1 00:00:24,350 --> 00:00:28,390 همه ما شخصی را میشناسیم که ازکارش بیزار است. 2 00:00:29,150 --> 00:00:31,240 حتی آن شخص ممکن است خود شما باشید. 3 00:00:32,430 --> 00:00:36,360 در واقع نیمی ازافراد شاغل در ایالات متحده 4 00:00:36,380 --> 00:00:39,510 درصورت داشتن شانس دوباره، شغل دیگری انتخاب میکردند. 5 00:00:39,930 --> 00:00:41,489 این موضوعی همه گیر است. 6 00:00:41,889 --> 00:00:43,729 ببینید، میدانم، تغییرکردن مشکل است، 7 00:00:43,739 --> 00:00:45,840 راحتتره به هرچی که میشناسیم بچسبیم. 8 00:00:46,000 --> 00:00:48,740 کنارگذشتن حقوق و مزایا 9 00:00:48,740 --> 00:00:52,340 و دنبال کردن کاری بامعنا، با عقل سلیم جور در نمیآید 10 00:00:52,350 --> 00:00:54,690 منظورم این است کی میخواهد درآمد کمتری داشته باشد؟ 11 00:00:55,910 --> 00:00:58,860 ولی وقتی من به این موضوع فکر میکنم، به یاد پدربزرگم میافتم، 12 00:00:58,880 --> 00:01:04,439 پدربزرگم لهستان را در۱۷ سالگی، تک و تنها، با یک قایق ترک کرد 13 00:01:04,599 --> 00:01:06,270 که به نیویورک مهاجرت کند. 14 00:01:06,600 --> 00:01:10,460 دوست دارم بدانم اگر از خوشحالی در کار حرف میزدیم، به چی فکر میکرد. 15 00:01:10,830 --> 00:01:12,240 لابد میگفت «خوشحالی؟» 16 00:01:12,260 --> 00:01:13,750 «خوشحالی(رضایت) از شغل؟ 17 00:01:13,890 --> 00:01:15,710 غذا روی میز بگذار، 'خوشحالی' همینه. 18 00:01:15,710 --> 00:01:17,400 راجع به چی حرف میزنی؟ خوشحالی؟» 19 00:01:17,430 --> 00:01:19,580 پدر من، یک نسل اول امریکایی، 20 00:01:19,930 --> 00:01:21,810 اولین کسی بود که به دانشگاه رفت، 21 00:01:21,810 --> 00:01:24,000 اولین کسی که یک "شغل خوب شرکتی" داشت، 22 00:01:24,130 --> 00:01:27,340 او یک نمونه از فرد راضی ازشغلش در دهه ۱۹۶۰ بود. 23 00:01:27,750 --> 00:01:29,370 ولی او واقعاً خوشحال نبود. 24 00:01:29,850 --> 00:01:31,240 امروزه، تحقیقات نشان میدهد 25 00:01:31,240 --> 00:01:34,020 که برای رضایت شغلی، افراد دوست دارند مشارکت داشتهباشند. 26 00:01:34,110 --> 00:01:36,820 آنها میخواهند در زمینه کاریشان تسلط کامل داشته باشند. 27 00:01:36,820 --> 00:01:38,049 میخواهند بدانند 28 00:01:38,049 --> 00:01:41,129 که کارشان اهمیت بیشتری از حقوقی که میگیرند دارد. 29 00:01:41,139 --> 00:01:42,620 پس اگر اینها را میدانیم، چرا 30 00:01:42,620 --> 00:01:46,289 نیمی ازما نمیتوانیم به نتیجهای درباره اینکه درزندگی چه کاری را دوست داریم برسیم؟ 31 00:01:46,759 --> 00:01:51,250 فکر میکنم به این دلیل است که در این مواقع به سوابق کاریمان نگاه میکنیم. 32 00:01:51,400 --> 00:01:54,720 به اعتبارمان نگاه میکنیم و اینکه برای چه کاری واجد شرایط هستیم. 33 00:01:55,080 --> 00:01:59,289 کاری که واجد شرایطش هستیم لزوماً چیزی که دوست داریم انجام دهیم، نیست. 34 00:02:00,309 --> 00:02:03,330 لزوماً آن چیزی نیست که به ما حس رضایت بدهد. 35 00:02:04,600 --> 00:02:06,120 اگر میتوانید یک تخم را تصور کنید، 36 00:02:06,120 --> 00:02:08,430 از یک تخم کوچک مرغ مگسخوار تا یک تخم شترمرغ، 37 00:02:08,810 --> 00:02:11,158 همه یک پوسته مدور هستند. 38 00:02:11,488 --> 00:02:15,259 برای ما انسانها، پوسته همان اعتبار ماست، 39 00:02:15,259 --> 00:02:17,700 سوابق و موفقیتهای ما و پیشینه کاری ماست. 40 00:02:17,800 --> 00:02:21,420 خیلی از ما به آن پوسته وابسته میشویم و آن تبدیل به هویت ما میشود. 41 00:02:21,420 --> 00:02:23,690 و همین است که تغییر را مشکل میکند. 42 00:02:23,850 --> 00:02:26,740 ولی برای رسیدن به چیزهای خوب، شما باید این پوسته را بشکنید. 43 00:02:26,760 --> 00:02:29,500 برای اینکه زرده در داخل است، هسته طلایی. 44 00:02:29,500 --> 00:02:30,960 جایی که دیانای در آنجاست. 45 00:02:30,960 --> 00:02:33,940 این چیزی است که نشان میدهد هر تخم چقدر منحصر به فرد است. 46 00:02:34,350 --> 00:02:39,000 من آن زرده را برای هرانسانی «نقشه زندگی» مینامم. 47 00:02:39,260 --> 00:02:41,640 هر چیزی که میتواند از آن جدا شود، پوسته است. 48 00:02:41,660 --> 00:02:44,150 موقعیت، هویت شما، و آن تصوری که مردم ازشما دارند، 49 00:02:44,170 --> 00:02:45,710 مزایا، درآمد. 50 00:02:45,730 --> 00:02:48,020 ولی آن چه نمیتواند ازشما جدا شود، همان زرده است. 51 00:02:48,020 --> 00:02:52,380 این همان نقطهای است که کشف رضایت شغلی در آنجا میتواند اتفاق بیفتد. 52 00:02:52,930 --> 00:02:54,820 شاید مهمتر این است که بفهمیم 53 00:02:54,820 --> 00:02:58,600 رضایت شغلی از آنچه شما انجام میدهید منشا نمیگیرد. 54 00:02:58,980 --> 00:03:02,910 بلکه رضایت از آن کسی که به آن تبدیل میشوید می آید. 55 00:03:02,930 --> 00:03:04,750 شخصیّتی که با شغلتان میتوانید باشید، 56 00:03:04,750 --> 00:03:07,299 منشا خوشحالی همین جاست. 57 00:03:07,889 --> 00:03:10,309 پس آنچه که انجام میدهید، پوسته است. 58 00:03:11,069 --> 00:03:12,499 اما زرده شخصیت است، 59 00:03:12,529 --> 00:03:14,020 شخصی که شما میشود. 60 00:03:14,190 --> 00:03:15,570 من در ۲۰ سالگیام، 61 00:03:15,590 --> 00:03:19,590 به چیزی جزستاره شدن در شو بِرادوی نمیاندیشیدم. 62 00:03:20,570 --> 00:03:23,890 و درواقع خیلی هم بد نبودم؛ مجوز کار گرفتم، 63 00:03:23,890 --> 00:03:28,760 و در تئاترهای معتبری هم کار میکردم، به خودم ۵ سال زمان دادم تا به آرزویم برسم، 64 00:03:28,790 --> 00:03:31,839 و در هشتمین سال، هنوز گارسون رستوران بودم. 65 00:03:32,989 --> 00:03:35,279 درنهایت باغصه بزرگ شدم، واقعاً محزون بودم. 66 00:03:35,299 --> 00:03:37,699 من ازغم شکست در تنها چیزی که واقعاً میخواستم، 67 00:03:37,709 --> 00:03:40,620 نزدیک بود خودکشی کنم. 68 00:03:40,640 --> 00:03:42,560 چرا این آرزوی من محقق نمیشد؟ 69 00:03:42,560 --> 00:03:45,130 من سخت تلاش کرده بودم، سرمایهگذاری کرده بودم. 70 00:03:46,330 --> 00:03:49,940 ده سال بعد از اینکه ازحرفه نمایش بیرون آمدم، یاد آن روزها افتادم. 71 00:03:49,970 --> 00:03:52,619 به یاد بورسیهای که تقاضا دادم افتادم، 72 00:03:53,299 --> 00:03:55,549 برای اجرا از من پرسیدند: 73 00:03:55,569 --> 00:03:58,839 «درصورت موفقیت، چه چیزی برایت محقق میشود؟» 74 00:03:59,329 --> 00:04:01,500 جواب به سرعت به ذهن من رسید. 75 00:04:01,540 --> 00:04:05,029 میدانستم که جواب درستی است، از آن جوابهای دختر شایسته آمریکا، 76 00:04:05,039 --> 00:04:06,239 جواب بچه بزرگ خانواده، 77 00:04:06,249 --> 00:04:08,899 جوابی که تضمین میکرد بورسیه مال من است. 78 00:04:09,489 --> 00:04:12,200 پس من به سمت میکروفن رفتم و گفتم، 79 00:04:12,270 --> 00:04:15,200 «در واقع من اگر یک بازیگر موفق بشوم، 80 00:04:15,210 --> 00:04:19,569 مردم مرا روی صحنه میبینند و تحت تاثیر قرارمیگیرند که درزندگیشان تغییرایجاد کنند» 81 00:04:20,799 --> 00:04:23,069 آن جواب به من کمک کرد که بورسیه را بگیرم. 82 00:04:23,089 --> 00:04:27,090 ولی تا ده سال بعد من هنوز نفهمیده بودم که واقعاً چه گفته بودم؛ 83 00:04:27,400 --> 00:04:33,059 بازیگر شدن آن پوسته بود، تاثیرگذاشتن بر تماشاچیان از روی صحنه، 84 00:04:33,589 --> 00:04:34,920 زرده بود. 85 00:04:34,950 --> 00:04:36,270 آن شخصیت من بود. 86 00:04:37,270 --> 00:04:39,930 پس من درنهایت در آرزویم شکست نخورده بودم. 87 00:04:39,930 --> 00:04:43,679 من فقط آرزویم را درست نفهمیده بودم. 88 00:04:43,679 --> 00:04:45,899 باید اجازه میدادم که شکل این آرزو تغییر یابد. 89 00:04:46,409 --> 00:04:48,410 فکر میکنم اشکال کار همین است، 90 00:04:48,410 --> 00:04:49,770 مواقعی که نمیدانیم راه حل چیست 91 00:04:49,770 --> 00:04:51,839 هیچکس به ما نمیآموزد آرزویمان را موشکافی کنیم و 92 00:04:51,839 --> 00:04:53,859 واقعیت مهم آن را درک کنیم. 93 00:04:53,879 --> 00:04:56,899 در بچگی به ما میگویند به هرچه که بخواهیم میرسیم. 94 00:04:56,979 --> 00:04:59,145 ولی وقتی نوبت به انتخاب رشته در دانشگاه میرسد، 95 00:04:59,145 --> 00:05:02,422 شکل سوال از اینکه «در آینده چه میخواهی بکنی؟» به 96 00:05:02,422 --> 00:05:04,829 «چگونه زندگیت را میخواهی بگذرانی؟» تغییر می یابد. 97 00:05:04,979 --> 00:05:06,090 چیزی که بهش فکر نکردهایم 98 00:05:06,090 --> 00:05:10,200 این است که رؤیا و آرزوهایمان چگونه در مسیر کاری ما متجلی میشود. 99 00:05:10,900 --> 00:05:13,440 جان کسی بود که پای صحبت من نشسته بود 100 00:05:13,440 --> 00:05:15,000 و نسبت به آنها بسیار تردید داشت. 101 00:05:15,000 --> 00:05:18,259 او میگفت: «لارا من به تمام آنچه که میخواستم رسیدهام. 102 00:05:18,259 --> 00:05:20,960 تمام آرزوهای کاریم محقق شده است. 103 00:05:21,270 --> 00:05:23,939 بنابراین حرفایت خیلی ارزشی ندارد.» 104 00:05:24,379 --> 00:05:27,529 ولی وقتی که باهم صحبت میکردیم مطمئن نبود که بعدازاین میخواهد چه کند. 105 00:05:27,529 --> 00:05:29,209 در پیدا کردنش مشکل داشت. 106 00:05:29,259 --> 00:05:30,930 میخواهم به شما یک راز را بگویم: 107 00:05:30,930 --> 00:05:34,360 من حرفهای کسی که به من بگوید نمیداند چه میخواهد بکند را باور نمیکنم. 108 00:05:34,360 --> 00:05:37,129 فکر میکنم آنها میدانند؛ ولی جرات بیانش را ندارند 109 00:05:37,129 --> 00:05:39,380 چون باید کاری برای آن انجام دهند. 110 00:05:39,380 --> 00:05:40,399 درهر حال، به جان برگردیم. 111 00:05:40,399 --> 00:05:41,929 چون مرا به چالش کشیده بود، گفتم: 112 00:05:41,929 --> 00:05:44,889 باشه، چه آرزویی در کارت داشتهای که به آن رسیدهای؟ 113 00:05:44,899 --> 00:05:47,480 او گفت «وقتی من بچه بودم، میخواستم شعبده باز شوم. 114 00:05:47,480 --> 00:05:49,800 وقتی جوانتر بودم میخواستم معمار شوم، 115 00:05:49,800 --> 00:05:52,749 بعد خواستهام به زمینه تبلیغات و بازاریابی تغییر کرد 116 00:05:52,749 --> 00:05:55,429 و مسئول بیلبوردهای بزرگ نیویورک شدم.» 117 00:05:55,489 --> 00:05:59,200 اوادامه داد: «الان میخواهم فکری به حال علاقهام به تفریحات بیرون بکنم. مثلاً 118 00:05:59,230 --> 00:06:01,380 کاری ماجراجویانه مثل راهنمای تور یا چنین چیزی» 119 00:06:01,380 --> 00:06:05,059 ولی او نمیتوانست آرزوهایش را به بقیه زندگیش تطبیق دهد. 120 00:06:05,389 --> 00:06:06,789 ولی من میتوانستم آن را ببینم. 121 00:06:06,969 --> 00:06:08,770 این جاست که من به کمکتان احتیاج دارم. 122 00:06:09,510 --> 00:06:10,809 اگر شما- 123 00:06:14,529 --> 00:06:19,209 اگر شما بیرون باشید و یک حقه جالب شعبده بازی ببینید، 124 00:06:19,209 --> 00:06:22,299 که کاملا شما را تحت تاثیر قراردهد، عکسالعمل شما چیست؟ 125 00:06:22,319 --> 00:06:24,370 با صورتتان نشانم دهید عکسالعملتان چیست. 126 00:06:24,390 --> 00:06:25,750 تماشاچیان: اووو! 127 00:06:25,760 --> 00:06:27,070 لارا برمن فورتگنگ: اووو! 128 00:06:27,070 --> 00:06:29,370 یا اگر به شهر جدیدی بروید 129 00:06:29,370 --> 00:06:31,380 ومعماری ساختمانهای آنجا را تماشا کنید، 130 00:06:31,380 --> 00:06:33,039 صورتتان چه شکلی میشود؟ 131 00:06:33,289 --> 00:06:37,069 حالا اگر در نیویورک باشید و آن بیلبوردهای بزرگ را ببینید که انقدر بزرگ هستند 132 00:06:37,069 --> 00:06:39,939 که فقط سایز ناف خانمی اندازه یک کشتی کروز است، 133 00:06:39,939 --> 00:06:41,809 صورتتان چه شکلی خواهد بود؟ 134 00:06:41,809 --> 00:06:42,980 اووو. 135 00:06:43,080 --> 00:06:44,140 پس میبینید، 136 00:06:45,440 --> 00:06:51,820 هرچه جان انجام داده، عکسالعمل مشابهی را برای همه به همراه دارد. 137 00:06:52,370 --> 00:06:56,210 درهر فرهنگ، زبان یا سنی: اووو، اه! وااااو. 138 00:06:56,830 --> 00:06:58,670 تمام آن شغلها آنچه بود که انجام میداد، 139 00:06:58,670 --> 00:07:01,860 ولی آنچه شخصیت او بود، کسی بود که دیگران را متحیّر میکرد. 140 00:07:02,620 --> 00:07:06,850 اگر شما به طبیعت بروید، شگفت زده میشوید. 141 00:07:07,100 --> 00:07:11,410 پس این کاملاً جز نقشه او بود تا کسی شود 142 00:07:11,410 --> 00:07:15,010 که در طبیعت کار کند و دیگران را به آنجا ببرد تا متحیر شوند. 143 00:07:15,270 --> 00:07:17,350 او الان شرکتی دارد 144 00:07:17,350 --> 00:07:21,190 که کارش طراحی و ساخت ادوات طبیعتگردی برای دوست داران طبیعت است. 145 00:07:21,620 --> 00:07:23,060 او راه خود را پیدا کرد. 146 00:07:23,360 --> 00:07:25,190 پس به نظر میرسد فرمول این است: 147 00:07:25,190 --> 00:07:28,120 چیزی از گذشته شماست چه محقق شده باشد چه نه، 148 00:07:28,120 --> 00:07:30,410 با بازبینی که واقعا چقدر اهمیت دارد، 149 00:07:30,410 --> 00:07:32,280 و همراستا شدن با مهارتهای حالحاضر شما، 150 00:07:32,280 --> 00:07:34,390 برابر با برآورده شدن فصل جدید است. 151 00:07:35,150 --> 00:07:37,840 البته در این سالها کسانی بودهاند که به من گفتهاند 152 00:07:37,840 --> 00:07:39,380 هرگز آرزویی نداشتهاند، 153 00:07:39,380 --> 00:07:42,060 هرگز انگیزهای در آنها برانگیخته نشده، 154 00:07:42,060 --> 00:07:43,940 هیچ خاطرهای از چیزی ندارند 155 00:07:43,940 --> 00:07:46,120 که وقتی بزرگ شدند بخواهند به آن برسند. 156 00:07:46,170 --> 00:07:49,700 در طول این سالها فهمیدم چیزی بین این افراد مشترک است، 157 00:07:49,700 --> 00:07:52,310 آنها اغلب کودکی سختتری ازبقیه داشتهاند. 158 00:07:52,780 --> 00:07:55,090 آنها اغلب در یک خانواده ناکارآمد بزرگ شدهاند، 159 00:07:55,090 --> 00:07:58,040 مثلا با خشونت خانگی یا پدرومادر الکلی، 160 00:07:58,040 --> 00:08:00,360 یا آنها همیشه نگران شخصی بیمار در خانواده 161 00:08:00,360 --> 00:08:03,820 یا خواهر برادری مریض بودهاند، 162 00:08:04,370 --> 00:08:06,520 و در زندگی مستاصل بودهاند، 163 00:08:06,520 --> 00:08:09,080 هر کودکی که مجبور شود همیشه برای رویارویی با سختیها آماده باشد 164 00:08:09,080 --> 00:08:11,410 و احساس امنیت نکند، نمیتواند آرزویی داشته باشد. 165 00:08:11,430 --> 00:08:15,570 اگر شما یکی از آنها هستید نگران نباشید، در زمان دیگری راه حلی برای شما وجود دارد. 166 00:08:16,000 --> 00:08:20,550 من همچنین افرادی میشناسم که موفقیتهای کاری پیاپی داشتهاند، 167 00:08:20,550 --> 00:08:24,270 ولی این براساس عکسالعملی در گذشتهشان بوده است. 168 00:08:24,270 --> 00:08:25,490 آنها موفق شدهاند، 169 00:08:25,490 --> 00:08:28,690 اما حالا نمیدانند چه کنند، چون هیچ معیاری نداشتهاند. 170 00:08:28,930 --> 00:08:32,000 پس آن نکته در گذشته، وقتی هرکدام از شما عهدی بستهاید، 171 00:08:32,000 --> 00:08:35,450 مثلا کسی که گفته: «من شبیه مادرم نمیشوم» 172 00:08:35,570 --> 00:08:37,070 یا «من شبیه پدرم نمیشوم» یا 173 00:08:37,090 --> 00:08:40,079 «هیچوقت فقیر نمیشوم» یا «به بقیه نشان میدهم» اینها عهد هستند. 174 00:08:40,079 --> 00:08:41,580 اگرشما هم با خود عهدی بستهاید، 175 00:08:41,580 --> 00:08:44,190 این عکس العملی نسبت به شرایطی در گذشتهتان است، 176 00:08:44,190 --> 00:08:46,260 و احتمالاً به دردتان خورده است. 177 00:08:46,260 --> 00:08:48,700 ببینید خیلی از آدمها، آرزوهای زیادی دارند 178 00:08:48,700 --> 00:08:51,320 براساس آنچه در زندگیشان نمیخواهند. 179 00:08:51,500 --> 00:08:52,760 ولی ممکن است زمانی برسد که 180 00:08:52,760 --> 00:08:55,060 این انگیزهها دیگر به دردتان نخورد 181 00:08:55,060 --> 00:08:56,360 چون از آن فراتر رفتهاید. 182 00:08:56,360 --> 00:08:57,650 پس حالا چه میکنید؟ 183 00:08:57,740 --> 00:09:00,380 کارن شخصی بود که من او را در این موقعیت ملاقات کردم. 184 00:09:00,380 --> 00:09:04,380 یکی از موفقترین مسئولان فروش بود، تمام جایزههایی مثل ماشین و سفر را گرفته بود، 185 00:09:04,380 --> 00:09:07,430 ولی او از نگرانی و اینکه واقعا اضطراب داشت صحبت میکرد 186 00:09:07,430 --> 00:09:09,820 برای اینکه میترسید این قدرت جادویی را از دست دهد. 187 00:09:09,820 --> 00:09:12,810 او نمیدانست میتواند به این روند ادامه دهد 188 00:09:12,840 --> 00:09:15,160 و چگونه خود را درهمان 189 00:09:15,160 --> 00:09:17,250 سطح جاه طلبی که قبلاً بود نگه دارد. 190 00:09:17,860 --> 00:09:19,840 به اینکه موضوعی درگذشته او بوده که بتواند 191 00:09:19,840 --> 00:09:22,180 این احساسش را توضیح دهد مشکوک بودم. 192 00:09:22,180 --> 00:09:26,510 وآن را پیدا کردم؛ او در ۱۷ سالگی، وقتی آماده پذیرفتن بورسیهای بود 193 00:09:26,540 --> 00:09:28,710 تا در مسابقات بسکتبال مدرسه شرکت کند، 194 00:09:28,710 --> 00:09:30,640 فهمید که حامله شده است. 195 00:09:30,640 --> 00:09:34,310 او از خیر آن بورسیه گذشت، کودک را به دنیا آورد و با خود عهدی بست: 196 00:09:34,310 --> 00:09:37,430 «من نمونه نوجوانی ناموفق نخواهم شد.» 197 00:09:38,030 --> 00:09:41,416 او آن کودک را بزرگ کرد و فرزند دیگری هم به دنیا آورد، 198 00:09:41,446 --> 00:09:47,170 بعد با همان مرد ازدواج کرد، دانشگاه رفت، شغل بسیار خوبی گرفت، بسیار موفق شد 199 00:09:47,170 --> 00:09:49,950 و حالا نمیدانست چرا انگیزه قبلی را ندارد. 200 00:09:49,950 --> 00:09:51,690 خوب درواقع او دیگر نوجوان نبود، 201 00:09:51,690 --> 00:09:55,130 و به خوبی ثابت کردهبود که نمونه نوجوانی ناموفق نیست. 202 00:09:55,130 --> 00:09:57,300 وقتی که فهمید 203 00:09:57,300 --> 00:09:59,920 باید فقط دلیل کارکردنش را تغییر دهد، 204 00:09:59,920 --> 00:10:03,530 فقط انگیزه اینکه چرا کار میکند را تغییر دهد، او در مسیر جدیدی قرارگرفت. 205 00:10:03,700 --> 00:10:07,070 پس میبینید که رزومه کاری شما تنها بخشی از این معادله است. 206 00:10:07,500 --> 00:10:09,970 تمام اتفاقهایی که این سابقه را به وجود آورده و 207 00:10:09,970 --> 00:10:12,970 داستان زندگی شما را ساخته، همان است که نقشه راه شما را نمایان میکند. 208 00:10:12,970 --> 00:10:15,670 زمینه و بستررا مشخص میکند 209 00:10:15,670 --> 00:10:16,930 و همان زرده است. 210 00:10:17,500 --> 00:10:20,710 من دوست دارم در دنیایی زندگی کنم که درآن مردم رقابت کاری را کنار گذاشتهاند. 211 00:10:20,710 --> 00:10:22,830 زیرا دریافتهاند، آنقدر منحصر به فرد هستند 212 00:10:22,830 --> 00:10:24,730 که لازم نیست با کسی رقابت کنند. 213 00:10:24,730 --> 00:10:28,230 هرکسی منحصر به فرد است، نیازی به سبقت و رقابت نداریم. 214 00:10:28,460 --> 00:10:32,170 من دنیایی میخواهم که نوجوانان را برای اینکه بفهمند 215 00:10:32,170 --> 00:10:35,600 با بقیه زندگیشان بعد از ۱۷ سالگی چه کنند، شکنجه نکنیم، 216 00:10:35,600 --> 00:10:36,860 چون به آنها یاد دادهایم 217 00:10:36,860 --> 00:10:40,040 که آرزوهایشان با شکلهای مختلفی میتواند محقق شود. 218 00:10:41,230 --> 00:10:44,130 من دوست دارم دنیایی را ببینم که کسی برای خرج زندگی رنج نمیبرد 219 00:10:44,130 --> 00:10:47,240 زیرا میداند که آنها محدود به آن پوسته نیستند، 220 00:10:47,240 --> 00:10:50,140 بلکه میتوانند از زرده متبلور شوند. 221 00:10:50,840 --> 00:10:54,330 قبلاً به شما گفتم نیمی از جمعیت آمریکا 222 00:10:54,330 --> 00:10:56,680 درصورت داشتن شانس دوباره، شغل دیگری انتخاب میکردند. 223 00:10:56,700 --> 00:10:57,600 نصفشان! 224 00:10:57,820 --> 00:10:59,480 این موضوع همهگیر است. 225 00:10:59,610 --> 00:11:02,170 ولی درمان دارد. 226 00:11:02,240 --> 00:11:04,180 درمان آن این است که به این درک برسیم 227 00:11:04,180 --> 00:11:07,670 که رضایت شغلی ازکاری که انجام میدهید نمیآید. 228 00:11:07,750 --> 00:11:11,710 از اینکه چه شخصیتی در انجام دادن آن دارید، میآید. 229 00:11:11,940 --> 00:11:16,950 خوبیاش این است که به آنچه که واقعیت شماست تبدیل میشوید. 230 00:11:18,270 --> 00:11:19,280 ممنونم. 231 00:11:19,310 --> 00:11:21,699 (تشویق حضار)