جاشوا فونر: شاهکارهای حافظه که هر کسی می توانند انجام دهند
-
0:00 - 0:05دوست دارم از شما دعوت کنم که چشمانتون را ببندید
-
0:05 - 0:08تصور کنید که در
-
0:08 - 0:11جلو در خانهتان ایستادید.
-
0:11 - 0:15ازتون خواهش میکنم به رنگ در
-
0:15 - 0:19و مادهای که در از آن ساخته شده فکر کنید.
-
0:19 - 0:26حالا یک گروه آدم لخت چاق را روی دوچرخه مجسم کنید.
-
0:26 - 0:29آنها دارند در یک مسابقهٔ دوچرخه سواری لخت رقابت میکنند،
-
0:29 - 0:32و دارند مستقیم به طرف در شما میآیند
-
0:32 - 0:34من میخوام که شما واقعا این را ببینیند.
-
0:34 - 0:38آنها دارند با شدت به طرف شما پدال میزنند، عرق کردند
-
0:38 - 0:40و هی بالا پایین میشوند.
-
0:40 - 0:44و مستقیم با درِ خونهٔ شما تصادف میکنند.
-
0:44 - 0:48دوچرخهها به هوا پرتاب میشوند، چرخها از کنار شما رد میشوند،
-
0:48 - 0:52پرههای چرخهای دوچرخه به جاهای بی ربط میافتند.
-
0:52 - 0:55از آستانهٔ در قدم بردارید.
-
0:55 - 0:58وارد راهرو یا هر چیزی اون طرف در هست بنشنید
-
0:58 - 1:02و از وجود نور لذت ببرید.
-
1:02 - 1:08نور به روی کوکی مانستر(شخصیت عروسکی تلویزیون) میتابه.
-
1:08 - 1:11کوکی مانستر برای شما دستشو تکون میده
-
1:11 - 1:13از سر جاش روی یک اسب قهوه ای
-
1:13 - 1:15اسبی که حرف میزنه.
-
1:15 - 1:20شما عملا میتونید پشم آبی رنگش را احساس کنید که بینیتون را قلقلک میده
-
1:20 - 1:24شما میتونید بیسکویت جوی کشمشیای که او در حال بلعیدن هست را بو کنید
-
1:24 - 1:28از کنارش رد شوید. از کنارش به داخل اتاق نشیمن رد شوید
-
1:28 - 1:31در اتاق نشیمن، با استفادهٔ کامل از قدرت تخیلتون
-
1:31 - 1:34بریتنی اسپیرز را مجسم کنید.
-
1:34 - 1:39او با لباس لختی روی میز قهوه خوری شما در حال رقصیدن هست،
-
1:39 - 1:42و ترانه "Hit Me Baby One More Time" میخواند.
-
1:42 - 1:45حالا با من به آشپزخونه بیاید.
-
1:45 - 1:49در آشپزخونتون، زمین با یک مسیر از آجرهای زردرنگ پوشیده شده
-
1:49 - 1:53و از اجاق آشپزخونتون مستقیم به سمت شما میان
-
1:53 - 1:55دروتی، مرد آهنی،
-
1:55 - 1:57پیج گوشتی، و اون شیر توی "جادوگر شهر اُز"
-
1:57 - 2:00دست در دست هم، مستقیم میپرند به سمت شما
-
2:00 - 2:04خُب، چشماتون رو باز کنید.
-
2:04 - 2:08میخوام درباره یک مسابقه عجیب غریب صحبت کنم
-
2:08 - 2:11که بهارِهرسال در شهر نیویورک برگزار میشه.
-
2:11 - 2:14بهش میگن " مسابقات قهرمانی حافظه ایالات متحده".
-
2:14 - 2:17و من چند سال پیش رفته بودم تا به عنوان خبرنگار علمی
-
2:17 - 2:19این مسابقه رو پوشش بدم
-
2:19 - 2:22و انتظار داشتم یه چیزی باشه مثل
-
2:22 - 2:25سوپرباول (مسابقه قهرمانی هاکی) برای دانشمندان
-
2:25 - 2:28یه مشت مرد بودن، یه تعدادی کمی خانم
-
2:28 - 2:33بسیار متفاوت از لحاظ سنی و سر و وضع بهداشتی
-
2:33 - 2:35(خنده)
-
2:35 - 2:39داشتند صدها عدد اتفاقی رو حفظ میکردند
-
2:39 - 2:41فقط با یک بار نگاه کردن به اونها.
-
2:41 - 2:45نام ده ها آدم ناشناس رو حفظ میکردند.
-
2:45 - 2:49تنها در چند دقیقه، کل شعرهارو حفظ میکردند.
-
2:49 - 2:51مسابقه میدادند سر این که چه کسی سریعتر میتونه
-
2:51 - 2:55ترتیب یه دسته کارت بُر خورده رو به خاطر بسپاره.
-
2:55 - 2:57با خودم میگفتم، این باورنکردنیه.
-
2:57 - 3:00اینها اعجوبه های طبیعت اند.
-
3:00 - 3:03و شروع کردم به صحبت با چند تا از شرکت کننده ها
-
3:03 - 3:05ایشون شخصی هستند به نام " اد کوک"
-
3:05 - 3:06که از انگلستان اومده بود
-
3:06 - 3:08و یکی از بهترین حافظه های آموزش دیده رو داشت.
-
3:08 - 3:12و بهش گفتم، " اِد، چه وقت متوجه شدی
-
3:12 - 3:15که تو یه دانشمند هستی؟
-
3:15 - 3:17و اِد هم دراومد که: " من یک دانشمند نیستم.
-
3:17 - 3:20راستش، من فقط یه حافظه متوسط دارم.
-
3:20 - 3:22تمام کسانی که در این مسابقه شرکت کردند
-
3:22 - 3:25به شما میگن که حافظه متوسطی دارند.
-
3:25 - 3:27ما خودمون رو تعلیم دادیم
-
3:27 - 3:31که با استفاده از یک سری تکنیک قدیمی
-
3:31 - 3:33این شاهکارهای به شدت اعجاب آور حافظه رو ارائه بدیم،
-
3:33 - 3:37تکنیک هایی که ۲٫۵۰۰ سال پیش در یونان ابداع شدند
-
3:37 - 3:40همون تکنیک هایی که سیسرون استفاده میکرد
-
3:40 - 3:42تا سخنرانی هاش رو حفظ کنه
-
3:42 - 3:46که دانشمندان قرون وسطی استفاده میکردند تا کل کتابهاشون رو حفظ کنند.
-
3:46 - 3:49و من میگفتم، " واو! چطور من قبلا چیزی ازش نشنیدم؟"
-
3:49 - 3:52و ما بیرون از سالن مسابقه ایستاده بودیم
-
3:52 - 3:56و اِد، که یه پسر شگفت انگیز، با استعداد،
-
3:56 - 3:59اما یه جورایی یه انگلیسی عجیب غریب بود،
-
3:59 - 4:03به من میگه: " جاش، تو یه خبرنگار آمریکایی هستی.
-
4:03 - 4:05بریتنی اسپیرز رو میشناسی؟
-
4:05 - 4:10گفتم: " چی؟ نه. چرا؟"
-
4:10 - 4:13" چون من واقعا میخوام به بریتنی اپیرز یاد بدم
-
4:13 - 4:16که چطور ترتیب یک دسته کارت بازی بُر خورده رو حفظ کنه.
-
4:16 - 4:18در تلویزیون ملی آمریکا
-
4:18 - 4:21این ثابت میکنه که هر کسی میتونه این کار رو انجام بده"
-
4:21 - 4:26(خنده)
-
4:26 - 4:29گفتم: "خُب، من بریتنی اسپیرز نیستم
-
4:29 - 4:32اما شاید بتونی به من یاد بدی.
-
4:32 - 4:35یعنی، بلاخره باید از یه جایی شروع کنی دیگه، درسته؟"
-
4:35 - 4:38و این برای من شروع یک سفر بسیار عجیب بود.
-
4:38 - 4:41به اینجا رسیدم که نه تنها قسمت بهتر سال پیش رویم رو
-
4:41 - 4:43صرف تعلیم حافظه ام کردم.
-
4:43 - 4:45بلکه دربارش تحقیق هم کردم،
-
4:45 - 4:47سعی کردم بفهمم چه طورعمل میکنه،
-
4:47 - 4:50چرا گاهی اوقات جواب نمیده
-
4:50 - 4:52و چه پتانسیل هایی میتونه داشته باشه.
-
4:52 - 4:54با تعداد زیادی آدم جالب آشنا شدم
-
4:54 - 4:56اسم این آقا ای.پی هست
-
4:56 - 4:59اون مبتلا به فراموشی هست و احتمال خیلی زیاد
-
4:59 - 5:01بدترین حافظه دنیا رو داشت
-
5:01 - 5:03حافظه اش اون انقدر بد بود
-
5:03 - 5:06که حتی یادش نمیومد که مشکل حافظه داره،
-
5:06 - 5:08که فوق العاده است.
-
5:08 - 5:09اون یک نمونه خیلی غمانگیزبود،
-
5:09 - 5:11اما پنجره ای بود به سوی وُسعت این موضوع
-
5:11 - 5:15که تا چه اندازه حافظه ما، آن چه را که هستیم را میسازه.
-
5:15 - 5:18در انتهای دیگر این طیف: من این آقا رو ملاقات کردم
-
5:18 - 5:20ایشان کیم پیک هستند.
-
5:20 - 5:23او مبنای کار شخصیت داستین هافمن در فیلم "مرد بارانی" هست.
-
5:23 - 5:26ما یک بعد از ظهر رو در
-
5:26 - 5:30کتابخانه عمومی سالت لیک سیتی، به حفظ کردن دفترچه تلفن گذروندیم
-
5:30 - 5:33که تجربه درخشانی بود.
-
5:33 - 5:36(خنده)
-
5:36 - 5:39و من برگشتم و کل رساله های حافظه رو مطالعه کردم
-
5:39 - 5:43رساله هایی که بیش از ۲٫۰۰۰ سال پیش به زبان لاتین باستان
-
5:43 - 5:45و سپس در قرون وسطی
-
5:45 - 5:47نوشته شده بود
-
5:47 - 5:50واقعا من کلی چیز جالب یاد گرفتم
-
5:50 - 5:53یکی از این چیزای جالبی که یاد گرفتم این بود
-
5:53 - 5:56روزی روزگاری
-
5:56 - 6:01فکرِ داشتن یک ذهن آموزش دیده، منظم و متمدن
-
6:01 - 6:06اصلا مثل الان دور از ذهن نبوده است.
-
6:06 - 6:11روزی روزگاری، مردم به طورم مداوم
-
6:11 - 6:16روی صیقل دادن ذهنشون سرمایه گذاری میکردند.
-
6:16 - 6:18در هزاره اخیر
-
6:18 - 6:21ما سلسله ای از تکنولوژی ها رو اختراع کردیم
-
6:21 - 6:23از الفبا تا رول های پاپیروس
-
6:23 - 6:26تا نسخ قدیمی، دستگاه چاپ، عکاسی
-
6:26 - 6:28کامپیوترها، گوشی های هوشمند
-
6:28 - 6:31که به تدریج این مسئله رو برامون ساده و ساده تر کردند
-
6:31 - 6:33که حافظمون رو از خودمون خارج کنیم
-
6:33 - 6:35که اساسا این توانایی بنیادین بشری رو
-
6:35 - 6:39به بیرون بسپاریم.
-
6:39 - 6:43این فناوری ها دنیای مدرنمان رو ممکن ساختند
-
6:43 - 6:44اما ما رو هم تغییر دادند.
-
6:44 - 6:46ما رو از نظر فرهنگی تغییر دادند،
-
6:46 - 6:50و من در اینباره بحث دارم که ما رو از نظر ادراکی متحول کردند.
-
6:50 - 6:52با وجود داشتن کمترین نیاز به یادآوری
-
6:52 - 6:55گاهی به نظر میاد ما فراموش کردیم چگونه بیاد بیاریم.
-
6:55 - 6:57آخرین مکان روی زمین که هنوز
-
6:57 - 7:00مردم به ایده داشتن حافظهای آموزش دیده شده،
-
7:00 - 7:04منظم و متمدن اشتیاق نشون میدهند
-
7:04 - 7:06این مسابقه کاملا جدا افتادهی حافظه هست.
-
7:06 - 7:08راستش چندان هم جدا افتاده نیست
-
7:08 - 7:10چنین مسابقه هایی همه جای دنیا برگزار میشه
-
7:10 - 7:14و من شگفت زده شده بودم، میخواستم بدونم اینها چطوراین کار رو میکنند.
-
7:14 - 7:19چند سال پیش گروهی از محققان در دانشگاه کالج لندن
-
7:19 - 7:22تعدادی از قهرمانان حافظه رو به آزمایشگاهشون بردند.
-
7:22 - 7:23اونها میخواستند بدونند
-
7:23 - 7:24آیا مغز این آدم ها
-
7:24 - 7:29یه جورایی از لحاظ ساختمانی، آناتومی با بقیه انسان ها متفاوت هست؟
-
7:29 - 7:32پاسخ خیر بود.
-
7:32 - 7:35آیا از بقیه ما باهوش ترند؟
-
7:35 - 7:37یک سری تست هوش از انها گرفتند
-
7:37 - 7:39پاسخ این بود که واقعا نه.
-
7:39 - 7:42هرچند یک تفاوت واقعا جالب و آموزنده
-
7:42 - 7:44بین مغز قهرمانان حافظه
-
7:44 - 7:47و نمونه های مورد بررسی برای مقایسه وجود داشت.
-
7:47 - 7:50وقتی اونها رو زیر دستگاه اف ام آر آی قرار میدادند
-
7:50 - 7:52و مغزشون رو اسکن میکردند
-
7:52 - 7:57وقتی که داشتند عددها و چهره آدمها و تصاویر دانه های برف رو به خاطر میسپردند
-
7:57 - 7:59متوجه شدند که قهرمان های حافظه
-
7:59 - 8:01در مقایسه با بقیه، از قسمت متفاوتی از مغزشون
-
8:01 - 8:03استفاده میکنند.
-
8:03 - 8:07به ویژه، اونها داشتند از قسمتی از مغزشون استفاده میکردند، یا به نظر میآمد که دارند استفاده میکنند،
-
8:07 - 8:11که به جهت یابی و حافظه فضایی مربوط بود.
-
8:11 - 8:17چرا؟ و آیا اینجا چیزی هست که بقیه ما یاد بگیریم؟
-
8:17 - 8:21ورزشِ حفظ کردنِ رقابتی
-
8:21 - 8:24توسط یه جور مسابقه تسلیحاتی هدایت میشه
-
8:24 - 8:27جایی که هرساله عده ای
-
8:27 - 8:30با یک روش جدید برای سریعتر حفظ کردن چیزها گرد هم میآیند
-
8:30 - 8:32و بقیه کار به بازی گرفتن اون هاست.
-
8:32 - 8:34ایشون دوست من، بن پریدمور هستند
-
8:34 - 8:35سه بار قهرمان مسابقات حافظه
-
8:35 - 8:37روی میز مقابلش
-
8:37 - 8:41۳۶ دسته کارت بازی بُر خورده وجود داره
-
8:41 - 8:44که قصد داره تلاش کنه تا ظرف یک ساعت به خاطر بسپارد.
-
8:44 - 8:48توسط تکنیکی که خودش ابداع کرده و فقط خودش در اون تبحر داره
-
8:48 - 8:50او از تکنیکی مشابه
-
8:50 - 8:52برای حفظ کردنِ دقیقِ ترتیبِ
-
8:52 - 8:58۴٫۱۴۰ عدد اتفاقی باینری
-
8:58 - 9:01در نیم ساعت، استفاده کرد.
-
9:01 - 9:03بله.
-
9:03 - 9:06و با وجود اینکه در این مسابقه روش های مختلفی
-
9:06 - 9:10برای به خاطر سپردن چیزها وجود داره
-
9:10 - 9:13همه چیز، تمام تکنیکهایی که استفاده میشه
-
9:13 - 9:16در نهایت به یک ایده برمی گرده
-
9:16 - 9:19ایده ای که روانشناسان اون رو رمزگذاری جزئینگرانه مینامند
-
9:19 - 9:22و با یک تناقض جالب هم اون رو به خوبی میشه توضیح داد
-
9:22 - 9:24تناقضی که به پارادوکس نانوا/ نانوا معروف هست
-
9:24 - 9:25این طوریه:
-
9:25 - 9:28اگر من به دو نفر بگویم که یک واژه رو به خاطربسپارند
-
9:28 - 9:30اگه به شما بگویم
-
9:30 - 9:34" یادت باشه که یه نفر هست به اسم نانوا "
-
9:34 - 9:35این اسمشه
-
9:35 - 9:41و به شما بگویم: " یادت باشه یه نفر هست که نانواست"
-
9:41 - 9:44و اگه بعدتر برگردم پیشتون
-
9:44 - 9:47و بگم : " اون واژه که
-
9:47 - 9:48چند وقت پیش بهت گفتم رو یادته ؟
-
9:48 - 9:50یادته که چی بود؟ "
-
9:50 - 9:54اون شخصی که بهش گفته شده بود اسمش نانوا هست
-
9:54 - 9:56احتمال کمتری داره که خود اون واژه یادش بیاد
-
9:56 - 10:00نسبت به شخصی که بهش گفته بودند اون شخص نانواست.
-
10:00 - 10:03یک واژه، به یاد آوردنهای متفاوت، عجیبه!
-
10:03 - 10:05چه اتفاقی داره میافتد؟
-
10:05 - 10:10خب، نام نانوا واقعا معنی خاصی برای شما نداره.
-
10:10 - 10:12نسبت به تمام خاطرات شناور در مغزتان
-
10:12 - 10:15جدا افتادست.
-
10:15 - 10:17اما اسم متعارف نانوا،
-
10:17 - 10:19ما همه نانواها رو میشناسیم.
-
10:19 - 10:21نانواها کلاه های مسخره سفیدرنگ میپوشن.
-
10:21 - 10:23دستاشون آغشته به آرد هست.
-
10:23 - 10:25نانواها وقتی به خانه بر میگردند بوی خوبی میدهند
-
10:25 - 10:27شاید ما یک نانوا رو بشناسیم.
-
10:27 - 10:28و وقتی ما برای بار اول این واژه رو میشنویم
-
10:28 - 10:31ما این ارتباط های معنایی رو مثل یک قلاب بهش متصل میکنیم
-
10:31 - 10:35تا بعدها راحت تر مثل یک ماهی از آب بکشیمش بیرون.
-
10:35 - 10:38تمام هنرِ
-
10:38 - 10:40این مسابقه های حافظه
-
10:40 - 10:44و تمام هنر بهتر به خاطر سپردن چیز ها در زندگی روزمره
-
10:44 - 10:48پیدا کردن راه حلی برای تبدیل نانوا به عنوان اسم خاص
-
10:48 - 10:50به نانوا به عنوان اسم عام هست.
-
10:50 - 10:53که تمام اطلاعات نامفهوم
-
10:53 - 10:55بی معنا، بی اهمیت رو دریافت کنیم،
-
10:55 - 10:57و به طریقی تغییرشون بدیم
-
10:57 - 10:59به طوری که درگستره تمام چیزهایی که
-
10:59 - 11:04در ذهن شما وجود داره، معنا پیدا کنند.
-
11:04 - 11:07یکی از روش های پیچیده این کار
-
11:07 - 11:11به ۲٫۵۰۰ سال پیش، دوران یونان قدیم، بر میگردد.
-
11:11 - 11:13این روش به قصر حافظه معروف هست.
-
11:13 - 11:17داستانِ بوجود آمدنش این هست:
-
11:17 - 11:20شاعری بود به نام سایمونیدیس
-
11:20 - 11:22که در ضیافتی شرکت کرده بود.
-
11:22 - 11:24اون در واقع به عنوان سرگرم کننده استخدام شده بود.
-
11:24 - 11:27چون اون زمانها شما اگه میخواستید یه پارتی خیلی سرگرم کننده بگیرید
-
11:27 - 11:30دی جی استخدام نمی کردید، شاعر استخدام میکردید.
-
11:30 - 11:35اون از جاش بلند میشه، شعرهاش روازحفظ میگه، و از در خارج میشه.
-
11:35 - 11:40و همون لحظه که این کار رو میکنه، سالن مهمانی فرو میریزه،
-
11:40 - 11:43و همه افراد داخلش کشته میشن.
-
11:43 - 11:45این اتفاق فقط همه رو به کشتن نمیده
-
11:45 - 11:49تمام جسدها رو تا اونجا که نشه تشخیصشون داد نابود میکنه.
-
11:49 - 11:52هیچکس نمیتونست بگه که چه کسانی داخل بودند.
-
11:52 - 11:55هیچکس نمی تونست بگه کجا نشسته بودند.
-
11:55 - 11:57جسدها نمیتونستند به درستی دفن بشن.
-
11:57 - 12:01فاجعه ای بود که به فاجعه دیگر اضافه شده بود.
-
12:01 - 12:04سایمونیدیس، بیرون ایستاده
-
12:04 - 12:06تنها بازمانده در میان خرابه ها
-
12:06 - 12:09چشمانش رو میبنده، و با چشمان ذهنش
-
12:09 - 12:12این واقعه رو مجسم میکنه،
-
12:12 - 12:17او میتونه ببینه هر یک از میهمانان کجا نشسته بودند
-
12:17 - 12:19او دست خویشاوندان رو میگیره
-
12:19 - 12:23و از میان خرابه ها، هرکدوم رو به عزیزانشون میرسونه
-
12:23 - 12:27چیزی که سایمونیدس در اون لحظه متوجه میشه
-
12:27 - 12:30چیزیه که فکر کنم همه ما به طور حسی میدونیم
-
12:30 - 12:32اینکه، ما هرچقدرهم در حفظ کردنِ
-
12:32 - 12:35اسمها و شماره تلفنها
-
12:35 - 12:38و دستورالعملهای کلمه به کلمه از طرف همکارانمون، افتضاح باشیم
-
12:38 - 12:44از حافظه تصویری و فضاییِ استثنائی برخورداریم.
-
12:44 - 12:47اگر من از شما بخوام ده کلمه اولِ
-
12:47 - 12:50این داستان سایموندیس رو به خاطر بیارید
-
12:50 - 12:52احتمالا خیلی سختتون باشه
-
12:52 - 12:54اما من شرط میبندم
-
12:54 - 12:57اگر از شما خواسته بودم به خاطر بیارید
-
12:57 - 13:02چه کسی همین الان روی یک اسب قهوه ای سخنگو
-
13:02 - 13:04در سالن ورودی نشسته
-
13:04 - 13:06شما قادر هستید که به خاطر بیارید
-
13:06 - 13:08ایده پشت تکنیک قصر حافظه
-
13:08 - 13:13اینه که این عمارت خیالی رو در چشمان ذهنتون خلق کنید
-
13:13 - 13:15و از تصاویر و
-
13:15 - 13:17چیزهایی که میخواید به خاطر بسپارید، پُر کنید --
-
13:17 - 13:20هرچه قدر که تصویر احمقانه تر، عجیب غریب تر
-
13:20 - 13:24خنده دارتر، بی ارزشتر و بدبوتر باشه
-
13:24 - 13:27احتمال فراموش شدنش کمتره
-
13:27 - 13:30قدمت این نصیحت، به بیش از دوهزار سال پیش
-
13:30 - 13:33به نخستین رسالههای لاتین درباره حافظه برمیگرده.
-
13:33 - 13:34خب، چطورکار میکنه؟
-
13:34 - 13:37فرض کنید شما به استیج مرکز TED دعوت شدید
-
13:37 - 13:41تا سخنرانی کنید
-
13:41 - 13:43و میخواید از حفظ انجامش بدید،
-
13:43 - 13:48و میخواهد طوری انجامش بدید که سیسرون ۲٫۰۰۰ سال پیش
-
13:48 - 13:53اگر به کنفرانس TEDx رُم دعوت شده بود، انجامش میداد.
-
13:53 - 13:55کاری که ممکنه بکنید اینه که
-
13:55 - 14:00خودتون رو مقابل درب منزلتون تصور کنید.
-
14:00 - 14:02و به یک سری تصویرِ
-
14:02 - 14:06کاملا احمقانه، مسخره و فراموش نشدنی روبه رو میشید
-
14:06 - 14:09که اولین چیزی که میخواید راجه بهش صحبت کنید رو به خاطرتون میاره
-
14:09 - 14:12که همون مسابقه عجیب غریب هست.
-
14:12 - 14:15و بعد وارد منزلتون میشید
-
14:15 - 14:17و تصویری از کوکی مانستر رو
-
14:17 - 14:19بالای آقای اِد میبینید.
-
14:19 - 14:21و این به شما یاداوری میکنه که
-
14:21 - 14:24میخواید راجع به اِد کوک صحبت کنید.
-
14:24 - 14:26و بعد تصویری از بریتنی اسپیرز میبینید
-
14:26 - 14:29که اون حکایت مسخره که میخواید تعریف کنید رو به یادتون میاره
-
14:29 - 14:31و به آشپزخونه میروید
-
14:31 - 14:33و چهارمین موضوعی که میخواید راجع بهش صحبت کنید
-
14:33 - 14:36اون ماجرای سفر عجیب یک ساله تون هست
-
14:36 - 14:41و شما دوستانی دارید که ماجرا رو به یادتون میارن
-
14:41 - 14:45این همون کاریه که سخنوران رومی برای حفظ کردن سخنرانیشون انجام میدادند
-
14:45 - 14:48نه کلمه به کلمه، چون گیجتون میکنه
-
14:48 - 14:51بلکه موضوع به موضوع
-
14:51 - 14:54در واقع این اصطلاح " جمله عنوان"
-
14:54 - 14:57که از واژه یونانی "topos" به معنایِ
-
14:57 - 14:59"مکان" ریشه میگیره،
-
14:59 - 15:00نشان از این موضوع داره
-
15:00 - 15:02که زمانی مردم با همین اصطلاح های فضایی
-
15:02 - 15:05به فصاحت و بلاغت نگاه میکردند.
-
15:05 - 15:07اصطلاح " در مکان اول" (در اصطلاح به معنای" اولا")
-
15:07 - 15:10مثل این هست که در اولین مکان قصر حافظه شما.
-
15:10 - 15:12واقعا به نظرم شگفت انگیز اومد،
-
15:12 - 15:14و واقعا درگیرش شدم.
-
15:14 - 15:17و به چند مسابقه حافظه دیگه رفتم.
-
15:17 - 15:19و این فکر به ذهنم اومد که شاید درباره این خرده فرهنگِ
-
15:19 - 15:23مسابقه دهندگان حافظه، یک چیز طولانی تری بنویسم.
-
15:23 - 15:25اما یک مشکلی وجود داشت.
-
15:25 - 15:27مشکل اینجا بود که مسابقه حافظه
-
15:27 - 15:31ازنظر آسیب شناسانه اتفاقی ملال آوره.
-
15:31 - 15:34(خنده)
-
15:34 - 15:38راستش رو بخواید، مثه اینه که یه عده نشستند دور هم، و دارند کنکور میدن.
-
15:38 - 15:40دراماتیک ترین اتفاقی که میوفته
-
15:40 - 15:41وقتی هست که یه نفر داره کنار شقیقه اش رو ماساژ میده
-
15:41 - 15:44و من یک خبرنگارم، به یه چیزی نیاز دارم که راجع بهش بنویسم.
-
15:44 - 15:48میدونم که اتفاقات فوق العاده ای داره تو ذهنشون میوفته
-
15:48 - 15:50اما بهش دسترسی ندارم.
-
15:50 - 15:53و متوجه شدم، اگه بخوام این داستان رو تعریف کنم
-
15:53 - 15:56باید کمی خودم رو جای اونا بگذارم.
-
15:56 - 15:59پس شروع کردم هر روزحدود ۱۵ یا ۲۰ دقیقه از وقتم رو
-
15:59 - 16:02قبل از اینکه هر روز صبح بشینم و نیویورک تایمزم رو بخونم،
-
16:02 - 16:05صرف این کنم که سعی کنم چیزها رو به خاطر بیارم.
-
16:05 - 16:06شاید یک شعر
-
16:06 - 16:08شاید یک اسم از یک کتاب سالانه قدیمی
-
16:08 - 16:11که از یک شنبه بازار خریده بودم.
-
16:11 - 16:16و دیدم به طرز تکان دهنده ای باحاله.
-
16:16 - 16:18هیچوقت انتظار همچین چیزی رو نداشتم.
-
16:18 - 16:22باحال بود، چون واقعا ربطی به تقویت حافظه نداره
-
16:22 - 16:25کاری که میکنید اینه که سعی میکنید هرچه بیشتر و بیشتر و بیشتر
-
16:25 - 16:27این تصاویر کاملا مضحک، پیش پا افتاده، خنده دار
-
16:27 - 16:30و اگه خدا بخواد فراموش نشدنی درچشمان ذهنتون رو
-
16:30 - 16:34خلق کنید، خیالپردازی کنید.
-
16:34 - 16:36و من کاملا باهاش ارتباط برقرار کردم.
-
16:36 - 16:42این منم که ابزار استاندارد تقویت حافظه رو پوشیدم
-
16:42 - 16:44یه جفت گوش پوش هست
-
16:44 - 16:48و یک سری عینک محافظ که به جز یک جفت سوراخ کوچک
-
16:48 - 16:50روشون پوشیده شده.
-
16:50 - 16:56چراکه پرت شدن حواس، بزرگترین دشمن مسابقه دهنده حافظه هست.
-
16:56 - 17:01در نهایت برگشتم به همون مسابقه که سال قبلش پوشش داده بودم.
-
17:01 - 17:03و به این فکر میکردم که شاید واردش شدم.
-
17:03 - 17:07یه جور آزمایش در خبرنگاری مشارکتی.
-
17:07 - 17:11گفتم شاید پی نوشتِ خوبی بشه برای تحقیقم.
-
17:11 - 17:15مشکل این بود که آزمایش خراب شد
-
17:15 - 17:18من مسابقه رو بردم،
-
17:18 - 17:21چیزی که قرار نبود اتفاق بیوفته.
-
17:21 - 17:27(تشویق)
-
17:27 - 17:28حالا خیلی خوبه که
-
17:28 - 17:31میتونم سخنرانی ها، شماره تلفن ها
-
17:31 - 17:34و لیست خریدها رو حفظ کنم.
-
17:34 - 17:37اما راستش این چیزا نکته اصلی نیست.
-
17:37 - 17:39اینها فقط یک سری حقه است.
-
17:39 - 17:41یه سری حقه هست که جواب میده
-
17:41 - 17:45چون بر اساس قوانین بسیار ساده ای از
-
17:45 - 17:46طرز کار مغز انسان، بنا شده.
-
17:46 - 17:50و شما مجبور نیستید که قصرهای حافظه بنا کنید
-
17:50 - 17:52یا کارتهای بازی رو حفظ کنید
-
17:52 - 17:54تا بتونید از این آگاهی که ذهنتون چطور کار میکنه
-
17:54 - 17:57بهره ببرید.
-
17:57 - 17:59ما معمولا از کسانی که حافظه خوبی دارند،
-
17:59 - 18:01به عنوان آدمهایی با استعداد ذاتی یاد میکنیم.
-
18:01 - 18:03اما اینطور نیست.
-
18:03 - 18:07حافظه خوب، یادگرفتنی است.
-
18:07 - 18:10در اولین مرحله، ما وقتی به خاطر میسپاریم که توجه کنیم.
-
18:10 - 18:13ما وقتی به یاد میاوریم که عمیقا درگیر بشیم.
-
18:13 - 18:15ما وقتی به یاد میاریم که قادر باشیم
-
18:15 - 18:18یک تجربه یا داده رو درنظر بگیریم،
-
18:18 - 18:20و ببینیم چرا برای ما معنادار است.
-
18:20 - 18:22چرا اهمیت داره، چرا رنگی است،
-
18:22 - 18:25وقتی که قادر باشیم به شکلی تغییرش بدیم
-
18:25 - 18:27تا در نور دریایی از چیزهای شناور در ذهنمون
-
18:27 - 18:29معنا پیدا کنه.
-
18:29 - 18:34وقتی که بتونیم نانواهای اسم خاص رو به نانواهای اسم عام تغییر بدیم.
-
18:34 - 18:37قصر حافظه، تکنیک های حافظه،
-
18:37 - 18:38همشون فقط میان بر هستند.
-
18:38 - 18:41در حقیقت، چندان میان بری هم نیستند.
-
18:41 - 18:44اونا جواب میدن، چون شمارو به فکر کردن وا میدارند.
-
18:44 - 18:48شمارو به یه جور عمیق پردازش کردن
-
18:48 - 18:50یه جور تمرکزحواس مجبورمیکنند.
-
18:50 - 18:54چیزی که ما معمولا همینجوری در حال راه رفتن تمرین نمیکنیم.
-
18:54 - 18:57اما اینها درواقع میانبر نیستند.
-
18:57 - 18:59اینجوری میشه چیزها رو به خاطر سپرد.
-
18:59 - 19:04و من فکر میکنم اگر یک چیز باقی مونده باشه که بخوا باهاتون درمیان بگذارم
-
19:04 - 19:06چیزی هست که ای.پی،
-
19:06 - 19:10همون آدم فراموشکاری که حتی یادش نمیومد مشکل حافظه داره،
-
19:10 - 19:12با من درمیان گذاشت.
-
19:12 - 19:14این ایده که،
-
19:14 - 19:19زندگی ما مجموعی از خاطرات ماست
-
19:19 - 19:25چه قدر از زندگی کوتاهمون رو
-
19:25 - 19:28دوست داریم از دست بدیم،
-
19:28 - 19:35با غرق شدن در بلک بری و آی فون،
-
19:35 - 19:39با توجه نکردن به انسانی که رو به رومون نشسته
-
19:39 - 19:41و داره باهامون صحبت میکنه
-
19:41 - 19:43با اینقدر تنبلی که حاضر نیستیم
-
19:43 - 19:46عمیقا پردازش کنیم.
-
19:46 - 19:49اول از همه یاد گرفتم
-
19:49 - 19:52که حافظه شگفت انگیزی در ما
-
19:52 - 19:54نهفته شده.
-
19:54 - 19:58اما اگر شما میخواهید که زندگی خاطره انگیزی داشته باشید
-
19:58 - 20:00باید از اوناش باشید که
-
20:00 - 20:03یادش میمونه که باید یادش بمونه.
-
20:03 - 20:05ممنونم
-
20:05 - 20:08(تشویق)
- Title:
- جاشوا فونر: شاهکارهای حافظه که هر کسی می توانند انجام دهند
- Speaker:
- Joshua Foer
- Description:
-
افرادی هستند که به سرعت لیستی از هزاران عدد، ترتیب یک دسته کارت (شاید ده دسته!) و خیلی چیزهای دیگر را به خاطر میسپارند. نویسنده علمی، جاشوا فوئر، تکنیک موسوم به قصر حافظه را توضیح می دهد و ویژگی اصلی آن را نمایان می سازد: هرکسی می تواند از آن استفاده کند، حتی خودش.
- Video Language:
- English
- Team:
- closed TED
- Project:
- TEDTalks
- Duration:
- 20:28
b a approved Persian subtitles for Feats of memory anyone can do | ||
b a edited Persian subtitles for Feats of memory anyone can do | ||
soheila Jafari accepted Persian subtitles for Feats of memory anyone can do | ||
soheila Jafari edited Persian subtitles for Feats of memory anyone can do | ||
soheila Jafari edited Persian subtitles for Feats of memory anyone can do | ||
Amir Esteghamatian edited Persian subtitles for Feats of memory anyone can do | ||
Amir Esteghamatian edited Persian subtitles for Feats of memory anyone can do | ||
Amir Esteghamatian edited Persian subtitles for Feats of memory anyone can do |