1 00:00:01,110 --> 00:00:03,606 آخرین باری که صدای پسرم را شنیدم 2 00:00:03,606 --> 00:00:05,942 زمانی بود که او از در جلو خارج شد 3 00:00:05,942 --> 00:00:07,222 در مسیرش به مدرسه 4 00:00:08,480 --> 00:00:10,680 او کلمه ایی به طور نامشخص گفت 5 00:00:11,320 --> 00:00:12,520 "خدا حافظ." 6 00:00:13,000 --> 00:00:16,000 آن زمان ۲۰ آوریل ۱۹۹۹ بود. 7 00:00:16,904 --> 00:00:19,960 بعد از آن صبح، در دبیرستان کُلمباین 8 00:00:19,960 --> 00:00:22,896 پسرم دیلان و دوستش اریک 9 00:00:22,896 --> 00:00:25,296 دوازده دانش آموز و یک معلم را کشتند 10 00:00:26,280 --> 00:00:29,960 و قبل از گرفتن زندگی آن ها بیش از ۲۰ نفر دیگر را نیز مجروح کردند 11 00:00:31,134 --> 00:00:34,240 ۱۳ بیگناه کشته شدند 12 00:00:34,240 --> 00:00:37,440 افرادی را که آنان را دوست داشتند در غم و آسیب روحی گذاشتند. 13 00:00:38,284 --> 00:00:40,200 دیگران متحمل آسیب ها شدند، 14 00:00:40,200 --> 00:00:44,240 بعضی منجر به نفص عضو و ازکارافتادگی دایمی 15 00:00:45,840 --> 00:00:47,656 اما اندازه شرارت این فاجعه 16 00:00:47,680 --> 00:00:51,800 را فقط با تعداد کشته و زخمی شدگان که صورت گرفت، نمیتوان سنجید. 17 00:00:52,704 --> 00:00:56,160 راهی برای محاسبه اندازه آسیب های روانی 18 00:00:56,160 --> 00:00:58,096 کسانی که در آن مدرسه بودند، 19 00:00:58,120 --> 00:01:01,480 یا کسانی که در عملیات پاکسازی و نجات شرکت داشتند، وجود ندارد. 20 00:01:02,280 --> 00:01:05,920 راهی برای ارزیابی شدت فاجعه ایی همچون کُلمباین وجود ندارد، 21 00:01:06,680 --> 00:01:08,936 مخصوصا زمانی که این حادثه بر اساس ایده ایی 22 00:01:08,960 --> 00:01:12,400 از قاتلی دیگر بود که مرتکب جنایات وحشتناک خود شده بود 23 00:01:13,600 --> 00:01:15,440 حادثه کلمباین یک موج جز و مدی بود 24 00:01:16,200 --> 00:01:17,456 وقتی حادثه به پایان رسید. 25 00:01:17,480 --> 00:01:21,416 سال ها طول کشید تا جامعه 26 00:01:21,440 --> 00:01:23,160 آثار آن را درک کند. 27 00:01:24,720 --> 00:01:28,840 برای من سالها طول کشید تا تلاش کنم آثار کار پسرم را قبول کنم. 28 00:01:29,760 --> 00:01:32,896 (پسرم) رفتار وحشتناکی که در انتهای زندگی اش مرتکب شده بود 29 00:01:32,920 --> 00:01:36,480 به من نشان داد که او کاملا با آنچیزی که شناخته بودم متفاوت بود 30 00:01:37,600 --> 00:01:39,976 بعد از آن مردم از من پرسیدند 31 00:01:40,000 --> 00:01:41,760 "چطور ممکن بود که تو نمیدانستی؟" 32 00:01:42,560 --> 00:01:44,120 "تو چه نوع مادری بودی؟" 33 00:01:45,240 --> 00:01:47,880 من هنوز هم آن سوالات را از خودم می پرسم 34 00:01:49,080 --> 00:01:51,960 قبل از تیراندازی، من فکر میکردم که مادر خوبی هستم 35 00:01:52,760 --> 00:01:55,216 که به فرزندش کمک میکند، بزرگسال غم خوار 36 00:01:55,240 --> 00:01:57,576 سالم و مسئولیت پذیر بار بیاید 37 00:01:57,600 --> 00:02:01,080 که آنها از پایه های اساسی زندگی من بودند. 38 00:02:01,760 --> 00:02:05,080 اما فاجعه من را متقاعد کرد که در مادر بودن شکست خوردم 39 00:02:05,840 --> 00:02:09,560 و بخشی از این حس شکست مرا امروز به اینجا آورده است 40 00:02:11,240 --> 00:02:12,496 جدا از پدرش، 41 00:02:12,520 --> 00:02:16,080 من تنها کسی بودم که دیلان را از همه بیشتر می شناختم و دوست می داشتم. 42 00:02:16,800 --> 00:02:19,056 اگر کسی می توانست بفهمد چه اتفاقی افتاده است، 43 00:02:19,080 --> 00:02:20,800 باید ان کس من می بودم، درسته ؟ 44 00:02:22,000 --> 00:02:23,200 ولی من نمی دونستم. 45 00:02:25,440 --> 00:02:27,336 من امروز اینجا هستم تجربه ای را به میان بگذارم 46 00:02:27,360 --> 00:02:31,080 از اینکه مادر کسی که کشته و آسیب زده به چه می ماند. 47 00:02:32,200 --> 00:02:36,056 برای سالیان بعد از ان فاجعه، من درگیر خاطرات شدم 48 00:02:36,080 --> 00:02:39,680 تا سعی کنم بفهمم دقیقا کجا را به عنوادن والد شکست خوردم. 49 00:02:40,280 --> 00:02:43,016 اما پاسخی مشخصی در آن وجون ندارد. 50 00:02:43,016 --> 00:02:44,986 من نمی توانم راه حلی برایتان بیاورم 51 00:02:45,470 --> 00:02:46,980 تمام کاری که میتوانم انجام دهم 52 00:02:47,760 --> 00:02:50,120 به اشتراک گذاشتن انچه که یاد گرفته ام است. 53 00:02:51,440 --> 00:02:55,056 وقتی من با مردمی که قبل از کشتار من را نمی شناختند صحبت میکنم 54 00:02:55,080 --> 00:02:56,880 با سه چالش روبرو هستم 55 00:02:57,640 --> 00:03:00,840 نخست، وقتی من داخل اتاقی مثل اینجا میشوم، 56 00:03:01,480 --> 00:03:05,010 نمیدانم آیا کسی در آنجاست که تجربه از دست دادن (عزیزی) 57 00:03:05,010 --> 00:03:06,780 بخاطرکاری که پسرم انجام داده 58 00:03:07,850 --> 00:03:12,230 من احساس میکنم نیاز است پاسخگو باشم در مورد مصیبتی که یکی از اعضای خانواده ام باعث آن بوده است 59 00:03:12,240 --> 00:03:15,010 کسی که الان اینجا نیست تا خودش این کار را انجام دهد. 60 00:03:15,010 --> 00:03:17,570 پس در ابتدا، با تمام قلبم، 61 00:03:18,320 --> 00:03:21,560 متاسفم اگر پسرم باعث درد برای شماست. 62 00:03:23,640 --> 00:03:25,400 دومین چالشی که دارم 63 00:03:26,040 --> 00:03:29,760 این است که باید از آنها (شنوندگان) بخواهم درک کنند و حتی غم خواری کنند 64 00:03:30,560 --> 00:03:33,800 زمانی که من درمورد مرگ پسرم به عنوان خودکشی (انتحاری) صحبت میکنم. 65 00:03:34,480 --> 00:03:36,616 دو سال قبل از مرگش، 66 00:03:36,640 --> 00:03:38,856 او بر روی تکه کاغذی در دفتر یادداشت نوشته بود 67 00:03:38,880 --> 00:03:40,440 که خودش را می کشد. 68 00:03:41,200 --> 00:03:42,816 او می گفت که در عذاب می کشد. 69 00:03:42,840 --> 00:03:45,480 و یک اسلحه می خواهد تا بتواند به زندگی اش پایان دهد. 70 00:03:46,160 --> 00:03:49,920 من هیچکدام از اینهارا تا چند ماه بعد از مرگش نمی دانستم 71 00:03:50,720 --> 00:03:54,136 وقتی من در مورد مرگ او به عنوان خودکشی انتحاری صحبت می کنم، 72 00:03:54,160 --> 00:03:58,200 در این تلاش نیستم که شرارتی که دراواخر زندگی اش انجام داد را کم کنم 73 00:03:58,840 --> 00:04:00,816 من تلاش میکنم تا بفهمم 74 00:04:00,840 --> 00:04:02,936 چگونه افکار خودکشی او 75 00:04:02,960 --> 00:04:04,400 منجر به کشتن دیگران شد. 76 00:04:05,080 --> 00:04:08,296 بعد از خواندن و صحبت کردن بسیار با کارشناسان 77 00:04:08,320 --> 00:04:09,976 من اعتقاد پیدا کردم 78 00:04:10,000 --> 00:04:14,720 که نقش او در تیراندازی ریشه ای در آرزوی قتل (دیگران) نداشت 79 00:04:15,480 --> 00:04:17,160 بلکه (ریشه در) آرزوی او در مرگش بود 80 00:04:18,320 --> 00:04:23,616 سومین چالشی که من هنگام صحبت درمورد کشتار انتحاری پسرم دارم 81 00:04:23,640 --> 00:04:26,560 این است که من در مورد سلامت روانی... (بغض گوینده) 82 00:04:27,680 --> 00:04:28,896 منو ببخشید 83 00:04:28,920 --> 00:04:31,536 این است که من درمورد سلامت روانی، 84 00:04:31,560 --> 00:04:35,736 یا سلامت مغزی، من به این اسم ترجیح می دهم، چون اینطوی درست تر است. 85 00:04:35,760 --> 00:04:39,496 و در یک کلام، من در مورد خشونت حرف میزنم. 86 00:04:39,520 --> 00:04:43,096 آخزین چیزی که من میخواهم انجام بدم اینه که همکاری کنم در سوءتفاهمی 87 00:04:43,120 --> 00:04:46,336 که هنوز در اطراف بیماری های روانی وجود داد 88 00:04:46,360 --> 00:04:51,136 فقط یک درصد کمی از افرادی که بیماری روانی دارند 89 00:04:51,160 --> 00:04:53,400 نسبت به دیگران خشونت دارند، 90 00:04:54,800 --> 00:04:57,936 اما کسانی که در اثر خودکشی انتحاری میمیرند، 91 00:04:57,960 --> 00:05:02,176 پیشبینی میشود۷۵٪ یا بیش ۹۰٪ باشند 92 00:05:02,200 --> 00:05:05,600 که علایم قابل تشخیص شرایط سلامت روانی را به نوعی دارند. 93 00:05:06,680 --> 00:05:07,936 همانگونه که بخوبی می دانید، 94 00:05:07,960 --> 00:05:10,920 سیستم سلامت روانی ما برای کمک به هرکسی تجهیز نشده است، 95 00:05:12,000 --> 00:05:14,496 و تمامی افرادی با افکار مخرب 96 00:05:14,520 --> 00:05:16,256 با شاخص ها تناسب پیدا نمی کنند 97 00:05:16,280 --> 00:05:18,440 برای یک تشخیص خاص. 98 00:05:19,200 --> 00:05:21,216 تمام کسانی که احساسات مداومی 99 00:05:21,240 --> 00:05:24,976 از وحشت یا عصبانیت یا ناامیدواری دارند 100 00:05:25,000 --> 00:05:26,880 هیچوقت تشخیص و درمان نمیشوند. 101 00:05:27,640 --> 00:05:32,280 اکثراً، آنها هنگامی توجه ما را جلب میکنند که به یک شرایط بحران رفتاری می رسند. 102 00:05:33,400 --> 00:05:35,456 اگر پیشبینی ها درست باشند 103 00:05:35,480 --> 00:05:38,416 که درحدود یک یا دو درصد از تمام خودکشی ها 104 00:05:38,440 --> 00:05:40,520 شامل قتل دیگران می شوند، 105 00:05:42,080 --> 00:05:46,000 وقتی نرخ خودکشی رشد میکند،همانگونه که در بعضی جوامع در حال رشد هستند، 106 00:05:46,720 --> 00:05:49,400 نرخ خودکشی همراه با قتل نیز بالا خواهد رفت 107 00:05:50,520 --> 00:05:56,016 من میخواهم بدانم چه چیزی در ذهن دیلان قبل از مرگش روی داد، 108 00:05:56,040 --> 00:05:59,760 پس من به دنبال پاسخ افرادی که در حمله انتحاری زنده مانده بودند، گشتم 109 00:06:01,640 --> 00:06:06,176 من جستجو کردم و در رویدادهای خیریه ایی برای کمک داوطلب شدم. 110 00:06:06,200 --> 00:06:07,976 و در این زمان من توانستم 111 00:06:08,000 --> 00:06:12,496 با کسی که در یک بحران انتحاری زنده مانده بود صحبت کنم. 112 00:06:12,520 --> 00:06:14,020 یا تلاش کردم (صحبت کنم) 113 00:06:14,840 --> 00:06:17,056 یکی از موفق ترین گفتگو هایی که داشتم 114 00:06:17,080 --> 00:06:18,536 با یک همکار بود 115 00:06:18,536 --> 00:06:21,131 کسی که گوش ایستاده بود در هنگام صحبت من با فرد دیگری 116 00:06:21,131 --> 00:06:22,149 در اطاقک دفترم. 117 00:06:22,760 --> 00:06:26,130 او شنید که من گفتم: دیلان نمیتوانست من را دوست داشته باشد 118 00:06:26,130 --> 00:06:29,460 اگر میتوانست کاری به آن وحشتناکی انجام دهد، که انجام داد. 119 00:06:30,000 --> 00:06:31,800 بعد، وقتی او مرا تنها یافت 120 00:06:32,760 --> 00:06:35,216 او بخاطر استراق سعع آن مکالمات معذرت خواست 121 00:06:35,240 --> 00:06:36,800 اما او به من گفت که در اشتباهم 122 00:06:37,880 --> 00:06:40,496 او گفت وقتی جوان بود، مادر تنها 123 00:06:40,520 --> 00:06:41,960 با سه بچه کوچک، 124 00:06:42,600 --> 00:06:47,240 به شدت افسرده شد و برای حفظ سلامتی در بیمارستان بستری شد 125 00:06:48,000 --> 00:06:50,296 در این زمان، او مطمئن بود 126 00:06:50,320 --> 00:06:53,576 که فرزندانش بهتر خواهند بود اگر بمیرد، 127 00:06:53,600 --> 00:06:55,840 بنابرین نقشه ای برای اتمام زندگی اش کشید 128 00:06:56,880 --> 00:07:00,936 او به من اطمینان داد عشق مادر قوی ترین رابطه در زمین است 129 00:07:00,960 --> 00:07:04,000 و او فرزندش را بیش از هرچیزی در دنیا دوست داشت 130 00:07:04,640 --> 00:07:06,856 اما بخاطر بیماری اش، 131 00:07:06,880 --> 00:07:09,720 او اطمینان داشت که اگر نباشد آنها بهتر خواهند بود 132 00:07:11,680 --> 00:07:14,056 چیزی که او گفت و چیزهایی که از دیگران یاد گرفتم 133 00:07:14,080 --> 00:07:18,816 این بود که ما انتخاب و به اصطاح تصمیم 134 00:07:18,840 --> 00:07:20,416 برای مردن به وسیله خودکشی 135 00:07:20,440 --> 00:07:23,296 را ازهمان راهی که تصمیم به چه ماشینی راندن 136 00:07:23,320 --> 00:07:25,440 یا کجا برای شب شنبه رفتن، نمیگیریم. 137 00:07:26,360 --> 00:07:29,456 وقتی کسی بشدت در حالت خودکشی است 138 00:07:29,480 --> 00:07:34,000 آنها در وضعیت 4 اضطراری برای سلامت پزشکی هستند 139 00:07:34,680 --> 00:07:39,160 افکار انها ضعیف شده و آنها دسترسی به ابزارهای خود-مدیریتی را از دست داده اند 140 00:07:40,320 --> 00:07:43,496 حتی با اینکه انها می توانند با منطق برنامه ریزی و عمل کنند 141 00:07:43,520 --> 00:07:47,456 اما احساس آنان از حقیقت با یک فیلتری از درد مختل شده است 142 00:07:47,480 --> 00:07:50,080 که واقعیت را برای انها (بگونه ایی دیگر) تفسیر میکند 143 00:07:50,880 --> 00:07:54,536 بعضی از مردم میتوانند به خوبی این احساس را مخفی کنند، 144 00:07:54,560 --> 00:07:56,920 و آنها معمولا دلیل خوبی برای این کار دارند 145 00:07:58,840 --> 00:08:02,016 بیشتر ما در زمانی افکار خودکشی داریم 146 00:08:02,040 --> 00:08:05,536 اما مقاومت در برابر افکار خودکشی 147 00:08:05,560 --> 00:08:07,776 و به وجود آوردن یک معنی برای زندگی کردن 148 00:08:07,800 --> 00:08:10,136 نشانه هایی از علم آسیب شناسی هستند 149 00:08:10,160 --> 00:08:12,056 و مانند بسیاری از بیماری ها، 150 00:08:12,080 --> 00:08:14,840 علایم باید شناسایی شده و درمان شوند 151 00:08:15,520 --> 00:08:17,040 قبل از، از دست دادن زندگی 152 00:08:18,600 --> 00:08:21,440 اما مرگ پسر من،به تنهایی یک خودکشی نبود 153 00:08:22,200 --> 00:08:23,960 بلکه کشتار عظیمی را نیز شامل بود 154 00:08:25,080 --> 00:08:30,960 من میخواستم بدانم چگونه افکار خودکشی او تبدیل به آدم کشی شد 155 00:08:31,920 --> 00:08:35,080 اما تحقیقات پراکنده است و پاسخ مشخصی نیست 156 00:08:36,240 --> 00:08:39,159 بله، او شاید افسردگی رو به وقوع داشت. 157 00:08:40,679 --> 00:08:46,240 او شخصیت کمال گرا و متکی به خود داشت. 158 00:08:47,120 --> 00:08:50,880 و آن ها او تبدیل به کسی کرده بود که کمتر از دیگران کمک طلب میکرد 159 00:08:51,880 --> 00:08:55,336 او تجربه اتفاقات محرکی در مدرسه داشت 160 00:08:55,360 --> 00:09:00,760 که احساس خواری، تحقیر، عصبیت را در او گذاشت 161 00:09:02,160 --> 00:09:05,416 او روابط دوستانه پیچیده ای داشت 162 00:09:05,440 --> 00:09:09,776 با یک پسری ( اریک) که احساسات بیگانه ستیزی و خشم در او ایجاد شده بود، 163 00:09:09,800 --> 00:09:12,896 کسی که شدیدا پریشان بود، 164 00:09:12,920 --> 00:09:14,800 در کنترل(خود) و آدم کشی کردن 165 00:09:16,280 --> 00:09:19,136 و در اوج این دوره زندگی اش 166 00:09:19,160 --> 00:09:22,320 از آسیپ پذیری و شکنندگی 167 00:09:23,280 --> 00:09:25,500 دیلان به اسلحه دسترسی پیدا کرد 168 00:09:25,500 --> 00:09:28,270 که البته ما هرگز (سلاح) برای خودمان در خانه نداشتیم. 169 00:09:28,800 --> 00:09:34,016 این وحشتناک است که یک پسر 17 ساله به راحتی بتواند اسلحه بخرد 170 00:09:34,040 --> 00:09:38,850 در هر دو حالت، قانونی یا غیر قانونی، بدون اجازه من یا با آگاهی 171 00:09:39,880 --> 00:09:44,510 و هرترتیبی که هست، پسران ۱۷ ساله و بعد کلی تیراندازی در مدارس 172 00:09:45,020 --> 00:09:48,060 هنوز هم به طور وحشتناکی(این کار)آسان است 173 00:09:49,160 --> 00:09:51,880 آنچیزی که آن روز دیلان انجام داد، قلب مرا شکست 174 00:09:53,240 --> 00:09:55,096 و همچون یک آسیب روحی روانی عمل میکند، 175 00:09:55,120 --> 00:09:58,080 آن (حادثه) عوارضی بر روی بدن و ذهنم گذاشت. 176 00:09:59,360 --> 00:10:01,800 دو سال بعد از تیراندازی، من سرطان پستان گرفتم، 177 00:10:03,200 --> 00:10:06,560 و دو سال بعد ا آن، من شروع کردم به داشتن مشکلات روانی 178 00:10:08,480 --> 00:10:11,896 علاوه بر غم ثابت و همیشگی، 179 00:10:11,920 --> 00:10:15,496 من وحشت داشتم از اینکه بروم به جمع خانواده ایی 180 00:10:15,520 --> 00:10:17,576 کسانی که دیلان کشت، 181 00:10:17,600 --> 00:10:19,976 یا با مطبوعات مواجه بشوم. 182 00:10:20,000 --> 00:10:21,480 یا با شهروندان عصبانی 183 00:10:22,920 --> 00:10:25,496 من از روشن کردن اخبار می ترسیدم، 184 00:10:25,520 --> 00:10:30,480 از اینکه بشنوم مرا به عنوان یک مادر وحشتناک یا فردی نفرت انگیز صدا میکنند 185 00:10:33,320 --> 00:10:35,360 من شروع به داشتن حملات ترس و وحشت کردم. 186 00:10:37,240 --> 00:10:41,416 اولین کشمکش چهار سال بعد از تیراندازی شروع شد 187 00:10:41,440 --> 00:10:43,976 وقتی من آماده برای بازجویی ها شدم 188 00:10:44,000 --> 00:10:46,800 و می باید خانواده های قربانیان را چهره به چهره می دیدم. 189 00:10:47,600 --> 00:10:50,976 دور بعدی شش سال بعد از تیراندازی شروع شد، 190 00:10:51,000 --> 00:10:54,456 وقتی که من آماده شدم برای صحبت های همگانی در مورد کشتار انتحاری 191 00:10:54,480 --> 00:10:56,480 برای اولین بار در یک کنفرانس. 192 00:10:57,520 --> 00:10:59,920 هر دو این دوره ها چندین هفته طول کشیدند. 193 00:11:02,160 --> 00:11:04,296 حملات (عصبی) در هرجایی اتفاق می افتادند 194 00:11:04,320 --> 00:11:07,616 در فرشگاه سخت افزار(ابزارآلات)، در دفترم، 195 00:11:07,640 --> 00:11:09,680 یا حتی هنگام خواندن کتاب در تخت خواب 196 00:11:10,600 --> 00:11:15,656 ذهنم ناگهان در دایره ایی چرخان از وحشت قفل میکرد. 197 00:11:15,680 --> 00:11:17,776 و تفاوتی نمی کرد چقدر من سخت تلاش می کردم 198 00:11:17,800 --> 00:11:21,856 تا خودم را آرام کنم یا در مواجه با ان پیروز شوم 199 00:11:21,880 --> 00:11:23,160 من نمی توانستم انجامش بدهم 200 00:11:24,440 --> 00:11:27,000 احساسی همچون اینکه مغزم تلاش میکرد مرا بکشد 201 00:11:27,920 --> 00:11:30,496 و سپس ، ترس از هراسان شدن 202 00:11:30,520 --> 00:11:32,320 تمام افکار من را از پا در آورد. 203 00:11:33,200 --> 00:11:35,096 آن زمان بود که من مسقتیماً یاد گرفتم 204 00:11:35,120 --> 00:11:37,560 داشتن یک مغز خراب چه حسی دارد 205 00:11:38,640 --> 00:11:42,120 و آن زمانی بود که من واقعا مدافع سلامت مغزی بودم 206 00:11:43,760 --> 00:11:46,736 با درمان و دارو و خود مراقبتی 207 00:11:46,760 --> 00:11:48,576 در نهایت زندگی تغییر کرد 208 00:11:48,600 --> 00:11:52,080 به آنچه که میتوان پنداشت حالت عادی تحت شرایط(خاص). 209 00:11:52,810 --> 00:11:55,476 وقتی من به عقب نگاه میکنم به تمامی انچه که اتفاق افتاد، 210 00:11:55,476 --> 00:11:58,880 من می توانستم مارپیچ (رفتار) پسرم را در اختلال عملکرد ببینم 211 00:11:59,680 --> 00:12:03,176 که شاید در مدت تقریبی بیش از دو سال رخ داد 212 00:12:03,200 --> 00:12:05,360 مقدار کافی از زمان برای کمک به او (فراهم بود) 213 00:12:06,280 --> 00:12:09,296 اگر یک نفر می دانست که او کمک نیاز دارد 214 00:12:09,320 --> 00:12:10,640 ومیدانست چه چیزی انجام دهد. 215 00:12:15,680 --> 00:12:18,256 هر زمان کسی از من میپرسد، 216 00:12:18,280 --> 00:12:20,736 "چطور تو نتوانستی بفهمی؟" 217 00:12:20,760 --> 00:12:22,760 احساسی مثل منگنه زدن به دل و روده می ماند 218 00:12:23,840 --> 00:12:28,376 آن(جمله) با خود اتهام دارد و به احساسات گناه من ضربه ای وارد میکند 219 00:12:28,400 --> 00:12:30,896 اهمیتی ندارد که چقدر درمان داشته ام 220 00:12:30,920 --> 00:12:33,380 من هرگز نخواهم توانست(آن حس) را از بین ببرم 221 00:12:33,880 --> 00:12:35,870 اما آین چیزی است که یاد گرفتم: 222 00:12:36,720 --> 00:12:38,576 اگر عشق به اندازه کافی باشد 223 00:12:38,600 --> 00:12:40,736 برای متوقف کردن کسی که خودکشی میکند 224 00:12:40,760 --> 00:12:42,200 از آسیب زدن به خودش 225 00:12:43,000 --> 00:12:45,200 خودکشی بشدت همواره اتفاق خواهد افتاد 226 00:12:46,320 --> 00:12:48,120 بلکه عشق کافی نیست 227 00:12:49,240 --> 00:12:51,000 و خودکشی برنده است 228 00:12:51,680 --> 00:12:54,496 این (خودکشی) دومین علت اصلی مرگ و میر است 229 00:12:54,520 --> 00:12:56,720 برای افرادی در سن ۱۰ تا ۳۴ 230 00:12:57,640 --> 00:13:00,296 و ۱۵ درصد از جوانان آمریکایی 231 00:13:00,320 --> 00:13:03,056 که گذارش شده است نقشه خودکشی میکشیدند 232 00:13:03,080 --> 00:13:04,280 در سال گذشته. 233 00:13:06,160 --> 00:13:10,280 من یاد گرفته ام که اهمیتی ندارد چقدر ما میخواهیم اعتقاد داشته باشیم که میتوانیم، 234 00:13:11,000 --> 00:13:13,816 ما نمیتوانیم بفهمیم یا کنترل کنیم 235 00:13:13,840 --> 00:13:15,800 هرچیزی که فرد عزیز ما فکر یا احساس میکند، 236 00:13:16,760 --> 00:13:19,880 و اعتقاد لجوجانه این است که ما فکر میکنیم به طریقی متفاوت هستیم 237 00:13:20,560 --> 00:13:23,976 کسی که ما دوستش داریم، هرگز به فکر آسیب زدن به خودش نخواهد افتاد 238 00:13:24,000 --> 00:13:25,200 یا کسی دیگر، 239 00:13:26,080 --> 00:13:28,096 میتواند باعث از دست دادن 240 00:13:28,120 --> 00:13:29,920 آن چیزی شود که به راحتی دیده میشود. 241 00:13:31,840 --> 00:13:35,280 و اگربدترین شکل قضیه در حال اتفاق افتادن باشد، 242 00:13:36,520 --> 00:13:40,416 ما باید یاد بگیریم که ببخشیم خودمان را برای ندانستن 243 00:13:40,440 --> 00:13:43,136 یا برای نپرسیدن سوال های درست 244 00:13:43,160 --> 00:13:45,880 یا پیدا نکردن معالجه های درست است. 245 00:13:47,240 --> 00:13:48,496 ما باید همیشه فرض کنیم 246 00:13:48,520 --> 00:13:51,160 کسی که ما دوستش داریم شاید در رنج است 247 00:13:51,880 --> 00:13:54,496 بدون در نظر گرفتن آنچیزی که آنها میگوید 248 00:13:54,520 --> 00:13:55,760 یا چگونه رفتار میکنند. 249 00:13:56,720 --> 00:13:58,840 ما باید گوش بدهیم با تمام وجودمان، 250 00:13:59,800 --> 00:14:01,000 بدون داوری، 251 00:14:01,680 --> 00:14:03,800 و بدون ارائه راه حل ها، 252 00:14:07,360 --> 00:14:10,576 من میدانم که با این مصیبت زندگی خواهم کرد، 253 00:14:10,600 --> 00:14:12,536 با این مصیبتهای متعدد، 254 00:14:12,560 --> 00:14:14,120 برای بقیه زندگی ام. 255 00:14:15,320 --> 00:14:17,320 من میدانم که در ذهن بسیاری، 256 00:14:20,550 --> 00:14:26,040 آنچیزی که من از دست داده ام قابل مقایسه با آنچه که خانواده های دیگر از دست داده اند چیزی نیست. 257 00:14:26,220 --> 00:14:29,310 من میدانم که کشمکش من (درد) آنها را هیچگونه آسان تر نمی کند. 258 00:14:31,000 --> 00:14:36,376 من میدانم که آنجا کسی است که حتی فکر میکند من حق هیچ نوع دردی را ندارم 259 00:14:36,400 --> 00:14:39,240 اما فقط برای زندگی از ندامت دائمی 260 00:14:41,800 --> 00:14:44,480 در آخر آنچیزی که میدانم از این می آید: 261 00:14:45,320 --> 00:14:51,496 حقیقت غم انگیز این است که، حتی افراد بسیار حساس و مسئولیت پذیری از ما 262 00:14:51,520 --> 00:14:53,670 شاید نتوانند کمکی بکنند، 263 00:14:54,864 --> 00:14:57,040 اما بخاطرعشق، 264 00:14:57,040 --> 00:14:59,216 ما نباید هیچوقت دست از تلاش کردن برداریم 265 00:14:59,216 --> 00:15:00,696 برای فهمیدن ندانسته ها. 266 00:15:01,560 --> 00:15:02,676 متشکرم. 267 00:15:02,720 --> 00:15:04,960 (تشویق حضار)