پسرم عامل تیراندازی حادثه کلمباین است. این داستان من است
-
0:01 - 0:04آخرین باری که صدای پسرم را شنیدم
-
0:04 - 0:06زمانی بود که او از در جلو خارج شد
-
0:06 - 0:07در مسیرش به مدرسه
-
0:08 - 0:11او کلمه ایی به طور نامشخص گفت
-
0:11 - 0:13"خدا حافظ."
-
0:13 - 0:16آن زمان ۲۰ آوریل ۱۹۹۹ بود.
-
0:17 - 0:20بعد از آن صبح، در دبیرستان کُلمباین
-
0:20 - 0:23پسرم دیلان و دوستش اریک
-
0:23 - 0:25دوازده دانش آموز و یک معلم را کشتند
-
0:26 - 0:30و قبل از گرفتن زندگی آن ها
بیش از ۲۰ نفر دیگر را نیز مجروح کردند -
0:31 - 0:34۱۳ بیگناه کشته شدند
-
0:34 - 0:37افرادی را که آنان را دوست داشتند
در غم و آسیب روحی گذاشتند. -
0:38 - 0:40دیگران متحمل آسیب ها شدند،
-
0:40 - 0:44بعضی منجر به نفص عضو و ازکارافتادگی دایمی
-
0:46 - 0:48اما اندازه شرارت این فاجعه
-
0:48 - 0:52را فقط با تعداد کشته و زخمی شدگان
که صورت گرفت، نمیتوان سنجید. -
0:53 - 0:56راهی برای محاسبه اندازه آسیب های روانی
-
0:56 - 0:58کسانی که در آن مدرسه بودند،
-
0:58 - 1:01یا کسانی که در عملیات پاکسازی و نجات
شرکت داشتند، وجود ندارد. -
1:02 - 1:06راهی برای ارزیابی شدت فاجعه ایی
همچون کُلمباین وجود ندارد، -
1:07 - 1:09مخصوصا زمانی که این حادثه بر اساس ایده ایی
-
1:09 - 1:12از قاتلی دیگر بود که مرتکب
جنایات وحشتناک خود شده بود -
1:14 - 1:15حادثه کلمباین یک موج جز و مدی بود
-
1:16 - 1:17وقتی حادثه به پایان رسید.
-
1:17 - 1:21سال ها طول کشید تا جامعه
-
1:21 - 1:23آثار آن را درک کند.
-
1:25 - 1:29برای من سالها طول کشید تا تلاش کنم
آثار کار پسرم را قبول کنم. -
1:30 - 1:33(پسرم) رفتار وحشتناکی که
در انتهای زندگی اش مرتکب شده بود -
1:33 - 1:36به من نشان داد که او کاملا
با آنچیزی که شناخته بودم متفاوت بود -
1:38 - 1:40بعد از آن مردم از من پرسیدند
-
1:40 - 1:42"چطور ممکن بود که تو نمیدانستی؟"
-
1:43 - 1:44"تو چه نوع مادری بودی؟"
-
1:45 - 1:48من هنوز هم آن سوالات را از خودم می پرسم
-
1:49 - 1:52قبل از تیراندازی،
من فکر میکردم که مادر خوبی هستم -
1:53 - 1:55که به فرزندش کمک میکند، بزرگسال غم خوار
-
1:55 - 1:58سالم و مسئولیت پذیر بار بیاید
-
1:58 - 2:01که آنها از پایه های اساسی زندگی من بودند.
-
2:02 - 2:05اما فاجعه من را متقاعد کرد
که در مادر بودن شکست خوردم -
2:06 - 2:10و بخشی از این حس شکست
مرا امروز به اینجا آورده است -
2:11 - 2:12جدا از پدرش،
-
2:13 - 2:16من تنها کسی بودم که دیلان را
از همه بیشتر می شناختم و دوست می داشتم. -
2:17 - 2:19اگر کسی می توانست
بفهمد چه اتفاقی افتاده است، -
2:19 - 2:21باید ان کس من می بودم، درسته ؟
-
2:22 - 2:23ولی من نمی دونستم.
-
2:25 - 2:27من امروز اینجا هستم
تجربه ای را به میان بگذارم -
2:27 - 2:31از اینکه مادر کسی که کشته و آسیب زده
به چه می ماند. -
2:32 - 2:36برای سالیان بعد از ان فاجعه،
من درگیر خاطرات شدم -
2:36 - 2:40تا سعی کنم بفهمم دقیقا کجا را
به عنوادن والد شکست خوردم. -
2:40 - 2:43اما پاسخی مشخصی در آن وجون ندارد.
-
2:43 - 2:45من نمی توانم راه حلی برایتان بیاورم
-
2:45 - 2:47تمام کاری که میتوانم انجام دهم
-
2:48 - 2:50به اشتراک گذاشتن انچه که یاد گرفته ام است.
-
2:51 - 2:55وقتی من با مردمی که قبل از کشتار
من را نمی شناختند صحبت میکنم -
2:55 - 2:57با سه چالش روبرو هستم
-
2:58 - 3:01نخست، وقتی من داخل اتاقی مثل اینجا میشوم،
-
3:01 - 3:05نمیدانم آیا کسی در آنجاست
که تجربه از دست دادن (عزیزی) -
3:05 - 3:07بخاطرکاری که پسرم انجام داده
-
3:08 - 3:12من احساس میکنم نیاز است پاسخگو باشم در مورد
مصیبتی که یکی از اعضای خانواده ام باعث آن بوده است -
3:12 - 3:15کسی که الان اینجا نیست
تا خودش این کار را انجام دهد. -
3:15 - 3:18پس در ابتدا، با تمام قلبم،
-
3:18 - 3:22متاسفم اگر پسرم باعث درد برای شماست.
-
3:24 - 3:25دومین چالشی که دارم
-
3:26 - 3:30این است که باید از آنها (شنوندگان)
بخواهم درک کنند و حتی غم خواری کنند -
3:31 - 3:34زمانی که من درمورد مرگ پسرم به عنوان
خودکشی (انتحاری) صحبت میکنم. -
3:34 - 3:37دو سال قبل از مرگش،
-
3:37 - 3:39او بر روی تکه کاغذی
در دفتر یادداشت نوشته بود -
3:39 - 3:40که خودش را می کشد.
-
3:41 - 3:43او می گفت که در عذاب می کشد.
-
3:43 - 3:45و یک اسلحه می خواهد تا
بتواند به زندگی اش پایان دهد. -
3:46 - 3:50من هیچکدام از اینهارا تا چند ماه
بعد از مرگش نمی دانستم -
3:51 - 3:54وقتی من در مورد مرگ او به عنوان
خودکشی انتحاری صحبت می کنم، -
3:54 - 3:58در این تلاش نیستم که شرارتی که دراواخر
زندگی اش انجام داد را کم کنم -
3:59 - 4:01من تلاش میکنم تا بفهمم
-
4:01 - 4:03چگونه افکار خودکشی او
-
4:03 - 4:04منجر به کشتن دیگران شد.
-
4:05 - 4:08بعد از خواندن و صحبت کردن
بسیار با کارشناسان -
4:08 - 4:10من اعتقاد پیدا کردم
-
4:10 - 4:15که نقش او در تیراندازی
ریشه ای در آرزوی قتل (دیگران) نداشت -
4:15 - 4:17بلکه (ریشه در) آرزوی او در مرگش بود
-
4:18 - 4:24سومین چالشی که من هنگام صحبت درمورد
کشتار انتحاری پسرم دارم -
4:24 - 4:27این است که من در مورد سلامت روانی...
(بغض گوینده) -
4:28 - 4:29منو ببخشید
-
4:29 - 4:32این است که من درمورد سلامت روانی،
-
4:32 - 4:36یا سلامت مغزی، من به این اسم ترجیح می دهم،
چون اینطوی درست تر است. -
4:36 - 4:39و در یک کلام،
من در مورد خشونت حرف میزنم. -
4:40 - 4:43آخزین چیزی که من میخواهم انجام بدم
اینه که همکاری کنم در سوءتفاهمی -
4:43 - 4:46که هنوز در اطراف بیماری های روانی وجود داد
-
4:46 - 4:51فقط یک درصد کمی از افرادی که بیماری
روانی دارند -
4:51 - 4:53نسبت به دیگران خشونت دارند،
-
4:55 - 4:58اما کسانی که در اثر خودکشی انتحاری میمیرند،
-
4:58 - 5:02پیشبینی میشود۷۵٪ یا بیش ۹۰٪ باشند
-
5:02 - 5:06که علایم قابل تشخیص
شرایط سلامت روانی را به نوعی دارند. -
5:07 - 5:08همانگونه که بخوبی می دانید،
-
5:08 - 5:11سیستم سلامت روانی ما برای کمک
به هرکسی تجهیز نشده است، -
5:12 - 5:14و تمامی افرادی با افکار مخرب
-
5:15 - 5:16با شاخص ها تناسب پیدا نمی کنند
-
5:16 - 5:18برای یک تشخیص خاص.
-
5:19 - 5:21تمام کسانی که احساسات مداومی
-
5:21 - 5:25از وحشت یا عصبانیت یا ناامیدواری دارند
-
5:25 - 5:27هیچوقت تشخیص و درمان نمیشوند.
-
5:28 - 5:32اکثراً، آنها هنگامی توجه ما را جلب میکنند
که به یک شرایط بحران رفتاری می رسند. -
5:33 - 5:35اگر پیشبینی ها درست باشند
-
5:35 - 5:38که درحدود یک یا دو درصد از تمام خودکشی ها
-
5:38 - 5:41شامل قتل دیگران می شوند،
-
5:42 - 5:46وقتی نرخ خودکشی رشد میکند،همانگونه که
در بعضی جوامع در حال رشد هستند، -
5:47 - 5:49نرخ خودکشی همراه با قتل نیز بالا خواهد رفت
-
5:51 - 5:56من میخواهم بدانم چه چیزی در ذهن دیلان
قبل از مرگش روی داد، -
5:56 - 6:00پس من به دنبال پاسخ افرادی
که در حمله انتحاری زنده مانده بودند، گشتم -
6:02 - 6:06من جستجو کردم و در رویدادهای خیریه ایی
برای کمک داوطلب شدم. -
6:06 - 6:08و در این زمان من توانستم
-
6:08 - 6:12با کسی که در یک بحران انتحاری
زنده مانده بود صحبت کنم. -
6:13 - 6:14یا تلاش کردم (صحبت کنم)
-
6:15 - 6:17یکی از موفق ترین گفتگو هایی که داشتم
-
6:17 - 6:19با یک همکار بود
-
6:19 - 6:21کسی که گوش ایستاده بود در
هنگام صحبت من با فرد دیگری -
6:21 - 6:22در اطاقک دفترم.
-
6:23 - 6:26او شنید که من گفتم: دیلان نمیتوانست
من را دوست داشته باشد -
6:26 - 6:29اگر میتوانست کاری به آن وحشتناکی انجام دهد،
که انجام داد. -
6:30 - 6:32بعد، وقتی او مرا تنها یافت
-
6:33 - 6:35او بخاطر استراق سعع آن مکالمات معذرت خواست
-
6:35 - 6:37اما او به من گفت که در اشتباهم
-
6:38 - 6:40او گفت وقتی جوان بود، مادر تنها
-
6:41 - 6:42با سه بچه کوچک،
-
6:43 - 6:47به شدت افسرده شد و برای حفظ
سلامتی در بیمارستان بستری شد -
6:48 - 6:50در این زمان، او مطمئن بود
-
6:50 - 6:54که فرزندانش بهتر خواهند بود اگر بمیرد،
-
6:54 - 6:56بنابرین نقشه ای برای اتمام زندگی اش کشید
-
6:57 - 7:01او به من اطمینان داد عشق مادر
قوی ترین رابطه در زمین است -
7:01 - 7:04و او فرزندش را بیش از
هرچیزی در دنیا دوست داشت -
7:05 - 7:07اما بخاطر بیماری اش،
-
7:07 - 7:10او اطمینان داشت که اگر نباشد
آنها بهتر خواهند بود -
7:12 - 7:14چیزی که او گفت و چیزهایی که از دیگران
یاد گرفتم -
7:14 - 7:19این بود که ما انتخاب و به اصطاح تصمیم
-
7:19 - 7:20برای مردن به وسیله خودکشی
-
7:20 - 7:23را ازهمان راهی که تصمیم به چه ماشینی راندن
-
7:23 - 7:25یا کجا برای شب شنبه رفتن، نمیگیریم.
-
7:26 - 7:29وقتی کسی بشدت در حالت خودکشی است
-
7:29 - 7:34آنها در وضعیت 4
اضطراری برای سلامت پزشکی هستند -
7:35 - 7:39افکار انها ضعیف شده و آنها دسترسی به
ابزارهای خود-مدیریتی را از دست داده اند -
7:40 - 7:43حتی با اینکه انها می توانند
با منطق برنامه ریزی و عمل کنند -
7:44 - 7:47اما احساس آنان از حقیقت با یک فیلتری
از درد مختل شده است -
7:47 - 7:50که واقعیت را برای انها
(بگونه ایی دیگر) تفسیر میکند -
7:51 - 7:55بعضی از مردم میتوانند به خوبی
این احساس را مخفی کنند، -
7:55 - 7:57و آنها معمولا دلیل خوبی برای این کار دارند
-
7:59 - 8:02بیشتر ما در زمانی افکار خودکشی داریم
-
8:02 - 8:06اما مقاومت در برابر افکار خودکشی
-
8:06 - 8:08و به وجود آوردن یک معنی برای زندگی کردن
-
8:08 - 8:10نشانه هایی از علم آسیب شناسی هستند
-
8:10 - 8:12و مانند بسیاری از بیماری ها،
-
8:12 - 8:15علایم باید شناسایی شده و درمان شوند
-
8:16 - 8:17قبل از، از دست دادن زندگی
-
8:19 - 8:21اما مرگ پسر من،به تنهایی یک خودکشی نبود
-
8:22 - 8:24بلکه کشتار عظیمی را نیز شامل بود
-
8:25 - 8:31من میخواستم بدانم چگونه افکار خودکشی
او تبدیل به آدم کشی شد -
8:32 - 8:35اما تحقیقات پراکنده است و پاسخ مشخصی نیست
-
8:36 - 8:39بله، او شاید افسردگی رو به وقوع داشت.
-
8:41 - 8:46او شخصیت کمال گرا و متکی به خود داشت.
-
8:47 - 8:51و آن ها او تبدیل به کسی کرده بود که
کمتر از دیگران کمک طلب میکرد -
8:52 - 8:55او تجربه اتفاقات محرکی در مدرسه داشت
-
8:55 - 9:01که احساس خواری، تحقیر، عصبیت
را در او گذاشت -
9:02 - 9:05او روابط دوستانه پیچیده ای داشت
-
9:05 - 9:10با یک پسری ( اریک) که احساسات
بیگانه ستیزی و خشم در او ایجاد شده بود، -
9:10 - 9:13کسی که شدیدا پریشان بود،
-
9:13 - 9:15در کنترل(خود) و آدم کشی کردن
-
9:16 - 9:19و در اوج این دوره زندگی اش
-
9:19 - 9:22از آسیپ پذیری و شکنندگی
-
9:23 - 9:26دیلان به اسلحه دسترسی پیدا کرد
-
9:26 - 9:28که البته ما هرگز (سلاح) برای
خودمان در خانه نداشتیم. -
9:29 - 9:34این وحشتناک است که یک پسر 17 ساله
به راحتی بتواند اسلحه بخرد -
9:34 - 9:39در هر دو حالت، قانونی یا غیر قانونی،
بدون اجازه من یا با آگاهی -
9:40 - 9:45و هرترتیبی که هست، پسران ۱۷ ساله و
بعد کلی تیراندازی در مدارس -
9:45 - 9:48هنوز هم به طور وحشتناکی(این کار)آسان است
-
9:49 - 9:52آنچیزی که آن روز دیلان انجام داد،
قلب مرا شکست -
9:53 - 9:55و همچون یک آسیب روحی روانی عمل میکند،
-
9:55 - 9:58آن (حادثه) عوارضی بر روی بدن و ذهنم گذاشت.
-
9:59 - 10:02دو سال بعد از تیراندازی،
من سرطان پستان گرفتم، -
10:03 - 10:07و دو سال بعد ا آن،
من شروع کردم به داشتن مشکلات روانی -
10:08 - 10:12علاوه بر غم ثابت و همیشگی،
-
10:12 - 10:15من وحشت داشتم از اینکه بروم
به جمع خانواده ایی -
10:16 - 10:18کسانی که دیلان کشت،
-
10:18 - 10:20یا با مطبوعات مواجه بشوم.
-
10:20 - 10:21یا با شهروندان عصبانی
-
10:23 - 10:25من از روشن کردن اخبار می ترسیدم،
-
10:26 - 10:30از اینکه بشنوم مرا به عنوان یک
مادر وحشتناک یا فردی نفرت انگیز صدا میکنند -
10:33 - 10:35من شروع به داشتن حملات ترس و وحشت کردم.
-
10:37 - 10:41اولین کشمکش چهار سال بعد
از تیراندازی شروع شد -
10:41 - 10:44وقتی من آماده برای بازجویی ها شدم
-
10:44 - 10:47و می باید خانواده های قربانیان را
چهره به چهره می دیدم. -
10:48 - 10:51دور بعدی شش سال بعد از تیراندازی شروع شد،
-
10:51 - 10:54وقتی که من آماده شدم برای صحبت های همگانی
در مورد کشتار انتحاری -
10:54 - 10:56برای اولین بار در یک کنفرانس.
-
10:58 - 11:00هر دو این دوره ها چندین هفته طول کشیدند.
-
11:02 - 11:04حملات (عصبی) در هرجایی اتفاق می افتادند
-
11:04 - 11:08در فرشگاه سخت افزار(ابزارآلات)، در دفترم،
-
11:08 - 11:10یا حتی هنگام خواندن کتاب در تخت خواب
-
11:11 - 11:16ذهنم ناگهان در دایره ایی چرخان
از وحشت قفل میکرد. -
11:16 - 11:18و تفاوتی نمی کرد چقدر من سخت تلاش می کردم
-
11:18 - 11:22تا خودم را آرام کنم یا در
مواجه با ان پیروز شوم -
11:22 - 11:23من نمی توانستم انجامش بدهم
-
11:24 - 11:27احساسی همچون اینکه مغزم
تلاش میکرد مرا بکشد -
11:28 - 11:30و سپس ، ترس از هراسان شدن
-
11:31 - 11:32تمام افکار من را از پا در آورد.
-
11:33 - 11:35آن زمان بود که من مسقتیماً یاد گرفتم
-
11:35 - 11:38داشتن یک مغز خراب چه حسی دارد
-
11:39 - 11:42و آن زمانی بود که
من واقعا مدافع سلامت مغزی بودم -
11:44 - 11:47با درمان و دارو و خود مراقبتی
-
11:47 - 11:49در نهایت زندگی تغییر کرد
-
11:49 - 11:52به آنچه که میتوان پنداشت
حالت عادی تحت شرایط(خاص). -
11:53 - 11:55وقتی من به عقب نگاه میکنم
به تمامی انچه که اتفاق افتاد، -
11:55 - 11:59من می توانستم مارپیچ (رفتار) پسرم
را در اختلال عملکرد ببینم -
12:00 - 12:03که شاید در مدت تقریبی
بیش از دو سال رخ داد -
12:03 - 12:05مقدار کافی از زمان
برای کمک به او (فراهم بود) -
12:06 - 12:09اگر یک نفر می دانست که او کمک نیاز دارد
-
12:09 - 12:11ومیدانست چه چیزی انجام دهد.
-
12:16 - 12:18هر زمان کسی از من میپرسد،
-
12:18 - 12:21"چطور تو نتوانستی بفهمی؟"
-
12:21 - 12:23احساسی مثل منگنه زدن به دل و روده می ماند
-
12:24 - 12:28آن(جمله) با خود اتهام دارد و
به احساسات گناه من ضربه ای وارد میکند -
12:28 - 12:31اهمیتی ندارد که چقدر درمان داشته ام
-
12:31 - 12:33من هرگز نخواهم توانست(آن حس)
را از بین ببرم -
12:34 - 12:36اما آین چیزی است که یاد گرفتم:
-
12:37 - 12:39اگر عشق به اندازه کافی باشد
-
12:39 - 12:41برای متوقف کردن کسی که خودکشی میکند
-
12:41 - 12:42از آسیب زدن به خودش
-
12:43 - 12:45خودکشی بشدت همواره اتفاق خواهد افتاد
-
12:46 - 12:48بلکه عشق کافی نیست
-
12:49 - 12:51و خودکشی برنده است
-
12:52 - 12:54این (خودکشی) دومین علت اصلی مرگ و میر است
-
12:55 - 12:57برای افرادی در سن ۱۰ تا ۳۴
-
12:58 - 13:00و ۱۵ درصد از جوانان آمریکایی
-
13:00 - 13:03که گذارش شده است نقشه خودکشی میکشیدند
-
13:03 - 13:04در سال گذشته.
-
13:06 - 13:10من یاد گرفته ام که اهمیتی ندارد چقدر ما
میخواهیم اعتقاد داشته باشیم که میتوانیم، -
13:11 - 13:14ما نمیتوانیم بفهمیم یا کنترل کنیم
-
13:14 - 13:16هرچیزی که فرد عزیز ما فکر یا احساس میکند،
-
13:17 - 13:20و اعتقاد لجوجانه این است که ما
فکر میکنیم به طریقی متفاوت هستیم -
13:21 - 13:24کسی که ما دوستش داریم،
هرگز به فکر آسیب زدن به خودش نخواهد افتاد -
13:24 - 13:25یا کسی دیگر،
-
13:26 - 13:28میتواند باعث از دست دادن
-
13:28 - 13:30آن چیزی شود که به راحتی دیده میشود.
-
13:32 - 13:35و اگربدترین شکل قضیه
در حال اتفاق افتادن باشد، -
13:37 - 13:40ما باید یاد بگیریم که ببخشیم
خودمان را برای ندانستن -
13:40 - 13:43یا برای نپرسیدن سوال های درست
-
13:43 - 13:46یا پیدا نکردن معالجه های درست است.
-
13:47 - 13:48ما باید همیشه فرض کنیم
-
13:49 - 13:51کسی که ما دوستش داریم شاید در رنج است
-
13:52 - 13:54بدون در نظر گرفتن آنچیزی که آنها میگوید
-
13:55 - 13:56یا چگونه رفتار میکنند.
-
13:57 - 13:59ما باید گوش بدهیم با تمام وجودمان،
-
14:00 - 14:01بدون داوری،
-
14:02 - 14:04و بدون ارائه راه حل ها،
-
14:07 - 14:11من میدانم که با این مصیبت زندگی خواهم کرد،
-
14:11 - 14:13با این مصیبتهای متعدد،
-
14:13 - 14:14برای بقیه زندگی ام.
-
14:15 - 14:17من میدانم که در ذهن بسیاری،
-
14:21 - 14:26آنچیزی که من از دست داده ام قابل مقایسه با آنچه
که خانواده های دیگر از دست داده اند چیزی نیست. -
14:26 - 14:29من میدانم که کشمکش من (درد) آنها را
هیچگونه آسان تر نمی کند. -
14:31 - 14:36من میدانم که آنجا کسی است که حتی
فکر میکند من حق هیچ نوع دردی را ندارم -
14:36 - 14:39اما فقط برای زندگی از ندامت دائمی
-
14:42 - 14:44در آخر آنچیزی که میدانم از این می آید:
-
14:45 - 14:51حقیقت غم انگیز این است که، حتی افراد
بسیار حساس و مسئولیت پذیری از ما -
14:52 - 14:54شاید نتوانند کمکی بکنند،
-
14:55 - 14:57اما بخاطرعشق،
-
14:57 - 14:59ما نباید هیچوقت دست از تلاش کردن برداریم
-
14:59 - 15:01برای فهمیدن ندانسته ها.
-
15:02 - 15:03متشکرم.
-
15:03 - 15:05(تشویق حضار)
- Title:
- پسرم عامل تیراندازی حادثه کلمباین است. این داستان من است
- Speaker:
- سوزان کلِبولد
- Description:
-
سو (سوزان) کلِبولد مادر دِیلان کلِبولد، یکی از دو عامل تیراندازی که مرتکب کشتار دبیرستان کلمباین شدند و ۱۲ دانش آموز و یک معلم را به قتل رساندند.
او سالها برای بیرون آوردن جزئیاتی از زندگی خانوادگی اش صرف کرده است، تا بتواند بفهمد چه کاری باید انجام می داد تا مانع خشونت وکشتار پسرش می شد
در این سخنرانی سخت و لرزان، کلِبولد تقاطع مابین سلامت روانی و خشونت را جستجو میکند،
توصیه ایی برای والدین و حرفه ایی ها برای ادامه دادن آزمایش ارتباط افکار مابین خودکشی و آدم کشی. - Video Language:
- English
- Team:
- closed TED
- Project:
- TEDTalks
- Duration:
- 15:18
soheila Jafari accepted Persian subtitles for My son was a Columbine shooter. This is my story | ||
soheila Jafari edited Persian subtitles for My son was a Columbine shooter. This is my story | ||
Nima Pourreza edited Persian subtitles for My son was a Columbine shooter. This is my story | ||
Nima Pourreza edited Persian subtitles for My son was a Columbine shooter. This is my story | ||
Nima Pourreza edited Persian subtitles for My son was a Columbine shooter. This is my story | ||
Nima Pourreza edited Persian subtitles for My son was a Columbine shooter. This is my story | ||
Nima Pourreza edited Persian subtitles for My son was a Columbine shooter. This is my story | ||
Nima Pourreza edited Persian subtitles for My son was a Columbine shooter. This is my story |