رابرت گوپتا: بینِ موسیقی و پزشکی
-
0:08 - 0:26(موسیقی)
-
2:23 - 2:26(تشویق حضار)
-
2:26 - 2:31بسیار متشکرم. (تشویق حضار)
-
2:31 - 2:35متشکرم.
-
2:35 - 2:37چند هفته پیش، من یک ویدئو در یوتوب دیدم
-
2:37 - 2:39که درمورد نماینده کنگره گابریئل گیفوردز
-
2:39 - 2:41در مراحل اولیه بهبودی او
-
2:41 - 2:44از یک گلولهٔ مهیب بود.
-
2:44 - 2:46این گلوله وارد نیمکرهٔ چپ مغزی او شده، و
-
2:46 - 2:49بخش بُرکای آن، که مرکز توانایی صحبت کردن مغز است را آسیب داده.
-
2:49 - 2:53و در این ویدیو، گَبی (گابریئل) با یک متخصص گفتاردرمانی کار میکرد،
-
2:53 - 2:55و به سختی تلاش میکرد که
-
2:55 - 2:58بعضی کلمات بسیارابتدایی را بیان کند، و می توانستید ببینید که
-
2:58 - 3:01بیشتر و بیشتر پریشان حال میشد٬ تا بالاخره
-
3:01 - 3:04بدون هیچ کلامی درآغوش درمانگرش میشکنه وبا هق هق زیرگریه میزنه.
-
3:04 - 3:08بدون هیچ کلامی درآغوش درمانگرش میشکنه وبا هق هق زیرگریه میزنه.
-
3:08 - 3:10و پس از چند لحظه، درمانگرش یک رویه جدید را امتحان میکنه
-
3:10 - 3:12و اونها با هم شروع به آوازخوندن می کنند
-
3:12 - 3:14و گبی در میان اشک ریختن شروع به خوندن میکنه ،
-
3:14 - 3:17وشما میتونید بشنوید که گبی کلمات آهنگی که احساسش را توصیف می کنه، به راحتی میتونه تلفظ کنه،
-
3:17 - 3:19وشما میتونید بشنوید که گبی کلمات آهنگی که احساسش را توصیف می کنه، به راحتی میتونه تلفظ کنه،
-
3:19 - 3:22ودریک ترتیب نُت نزولی میخوند "بذار بدرخشه، بذار بدرخشه، بذار بدرخشه."
-
3:22 - 3:26ودریک ترتیب نُت نزولی می خوند "بذار بدرخشه، بذار بدرخشه، بذار بدرخشه."
-
3:26 - 3:29و این یک یادآوری بسیار موثر وتلخیست که
-
3:29 - 3:32زیبایی موسیقی اینه که وقتی کلمات شکست میخورند، موسیقی توانایی گفتگو کردن داره. در این مورد، واقعاً گفتگو.
-
3:32 - 3:37زیبایی موسیقی اینه که وقتی کلمات شکست میخورند، موسیقی توانایی گفتگو کردن داره. در این مورد، واقعاً گفتگو.
-
3:37 - 3:39دیدن این ویدیوی گبی گیفوردز، منو به یاد کارهای دکترگُتفریدشلاگ، که یکی ازبرجسته ترین عصب شناس هاست انداخت
-
3:39 - 3:42دیدن این ویدیوی گبی گیفوردز، منو به یاد کارهای دکترگُتفریدشلاگ، که یکی ازبرجسته ترین عصب شناس هاست انداخت
-
3:42 - 3:45که مطالعه ش دردانشگاه هاروارد درمورد رابطهٔ موسیقی و مغزاست، حامی درمانی ست که به آن ملودی درمانی زیر و بَمی صدا میگویند
-
3:45 - 3:48که مطالعه ش دردانشگاه هاروارد درمورد رابطهٔ موسیقی و مغزاست، حامی درمانی ست که به آن ملودی درمانی زیر و بَمی صدا میگویند
-
3:48 - 3:53که حالا در موسیقی درمانی بسیار محبوب شده.
-
3:53 - 3:57شلاگ کشف کرد که مریضان سکته مغزی او که زبان پَریشی دارند،
-
3:57 - 4:02نمیتونند جملات سه یا چهار کلمه ای را تکلّم کنند، ولی میتونند متن ترانه های موسیقی مورد علاقهٔ شان را بخوانند،
-
4:02 - 4:05نمی تونند جملات سه یا چهار کلمه ای را تکلّم کنند، ولی میتونند متن ترانه های موسیقی مورد علاقهٔ شان را بخوانند،
-
4:05 - 4:07چه آهنگ تولدت مبارک باشه یا یکی از آهنگهای مورد علاقهٔ شان از ایگلز یا رولینگ استونز.
-
4:07 - 4:10چه آهنگ تولدت مبارک باشه یا یکی از آهنگهای مورد علاقهٔ شان از ایگلز یا رولینگ استونز.
-
4:10 - 4:13و بعد از۷۰ ساعت تمرین متمرکز درس خوانندگی،
-
4:13 - 4:17آن متوجه شد که موسیقی قادربه اینست که سیم کشی مغزمریضانش را عوض کرده
-
4:17 - 4:19و یک مرکز گفتارمتشابه در بطن راست مغز بسازد که آسیبی را که به بطن چپ خورده جبران کند.
-
4:19 - 4:21و یک مرکز گفتارمتشابه در بطن راست مغز بسازد که آسیبی را که به بطن چپ خورده جبران کند.
-
4:21 - 4:24و یک مرکز گفتارمتشابه در بطن راست مغز بسازد که آسیبی را که به بطن چپ خورده جبران کند.
-
4:24 - 4:28وقتی ۱۷ساله بودم، یک روز رفتم لابراتوار دکتر شلاگ
-
4:28 - 4:30او بعضی از پژوهش های پیشرو در مورد موسیقی و مغز را به من شرح داد
-
4:30 - 4:34که چگونه نوازندگان، ساختار مغز کاملا متفاوت از غیر موسیقی دانان دارند،
-
4:34 - 4:37که چگونه نوازندگان، ساختار مغز کاملا متفاوت از غیر موسیقی دانان دارند،
-
4:37 - 4:39که چگونه موسیقی، و گوش دادن به موسیقی، می تواند مغز ما را تماماً از قشر پشت پیشانی تا به مخچه را فعال کند،
-
4:39 - 4:41که چگونه موسیقی، و گوش دادن به موسیقی، می تواند مغز ما را تماماً از قشر پشت پیشانی تا به مخچه را فعال کند،
-
4:41 - 4:44که چگونه موسیقی، و گوش دادن به موسیقی، می تواند مغز ما را تماماً از قشر پشت پیشانی تا به مخچه را فعال کند،
-
4:44 - 4:47که چگونه موسیقی در حال حاضر به عنوان یک روش درمانی در روانشناسی عصبی استفاده میشود
-
4:47 - 4:51که به کودکان مبتلا به دَرخودماندِگی یا اوتیسم، و کسانی را که از استرس و اضطراب و افسردگی رنج میبرند کمک میکند
-
4:51 - 4:54که به کودکان مبتلا به دَرخودماندِگی یا اوتیسم، و کسانی را که از استرس و اضطراب و افسردگی رنج میبرند کمک میکند
-
4:54 - 4:57تا چه عمقی بیماران مبتلا به پارکینسون، بعد از اینکه به موسیقی گوش دادند لرزش و راه رفتن خود را استوارخواهند کرد،
-
4:57 - 5:00تا چه عمقی بیماران مبتلا به پارکینسون، بعد از اینکه به موسیقی گوش دادند لرزش و راه رفتن خود را استوارخواهند کرد،
-
5:00 - 5:04و چگونه بیماران مبتلا به آلزایمرکه درمراحل دیر بیماری و زوال عقل پیشرفته هستند و دیگر نمیتوانند خانواده خود را تشخیص دهند،
-
5:04 - 5:07و چگونه بیماران مبتلا به آلزایمرکه درمراحل دیر بیماری و زوال عقل پیشرفته هستند و دیگر نمیتوانند خانواده خود را تشخیص دهند،
-
5:07 - 5:10میتوانند هنوزهم یک آهنگ پیانوی شوپن که آنها در زمان کودکی آموخته بودند را تشخیص دهند.
-
5:10 - 5:13میتوانند هنوزهم یک آهنگ پیانوی شوپن که آنها در زمان کودکی آموخته بودند را تشخیص دهند.
-
5:13 - 5:16اما من انگیزه دیگری از بازدید گاتفرید شلاگ داشتم٬
-
5:16 - 5:20و آن این بود: که زندگی من در تقاطع یک دورراهی قرارگرفته بود،
-
5:20 - 5:22وباید بین موسیقی و طب یکی را انتخاب میکردم.
-
5:22 - 5:25من بتازگی دوره لیسانس را تکمیل کرده، و مشغول کاربه عنوان یک دستیار پژوهشی در آزمایشگاه دنیس سلکو بودم،
-
5:25 - 5:28من بتازگی دوره لیسانس را تکمیل کرده، و مشغول کاربه عنوان یک دستیار پژوهشی در آزمایشگاه دنیس سلکو بودم،
-
5:28 - 5:32درموقع مطالعهٔ بیماری پارکینسون در دانشگاه هاروارد، من عاشق علوم عصبشناسی شده٬ میخواستم جراح بشم.
-
5:32 - 5:34درموقع مطالعهٔ بیماری پارکینسون در دانشگاه هاروارد، من عاشق علوم عصبشناسی شده٬ میخواستم جراح بشم.
-
5:34 - 5:38من میخواستم یک پزشکی مانند پل فارمر و یا ریک هودس بشم،
-
5:38 - 5:42مردان بی باکی که به مناطقی مثل هائیتی یا اتیوپی رفته و با بیمارانی که مبتلا به ایدز بوده و سل مقاوم به چند دارو دارند،
-
5:42 - 5:45مردان بی باکی که به مناطقی مثل هائیتی یا اتیوپی رفته و با بیمارانی که مبتلا به ایدز بوده و سل مقاوم به چند دارو دارند،
-
5:45 - 5:49یا با کودکان مبتلا به سرطان هایی که ظاهرآنها را تغییرمیدهد کار میکنند.
-
5:49 - 5:52من میخواستم یکی ازاون دکترهای صلیب سرخ بشم، پزشکان بدون مرز.
-
5:52 - 5:54من میخواستم یکی ازاون دکترهای صلیب سرخ بشم، پزشکان بدون مرز.
-
5:54 - 5:57از طرف دیگر، من تمام عمرم ویولن میزدم.
-
5:57 - 6:01موسیقی برای من بیشتر از یک شور و شوق بود. اون یه عشق بود. اکسیژن بود.
-
6:01 - 6:04من خوش شانس بودم که در مدرسه جولیارد درمحلهٔ منهتن درس خونده بودم
-
6:04 - 6:07و اولین حضور صحنه ای من با زوبین مهتا و ارکستر فیلارمونیک اسرائیل در تل آویو بود،
-
6:07 - 6:12و اولین حضور صحنه ای من با زوبین مهتا و ارکستر فیلارمونیک اسرائیل در تل آویو بود،
-
6:12 - 6:14بعداً من فهمیدم که گاتفرید شلاگ به عنوان یک نوازنده ارگ در کنسرواتوار وین تحصیل میکرده،
-
6:14 - 6:17بعداً من فهمیدم که گاتفرید شلاگ به عنوان یک نوازنده ارگ در کنسرواتوار وین تحصیل میکرده،
-
6:17 - 6:19اما عشق به موسیقی اش را برای دنبال کردن حرفهٔ پزشکی ترک کرده بود،
-
6:19 - 6:23و در آن بعد از ظهر،ازش پرسیدم که "چه احساسی داشت وقتی آن تصمیم را گرفت؟"
-
6:23 - 6:26و در آن بعد از ظهر،ازش پرسیدم که "چه احساسی داشت وقتی آن تصمیم را گرفت؟"
-
6:26 - 6:28گفت که بعضی وقتها آرزو داره که میتونست به عقب برگرده ومثل سابق ارگ بزنه،
-
6:28 - 6:30گفت که بعضی وقتها آرزو داره که میتونست به عقب برگرده ومثل سابق ارگ بزنه،
-
6:30 - 6:34که برای من، دانشکده پزشکی می تونه صبر کند، ولی ویولن نمیتوانست.
-
6:34 - 6:36که برای من، دانشکده پزشکی می تونه صبر کند، ولی ویولن نمیتوانست.
-
6:36 - 6:39و پس از دو سال تحصیل در رشته موسیقی،
-
6:39 - 6:42تصمیم گرفتم که قبل ازنوشتن آزمون ورودی دانشکده پزشکی که مثل یک پسرخوب هندی دکترگوپتای بعدی بشم (خنده حضار)، برای غیر ممکن اقدام کنم.
-
6:42 - 6:44تصمیم گرفتم که قبل ازنوشتن آزمون ورودی دانشکده پزشکی که مثل یک پسرخوب هندی دکترگوپتای بعدی بشم (خنده حضار)، برای غیر ممکن اقدام کنم.
-
6:44 - 6:47تصمیم گرفتم که قبل ازنوشتن آزمون ورودی دانشکده پزشکی که مثل یک پسرخوب هندی دکترگوپتای بعدی بشم (خنده حضار)، برای غیر ممکن اقدام کنم.
-
6:47 - 6:50و من تصمیم گرفتم برای غیر ممکن تلاش کرده وبرای آزمایش هنرمند، درارکستر مشهور فیلاهارمونیک لس آنجلس اقدام کنم.
-
6:50 - 6:53و من تصمیم گرفتم برای غیر ممکن تلاش کرده وبرای آزمایش هنرمند، درارکستر مشهور فیلاهارمونیک لس آنجلس اقدام کنم.
-
6:53 - 6:56این اولین آزمایش هنرمندی من بود، ودرهفتهٔ آزمایشی، پس از سه روزنواختن پشت یک پنجره، به من پیشنهاد کار دادند.
-
6:56 - 6:59این اولین آزمایش هنرمندی من بود، ودرهفتهٔ آزمایشی، پس از سه روزنواختن پشت یک پنجره، به من پیشنهاد کار دادند.
-
6:59 - 7:03که این یک رویای من بود، رویایی که دریک ارکسترنوازنده باشم،
-
7:03 - 7:06در سالن زیبای کنسرت والت دیسنی
-
7:06 - 7:10با رهبری گوستافو دودامل معروف بنوازم،
-
7:10 - 7:13اما برای من مهم تر این بود که من در میان موسیقی دانان و مربیانی باشم که بعداً مثل که خانواده من شدند،
-
7:13 - 7:17اما برای من مهم تر این بود که من در میان موسیقی دانان و مربیانی باشم که بعداً مثل که خانواده من شدند،
-
7:17 - 7:20در خانه جدید پرازموسیقی من.
-
7:20 - 7:24اما حدود یک سال بعد، با یک موسیقیدان دیگری که او هم درآموزشگاه موسیقی جولیارد تحصیل کرده بود، آشنا شدم
-
7:24 - 7:27اما حدود یک سال بعد، با یک موسیقیدان دیگری که او هم درآموزشگاه موسیقی جولیارد تحصیل کرده بود، آشنا شدم
-
7:27 - 7:31کسی که عمیقا به من برای یافتن صدا وهویتم به عنوان یک موسیقیدان کمک کرد.
-
7:31 - 7:34ناتانیل آیرز نوازنده گیتار بیس دوسر در جولیارد بود،
-
7:34 - 7:38او در سالهای اولیهٔ ۲۰ سالگیش ازیک سری حوادث روانی رنج برده بود،
-
7:38 - 7:40با داروی تئورازین در بیمارستان بلویو تحت درمان قرار گرفته،
-
7:40 - 7:44و سرانجام بعد از۳۰ سال، بی خانمان در خیابان های محله اسکیدرودرمرکزشهرلوس آنجلس زندگی میکرد.
-
7:44 - 7:46و سرانجام بعد از۳۰ سال، بی خانمان در خیابان های محله اسکیدرودرمرکزشهرلوس آنجلس زندگی میکرد.
-
7:46 - 7:50همانطورکه کتاب و فیلم "تکنواز" گفته بودند، داستان ناتانیل مثل یک فانوس دربارهٔ بی خانمانی و حمایت بهداشت روانی در سراسر ایالات متحده شده بود،
-
7:50 - 7:53همانطورکه کتاب و فیلم "تکنواز" گفته بودند، داستان ناتانیل مثل یک فانوس دربارهٔ بی خانمانی و حمایت بهداشت روانی در سراسر ایالات متحده شده بود،
-
7:53 - 7:55همانطورکه کتاب و فیلم "تکنواز" گفته بودند، داستان ناتانیل مثل یک فانوس دربارهٔ بی خانمانی و حمایت بهداشت روانی در سراسر ایالات متحده شده بود،
-
7:55 - 7:58ولی من دوستش، و من معلم ویولنش شدم،
-
7:58 - 8:00و بهش گفتم که اگراون ویولن همراش بود و من ویولن همرام بود، یک درس با هم مینوازیم.
-
8:00 - 8:03و بهش گفتم که اگراون ویولن همراش بود و من ویولن همرام بود، یک درس با هم مینوازیم.
-
8:03 - 8:06و من مواقع زیادی ناتانیل را دراسکیدرو دیدم
-
8:06 - 8:09و شاهد بودم که چگونه موسیقی قادر بود که اونو از لحظات بسیار تاریک
-
8:09 - 8:12و شاهد بودم که چگونه موسیقی قادر بود که اونو از لحظات بسیار تاریک
-
8:12 - 8:14که از نظر من غیر متخصص شروع روان گسیختگی بود به زندگی برگردونه.
-
8:14 - 8:18که از نظر من غیر متخصص شروع روان گسیختگی بود به زندگی برگردونه.
-
8:18 - 8:21با نواختن برای ناتانیل، موسیقی معنای عمیق تری به خودش گرفت، چون در مورد یک مکالمه بود،
-
8:21 - 8:23با نواختن برای ناتانیل، موسیقی معنای عمیق تری به خودش گرفت، چون در مورد یک گفتگو بود،
-
8:23 - 8:26گفتگویی که کلمات در آن شکست خورده بودند،
-
8:26 - 8:30گفتگوی پیامی که از کلمات عمیق تر بود که درسطح بنیادی روان ناتانیل ثبت میشد،
-
8:30 - 8:33گفتگوی پیامی که از کلمات عمیق تر بود که درسطح بنیادی روان ناتانیل ثبت میشد،
-
8:33 - 8:38و برای من به عنوان یک پیشکش واقعی موسیقی بود.
-
8:38 - 8:42ومن بیشترو بیشترناراحت میشدم که کسی مثل ناتانیل به خاطرمریضی روانی
-
8:42 - 8:45دراسکیدرو بی خانمان باشه و چند ها هزار نفردیگه فقط دراسکیدرو (مرکز شهر لوسانجلس) هستند که داستانهای همچنان غم انگیزی دارند
-
8:45 - 8:49دراسکیدرو بی خانمان باشه و چند ها هزار نفردیگه فقط دراسکیدرو (مرکز شهر لوسانجلس) هستند که داستانهای همچنان غم انگیزی دارند
-
8:49 - 8:52دراسکیدرو بی خانمان باشه و چند ها هزار نفردیگه فقط دراسکیدرو (مرکز شهر لوسانجلس) هستند که داستانهای همچنان غم انگیزی دارند
-
8:52 - 8:57ولی هرگز کتاب یا فیلمی در موردشان ساخته نخواهد شد که بتونه اونها را از خیابان ها برداره؟
-
8:57 - 8:59ولی هرگز کتاب یا فیلمی در موردشان ساخته نخواهد شد که بتونه اونها را از خیابان ها برداره؟
-
8:59 - 9:03و در درون این بحران داخلی، من احساس کردم که به نحوی زندگی موسیقی من را انتخاب کرده بود،
-
9:03 - 9:07و در درون این بحران داخلی، من احساس کردم که به نحوی زندگی موسیقی من را انتخاب کرده بود،
-
9:07 - 9:10یک جور به سادگی و بی تکلفی، من احساس کردم که چیزی که اسکیدرونیاز داره، کسی مثل پال فارمر بود و نه یک موسیقیدان کلاسیک دیگه در بانکرهیل.
-
9:10 - 9:13یک جور به سادگی و بی تکلفی، من احساس کردم که چیزی که اسکیدرونیاز داره، کسی مثل پال فارمر بود و نه یک موسیقیدان کلاسیک دیگه در بانکرهیل.
-
9:13 - 9:17یک جور به سادگی و بی تکلفی، من احساس کردم که چیزی که اسکیدرونیاز داره، کسی مثل پال فارمر بود و نه یک موسیقیدان کلاسیک دیگه در بانکرهیل.
-
9:17 - 9:19اما در پایان، این ناتانیل بود که به من نشان داد که اگر من واقعا علاقهمند به تغییرهستم،
-
9:19 - 9:22اما در پایان، این ناتانیل بود که به من نشان داد که اگر من واقعا علاقهمند به تغییرهستم،
-
9:22 - 9:26واگر من می خواستم یک تفاوتی ایجاد کنم، من ابزار مناسب آن را در دست دارم،
-
9:26 - 9:31که موسیقی پل متصلی ست بین جهان من و او.
-
9:31 - 9:33رابرت شومان آهنگسازعاشقانه آلمانی در یک گفتاورد زیبا میگوید:
-
9:33 - 9:35رابرت شومان آهنگسازعاشقانه آلمانی در یک گفتاورد زیبا میگوید:
-
9:35 - 9:40ارسال نور به تاریکی قلب آدم ها، چنین است وظیفه یک هنرمند.
-
9:40 - 9:43ارسال نور به تاریکی قلب آدم ها، چنین است وظیفه یک هنرمند.
-
9:43 - 9:45و این نقل قول به خصوص تلخ است
-
9:45 - 9:48زیرا شومان خود مبتلا به روانگسیختگی (اسکیزوفرنی) بود و در تیمارستان فوت کرد.
-
9:48 - 9:50زیرا شومان خود مبتلا به روانگسیختگی (اسکیزوفرنی) بود و در تیمارستان فوت کرد.
-
9:50 - 9:53و با الهام از آنچه که من از ناتانیل یاد گرفته بودم،
-
9:53 - 9:55من یک سازمان نوازندگان را در محلهٔ اسکیدرو آغازکردم
-
9:55 - 9:58به نام سمفونی خیابان، که نورموسیقی را به جاهای تاریکی آورده،
-
9:58 - 10:01به نام سمفونی خیابان، که نورموسیقی را به جاهای تاریکی آورده،
-
10:01 - 10:03و برای بی خانمان ها و بیماران روانی در پناهگاهها و درمانگاههای محلهٔ اسکیدرو
-
10:03 - 10:07وبرای کهنه سربازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه،
-
10:07 - 10:11برای زندانیان و کسانی که به عنوان جرم جنایی به آنها برچسب دیوانگی خورده بود، اجرا میکردیم.
-
10:11 - 10:15برای زندانیان و کسانی که به عنوان جرم جنایی به آنها برچسب دیوانگی خورده بود، اجرا میکردیم.
-
10:15 - 10:17بعد از یکی از محافل ما در بیمارستان دولتی پاتون در سان برناردینو،
-
10:17 - 10:19یک خانم با چشمان پر از اشک به طرف ما آمد،
-
10:19 - 10:22یک خانم با چشمان پر از اشک به طرف ما آمد،
-
10:22 - 10:24یک نوع فلج داشت و بدنش میلرزید،
-
10:24 - 10:27وبا یک لبخند زیبایی گفت که
-
10:27 - 10:29او تا به حال موسیقی کلاسیک نشنیده بود، او فکر نمیکرد که
-
10:29 - 10:32هیچوقت آن (نوع موسیقی) را دوست داشته باشه، وهرگزصدای ویلون نشنیده بود،
-
10:32 - 10:36اما شنیدن این موسیقی مانند شنیدن درخشش خورشید بود،
-
10:36 - 10:39و این که کسی هیچ وقت برای بازدید آنها نمیرود و برای اولین باردرمدت شش سال،
-
10:39 - 10:44لرزهٔ تنش بعد از شنیدن (موسیقی ما) بدون دارو متوقف شده بود.
-
10:44 - 10:47ناگهان آنچه ما با این کنسرت ها کشف کردیم،
-
10:47 - 10:50بعد از صحنه و چراغ های صحنه و لباسهای رسمی،
-
10:50 - 10:54نوازندگان تبدیل شدند به مجراهایی برای ارائه منافع فوق العادهٔ موسیقی،
-
10:54 - 10:57نوازندگان تبدیل شدند به مجراهایی برای ارائه منافع فوق العادهٔ موسیقی،
-
10:57 - 11:00برای درمان مغز به مخاطبانی که هرگز به این فضا دسترسی پیدا نمیکردند،
-
11:00 - 11:02برای درمان مغز به مخاطبانی که هرگز به این فضا دسترسی پیدا نمیکردند،
-
11:02 - 11:07وهرگز دسترسی به این نوع موسیقی که ما می ساختیم نداشتند.
-
11:07 - 11:11همانطورکه علم پزشکی تلاش میکند که اندامهای بیشتری از بدن را شفا دهد،
-
11:11 - 11:14همانطورکه علم پزشکی تلاش میکند که اندامهای بیشتری از بدن را شفا دهد،
-
11:14 - 11:18قدرت و زیبایی موسیقی، فراتر ازنوای "E" ماینور در وسط مخفف عزیزمان می باشد.
-
11:18 - 11:21قدرت و زیبایی موسیقی، فراتر ازنوای "E" ماینور در وسط مخفف عزیزمان می باشد.
-
11:21 - 11:24موسیقی به تنهایی اززیبایی شناختنی برتری دارد.
-
11:24 - 11:27وقتی اُپرای واگنر، یا سمفونی برامس، یا موسیقی مجلسی بتهوون را میشنویم این هماهنگی احساسات است که ما تجربه میکنم
-
11:27 - 11:31وقتی اُپرای واگنر، یا سمفونی برامس، یا موسیقی مجلسی بتهوون را میشنویم این هماهنگی احساسات است که ما تجربه میکنم
-
11:31 - 11:34وقتی اُپرای واگنر، یا سمفونی برامس، یا موسیقی مجلسی بتهوون را میشنویم این هماهنگی احساسات است که ما تجربه میکنم
-
11:34 - 11:38ما را واداربه یادآوری انسانیت مشترک، حس عمیق آگاهی جمعی و تفهُم همدلانهٔ مشترک ما میکند،
-
11:38 - 11:42ما را واداربه یادآوری انسانیت مشترک، حس عمیق آگاهی جمعی و تفهُم همدلانهٔ مشترک ما میکند،
-
11:42 - 11:45که روانشناس عصبی آین مِگلکرایست می گوید عضو سیم کشی نیمکره راست مغز ما است.
-
11:45 - 11:48که روانشناس عصبی آین مِگلکرایست می گوید عضو سیم کشی نیمکره راست مغز ما است.
-
11:48 - 11:52و برای کسانی که به علت بیماری روانی شان درشرایط بسیارغیر انسانیِ بی خانمانی و حبس زندگی میکنند،
-
11:52 - 11:54و برای کسانی که به علت بیماری روانی شان درشرایط بسیارغیر انسانیِ بی خانمانی و حبس زندگی میکنند،
-
11:54 - 11:57موسیقی و زیبایی موسیقی به آنها فرصتی برای فراترشدن از جهان اطرافشان ارائه می دهد،
-
11:57 - 12:01موسیقی و زیبایی موسیقی به آنها فرصتی برای فراترشدن از جهان اطرافشان ارائه می دهد،
-
12:01 - 12:05که به خاطر داشته باشند که آنها هنوز ظرفیت تجربهٔ زیبایی را دارند و بشریت آنها را فراموش نکرده است.
-
12:05 - 12:08که به خاطر داشته باشند که آنها هنوز ظرفیت تجربهٔ زیبایی را دارند و بشریت آنها را فراموش نکرده است.
-
12:08 - 12:11و جرقهٔ آن زیبایی، جرقهٔ بشریت تبدیل به امید میشود،
-
12:11 - 12:14و جرقهٔ آن زیبایی، جرقهٔ بشریت تبدیل به امید میشود،
-
12:14 - 12:17چه ما راه موسیقی را انتخاب کنیم یا راه پزشکی را،
-
12:17 - 12:20و ما میدانیم که اولین چیزی که ما بایست در جوامع ما، و درمخاطبان مان القاء کنیم، الهام شفا از درون است.
-
12:20 - 12:22و ما میدانیم که اولین چیزی که ما بایست در جوامع ما، و درمخاطبان مان القاء کنیم، الهام شفا از درون است.
-
12:22 - 12:26و ما میدانیم که اولین چیزی که ما بایست در جوامع ما، و درمخاطبان مان القاء کنیم، الهام شفا از درون است.
-
12:26 - 12:29من میخواهم این سخنرانی را با یک نقل قول از کیتس، شاعرعاشقانه انگلیسی بسیار مشهوری،
-
12:29 - 12:31من میخواهم این سخنرانی را با یک نقل قول از کیتس، شاعرعاشقانه انگلیسی بسیار مشهوری،
-
12:31 - 12:34که من مطمئنم که شما همه آنرا میشناسید به پایان بیاورم.
-
12:34 - 12:37کیتس خود نیزحرفهٔ پزشکی را برای شاعرشدن ترک کرد، اما وقتی که یک سال از من بزرگتر بود فوت کرد.
-
12:37 - 12:40کیتس خود نیزحرفهٔ پزشکی را برای شاعرشدن ترک کرد، اما وقتی که یک سال از من بزرگتر بود فوت کرد.
-
12:40 - 12:45و کیتس گفت: زیبایی حقیقت است، وحقیقت زیبایی ست. این همه آن است که از دنیا میدانید، و همهٔ آن است که نیاز به دانستن آن دارید .
-
12:45 - 12:52و کیتس گفت: زیبایی حقیقت است، وحقیقت زیبایی ست. این همه آن است که از دنیا میدانید، و همهٔ آن است که نیاز به دانستن آن دارید .
-
12:55 - 15:39(موسیقی)
-
15:39 - 16:07(تشویق حضار)
- Title:
- رابرت گوپتا: بینِ موسیقی و پزشکی
- Speaker:
- Robert Gupta
- Description:
-
وقتی رابرت گوپتا بین انتخاب شغل به عنوان پزشک یا به عنوان یک ویولونیست گیر کرده بود، آرشه بدست و احساس عدالت اجتماعی در قلب، متوجه شد که جایش درست در وسط است. او داستان الهام بخشی میگوید در مورد قدرت موسیقی درمانی و به حاشیه رانده شده گان جامعه، که چطور میتواند جایی که طب رایج شکست میخورد، موفق شود.
- Video Language:
- English
- Team:
- closed TED
- Project:
- TEDTalks
- Duration:
- 16:27
b a approved Persian subtitles for Between music and medicine | ||
b a edited Persian subtitles for Between music and medicine | ||
soheila Jafari accepted Persian subtitles for Between music and medicine | ||
soheila Jafari edited Persian subtitles for Between music and medicine | ||
Hedieh B edited Persian subtitles for Between music and medicine | ||
Hedieh B edited Persian subtitles for Between music and medicine | ||
Hedieh B edited Persian subtitles for Between music and medicine | ||
Hedieh B edited Persian subtitles for Between music and medicine |