Return to Video

رابرت گوپتا: بینِ موسیقی و پزشکی

  • 0:08 - 0:26
    (موسیقی)
  • 2:23 - 2:26
    (تشویق حضار)
  • 2:26 - 2:31
    بسیار متشکرم. (تشویق حضار)
  • 2:31 - 2:35
    متشکرم.
  • 2:35 - 2:37
    چند هفته پیش، من یک ویدئو در یوتوب دیدم
  • 2:37 - 2:39
    که درمورد نماینده کنگره گابریئل گیفوردز
  • 2:39 - 2:41
    در مراحل اولیه بهبودی او
  • 2:41 - 2:44
    از یک گلولهٔ مهیب بود.
  • 2:44 - 2:46
    این گلوله وارد نیمکرهٔ چپ مغزی او شده، و
  • 2:46 - 2:49
    بخش بُرکای آن، که مرکز توانایی صحبت کردن مغز است را آسیب داده.
  • 2:49 - 2:53
    و در این ویدیو، گَبی (گابریئل) با یک متخصص گفتاردرمانی کار میکرد،
  • 2:53 - 2:55
    و به سختی تلاش میکرد که
  • 2:55 - 2:58
    بعضی کلمات بسیارابتدایی را بیان کند، و می توانستید ببینید که
  • 2:58 - 3:01
    بیشتر و بیشتر پریشان حال میشد٬ تا بالاخره
  • 3:01 - 3:04
    بدون هیچ کلامی درآغوش درمانگرش میشکنه وبا هق هق زیرگریه میزنه.
  • 3:04 - 3:08
    بدون هیچ کلامی درآغوش درمانگرش میشکنه وبا هق هق زیرگریه میزنه.
  • 3:08 - 3:10
    و پس از چند لحظه، درمانگرش یک رویه جدید را امتحان میکنه
  • 3:10 - 3:12
    و اونها با هم شروع به آوازخوندن می کنند
  • 3:12 - 3:14
    و گبی در میان اشک ریختن شروع به خوندن میکنه ،
  • 3:14 - 3:17
    وشما میتونید بشنوید که گبی کلمات آهنگی که احساسش را توصیف می کنه، به راحتی میتونه تلفظ کنه،
  • 3:17 - 3:19
    وشما میتونید بشنوید که گبی کلمات آهنگی که احساسش را توصیف می کنه، به راحتی میتونه تلفظ کنه،
  • 3:19 - 3:22
    ودریک ترتیب نُت نزولی میخوند "بذار بدرخشه، بذار بدرخشه، بذار بدرخشه."
  • 3:22 - 3:26
    ودریک ترتیب نُت نزولی می خوند "بذار بدرخشه، بذار بدرخشه، بذار بدرخشه."
  • 3:26 - 3:29
    و این یک یادآوری بسیار موثر وتلخیست که
  • 3:29 - 3:32
    زیبایی موسیقی اینه که وقتی کلمات شکست میخورند، موسیقی توانایی گفتگو کردن داره. در این مورد، واقعاً گفتگو.
  • 3:32 - 3:37
    زیبایی موسیقی اینه که وقتی کلمات شکست میخورند، موسیقی توانایی گفتگو کردن داره. در این مورد، واقعاً گفتگو.
  • 3:37 - 3:39
    دیدن این ویدیوی گبی گیفوردز، منو به یاد کارهای دکترگُتفریدشلاگ، که یکی ازبرجسته ترین عصب شناس هاست انداخت
  • 3:39 - 3:42
    دیدن این ویدیوی گبی گیفوردز، منو به یاد کارهای دکترگُتفریدشلاگ، که یکی ازبرجسته ترین عصب شناس هاست انداخت
  • 3:42 - 3:45
    که مطالعه ش دردانشگاه هاروارد درمورد رابطهٔ موسیقی و مغزاست، حامی درمانی ست که به آن ملودی درمانی زیر و بَمی صدا میگویند
  • 3:45 - 3:48
    که مطالعه ش دردانشگاه هاروارد درمورد رابطهٔ موسیقی و مغزاست، حامی درمانی ست که به آن ملودی درمانی زیر و بَمی صدا میگویند
  • 3:48 - 3:53
    که حالا در موسیقی درمانی بسیار محبوب شده.
  • 3:53 - 3:57
    شلاگ کشف کرد که مریضان سکته مغزی او که زبان پَریشی دارند،
  • 3:57 - 4:02
    نمیتونند جملات سه یا چهار کلمه ای را تکلّم کنند، ولی میتونند متن ترانه های موسیقی مورد علاقهٔ شان را بخوانند،
  • 4:02 - 4:05
    نمی تونند جملات سه یا چهار کلمه ای را تکلّم کنند، ولی میتونند متن ترانه های موسیقی مورد علاقهٔ شان را بخوانند،
  • 4:05 - 4:07
    چه آهنگ تولدت مبارک باشه یا یکی از آهنگهای مورد علاقهٔ شان از ایگلز یا رولینگ استونز.
  • 4:07 - 4:10
    چه آهنگ تولدت مبارک باشه یا یکی از آهنگهای مورد علاقهٔ شان از ایگلز یا رولینگ استونز.
  • 4:10 - 4:13
    و بعد از۷۰ ساعت تمرین متمرکز درس خوانندگی،
  • 4:13 - 4:17
    آن متوجه شد که موسیقی قادربه اینست که سیم کشی مغزمریضانش را عوض کرده
  • 4:17 - 4:19
    و یک مرکز گفتارمتشابه در بطن راست مغز بسازد که آسیبی را که به بطن چپ خورده جبران کند.
  • 4:19 - 4:21
    و یک مرکز گفتارمتشابه در بطن راست مغز بسازد که آسیبی را که به بطن چپ خورده جبران کند.
  • 4:21 - 4:24
    و یک مرکز گفتارمتشابه در بطن راست مغز بسازد که آسیبی را که به بطن چپ خورده جبران کند.
  • 4:24 - 4:28
    وقتی ۱۷ساله بودم، یک روز رفتم لابراتوار دکتر شلاگ
  • 4:28 - 4:30
    او بعضی از پژوهش های پیشرو در مورد موسیقی و مغز را به من شرح داد
  • 4:30 - 4:34
    که چگونه نوازندگان، ساختار مغز کاملا متفاوت از غیر موسیقی دانان دارند،
  • 4:34 - 4:37
    که چگونه نوازندگان، ساختار مغز کاملا متفاوت از غیر موسیقی دانان دارند،
  • 4:37 - 4:39
    که چگونه موسیقی، و گوش دادن به موسیقی، می تواند مغز ما را تماماً از قشر پشت پیشانی تا به مخچه را فعال کند،
  • 4:39 - 4:41
    که چگونه موسیقی، و گوش دادن به موسیقی، می تواند مغز ما را تماماً از قشر پشت پیشانی تا به مخچه را فعال کند،
  • 4:41 - 4:44
    که چگونه موسیقی، و گوش دادن به موسیقی، می تواند مغز ما را تماماً از قشر پشت پیشانی تا به مخچه را فعال کند،
  • 4:44 - 4:47
    که چگونه موسیقی در حال حاضر به عنوان یک روش درمانی در روانشناسی عصبی استفاده میشود
  • 4:47 - 4:51
    که به کودکان مبتلا به دَرخودماندِگی یا اوتیسم، و کسانی را که از استرس و اضطراب و افسردگی رنج میبرند کمک میکند
  • 4:51 - 4:54
    که به کودکان مبتلا به دَرخودماندِگی یا اوتیسم، و کسانی را که از استرس و اضطراب و افسردگی رنج میبرند کمک میکند
  • 4:54 - 4:57
    تا چه عمقی بیماران مبتلا به پارکینسون، بعد از اینکه به موسیقی گوش دادند لرزش و راه رفتن خود را استوارخواهند کرد،
  • 4:57 - 5:00
    تا چه عمقی بیماران مبتلا به پارکینسون، بعد از اینکه به موسیقی گوش دادند لرزش و راه رفتن خود را استوارخواهند کرد،
  • 5:00 - 5:04
    و چگونه بیماران مبتلا به آلزایمرکه درمراحل دیر بیماری و زوال عقل پیشرفته هستند و دیگر نمیتوانند خانواده خود را تشخیص دهند،
  • 5:04 - 5:07
    و چگونه بیماران مبتلا به آلزایمرکه درمراحل دیر بیماری و زوال عقل پیشرفته هستند و دیگر نمیتوانند خانواده خود را تشخیص دهند،
  • 5:07 - 5:10
    میتوانند هنوزهم یک آهنگ پیانوی شوپن که آنها در زمان کودکی آموخته بودند را تشخیص دهند.
  • 5:10 - 5:13
    میتوانند هنوزهم یک آهنگ پیانوی شوپن که آنها در زمان کودکی آموخته بودند را تشخیص دهند.
  • 5:13 - 5:16
    اما من انگیزه دیگری از بازدید گاتفرید شلاگ داشتم٬
  • 5:16 - 5:20
    و آن این بود: که زندگی من در تقاطع یک دورراهی قرارگرفته بود،
  • 5:20 - 5:22
    وباید بین موسیقی و طب یکی را انتخاب میکردم.
  • 5:22 - 5:25
    من بتازگی دوره لیسانس را تکمیل کرده، و مشغول کاربه عنوان یک دستیار پژوهشی در آزمایشگاه دنیس سلکو بودم،
  • 5:25 - 5:28
    من بتازگی دوره لیسانس را تکمیل کرده، و مشغول کاربه عنوان یک دستیار پژوهشی در آزمایشگاه دنیس سلکو بودم،
  • 5:28 - 5:32
    درموقع مطالعهٔ بیماری پارکینسون در دانشگاه هاروارد، من عاشق علوم عصبشناسی شده٬ میخواستم جراح بشم.
  • 5:32 - 5:34
    درموقع مطالعهٔ بیماری پارکینسون در دانشگاه هاروارد، من عاشق علوم عصبشناسی شده٬ میخواستم جراح بشم.
  • 5:34 - 5:38
    من میخواستم یک پزشکی مانند پل فارمر و یا ریک هودس بشم،
  • 5:38 - 5:42
    مردان بی باکی که به مناطقی مثل هائیتی یا اتیوپی رفته و با بیمارانی که مبتلا به ایدز بوده و سل مقاوم به چند دارو دارند،
  • 5:42 - 5:45
    مردان بی باکی که به مناطقی مثل هائیتی یا اتیوپی رفته و با بیمارانی که مبتلا به ایدز بوده و سل مقاوم به چند دارو دارند،
  • 5:45 - 5:49
    یا با کودکان مبتلا به سرطان هایی که ظاهرآنها را تغییرمیدهد کار میکنند.
  • 5:49 - 5:52
    من میخواستم یکی ازاون دکترهای صلیب سرخ بشم، پزشکان بدون مرز.
  • 5:52 - 5:54
    من میخواستم یکی ازاون دکترهای صلیب سرخ بشم، پزشکان بدون مرز.
  • 5:54 - 5:57
    از طرف دیگر، من تمام عمرم ویولن میزدم.
  • 5:57 - 6:01
    موسیقی برای من بیشتر از یک شور و شوق بود. اون یه عشق بود. اکسیژن بود.
  • 6:01 - 6:04
    من خوش شانس بودم که در مدرسه جولیارد درمحلهٔ منهتن درس خونده بودم
  • 6:04 - 6:07
    و اولین حضور صحنه ای من با زوبین مهتا و ارکستر فیلارمونیک اسرائیل در تل آویو بود،
  • 6:07 - 6:12
    و اولین حضور صحنه ای من با زوبین مهتا و ارکستر فیلارمونیک اسرائیل در تل آویو بود،
  • 6:12 - 6:14
    بعداً من فهمیدم که گاتفرید شلاگ به عنوان یک نوازنده ارگ در کنسرواتوار وین تحصیل میکرده،
  • 6:14 - 6:17
    بعداً من فهمیدم که گاتفرید شلاگ به عنوان یک نوازنده ارگ در کنسرواتوار وین تحصیل میکرده،
  • 6:17 - 6:19
    اما عشق به موسیقی اش را برای دنبال کردن حرفهٔ پزشکی ترک کرده بود،
  • 6:19 - 6:23
    و در آن بعد از ظهر،ازش پرسیدم که "چه احساسی داشت وقتی آن تصمیم را گرفت؟"
  • 6:23 - 6:26
    و در آن بعد از ظهر،ازش پرسیدم که "چه احساسی داشت وقتی آن تصمیم را گرفت؟"
  • 6:26 - 6:28
    گفت که بعضی وقتها آرزو داره که میتونست به عقب برگرده ومثل سابق ارگ بزنه،
  • 6:28 - 6:30
    گفت که بعضی وقتها آرزو داره که میتونست به عقب برگرده ومثل سابق ارگ بزنه،
  • 6:30 - 6:34
    که برای من، دانشکده پزشکی می تونه صبر کند، ولی ویولن نمیتوانست.
  • 6:34 - 6:36
    که برای من، دانشکده پزشکی می تونه صبر کند، ولی ویولن نمیتوانست.
  • 6:36 - 6:39
    و پس از دو سال تحصیل در رشته موسیقی،
  • 6:39 - 6:42
    تصمیم گرفتم که قبل ازنوشتن آزمون ورودی دانشکده پزشکی که مثل یک پسرخوب هندی دکترگوپتای بعدی بشم (خنده حضار)، برای غیر ممکن اقدام کنم.
  • 6:42 - 6:44
    تصمیم گرفتم که قبل ازنوشتن آزمون ورودی دانشکده پزشکی که مثل یک پسرخوب هندی دکترگوپتای بعدی بشم (خنده حضار)، برای غیر ممکن اقدام کنم.
  • 6:44 - 6:47
    تصمیم گرفتم که قبل ازنوشتن آزمون ورودی دانشکده پزشکی که مثل یک پسرخوب هندی دکترگوپتای بعدی بشم (خنده حضار)، برای غیر ممکن اقدام کنم.
  • 6:47 - 6:50
    و من تصمیم گرفتم برای غیر ممکن تلاش کرده وبرای آزمایش هنرمند، درارکستر مشهور فیلاهارمونیک لس آنجلس اقدام کنم.
  • 6:50 - 6:53
    و من تصمیم گرفتم برای غیر ممکن تلاش کرده وبرای آزمایش هنرمند، درارکستر مشهور فیلاهارمونیک لس آنجلس اقدام کنم.
  • 6:53 - 6:56
    این اولین آزمایش هنرمندی من بود، ودرهفتهٔ آزمایشی، پس از سه روزنواختن پشت یک پنجره، به من پیشنهاد کار دادند.
  • 6:56 - 6:59
    این اولین آزمایش هنرمندی من بود، ودرهفتهٔ آزمایشی، پس از سه روزنواختن پشت یک پنجره، به من پیشنهاد کار دادند.
  • 6:59 - 7:03
    که این یک رویای من بود، رویایی که دریک ارکسترنوازنده باشم،
  • 7:03 - 7:06
    در سالن زیبای کنسرت والت دیسنی
  • 7:06 - 7:10
    با رهبری گوستافو دودامل معروف بنوازم،
  • 7:10 - 7:13
    اما برای من مهم تر این بود که من در میان موسیقی دانان و مربیانی باشم که بعداً مثل که خانواده من شدند،
  • 7:13 - 7:17
    اما برای من مهم تر این بود که من در میان موسیقی دانان و مربیانی باشم که بعداً مثل که خانواده من شدند،
  • 7:17 - 7:20
    در خانه جدید پرازموسیقی من.
  • 7:20 - 7:24
    اما حدود یک سال بعد، با یک موسیقیدان دیگری که او هم درآموزشگاه موسیقی جولیارد تحصیل کرده بود، آشنا شدم
  • 7:24 - 7:27
    اما حدود یک سال بعد، با یک موسیقیدان دیگری که او هم درآموزشگاه موسیقی جولیارد تحصیل کرده بود، آشنا شدم
  • 7:27 - 7:31
    کسی که عمیقا به من برای یافتن صدا وهویتم به عنوان یک موسیقیدان کمک کرد.
  • 7:31 - 7:34
    ناتانیل آیرز نوازنده گیتار بیس دوسر در جولیارد بود،
  • 7:34 - 7:38
    او در سالهای اولیهٔ ۲۰ سالگیش ازیک سری حوادث روانی رنج برده بود،
  • 7:38 - 7:40
    با داروی تئورازین در بیمارستان بلویو تحت درمان قرار گرفته،
  • 7:40 - 7:44
    و سرانجام بعد از۳۰ سال، بی خانمان در خیابان های محله اسکیدرودرمرکزشهرلوس آنجلس زندگی میکرد.
  • 7:44 - 7:46
    و سرانجام بعد از۳۰ سال، بی خانمان در خیابان های محله اسکیدرودرمرکزشهرلوس آنجلس زندگی میکرد.
  • 7:46 - 7:50
    همانطورکه کتاب و فیلم "تکنواز" گفته بودند، داستان ناتانیل مثل یک فانوس دربارهٔ بی خانمانی و حمایت بهداشت روانی در سراسر ایالات متحده شده بود،
  • 7:50 - 7:53
    همانطورکه کتاب و فیلم "تکنواز" گفته بودند، داستان ناتانیل مثل یک فانوس دربارهٔ بی خانمانی و حمایت بهداشت روانی در سراسر ایالات متحده شده بود،
  • 7:53 - 7:55
    همانطورکه کتاب و فیلم "تکنواز" گفته بودند، داستان ناتانیل مثل یک فانوس دربارهٔ بی خانمانی و حمایت بهداشت روانی در سراسر ایالات متحده شده بود،
  • 7:55 - 7:58
    ولی من دوستش، و من معلم ویولنش شدم،
  • 7:58 - 8:00
    و بهش گفتم که اگراون ویولن همراش بود و من ویولن همرام بود، یک درس با هم مینوازیم.
  • 8:00 - 8:03
    و بهش گفتم که اگراون ویولن همراش بود و من ویولن همرام بود، یک درس با هم مینوازیم.
  • 8:03 - 8:06
    و من مواقع زیادی ناتانیل را دراسکیدرو دیدم
  • 8:06 - 8:09
    و شاهد بودم که چگونه موسیقی قادر بود که اونو از لحظات بسیار تاریک
  • 8:09 - 8:12
    و شاهد بودم که چگونه موسیقی قادر بود که اونو از لحظات بسیار تاریک
  • 8:12 - 8:14
    که از نظر من غیر متخصص شروع روان گسیختگی بود به زندگی برگردونه.
  • 8:14 - 8:18
    که از نظر من غیر متخصص شروع روان گسیختگی بود به زندگی برگردونه.
  • 8:18 - 8:21
    با نواختن برای ناتانیل، موسیقی معنای عمیق تری به خودش گرفت، چون در مورد یک مکالمه بود،
  • 8:21 - 8:23
    با نواختن برای ناتانیل، موسیقی معنای عمیق تری به خودش گرفت، چون در مورد یک گفتگو بود،
  • 8:23 - 8:26
    گفتگویی که کلمات در آن شکست خورده بودند،
  • 8:26 - 8:30
    گفتگوی پیامی که از کلمات عمیق تر بود که درسطح بنیادی روان ناتانیل ثبت میشد،
  • 8:30 - 8:33
    گفتگوی پیامی که از کلمات عمیق تر بود که درسطح بنیادی روان ناتانیل ثبت میشد،
  • 8:33 - 8:38
    و برای من به عنوان یک پیشکش واقعی موسیقی بود.
  • 8:38 - 8:42
    ومن بیشترو بیشترناراحت میشدم که کسی مثل ناتانیل به خاطرمریضی روانی
  • 8:42 - 8:45
    دراسکیدرو بی خانمان باشه و چند ها هزار نفردیگه فقط دراسکیدرو (مرکز شهر لوسانجلس) هستند که داستانهای همچنان غم انگیزی دارند
  • 8:45 - 8:49
    دراسکیدرو بی خانمان باشه و چند ها هزار نفردیگه فقط دراسکیدرو (مرکز شهر لوسانجلس) هستند که داستانهای همچنان غم انگیزی دارند
  • 8:49 - 8:52
    دراسکیدرو بی خانمان باشه و چند ها هزار نفردیگه فقط دراسکیدرو (مرکز شهر لوسانجلس) هستند که داستانهای همچنان غم انگیزی دارند
  • 8:52 - 8:57
    ولی هرگز کتاب یا فیلمی در موردشان ساخته نخواهد شد که بتونه اونها را از خیابان ها برداره؟
  • 8:57 - 8:59
    ولی هرگز کتاب یا فیلمی در موردشان ساخته نخواهد شد که بتونه اونها را از خیابان ها برداره؟
  • 8:59 - 9:03
    و در درون این بحران داخلی، من احساس کردم که به نحوی زندگی موسیقی من را انتخاب کرده بود،
  • 9:03 - 9:07
    و در درون این بحران داخلی، من احساس کردم که به نحوی زندگی موسیقی من را انتخاب کرده بود،
  • 9:07 - 9:10
    یک جور به سادگی و بی تکلفی، من احساس کردم که چیزی که اسکیدرونیاز داره، کسی مثل پال فارمر بود و نه یک موسیقیدان کلاسیک دیگه در بانکرهیل.
  • 9:10 - 9:13
    یک جور به سادگی و بی تکلفی، من احساس کردم که چیزی که اسکیدرونیاز داره، کسی مثل پال فارمر بود و نه یک موسیقیدان کلاسیک دیگه در بانکرهیل.
  • 9:13 - 9:17
    یک جور به سادگی و بی تکلفی، من احساس کردم که چیزی که اسکیدرونیاز داره، کسی مثل پال فارمر بود و نه یک موسیقیدان کلاسیک دیگه در بانکرهیل.
  • 9:17 - 9:19
    اما در پایان، این ناتانیل بود که به من نشان داد که اگر من واقعا علاقهمند به تغییرهستم،
  • 9:19 - 9:22
    اما در پایان، این ناتانیل بود که به من نشان داد که اگر من واقعا علاقهمند به تغییرهستم،
  • 9:22 - 9:26
    واگر من می خواستم یک تفاوتی ایجاد کنم، من ابزار مناسب آن را در دست دارم،
  • 9:26 - 9:31
    که موسیقی پل متصلی ست بین جهان من و او.
  • 9:31 - 9:33
    رابرت شومان آهنگسازعاشقانه آلمانی در یک گفتاورد زیبا میگوید:
  • 9:33 - 9:35
    رابرت شومان آهنگسازعاشقانه آلمانی در یک گفتاورد زیبا میگوید:
  • 9:35 - 9:40
    ارسال نور به تاریکی قلب آدم ها، چنین است وظیفه یک هنرمند.
  • 9:40 - 9:43
    ارسال نور به تاریکی قلب آدم ها، چنین است وظیفه یک هنرمند.
  • 9:43 - 9:45
    و این نقل قول به خصوص تلخ است
  • 9:45 - 9:48
    زیرا شومان خود مبتلا به روانگسیختگی (اسکیزوفرنی) بود و در تیمارستان فوت کرد.
  • 9:48 - 9:50
    زیرا شومان خود مبتلا به روانگسیختگی (اسکیزوفرنی) بود و در تیمارستان فوت کرد.
  • 9:50 - 9:53
    و با الهام از آنچه که من از ناتانیل یاد گرفته بودم،
  • 9:53 - 9:55
    من یک سازمان نوازندگان را در محلهٔ اسکیدرو آغازکردم
  • 9:55 - 9:58
    به نام سمفونی خیابان، که نورموسیقی را به جاهای تاریکی آورده،
  • 9:58 - 10:01
    به نام سمفونی خیابان، که نورموسیقی را به جاهای تاریکی آورده،
  • 10:01 - 10:03
    و برای بی خانمان ها و بیماران روانی در پناهگاهها و درمانگاههای محلهٔ اسکیدرو
  • 10:03 - 10:07
    وبرای کهنه سربازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه،
  • 10:07 - 10:11
    برای زندانیان و کسانی که به عنوان جرم جنایی به آنها برچسب دیوانگی خورده بود، اجرا میکردیم.
  • 10:11 - 10:15
    برای زندانیان و کسانی که به عنوان جرم جنایی به آنها برچسب دیوانگی خورده بود، اجرا میکردیم.
  • 10:15 - 10:17
    بعد از یکی از محافل ما در بیمارستان دولتی پاتون در سان برناردینو،
  • 10:17 - 10:19
    یک خانم با چشمان پر از اشک به طرف ما آمد،
  • 10:19 - 10:22
    یک خانم با چشمان پر از اشک به طرف ما آمد،
  • 10:22 - 10:24
    یک نوع فلج داشت و بدنش میلرزید،
  • 10:24 - 10:27
    وبا یک لبخند زیبایی گفت که
  • 10:27 - 10:29
    او تا به حال موسیقی کلاسیک نشنیده بود، او فکر نمیکرد که
  • 10:29 - 10:32
    هیچوقت آن (نوع موسیقی) را دوست داشته باشه، وهرگزصدای ویلون نشنیده بود،
  • 10:32 - 10:36
    اما شنیدن این موسیقی مانند شنیدن درخشش خورشید بود،
  • 10:36 - 10:39
    و این که کسی هیچ وقت برای بازدید آنها نمیرود و برای اولین باردرمدت شش سال،
  • 10:39 - 10:44
    لرزهٔ تنش بعد از شنیدن (موسیقی ما) بدون دارو متوقف شده بود.
  • 10:44 - 10:47
    ناگهان آنچه ما با این کنسرت ها کشف کردیم،
  • 10:47 - 10:50
    بعد از صحنه و چراغ های صحنه و لباسهای رسمی،
  • 10:50 - 10:54
    نوازندگان تبدیل شدند به مجراهایی برای ارائه منافع فوق العادهٔ موسیقی،
  • 10:54 - 10:57
    نوازندگان تبدیل شدند به مجراهایی برای ارائه منافع فوق العادهٔ موسیقی،
  • 10:57 - 11:00
    برای درمان مغز به مخاطبانی که هرگز به این فضا دسترسی پیدا نمیکردند،
  • 11:00 - 11:02
    برای درمان مغز به مخاطبانی که هرگز به این فضا دسترسی پیدا نمیکردند،
  • 11:02 - 11:07
    وهرگز دسترسی به این نوع موسیقی که ما می ساختیم نداشتند.
  • 11:07 - 11:11
    همانطورکه علم پزشکی تلاش میکند که اندامهای بیشتری از بدن را شفا دهد،
  • 11:11 - 11:14
    همانطورکه علم پزشکی تلاش میکند که اندامهای بیشتری از بدن را شفا دهد،
  • 11:14 - 11:18
    قدرت و زیبایی موسیقی، فراتر ازنوای "E" ماینور در وسط مخفف عزیزمان می باشد.
  • 11:18 - 11:21
    قدرت و زیبایی موسیقی، فراتر ازنوای "E" ماینور در وسط مخفف عزیزمان می باشد.
  • 11:21 - 11:24
    موسیقی به تنهایی اززیبایی شناختنی برتری دارد.
  • 11:24 - 11:27
    وقتی اُپرای واگنر، یا سمفونی برامس، یا موسیقی مجلسی بتهوون را میشنویم این هماهنگی احساسات است که ما تجربه میکنم
  • 11:27 - 11:31
    وقتی اُپرای واگنر، یا سمفونی برامس، یا موسیقی مجلسی بتهوون را میشنویم این هماهنگی احساسات است که ما تجربه میکنم
  • 11:31 - 11:34
    وقتی اُپرای واگنر، یا سمفونی برامس، یا موسیقی مجلسی بتهوون را میشنویم این هماهنگی احساسات است که ما تجربه میکنم
  • 11:34 - 11:38
    ما را واداربه یادآوری انسانیت مشترک، حس عمیق آگاهی جمعی و تفهُم همدلانهٔ مشترک ما میکند،
  • 11:38 - 11:42
    ما را واداربه یادآوری انسانیت مشترک، حس عمیق آگاهی جمعی و تفهُم همدلانهٔ مشترک ما میکند،
  • 11:42 - 11:45
    که روانشناس عصبی آین مِگلکرایست می گوید عضو سیم کشی نیمکره راست مغز ما است.
  • 11:45 - 11:48
    که روانشناس عصبی آین مِگلکرایست می گوید عضو سیم کشی نیمکره راست مغز ما است.
  • 11:48 - 11:52
    و برای کسانی که به علت بیماری روانی شان درشرایط بسیارغیر انسانیِ بی خانمانی و حبس زندگی میکنند،
  • 11:52 - 11:54
    و برای کسانی که به علت بیماری روانی شان درشرایط بسیارغیر انسانیِ بی خانمانی و حبس زندگی میکنند،
  • 11:54 - 11:57
    موسیقی و زیبایی موسیقی به آنها فرصتی برای فراترشدن از جهان اطرافشان ارائه می دهد،
  • 11:57 - 12:01
    موسیقی و زیبایی موسیقی به آنها فرصتی برای فراترشدن از جهان اطرافشان ارائه می دهد،
  • 12:01 - 12:05
    که به خاطر داشته باشند که آنها هنوز ظرفیت تجربهٔ زیبایی را دارند و بشریت آنها را فراموش نکرده است.
  • 12:05 - 12:08
    که به خاطر داشته باشند که آنها هنوز ظرفیت تجربهٔ زیبایی را دارند و بشریت آنها را فراموش نکرده است.
  • 12:08 - 12:11
    و جرقهٔ آن زیبایی، جرقهٔ بشریت تبدیل به امید میشود،
  • 12:11 - 12:14
    و جرقهٔ آن زیبایی، جرقهٔ بشریت تبدیل به امید میشود،
  • 12:14 - 12:17
    چه ما راه موسیقی را انتخاب کنیم یا راه پزشکی را،
  • 12:17 - 12:20
    و ما میدانیم که اولین چیزی که ما بایست در جوامع ما، و درمخاطبان مان القاء کنیم، الهام شفا از درون است.
  • 12:20 - 12:22
    و ما میدانیم که اولین چیزی که ما بایست در جوامع ما، و درمخاطبان مان القاء کنیم، الهام شفا از درون است.
  • 12:22 - 12:26
    و ما میدانیم که اولین چیزی که ما بایست در جوامع ما، و درمخاطبان مان القاء کنیم، الهام شفا از درون است.
  • 12:26 - 12:29
    من میخواهم این سخنرانی را با یک نقل قول از کیتس، شاعرعاشقانه انگلیسی بسیار مشهوری،
  • 12:29 - 12:31
    من میخواهم این سخنرانی را با یک نقل قول از کیتس، شاعرعاشقانه انگلیسی بسیار مشهوری،
  • 12:31 - 12:34
    که من مطمئنم که شما همه آنرا میشناسید به پایان بیاورم.
  • 12:34 - 12:37
    کیتس خود نیزحرفهٔ پزشکی را برای شاعرشدن ترک کرد، اما وقتی که یک سال از من بزرگتر بود فوت کرد.
  • 12:37 - 12:40
    کیتس خود نیزحرفهٔ پزشکی را برای شاعرشدن ترک کرد، اما وقتی که یک سال از من بزرگتر بود فوت کرد.
  • 12:40 - 12:45
    و کیتس گفت: زیبایی حقیقت است، وحقیقت زیبایی ست. این همه آن است که از دنیا میدانید، و همهٔ آن است که نیاز به دانستن آن دارید .
  • 12:45 - 12:52
    و کیتس گفت: زیبایی حقیقت است، وحقیقت زیبایی ست. این همه آن است که از دنیا میدانید، و همهٔ آن است که نیاز به دانستن آن دارید .
  • 12:55 - 15:39
    (موسیقی)
  • 15:39 - 16:07
    (تشویق حضار)
Title:
رابرت گوپتا: بینِ موسیقی و پزشکی
Speaker:
Robert Gupta
Description:

وقتی رابرت گوپتا بین انتخاب شغل به عنوان پزشک یا به عنوان یک ویولونیست گیر کرده بود، آرشه بدست و احساس عدالت اجتماعی در قلب، متوجه شد که جایش درست در وسط است. او داستان الهام بخشی میگوید در مورد قدرت موسیقی درمانی و به حاشیه رانده شده گان جامعه، که چطور می‌تواند جایی که طب رایج شکست می‌خورد، موفق شود.

more » « less
Video Language:
English
Team:
closed TED
Project:
TEDTalks
Duration:
16:27

Persian subtitles

Revisions