آنتونی گورملی: فضای تراشخورده، درون و بیرون
-
0:01 - 0:05قصد دارم که درباره اینکه چرا من مجسمه ساز شدم براتون بگم،
-
0:05 - 0:07و شاید شما فکر کنید که خُب، این مجسمهسازان،
-
0:07 - 0:12با مواد سروکار دارند، با اشیا سروکار دارند و با بدنها سروکار دارند،
-
0:12 - 0:15با مواد سروکار دارند، با اشیا سروکار دارند و با بدنها سروکار دارند،
-
0:15 - 0:20اما من فکر میکنم، آنچه که من واقعا بیشتر به آن توجه میکنم
-
0:20 - 0:24ساخت فضاست، و برای همینه که من این سخنرانی را ساخت فضا مینامم.
-
0:24 - 0:26ساخت فضاست، و برای همینه که من این سخنرانی را ساخت فضا مینامم.
-
0:26 - 0:31فضایی که در درون ما، و در بیرون از ما وجود دارد.
-
0:31 - 0:33فضایی که در درون ما، و در بیرون از ما وجود دارد.
-
0:33 - 0:37خُب، وقتی که بچه بودم،
-
0:37 - 0:39نمیدونم چند نفر از شما در دهه پنجاه بزرگ شدید،
-
0:39 - 0:44اما من برای استراحت اجباری به طبقه بالا فرستاده میشدم. (خنده تماشاگران)
-
0:44 - 0:48این ایدهی بسیار بدی بود. منظورم اینه که بعد از ناهار، میدانید،
-
0:48 - 0:51تو فقط شش سالته، میخوای بری بیرون و از یک درخت بالا بری.
-
0:51 - 0:53اما من باید میرفتم طبقه بالا، در اون اتاق کوچولو
-
0:53 - 0:54که درواقع یه بالکن قدیمی بود که تبدیل به اتاق شده بود،
-
0:54 - 1:00و بطور باورنکردنی گرم، کوچک و روشن بود،
-
1:00 - 1:03و من میبایستی آنجا دراز میکشیدم. این خیلی مسخره و چرند بود.
-
1:03 - 1:06اما بگذریم، به دلایلی، من به خودم قول دادم که حرکت نکنم،
-
1:06 - 1:08اما بگذریم، به دلایلی، من به خودم قول دادم که حرکت نکنم،
-
1:08 - 1:10و کاری را که مامانم ازم میخواست را انجام بدم.
-
1:10 - 1:12و کاری را که مامانم ازم میخواست را انجام بدم.
-
1:12 - 1:15و من آنجا بودم، در آن فضای کوچولو دراز میکشیدم،
-
1:15 - 1:22یه فضای کوچک، گرم و تنگ و ترسناک به اندازه یه قوطی کبریت پشت چشمهام بود،
-
1:22 - 1:26اما این خیلی عجیب بود، انگار، پس از مدتی
-
1:26 - 1:33بعد از گذشت روزها، هفتهها و ماهها این فضا بزرگتر، تاریکتر و خنکتر شد
-
1:33 - 1:36بعد از گذشت روزها، هفتهها و ماهها این فضا بزرگتر، تاریکتر و خنکتر شد
-
1:36 - 1:41تا اینکه من واقعا با اشتیاق در انتظار این نیم ساعت بیحرکتی و استراحت اجباری بودم،
-
1:41 - 1:45تا اینکه من واقعا با اشتیاق در انتظار این نیم ساعت بیحرکتی و استراحت اجباری بودم،
-
1:45 - 1:50من واقعا با اشتیاق منتظر بودم که در این تاریکی فرو برم.
-
1:50 - 1:52من واقعا با اشتیاق منتظر بودم که در این تاریکی فرو برم.
-
1:52 - 1:55اشکالی داره اگر یه کار کاملا متفاوت انجام بدیم؟
-
1:55 - 1:57میشه هممون چشمهامون را فقط برای یک دقیقه ببندیم؟
-
1:57 - 1:59حالا، این قرار نیست ترسناک باشد.
-
1:59 - 2:00این یک آیین فرقهای نیست. (خنده تماشاگران)
-
2:00 - 2:03این فقط، این فقط، من فقط میخوام همه با هم به آنجا بریم.
-
2:03 - 2:06خب، من هم میخوام چشمهام را ببندم. ما همه آنجا با هم خواهیم بود.
-
2:06 - 2:09پس چشمهاتان را برای یک دقیقه ببندید.
-
2:09 - 2:13ما اینجاییم، در یک فضا،
-
2:13 - 2:20فضای ذهنی و به هم پیوستهی غوطه ور در تاریکی بدن.
-
2:20 - 2:24فکر میکنم این محلی برای تخیل و توان بالقوهست،
-
2:24 - 2:27فکر میکنم این محلی برای تخیل و توان بالقوهست،
-
2:27 - 2:30اما کیفیت این مکان چیست؟
-
2:30 - 2:36یک فضای بیجسمست. و هیچ چیزی در آن نیست.
-
2:36 - 2:42ابعاد نداره. نامحدوده.
-
2:42 - 2:46و بینهایته.
-
2:46 - 2:49بسیار خُب، چشمهاتون را باز کنید.
-
2:49 - 2:53این فضاییست که من فکر میکنم مجسمهسازی --
-
2:53 - 2:56که کمی در آن تناقض هست، مجسمهساز کارش ساخت طرحهای دارای مادهست --
-
2:56 - 2:59که کمی در آن تناقض هست، مجسمهساز کارش ساخت طرحهای دارای مادهست --
-
2:59 - 3:01اما من فکر میکنم که این فضاییست
-
3:01 - 3:06که مجسمه سازی میتونه ما را با آن پیوند بده.
-
3:06 - 3:10خُب، تصور کنید که ما در وسط آمریکا هستیم.
-
3:10 - 3:13شما خوابیدهاید، بیدار میشید،
-
3:13 - 3:16و بدون اینکه سرتون را از روی زمین بلند کنید
-
3:16 - 3:22از روی کیسه خوابتان، میتونید تا ۱۰۰ کیلومتر را ببینید.
-
3:22 - 3:25این بسترِ خشک یک دریاچهست.
-
3:25 - 3:29جوان بودم و تازه مدرسه هنر را تمام کرده بودم.
-
3:29 - 3:32میخواستم کاری انجام بدم که مستقیما با جهان مرتبط باشه، مستقیما با مکان.
-
3:32 - 3:37میخواستم کاری انجام بدم که مستقیما با جهان مرتبط باشه، مستقیما با مکان.
-
3:37 - 3:40این محل بسیارشگفت انگیزی بود، چون محلی بود
-
3:40 - 3:42که شما میتونستید تصور کنید که اولین کسی هستید که پاتون به اینجا رسیده.
-
3:42 - 3:44که شما میتونستید تصور کنید که اولین کسی هستید که پاتون به اینجا رسیده.
-
3:44 - 3:49این مکانیست که چیز زیادی درش اتفاق نیفتاده.
-
3:49 - 3:52بههرحال، با من باشید.
-
3:52 - 3:56من یک سنگ به اندازه دستم برداشتم،
-
3:56 - 3:58و تا جایی که میتونستم پرتابش کردم،
-
3:58 - 4:00حدود ۲۲ متر دور شد.
-
4:00 - 4:07سپس من همه سنگها را در این شعاع جمع کردم و یه کُپه ساختم.
-
4:07 - 4:11سپس من همه سنگها را در این شعاع جمع کردم و یه کُپه ساختم.
-
4:11 - 4:13به هر حال، این همان کُپهست.
-
4:13 - 4:16و سپس من روی این کُپه ایستادم،
-
4:16 - 4:20و دوباره همه این سنگها را پرتاب کردم،
-
4:20 - 4:26و این صحرای نوآراییشده است.
-
4:26 - 4:28شما میتونید بگید، خُب، به نظر خیلی متفاوت با چیزی که شروع کرد نمیرسه.
-
4:28 - 4:30شما میتونید بگید، خُب، به نظر خیلی متفاوت با زمانی که شروع کرد نمیرسه.
-
4:30 - 4:31(خنده تماشاگران)
-
4:31 - 4:32این همه هیاهو برای چه بود؟
-
4:32 - 4:34در حقیقت، کریس نگران بود و گفت،
-
4:34 - 4:35"نگاه کن، این اسلاید را بهشون نشون نده،
-
4:35 - 4:37چون آنها بلافاصله فکر میکنند که تو یکی دیگر از
-
4:37 - 4:40آن هنرمندان دیوانه نوگرا هستی که کار زیادی نمیکنه."
-
4:40 - 4:42(خنده تماشاگران)
-
4:42 - 4:49اما در حقیقت، این شاهدی از یه بدن زنده در کالبدهای دیگر است،
-
4:49 - 4:52اما در حقیقت، این شاهدی از یه بدن زنده در کالبدهای دیگر است،
-
4:52 - 4:58سنگهایی که اجزای سازندهای زمینیشناسی بودهاند،
-
4:58 - 5:03و فرسایش، یعنی تاثیر زمان براین اجسام.
-
5:03 - 5:06این فضاییست، که من فقط دلم میخواد شما، به شیوهای، بهش متفاوت نگاه کنید
-
5:06 - 5:09این فضاییست، که من فقط دلم میخواد شما، به شیوهای، بهش متفاوت نگاه کنید
-
5:09 - 5:13به دلیل این رویدادی که در آن اتفاق افتاده،
-
5:13 - 5:15یک رویداد انسانی،
-
5:15 - 5:19و در کل، این فقط از ما میخواد که دوباره به این دنیا نگاه کنیم،
-
5:19 - 5:21به شیوهای خیلی متفاوت از جهانی که با هم تقسیم میکنیم،
-
5:21 - 5:24به شیوهای خیلی متفاوت از جهانی که با هم تقسیم میکنیم،
-
5:24 - 5:27جهان وابسته به فنآوری،
-
5:27 - 5:32تا دوباره به جهان پایهای و ابتدایی روی بیاریم.
-
5:32 - 5:37این جهان ابتدایی که همه ما در آن زندگی میکنیم همان فضاییست
-
5:37 - 5:42که یکدیگر را در آن ملاقات کردیم، تاریکی بدن.
-
5:42 - 5:45من میخواستم که دوباره با آن محیط شروع کنم،
-
5:45 - 5:49محیطی مانوس، فضایی ذهنی
-
5:49 - 5:53که هر یک از ما در آن زندگی میکنیم، اما از منظر دیگری.
-
5:53 - 5:55که هر یک از ما در آن زندگی میکنیم، اما از منظر دیگری.
-
5:55 - 5:58خُب این فعالیتهای روزانه استودیوست.
-
5:58 - 6:02میبینید که من کار زیادی نمیکنم. من فقط اینجا میایستم،
-
6:02 - 6:04دوباره با چشمان بسته، و دیگران، ظاهرا، مرا قالبگیری میکنند.
-
6:04 - 6:09دوباره با چشمان بسته، و دیگران، ظاهرا، مرا قالبگیری میکنند.
-
6:09 - 6:12این ثبتِ فهرستوار یک لحظهی زنده از یک پیکره در طی زمان است.
-
6:12 - 6:16این ثبتِ فهرستوار یک لحظهی زنده از یک پیکره در طی زمان است.
-
6:16 - 6:21آیا میتونیم این فضا را با زبان نوترینوها یا پرتوهای کیهانی نقشه برداری کنیم،
-
6:21 - 6:26و شرایط مرزی بدن را بهعنوان محدودههای آن در نظر بگیریم، اما بهشیوهای کاملا معکوس
-
6:26 - 6:32و شرایط مرزی بدن را بهعنوان محدودههای آن در نظر بگیریم، اما بهشیوهای کاملا معکوس
-
6:32 - 6:34به سنتیترین روش نشانهگذاری یونانی عمل کنیم؟
-
6:34 - 6:38در روزگار قدیم آنها یک تکه از مرمر کوههای پِنتلیک برمیداشتند
-
6:38 - 6:43سطح مرمر را سوراخ میکردند تا پوسته آن را شناسایی کنند،
-
6:43 - 6:44سیما و ظاهر آن را،
-
6:44 - 6:47آنچه ارسطو به عنوان تمایز میان ماهیت و ظاهر تعریف کرد،
-
6:47 - 6:49آنچه ارسطو به عنوان تمایز میان ماهیت و ظاهر تعریف کرد،
-
6:49 - 6:52چیزی که باعث میشه همه چیز قابل دیدن بشه،
-
6:52 - 6:56اما ما اینجا از وجه دیگری کار میکنیم.
-
6:56 - 7:00آیا میتونیم این را به عنوان پوستهای منحصر بفرد دربیاریم؟
-
7:00 - 7:06این قالب سربی ساخته شده از سراسر فضایی است
-
7:06 - 7:09که بدن من آن را اشغال کرده، اما الان خالیست.
-
7:09 - 7:13این اثریست به نام "فراگیریِ دیدن".
-
7:13 - 7:19این یک کمی، خب، میتونستیم بهش بگیم شب،
-
7:19 - 7:24میتونستیم اسمش را از روی آن ۹۶ درصد گرانشی
-
7:24 - 7:27که دربارهاش هیچی نمیدونیم بگذاریم، مادهی سیاه،
-
7:27 - 7:31که در فضا تعبیه شده، به هر حال، نسخهی دیگری از فضای انسانی
-
7:31 - 7:34در فضا در مقیاس بزرگ، اما نمیدونم شما میتونید ببینید،
-
7:34 - 7:40چشمها نشان داده شدهاند، آنها بستهاند.
-
7:40 - 7:43این "فراگیری دیدن" نامیده میشه چون که این درباره جسمیست
-
7:43 - 7:47که امیدوارم تاثیر بازتابانندهای بگذارد و دربارهی بصیرت یا پیوند با تاریکی بدن
-
7:47 - 7:51که امیدوارم تاثیر بازتابانندهای بگذارد و دربارهی بصیرت یا پیوند با تاریکی بدن
-
7:51 - 7:56که من آن را به عنوان فضای بالقوه میبینم صحبت کنه.
-
7:56 - 7:59آیا میتونیم این را به شیوه دیگری انجام بدیم، با استفاده از زبان
-
7:59 - 8:03ذرات اطراف هسته اتم، و درباره بدن به عنوان مرکز انرژی صحبت کنیم؟
-
8:03 - 8:04ذرات اطراف هسته اتم، و درباره بدن به عنوان مرکز انرژی صحبت کنیم؟
-
8:04 - 8:08دیگر مجسمهای در کار نباشه، مجبور نباشیم وظیفهی برپاماندن را به عهده نگیریم، برپایی بدن انسان را،
-
8:08 - 8:11دیگر مجسمهای در کار نباشه، مجبور نباشیم وظیفهی برپاماندن را به عهده نگیریم، برپایی بدن انسان را،
-
8:11 - 8:14و یا برپاماندن مجسمه را، رهاش کنید،
-
8:14 - 8:18بهش اجازه بدید که یک میدان انرژی باشد، جایی در فضا
-
8:18 - 8:25که درباره زندگی انسان حرف میزند، در هنگامهی دگردیسی به آنتروپی
-
8:25 - 8:30به عنوان نوعی از تمرکز توجه،
-
8:30 - 8:35یک مکان انسانی از امکان در فضا به مقیاس بزرگ.
-
8:35 - 8:39آیا شیوهی دیگری هم هست؟
-
8:39 - 8:45مادهی تاریک در مقابل یک افق قرار میگیره.
-
8:45 - 8:49اگر ذهن در بدنها زندگی میکنه، و اگر بدنها در لباسها زندگی میکنند،
-
8:49 - 8:52و سپس در اتاقها، و ساختمانها
-
8:52 - 8:58و بعدتر در شهرها، آیا آنها پوستهی نهایی و آخری دارند،
-
8:58 - 9:00و آیا این پوست ادراکی ست؟
-
9:00 - 9:03افق.
-
9:03 - 9:05و آیا هنر تلاشیست در جهت تصور آنچه که فراتر ازاین افق نهفته است؟
-
9:05 - 9:11و آیا هنر تلاشیست در جهت تصور آنچه که فراتر ازاین افق نهفته است؟
-
9:11 - 9:20آیا به طریقی میتوانیم، بدن را به عنوان یک میانجی خالی مورد استفاده قرار دهیم،
-
9:20 - 9:25تا به نوعی یگانگی با تجربهی فضا-زمان در لحظهی وقوع برسیم، در لحظهای که من اینجا ایستادهام
-
9:25 - 9:30تا به نوعی یگانگی با تجربهی فضا-زمان در لحظهی وقوع برسیم، در لحظهای که من اینجا ایستادهام
-
9:30 - 9:35روبروی شما و تلاش میکنم که پیوندی را در این فضا-مکان مشترک احساس کنم و بسازم،
-
9:35 - 9:39روبروی شما و تلاش میکنم که پیوندی را در این فضا-مکان مشترک احساس کنم و بسازم،
-
9:39 - 9:42آیا میتونیم این را همانطور که هست، بهعنوان حافظه یک بدن،
-
9:42 - 9:45از یک فضای انسانی در فضا بهکار بگیریم تا به یک تجربه سرعت ببخشیم، یک تجربهی ناب،
-
9:45 - 9:49از یک فضای انسانی در فضا بهکار بگیریم تا به یک تجربه سرعت ببخشیم، یک تجربهی ناب،
-
9:49 - 9:52از زمانِ محض.
-
9:52 - 9:56زمان انسانی، زمان صنعتی، آزموده شده در برابر
-
9:56 - 9:59زمان جزر و مد، که در آنها خاطراتِ
-
9:59 - 10:04یک بدن خاص، که هر بدنی میتواند باشد،
-
10:04 - 10:09همزمان با نوزایی مکانیکی، بارها و بارها تکثیر میشود،
-
10:09 - 10:14در فضایی برابر هشت کیلومتر مربع، یک و نیم کیلومتر درون دریا، جای میگیرد،
-
10:14 - 10:17در فضایی برابر هشت کیلومتر مربع، یک و نیم کیلومتر درون دریا، جای میگیرد،
-
10:17 - 10:22در شرایط مختلف روز و شب، ناپدید میشود.
-
10:22 - 10:25میتونید این کار را ببینید. در دهانهی رود مِرسِی برپا شده، درست خارج از لیورپول.
-
10:25 - 10:28میتونید این کار را ببینید. در دهانهی رود مِرسِی برپا شده، درست خارج از لیورپول.
-
10:28 - 10:31و آنجا میتونید ببینید که دریای لیورپول در یک بعد از ظهر عادی چگونه است.
-
10:31 - 10:34و آنجا میتونید ببینید که دریای لیورپول در یک بعد از ظهر عادی چگونه است.
-
10:34 - 10:37این مجسمه ها پدیدار و ناپدید میشن،
-
10:37 - 10:39اما شاید مهمتر از همه --
-
10:39 - 10:43این فقط نمای شمالی از مرکز چیدمان است --
-
10:43 - 10:47آنها یک میدان را میآفرینند، میدانی که دربرگیرندهی
-
10:47 - 10:53بدنهای زنده و جایگزین در شکلی از وابستگیست.
-
10:53 - 10:58پیوندی با یکدیگر و پیوندی با آن مرز،
-
10:58 - 11:02آن کرانه، آن افق.
-
11:02 - 11:04از این بگذریم، آیا ممکنه،
-
11:04 - 11:09با در نظر گرفتن آن ایدهی ذهن، بدن، بدن-ساختار،
-
11:09 - 11:12پیکر نخست را، پیکر بیولوژیکی را، با پیکر دوم جایگزین کنیم،
-
11:12 - 11:14پیکر نخست را، پیکر بیولوژیکی را، با پیکر دوم جایگزین کنیم،
-
11:14 - 11:17پیکرهای از معماری و محیط ترکیبی.
-
11:17 - 11:22این اثر دیگریست به نام "اتاقی برای صحرای بزرگ استرالیا".
-
11:22 - 11:23این مکان مشخص نشدهای است
-
11:23 - 11:27و من هرگز منتشر نکردم که این کجاست.
-
11:27 - 11:28این جسمی برای ذهن است.
-
11:28 - 11:32برای من مثل بودای قرن بیست و یکم میماند.
-
11:32 - 11:34و دوباره، تاریکی این بدن،
-
11:34 - 11:37که حالا درون این فضای مخزنیشکل محبوس شده
-
11:37 - 11:40در کمترین فضایی که یک بدن نیاز داره که تصرف کند.
-
11:40 - 11:42یک بدن قوز کرده.
-
11:42 - 11:45یک سوراخ در ارتفاع مقعد، آلت تناسلی مرد وجود دارد.
-
11:45 - 11:48سوراخ هایی برای گوشها وجود دارد. برای چشم ها سوراخی نیست.
-
11:48 - 11:52یک شکاف برای دهان هست. ۷ سانتیمتر ضخامت داره،
-
11:52 - 11:55از جنس بتن و میان تهی.
-
11:55 - 11:59و دوباره یک زمین کشف شدهی کاملا مسطح
-
11:59 - 12:04با افق ۳۶۰ درجه.
-
12:04 - 12:08دوباره، این خیلی ساده داره میپرسه،
-
12:08 - 12:13انگار که ما برای اولین بار به اینجا پا گذاشتیم،
-
12:13 - 12:17ارتباط بین نگاشت انسانی با زمان و فضا چیست؟
-
12:17 - 12:21ارتباط بین نگاشت انسانی با زمان و فضا چیست؟
-
12:21 - 12:24با در نظر گرفتن این اصطلاح، همانطور که بود،
-
12:24 - 12:29تاریکی بدن که به معماری منتقل میشود،
-
12:29 - 12:33آیا میتوانید از فضای معماری برای زندگی استفاده نکنید،
-
12:33 - 12:35بلکه برای استعاره استفاده کنید،
-
12:35 - 12:38و ضربان آن را، انقباض و انبساط آن را
-
12:38 - 12:43فضاهای کوچکتر و بزرگتر را برای ارائه نوعی روایت مادی ناب بهکاربریم، تا به مکاشفهای درون فضا،
-
12:43 - 12:49فضاهای کوچکتر و بزرگتر را برای ارائه نوعی روایت مادی ناب بهکاربریم، تا به مکاشفهای درون فضا،
-
12:49 - 12:52نور و تاریکی دست یازیم؟
-
12:52 - 12:58این اثریست از تناسب و وزن
-
12:58 - 13:03بدن را به یک شهر تبدیل میکند، تجمعی از سلولها
-
13:03 - 13:05که همه با هم پیوند دارند
-
13:05 - 13:10و اجازه دسترسی خاص بصری در مکانهای خاص را میدهد .
-
13:10 - 13:13و اجازه دسترسی خاص بصری در مکانهای خاص را میدهد .
-
13:13 - 13:19و آخرین اثری که الان میخواهم با شما در میان بگذارم
-
13:19 - 13:23"نورِ کور" است که شاید
-
13:23 - 13:26آزادانهترین اثر باشد،
-
13:26 - 13:29و دریک کنفرانس آزادی افراطی،
-
13:29 - 13:33فکر میکنم شاید این بیشترین حد افراط در من باشه،
-
13:33 - 13:37از نور و بخار آب به عنوان مواد کارم استفاده کردم.
-
13:37 - 13:39اینجا یک جعبه است
-
13:39 - 13:43که از یکونیم اتمسفر فشارهوا پر شده،
-
13:43 - 13:47با یک ابر و با نور بسیار روشن .
-
13:47 - 13:50همانطور که شما درآستانهی همیشه باز آن راه میرید،
-
13:50 - 13:58ناپدید میشید، هم برای خودتان و هم برای دیگران.
-
13:58 - 14:00اگر دستتان را جلو خودتون بگیرید،
-
14:00 - 14:02نمیتونید ببینیدش.
-
14:02 - 14:05اگر پایین را نگاه کنید، نمیتونید پاهاتون را ببینید.
-
14:05 - 14:12حال شما آگاه و بدون جسم هستید،
-
14:12 - 14:16آزاد از بُعدناکی
-
14:16 - 14:22و شیوه اندازگیریشده ای که در آن زندگی ما را با جبر پیوند میده.
-
14:22 - 14:25و شیوه اندازگیریشده ای که در آن زندگی ما را با جبر پیوند میده.
-
14:25 - 14:30اما این فضاییست که واقعا با مردم پر شده،
-
14:30 - 14:32صداهایی رها از تن،
-
14:32 - 14:36و خارج از این محیط پیرامونی و فراگیر،
-
14:36 - 14:40هنگامی که مردم نزدیک منطقه بدن شما میشن،
-
14:40 - 14:44خیلی نزدیک، آنها به عنوان تمثال برای شما ظاهر میشن.
-
14:44 - 14:47و هنگامی که به کرانهها نزدیک میشن،
-
14:47 - 14:51آنها تمثال هستند، تمثالی که در آن
-
14:51 - 14:55ناظران خود تبدیل به منظر شدهاند.
-
14:55 - 15:01برای من، هنر ربطی به ارزش پولی زیاد ندارد.
-
15:01 - 15:06این مربوط به بازیابی تجربهی ناب ما در زمان حالست.
-
15:06 - 15:09این مربوط به بازیابی تجربهی ناب ما در زمان حالست.
-
15:09 - 15:13همانطور که جان کیج گفت،
-
15:13 - 15:18"ما درحال حرکت به طرف یک جور هدف نیستیم.
-
15:18 - 15:22ما در خود هدف هستیم، و این با ما تغییر میکند.
-
15:22 - 15:29اگر هنر مقصودی داشته باشد، آن باز کردن چشمان ما به این حقیقت است."
-
15:29 - 15:31بسیار متشکرم.
-
15:31 - 15:35(تشویق تماشاگران)
- Title:
- آنتونی گورملی: فضای تراشخورده، درون و بیرون
- Speaker:
- Antony Gormley
- Description:
-
زمینهی کاری مجسمه ساز نامدار، آنتونی گورملی، فضا و پیکرهی انسانی است. آثار او با وقوف بر اینکه ما تنها نقاطی در زمان و مکان هستیم، فضای درونی که ما در بدنهای خود حس میکنیم را کاوش میکند - و همچنین فضای بیرونی را که در اطرافمان احساس می کنیم.
- Video Language:
- English
- Team:
- closed TED
- Project:
- TEDTalks
- Duration:
- 15:56
b a approved Persian subtitles for Sculpted space, within and without | ||
b a edited Persian subtitles for Sculpted space, within and without | ||
Mana Ahmady accepted Persian subtitles for Sculpted space, within and without | ||
Mana Ahmady edited Persian subtitles for Sculpted space, within and without | ||
Mana Ahmady edited Persian subtitles for Sculpted space, within and without | ||
Mana Ahmady commented on Persian subtitles for Sculpted space, within and without | ||
Mana Ahmady commented on Persian subtitles for Sculpted space, within and without | ||
Mana Ahmady commented on Persian subtitles for Sculpted space, within and without |