck. There, he becomes the guest of Russian Count Zaroff (Leslie Banks), a fellow hunting enthusiast. Zaroff remarks that Bob's misfortune is not uncommon; in fact, four people from the previous sinking are still staying with him: Eve Trowbridge (Fay Wray), her brother Martin (Robert Armstrong), and two sailors.

That night, Zaroff introduces Bob to the Trowbridges and reveals his obsession with hunting. During one of his hunts, a Cape buffalo inflicted a head wound on him. He eventually became bored of the sport, to his great consternation, until he discovered "the most dangerous game" on his island. Bob asks if he means tigers, but Zaroff denies it. Later, Eve shares her suspicions of Zaroff's intentions with the newcomer. The count took each sailor to see his trophy room, on different days, and both have mysteriously disappeared. She believes their host is responsible, but Bob is unconvinced.

Then Martin vanishes as well. In their search for him, Bob and Eve end up in Zaroff's trophy room, where they find a man's head mounted on the wall. Then, Zaroff and his men appear, carrying Martin's body. Zaroff expects Bob to view the matter like him and is gravely disappointed when Bob calls him a madman.

He decides that, as Bob refuses to be a fellow hunter, he must be the next prey. If Bob can stay alive until sunrise, Zaroff promises him and Eve their freedom. However, he has never lost the game of what he calls "outdoor chess". Eve decides to go with Bob.

Eventually, they are trapped by a waterfall. While Bob is being attacked by a hunting dog, Zaroff shoots, and the young man falls into the water. Zaroff takes Eve back to his fortress, to enjoy his prize. However, the dog was shot, not Bob. Bob fights first Zaroff, then his henchmen, killing them. As Bob and Eve speed away in a motor boat, a not-quite-dead Zaroff tries to shoot them, but he succumbs to his wounds and falls out of the window where below are his hunting dogs, it is assumed that the dogs kill him for good.

Cast (in credits order)

* Joel McCrea as Bob
* Fay Wray as Eve
* Robert Armstrong as Martin
* Leslie Banks as Zaroff
* Noble Johnson as Ivan
* Steve Clemente as Tartar
* William B. Davidson as Captain

Cast notes

* Buster Crabbe, who later played both Flash Gordon and Buck Rogers, has a small stunt part as a sailor who falls off the boat when it is sinking.
* Lon Chaney, Jr. reportedly has a part in the film, although this is unconfirmed.

The Richard Connell short story has been adapted for film a number of times, and its basic concept has been borrowed for numerous films and episodes of television series (Gilligan's Island, Lost in Space, Get Smart and Predators, among others).

The 1932 film was referenced in the plot of the 2007 David Fincher movie Zodiac. Jake Gyllenhaal's character recognizes quotes from the film in letters from the Zodiac Killer sent to the newspaper office where he works.

A loosely inspired remake is set to be filmed in 2011, based on real characters from Millbrook, New York. Written and Directed by Sean Flanagan.

more » « less
Video Language:
English
Duration:
01:02:34
Amara Bot added a translation

Persian subtitles

Revisions