مگ جی: چرا ۳۰ سالگی، ۲۰ سالگی جدید نیست
-
0:00 - 0:02وقتى در دهه٢٠سالگىام بودم،
-
0:02 - 0:06اولين ارباب رجوع روان درمانیام را ديدم
-
0:06 - 0:10دانشجوى دكترى در روانشناسى در بركلى بودم.
-
0:10 - 0:14او زن ٢٦ سالهاى به نام آلكس بود.
-
0:14 - 0:16وقتى آلكس وارد اولين جلسهاش شد
-
0:16 - 0:19شلوار جين و يك تاپ خيلى گشاد پوشيده بود،
-
0:19 - 0:21و روى مبل توى دفترم ولو شد
-
0:21 - 0:23و كفشهاى پاشنه تختش را در آورد
-
0:23 - 0:27و بهم گفت براى اين آنجا بود تا درباره مشكلات مردها حرف بزند.
-
0:27 - 0:31انموقع كه آن را شنيدم، خيالم خيلى راحت شد.
-
0:31 - 0:34همكلاسيم، اولين مراجعش كسى بود كه عمداً آتش سوزى ايجاد مىكرد.
-
0:34 - 0:36(خنده)
-
0:36 - 0:40و من یک ارباب رجوع بيست و چند ساله داشتم كه مىخواست درباره پسرها حرف بزند.
-
0:40 - 0:43فكر كردم مىتوانم از پسش بربيام.
-
0:43 - 0:46اما نتوانستم.
-
0:46 - 0:48با داستانهاى بامزه اى كه آلكس به جلسه میاورد،
-
0:48 - 0:50برايم آسان بود كه فقط سرم را به نشانه موافقت تكان دهم
-
0:50 - 0:52در حاليكه تصميم گيريمان را به تعويق میانداختيم.
-
0:52 - 0:55آلكس مىگفت که" سى سالگى، ٢٠سالگی جديد است،"
-
0:55 - 0:58و تا جايى كه مىتوانستم بگويم، حق با او بود.
-
0:58 - 1:00شغل بعداً پيش میآید، ازدواج بعداً اتفاق میافتاد،
-
1:00 - 1:04بچه ها بعداً به دنیا میآمدند، حتى مرگ بعداً اتفاق میافتاد.
-
1:04 - 1:08بيست و چند سالههايى مثل آلكس و من چيزى نداشتيم که به او بدهم، الا وقت.
-
1:08 - 1:12اما قبل از آنکه دیر شود، سرپرست من فشار آورد تا
-
1:12 - 1:14به آلكس درباره زندگى عشقىاش فشار بیاورم.
-
1:14 - 1:16من نپذيرفتم.
-
1:16 - 1:18گفتم، " حتمن، الان داره با يكى بيرون مى ره،
-
1:18 - 1:21با اين كله پوك مى خوابه،
-
1:21 - 1:24اما به نظر نمى رسد كه بخواهد با اين مرد ازدواج كند."
-
1:24 - 1:26و سوپروايزرم گفت،
-
1:26 - 1:31"نه هنوز، اما شايد با نفر بعدى ازدواج كند.
-
1:31 - 1:35علاوه بر اين، بهترين زمان براى كار كردن روى موضوع ازدواج آلكس،
-
1:35 - 1:38قبل از اين كه يكى را پيدا كرده باشد است."
-
1:38 - 1:41آن چيزى است كه روانشناسها لحظه "آها" مى نامند.
-
1:41 - 1:45آن لحظهاى كه بود من تشخيص دادم، ٣٠ سالگى ٢٠سالگی جديد نيست.
-
1:45 - 1:47بله، آدمها عادت داشتند بعد از آن يكجا مستقر شوند،
-
1:47 - 1:52اما باعث نمىشد كه دهه ٢٠ سالگى را به وقفهای در رشد آلکس تبدیل كند.
-
1:52 - 1:55بلكه مىتوانست باعث شود كه ٢٠ سالگى آلكس نقطه شيرين رشدش باشد،
-
1:55 - 1:58ولى ما آنجا مىنشستيم و هدرش مىداديم.
-
1:58 - 2:02و همان وقت بود كه تشخيص دادم اين نوع چشم پوشى مهربانانه
-
2:02 - 2:06مشكلى واقعى بود، و پيامدهاى واقعى داشت،
-
2:06 - 2:09نه فقط براى آلكس و زندگى عاشقانه اش
-
2:09 - 2:12بلكه براى مشاغل و خانواده ها و آينده
-
2:12 - 2:15افرادی که در دهه بیست زندگیشان هستند در همه جای دنیا.
-
2:15 - 2:18همين حالا در آمريكا ٥٠ ميليون نفر
-
2:18 - 2:20در دهه بیست زندگیشان هستند.
-
2:20 - 2:24درباره حدود ١٥ درصد از اين جمعيت کشور صحبت مى كنيم
-
2:24 - 2:26يا اگر ١٠٠ درصد مردم را هم در نظر بگيريد
-
2:26 - 2:28هيچكس به بزرگسالی نمیرسد
-
2:28 - 2:31مگر اين كه اول دهه ٢٠ سالگىاش را پشت سر گذاشته باشد.
-
2:31 - 2:34اگر در دهه بيست سالگى قرار داريد دستتان را بالا ببريد.
-
2:34 - 2:36واقعاً مىخواهم بدانم كه چند تا بيست و چند ساله اينجا مىبينم.
-
2:36 - 2:38اوه، آره! شماها همتون فوق العاده ايد.
-
2:38 - 2:42اگر با بيست وچند ساله ها كار مى كنيد، يا عاشق يك بيست وچند ساله هستيد،
-
2:42 - 2:44بخاطر بيست و چند ساله اى بيخوابى مى كشيد، مى خواهم ببینم --
-
2:44 - 2:49بسيار خوب. عالى است، بيست و چند سالگى واقعاً مهم است.
-
2:49 - 2:52بنابراين متخصص بيست وچند سالهها شدم چون به اعتقاد من
-
2:52 - 2:57تك تك اين ٥٠ ميليون نفر که در دهه بیست هستند
-
2:57 - 3:00لايق اين هستند كه بدانند کدام یک از روانشناسها،
-
3:00 - 3:03جامعه شناسهان، عصب شناسها و متخصصان بارورى
-
3:03 - 3:05كه الان مى شناسند:
-
3:05 - 3:08که ادعا میکنند که دهه ٢٠ سالگی شما یکی از سادهترین دورههاست
-
3:08 - 3:11که بیشترین تغییرات و دگرگونی را میتوانید
-
3:11 - 3:14براى شغلتان، عشقتان، شاديتان،
-
3:14 - 3:16حتى شايد براى دنيا انجام دهيد.
-
3:16 - 3:21اين عقيده من نيست. اينها حقايق هستند.
-
3:21 - 3:24ما مىدانيم كه ٨٠ درصد از مهمترين لحظات تعريف شده زندگى
-
3:24 - 3:27تا سن ٣٥ سالگى اتفاق مى افتند.
-
3:27 - 3:31به آن معناست كه از هر ١٠ تا تصميمگیری
-
3:31 - 3:33و تجربهها و لحظات "آها!" هشتتایشان
-
3:33 - 3:36سازنده زندگى شما به این شکل است
-
3:36 - 3:39تا اواسط دهه سى سالگى اتفاق خواهد افتاد.
-
3:39 - 3:41كسانى كه بالاى ٤٠ سال هستند، وحشت نكنند.
-
3:41 - 3:43فكر كنم، اين جمعيت اوضاعش خوب خواهد شد.
-
3:43 - 3:46مى دانيم كه ١٠ سال نخست يك شغل
-
3:46 - 3:48تاثير تشريحى بر ميزان
-
3:48 - 3:51پولى كه قرار است كسب كنيد، دارد.
-
3:51 - 3:53مىدانيم كه بيش از نيمى از آمريكاييها
-
3:53 - 3:55تا سى سالگى ازدواج كردهاند يا
-
3:55 - 3:58با شريك آيندهشان بيرون مىروند.
-
3:58 - 4:00مىدانيم كه مغز دومين و آخرين جهش
-
4:00 - 4:02رشديش را در دهه ٢٠ سالگى تمام مىكند
-
4:02 - 4:06در حاليكه خود را دوباره براى بزرگسالى مينويسد،
-
4:06 - 4:09يعنى هر آنچه كه شما مىخواهيد درباره خودتان تغيير دهيد،
-
4:09 - 4:13اكنون زمان تغيير دادن آن است.
-
4:13 - 4:16مىدانيم كه بيشترين تغيير شخصيت طى دهه ٢٠ سالگى اتفاق مىافتد
-
4:16 - 4:18در قياس با هر زمان ديگرى در زندگى،
-
4:18 - 4:22و مىدانيم كه بارورى زنانه در ٢٨ سالگى به اوج خود مىرسد،
-
4:22 - 4:26و اوضاع بعد از ٣٥ سالگى موذيانه مى شود.
-
4:26 - 4:28بنابراين دهه ٢٠ سالگيتان زمان تربيت كردن خودتان
-
4:28 - 4:33درباره جسمتان و انتخابهايتان است.
-
4:33 - 4:35بنابراين وقتى ما درباره رشد كودك فكر مى كنيم،
-
4:35 - 4:39همه ما مىدانيم كه پنج سال نخست دوره اى حياتى
-
4:39 - 4:42براى زبان و دلبستگى در مغز است.
-
4:42 - 4:45اين زمانى است كه زندگى روزمره و عادى شما
-
4:45 - 4:50تاثير مفرطى برروى آن كسى شما خواهيد شد، دارد.
-
4:50 - 4:52اما چيزى كه ما درباره ش كمتر مى شنويم اين هست كه چيزى بنام
-
4:52 - 4:55رشد بزرگسالى وجود دارد، و دهه ٢٠ سالگيمان
-
4:55 - 5:00دوره مهمى از رشد بزرگسالى است.
-
5:00 - 5:03اما اين چيزى نيست كه بيست و چند سالهها مىشنوند.
-
5:03 - 5:07روزنامه ها درباره جدول زمانى در حال تغيير بزرگسالى صحبت مىكنند.
-
5:07 - 5:11محققان دهه ٢٠ سالگى را بلوغ تمديد شده مى نامند.
-
5:11 - 5:14روزنامه نگاران القاب مسخره اى را براى بيست وچند سالهها ابداع كردهاند
-
5:14 - 5:16مثل "بيستىها" و "بزرگ بچهها".
-
5:16 - 5:19حقيقت دارد.
-
5:19 - 5:22بعنوان يك فرهنگ، ما چيزى را كه در واقع تعريف كننده
-
5:22 - 5:28دهه بزرگسالى است، بى اهميت مى دانيم.
-
5:28 - 5:30لئو نارد برنستين گفت كه براى رسيدن به چيزهاى بزرگ
-
5:30 - 5:34به يك طرح و زمانى نه چندان كافى نياز داريد.
-
5:34 - 5:36بنظرتان حقيقت ندارد؟
-
5:36 - 5:38خب فكر مىكنيد كه چه اتفاقى مى افتد
-
5:38 - 5:40زمانى كه دستى به سر فرد بيست وچند ساله مىكشيد و مىگوييد،
-
5:40 - 5:44"هنوز ١٠ سال ديگر براى شروع زندگيت دارى؟"
-
5:44 - 5:46چيزى اتفاق نمىافتد.
-
5:46 - 5:50شما جاه طلبى و ضرورت را از آن شخص مى دزديد،
-
5:50 - 5:53و مطلقاً چيزى اتفاق نمى افتد.
-
5:53 - 5:56و سپس هر روز، بيست و چند ساله هاى جالب و باهوش
-
5:56 - 6:00شبيه شما يا پسرها و دخترهايتان
-
6:00 - 6:04به دفترم ميايند و چيزى مثل اين مىگويند:
-
6:04 - 6:06" مىدونم كه دوست پسرم به دردم نمى خوره،
-
6:06 - 6:10اما اين رابطه به حساب نمياد. من فقط وقت مىكُشم. "
-
6:10 - 6:14يا مى گويند،" همه مىگویند همين كه بتوانم تا رسيدن به ٣٠
-
6:14 - 6:17شغلى رو شروع كنم، اوضاع برام خوب ميشه. "
-
6:17 - 6:21و بعد شروع مىكند به اين شكلى بنظر رسيدن:
-
6:21 - 6:24" دهه ٢٠ سالگى تقريباً تمام شده ، و چيزى براى نشان دادن به خودم ندارم.
-
6:24 - 6:29فرداى روزى كه از كالج فارغ التحصيل شدم، رزومه بهترى داشتم. "
-
6:29 - 6:33و بعد شروع مىكند به اين شكلى بنظر رسيدن:
-
6:33 - 6:35" بيرون رفتن و قرار گذاشتن در دهه ٢٠ سالگى ام مثل بازى صندليهاى موزيكال بود.
-
6:35 - 6:37همه دور مىدويدند و تفريح مىكردند،
-
6:37 - 6:41اما وقتى به٣٠ سالگى شد مثل اين بود كه موسيقى خاموش شده باشد
-
6:41 - 6:43و همه شروع به نشستن كردند.
-
6:43 - 6:45من نمىخواهم تنها كسى باشم كه سرپا مانده است،
-
6:45 - 6:47بنابراين گاهى اوقات فكر مىكنم به اين خاطر با همسرم ازدواج كردم
-
6:47 - 6:51چون نزديكترين صندلى به من در ٣٠ سالگیام بود. "
-
6:51 - 6:53بيست وچند سالهها در اينجا كجاييد؟
-
6:53 - 6:57اين كار را نكنيد.
-
6:57 - 7:01بسيار خوب، الان شايد كمى گستاخانه بنظر رسد، اما اشتباه نكنيد،
-
7:01 - 7:03ريسكش خيلى بالاست.
-
7:03 - 7:05وقتى كلى چيز به دهه سى سالگى شما هل داده مى شود،
-
7:05 - 7:08فشار سى وچند سالگى عظيمى وجود دارد
-
7:08 - 7:11از استارت زدن براى سرنوشت كارى گرفته تا انتخاب شهر، شريك زندگى گرفتن
-
7:11 - 7:16و داشتن دو يا سه كودك در مدت زمانى خيلى كوتاه تر.
-
7:16 - 7:18بسيارى از اين چيزها ناسازگارند،
-
7:18 - 7:20و همانطور كه تحقيقات الان شروع به نشان دادن كرده است،
-
7:20 - 7:23انجام دادن همه اين كارها به يكباره در دهه سى سالگیمان
-
7:23 - 7:27دشوارتر و پراسترس تر است.
-
7:27 - 7:29بحران ميانسالى كه بعد از اين جشن هزارساله پديدار مى شود
-
7:29 - 7:31خريدن ماشين اسپورت قرمز رنگ نيست.
-
7:31 - 7:36تشخيص دادن اين است كه شما نتوانسته ايد شغلى را كه الان مى خواهيد نمى توانيد داشته باشيد.
-
7:36 - 7:39تشخيص دادن اين است كه كودكى را كه الان مى خواهيد نمى توانيد داشته باشيد.
-
7:39 - 7:43يا اينكه نمى تونيد به كودكتان خواهر و برادرى دهيد.
-
7:43 - 7:46سى وچند سالهها و چهل وچند سالههاى بسيار زيادى
-
7:46 - 7:50به خودشان و به من كه در اتاق روبروى هم نشسته ايم، نگاه مىكنند،
-
7:50 - 7:52و درباره دهه ٢٠ سالگيشان مىگويند،
-
7:52 - 7:57"چكار داشتم مىكردم؟ به چى داشتم فكر مىكردم؟"
-
7:57 - 7:59من مى خواهم آنچه راكه بيست و چند سالهها
-
7:59 - 8:01انجام مىدهند و فكر مىكنند را تغيير دهم.
-
8:01 - 8:03در اينجا داستانی هست درباره این که این اتفاق چطور میتواند اتفاق بیفتد.
-
8:03 - 8:08داستانى درباره زنى كه اِما نام داشت.
-
8:08 - 8:10در سن ٢٥سالگى، اِما به دفترم آمد
-
8:10 - 8:15چون، بقول خودش، بحران هويت داشت.
-
8:15 - 8:17او گفت كه فكر مى كرد شايد دوست دارد در هنر يا سرگرمى
-
8:17 - 8:20كار كند، اما هنوز تصميم نگرفته بود،
-
8:20 - 8:25بنابراين سالهاى اخير را در عوض به پيشخدمتى مى پرداخت.
-
8:25 - 8:27چون ارزانتر بود، با دوست پسرى زندگى مى كرد
-
8:27 - 8:31كسى كه عصبانيتش را بيش از جاه طلبيش نشان مى داد.
-
8:31 - 8:33و دهه سخت٢٠ سالگيش مثل اِما بود،
-
8:33 - 8:36حتی سالهاى اوليه زندگيش هم از این سختتر بود.
-
8:36 - 8:38او اغلب در جلساتمان گريه مىكرد،
-
8:38 - 8:40اما بعداً خودش را با گفتن اين حرف جمع و جور مىكرد كه
-
8:40 - 8:45" شما نمیتوانید خانوادهتان را انتخاب کنید، اما دوستان را میتوانید."
-
8:45 - 8:47خوب یک روز، اِما آمد
-
8:47 - 8:48و سرش را روی زانواش گذاشت
-
8:48 - 8:52و برای تقریباً یک ساعتی گریه كرد.
-
8:52 - 8:54تازه يك دفترچه آدرس نو خريده بود،
-
8:54 - 8:58و صبح را صرف پر كردن همه شماره تماسهايش كرده بود،
-
8:58 - 9:01اما وقتى به كلمات بعدى رسيد
-
9:01 - 9:02نگاهش همانطور خيره به جاى خالى مانده بود:
-
9:02 - 9:07"در موارد اضطرارى، لطفاً با .... تماس بگيريد. "
-
9:07 - 9:10تقريباً دچار حمله عصبى شده بود وقتى به من نگاه كرد و گفت،
-
9:10 - 9:13" اگر تصادف كنم، چه کسی به آنجا میاد؟
-
9:13 - 9:17كى ازم مراقبت مى كنه اگر سرطان بگيرم؟"
-
9:17 - 9:20آن وقت بود که چيزى را نبايد مىگفتم، وا دادم:
-
9:20 - 9:22"من هستم. "
-
9:22 - 9:24اما او به یک متخصص درمان نیاز نداشت
-
9:24 - 9:26كه واقعاً ، واقعاً به او اهميت مى داد.
-
9:26 - 9:32بلکه او به زندگى بهترى احتياج داشت، و من مىدانستم اين شانس او بود.
-
9:32 - 9:35از موقعی که برای اولین بار با آلكس کار کردم خيلى چيزها ياد گرفته بودم
-
9:35 - 9:38نه اين كه فقط آنجا بنشينم درحاليكه اِما در حال تعريف كردن
-
9:38 - 9:41دههاى است كه در حال سپری شدن بود.
-
9:41 - 9:43بنابراين طى هفته ها و ماههاى بعد،
-
9:43 - 9:44به إما سه چيز
-
9:44 - 9:49گفتم كه هر بيست و چند سالهاى، مرد يا زن،
-
9:49 - 9:52سزاوار شنيدن آن است.
-
9:52 - 9:56اول به اِما گفتم داشتن بحران هويت را فراموش كند
-
9:56 - 9:59و كمى سرمايه هويتى كسب كند.
-
9:59 - 10:02با كسب سرمايه هويتى، منظورم انجام دادن كارى است
-
10:02 - 10:05كه به ارزش آن كسى كه شما هستيد، مى افزايد.
-
10:05 - 10:07كارى را انجام دهيد كه براى آن كسى
-
10:07 - 10:10كه ممكن است بخواهيد بعداً شويد، سرمايه گذارى محسوب شود.
-
10:10 - 10:13من از آينده كارى اِما خبر نداشتم،
-
10:13 - 10:17و هيچكس از آينده كار خبر ندارد، اما اين را يقين داشتم:
-
10:17 - 10:21سرمايه هويتى، سرمايه هويتى بوجود مياورد.
-
10:21 - 10:23بنابراين الان وقت آن شغل روستايى،
-
10:23 - 10:26آن كارآموزى، و آن شروع اوليه اى است كه مىخواهيد امتحان كنيد.
-
10:26 - 10:30در اينجا قصد تخفيف دادن به اكتشافات بيست و چندسالهها را ندارم
-
10:30 - 10:35اما مى خواهم به اكتشافاتى كه قرار نيست به حساب آورده شود تخفيف دهم،
-
10:35 - 10:38كه، از طرفی هم، اكتشاف نيست.
-
10:38 - 10:41در واقع طفره رفتن است.
-
10:41 - 10:46به اِما گفتم دنبال كار باشد و آن را به حساب بياورد.
-
10:46 - 10:52دوم، به اِما گفتم كه به قبيله شهرى زیاده از حد بها داده شده است.
-
10:52 - 10:55بهترین دوستان برای رساندتان با ماشین به فرودگاه خوبند،
-
10:55 - 10:57اما بیست و چند سالهایی که با یکدیگر روی هم میریزند
-
10:57 - 11:00با رفقای همفکرشان که آنها را میشناسند، خودشان را محدود میکنند
-
11:00 - 11:04چیزی که میشناسند، نحوه فکر کردنشان، نحوه حرف زدنشان،
-
11:04 - 11:06و جاییکه کار میکنند.
-
11:06 - 11:09آن تکه جديد سرمايه ، ان شخصی که با او بیرون میروید
-
11:09 - 11:12تقریباً همیشه از بیرون محفل داخلی میاید.
-
11:12 - 11:16چیزهای تازه از چیزی که روابط ضعیف نامیده میشوند بیرون میایند،
-
11:16 - 11:18دوستانِ دوستانِ دوستانمان.
-
11:18 - 11:24خوب آره، نیمی از بیست وچند سالهها بیکار یا در حال بیکار شدن هستند.
-
11:24 - 11:26اما نیمی نیستند، و ارتباطات ضعیف
-
11:26 - 11:29نحوهای است که شما خود را به آن گروه وارد میکنید.
-
11:29 - 11:31نیمی از شغلهای جدید هرگز آگهی نمیشوند،
-
11:31 - 11:33بنابراین دستیابی به همسایه تان که ريیس هست
-
11:33 - 11:36نحوه رسیدن به آن شغل آگهی نشده است.
-
11:36 - 11:41اين تقلب نيست. اين علمِ چگونگی گسترش و پراکندن اطلاعات است.
-
11:41 - 11:43وآخرين ولی نه كم اهمییتترین اين كه، إما معتقد بود
-
11:43 - 11:47شما نمىتوانيد خانواده تان را انتخاب كنيد، اما دوستانتان را مىتوانيد انتخاب كنيد.
-
11:47 - 11:49این برای بزرگ شدن او درست بود،
-
11:49 - 11:52ولی بعنوان یک بیست وچند ساله، به محض اینکه
-
11:52 - 11:54اِما کسی را بعنوان شریک زندگی پذیرفته بود، او خانوادهاش انتخاب کرده بود
-
11:54 - 11:57و خانواده تشکیل داده بود.
-
11:57 - 12:02به اِما گفتم كه الان زمانى است كه بايد شروع به انتخاب كردن خانوادهات كنى.
-
12:02 - 12:04شايد حالا فكر كنيد كه ٣٠ سالگی
-
12:04 - 12:06در قیاس با ۲۰ و یا ۲۵ سالگی
-
12:06 - 12:10عملا زمان بهترى براى مستقر شدن باشد.
-
12:10 - 12:11و من با شما موافقم.
-
12:11 - 12:14اما گرفتن طرف هر کسی که باهاش زندگی میکنید یا میخوابید
-
12:14 - 12:17هنگامی که افراد در فیسبوک شروع به جناح بندی میکنند
-
12:17 - 12:21پیشرفت نیست.
-
12:21 - 12:23بهترين زمان براى كار كردن روى ازدواجتان
-
12:23 - 12:25پيش از آن است كه يكى را داشته باشيد،
-
12:25 - 12:27و آن يعنى اين كه در عشق هم
-
12:27 - 12:30مثل کار تعمد داشته باشید.
-
12:30 - 12:32انتخاب كردن خانواده درباره انتخاب آگاهانه است
-
12:32 - 12:35چه كسى و چه چيزى را مى خواهيد
-
12:35 - 12:38با هر کسی که اتفاقی شما را انتخاب میکند
-
12:38 - 12:42جای اینکه فقط بخواهید کار کند یا که وقت کشی کنید.
-
12:42 - 12:44خب چه اتفاقی برای إما افتاد؟
-
12:44 - 12:46خب، ما سراغ آن دفتر تلفن قديمى رفتيم،
-
12:46 - 12:48و او عموزاده يك هم اتاقى قديمى را پيدا كرد
-
12:48 - 12:52كه در موزه اى هنرى در ايالتى ديگر كار مىكرد.
-
12:52 - 12:54اين رابطه ضعيف به او كمك كرد تا در آنجا شغلى بگيرد.
-
12:54 - 12:57آن پیشنهاد شغلی باعث شد که
-
12:57 - 12:59آن دوست پسر همخانه اش را ترك كند.
-
12:59 - 13:03حالا، پس از گذشت ٥ سال، او برنامه ريز رويداد هاى خاص براى موزههاست.
-
13:03 - 13:06او با مردى ازدواج كرده است كه آگاهانه انتخاب كرد.
-
13:06 - 13:09از شغل جديدش لذت مىبرد، او خانواده جديدش را دوست دارد،
-
13:09 - 13:11و برايم كارتى فرستاد كه مىگفت،
-
13:11 - 13:14" حالا ديگر آن جای خالیهای تماس اضطرارى
-
13:14 - 13:17بحد كافى بزرگ نمىرسد. "
-
13:17 - 13:20خُب داستان إما به نظر راحت میاید،
-
13:20 - 13:22و این چیزیست که من کار کردن با بیست و چند ساله ها را دوست دارم
-
13:22 - 13:25کمک کرد به انها بسیار آسان است.
-
13:25 - 13:29بيست وچند سالهها مثل هواپيماهايى هستندكه فقط فرودگاه لوس آنجلس را
-
13:29 - 13:31براى مقصدى در شرق ترك مىكنند.
-
13:31 - 13:34درست بعد از بلند شدن، با تغييری اندك در مسير
-
13:34 - 13:39تفاوتش در فرود آمدن در آلاسكا يا فيجى است.
-
13:39 - 13:45مثل ۲۱ یا ۲۵ یا حتی ۲۹ سالگی،
-
13:45 - 13:48یک مکالمه خوب،یک تنفس خوب،
-
13:48 - 13:51یک گفتگوی خوب TED، میتواند در طول سالها و حتی نسلهای بعدی
-
13:51 - 13:55اثر عظیمی داشته باشد.
-
13:55 - 13:58بنابراین دراینجا با ایدهای مواجهایم که ارزش گسترش یافتن
-
13:58 - 14:00برای هر بیست و چند سالهای که شما میشناسید را دارد.
-
14:00 - 14:03به سادگی همان چیزی است که من یاد گرفتم به آلکس بگویم.
-
14:03 - 14:05این همان امتیازی است که من الان دارم تا
-
14:05 - 14:10به هر بیست و چند سالهای مثل اِما هر روز بگویم:
-
14:10 - 14:14سى سالگی،٢٠سالگی جديد نيست، پس بزرگسالی خود را مطالبه کنید،
-
14:14 - 14:18کمی سرمایه هویتی کسب کنید، از روابط کاریتان استفاده کنید،
-
14:18 - 14:20خانواده خودتان را انتخاب کنید.
-
14:20 - 14:23با چيزى كه نمیدانید و یا انجام نداديد
-
14:23 - 14:24خودتان را معرفی نكنيد.
-
14:24 - 14:27شما همين حالا درباره زندگيتان تصميم گيرى مىكنيد.
-
14:27 - 14:28متشكرم.
-
14:28 - 14:32(تشويق)
- Title:
- مگ جی: چرا ۳۰ سالگی، ۲۰ سالگی جدید نیست
- Speaker:
- Meg Jay
- Description:
-
روانشناس کلینیکی مگ جی پیامی جسورانه برای کسانی که در دهه بیست زندگی هستند دارد: بر خلاف باور عمومی، دهه بیست شما، دهه ای دورانداختنی نیست. در این سخنرانی برانگیزنده، جی میگوید به دلیل اینکه ازدواج، کار و داشتن فرزند در زندگی بعد از دهه بیست اتفاق میافتند، نمیتوان که از هم اکنون برنامه ریزی تان را شروع نکرد( بلکه برنامه ریزی را از دهه بیست شروع کنید). او سه توصیه برای بیست و چند سالهها دارد تا بتوانند بزرگسالیشان را مجددا در معنای زندگیشان مطالبه کنند.
- Video Language:
- English
- Team:
- closed TED
- Project:
- TEDTalks
- Duration:
- 14:49
b a approved Persian subtitles for Why 30 is not the new 20 | ||
b a edited Persian subtitles for Why 30 is not the new 20 | ||
soheila Jafari accepted Persian subtitles for Why 30 is not the new 20 | ||
soheila Jafari edited Persian subtitles for Why 30 is not the new 20 | ||
soheila Jafari edited Persian subtitles for Why 30 is not the new 20 | ||
Leila Ataei edited Persian subtitles for Why 30 is not the new 20 | ||
Leila Ataei edited Persian subtitles for Why 30 is not the new 20 | ||
Leila Ataei edited Persian subtitles for Why 30 is not the new 20 |