1 00:00:00,813 --> 00:00:03,641 به اولین کلمهای که باید امروز میگفتم خیلی فکر کردم. 2 00:00:03,641 --> 00:00:06,155 و تصمیم گرفتم که بگویم "کلمبیا" 3 00:00:06,155 --> 00:00:10,214 و دلیل، نمیدانم چند نفر از شما کلمبیا را دیدهاند، 4 00:00:10,214 --> 00:00:13,064 اما کلمبیا در شمال مرز برزیل واقع شده است. 5 00:00:13,064 --> 00:00:14,271 کشوری زیباست 6 00:00:14,271 --> 00:00:17,727 و دارای مردمانی خالق العاده مثل من و دیگران.. (خنده حضار ).. 7 00:00:17,727 --> 00:00:23,157 و با گیاهان و گلهای زیبا پوشانده شده است. 8 00:00:23,157 --> 00:00:27,324 آب و هر چیزی که باعث کامل کردن این مکان می شود را داراست. 9 00:00:27,324 --> 00:00:29,052 اما کمی مشکل داریم. 10 00:00:29,052 --> 00:00:30,722 شاید بعضی از آنها را شنیدهاید. 11 00:00:30,722 --> 00:00:34,415 ما قدیمیترین مبارزه چریکی در جهان را داریم. 12 00:00:34,415 --> 00:00:36,414 این جریان بیش از ۵۰ سال عمر دارد، 13 00:00:36,414 --> 00:00:39,177 که به این معنی است که من در طول زندگیم، 14 00:00:39,177 --> 00:00:43,852 حتی یک روز هم شاهد صلح در کشورم نبودم، 15 00:00:43,852 --> 00:00:47,725 این چریکها که گروه اصلی آن مبارزان فارک، 16 00:00:47,725 --> 00:00:50,142 نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا هستند، 17 00:00:50,142 --> 00:00:57,631 جنگهایشان را از نظر مالی با آدم ربایی, زور گیری 18 00:00:57,631 --> 00:01:01,480 تجارت مواد و معدنداری غیرقانونی تامین میکنند. 19 00:01:01,480 --> 00:01:05,301 اعمال تروریستی و بمبگذاریهای تصادفی وجود داشته است، 20 00:01:05,301 --> 00:01:09,576 و این خوب نیست. اصلا خوب نیست. 21 00:01:09,576 --> 00:01:14,376 و اگر به هزینه انسانی این جنگ در بیش از ۵۰ سال نگاه کنید، 22 00:01:14,376 --> 00:01:19,197 بیش از ۵/۷ میلیون جمعیت آواره داشتهایم، 23 00:01:19,197 --> 00:01:22,265 که یکی از بزرگترین جمعیت آواره جهان است. 24 00:01:22,265 --> 00:01:26,374 و به قیمت جان ۲۲۰٫۰۰۰ نفر تمام شده است. 25 00:01:26,374 --> 00:01:29,432 پس بازهم کمی شبیه جنگهای بولیوار است. 26 00:01:29,432 --> 00:01:32,587 بسیاری از افراد بیهوده کشته شدهاند. 27 00:01:32,587 --> 00:01:35,665 ما الان وسط گفتگویهای صلح هستیم، 28 00:01:35,665 --> 00:01:38,958 تلاش کرده ایم که این مسئله را بصورت صلح آمیز حل کنیم. 29 00:01:38,958 --> 00:01:40,518 بعنوان بخشی از آن، 30 00:01:40,518 --> 00:01:44,427 تصمیم گرفتیم کاری متفاوت و دو جانبه انجام دهیم. 31 00:01:44,427 --> 00:01:46,471 چراغهای کریسمس. 32 00:01:46,471 --> 00:01:48,977 خب چراغهای کریسمس، و شما حتما میگویید، 33 00:01:48,977 --> 00:01:51,893 این آدم چی میخواد بگه؟ 34 00:01:52,173 --> 00:01:56,785 من میخوام درباره درختان عظیم حرف بزنم 35 00:01:56,785 --> 00:02:02,412 که ما توی ۹ مسیر استراتزیک در جنگل قرار دادیم 36 00:02:02,412 --> 00:02:04,421 که با چراغهای کریسمس پوشانده شده بود. 37 00:02:04,421 --> 00:02:10,599 درختها بهمون کمک کردند ۳۳۱ نفر از چریکها از خدمت مرخص شوند، 38 00:02:10,599 --> 00:02:15,097 تقریبا ۵ درصد نیروی چریکی در یک زمان. 39 00:02:15,097 --> 00:02:17,675 این درختها شبها روشن میشدند، 40 00:02:17,675 --> 00:02:20,044 و علامتی پشتشان بود 41 00:02:20,044 --> 00:02:24,735 که میگفت: اگر کریسمس میتونه به جنگل بیاید، شما هم میتونید. 42 00:02:24,735 --> 00:02:26,435 به خانه بروید، از خدمت مرخصید. 43 00:02:26,435 --> 00:02:28,916 در کریسمس هر چیزی ممکن است." 44 00:02:28,916 --> 00:02:32,209 ما چطور میدانیم که این درختان اثر دارند؟ 45 00:02:32,209 --> 00:02:34,215 خوب ما ۳۳۱ نفر را به خانه فرستادیم که خوب بود، 46 00:02:34,215 --> 00:02:39,480 اما میدانستیم هم که بسیاری از جنگجوها ندیدنشان، 47 00:02:39,480 --> 00:02:41,984 اما میدانستیم بسیاری از آنها دربارهاش شنیدهاند، 48 00:02:41,984 --> 00:02:43,191 و این را میدانستیم 49 00:02:43,191 --> 00:02:46,295 چون مدام در حال صحبت درباره مرخص کردن چریکها از خدمت هستیم. 50 00:02:46,295 --> 00:02:49,050 بگذارید شما را به چهار سال قبل از این ماجرای درختان ببرم، 51 00:02:49,050 --> 00:02:52,735 ۴ سال قبل از این درختان، دولت به ما نزدیک شد 52 00:02:52,735 --> 00:02:56,882 تا به آنها برای رسیدن به استراتژی گفتگو کمک کنیم 53 00:02:56,882 --> 00:03:00,082 تا جایی که ممکن بود تعداد زیادی از چریکها را از جنگل خارج کنیم. 54 00:03:00,082 --> 00:03:02,534 دولت یک استراتژی نظامی داشت، 55 00:03:02,534 --> 00:03:03,862 یک استراتژی قانونی، 56 00:03:03,862 --> 00:03:06,691 یک استراتژی سیاسی، اما گفته میشد، 57 00:03:06,691 --> 00:03:09,036 "ما واقعا استراتژی گقتگو نداریم، 58 00:03:09,036 --> 00:03:11,987 و احتمالا داشتنش باید چیز خوبی باشه،" 59 00:03:11,987 --> 00:03:16,373 بنابراین تصمیم گرفتیم سریع بیاییم سر این موضوع، 60 00:03:16,373 --> 00:03:21,588 زیرا تنها فرصتی هست که با کارهایی که میکنیم 61 00:03:21,588 --> 00:03:25,684 و ابزاری که داریم میتوانیم روی نتیجه جنگ اثر بگذاریم. 62 00:03:26,264 --> 00:03:28,493 اما خیلی در موردش نمیدانستیم. 63 00:03:28,493 --> 00:03:31,709 ما نمیدانستیم در کلمبیا اگر شما در شهر زندگی کنید، 64 00:03:31,709 --> 00:03:34,803 خیلی خیلی از جایی که جنگ هست دور هستید، 65 00:03:34,803 --> 00:03:36,816 بنابراین درست آن را نمیفهمید، 66 00:03:36,816 --> 00:03:38,982 از دولت خواستیم تا به ما امکان دسترسی به تعداد نفرات بیشتری 67 00:03:38,982 --> 00:03:41,524 از چریکهای مرخص شده از خدمت را دهد. 68 00:03:41,524 --> 00:03:43,980 و با حدود ۶۰ درصدشان صحبت کردیم 69 00:03:43,980 --> 00:03:49,074 قبل از اینکه حس کنیم مسئله را بطور کامل فهمیدهایم. 70 00:03:49,074 --> 00:03:52,386 ما در مورد اینکه چرا آنها به چریکها پیوستند صحبت کردیم، 71 00:03:52,386 --> 00:03:55,025 چرا چریکها را ترک کردند، رویاهایشان چه بود، 72 00:03:55,025 --> 00:03:56,713 خستگییشان بخاطر چه بود، 73 00:03:56,713 --> 00:04:01,173 و از آن گفتگوها بینش کلی شکل گرفت 74 00:04:01,173 --> 00:04:03,670 که کل این کارزار را رهبری کرد، 75 00:04:03,670 --> 00:04:09,060 این که در آن چریکها، زندانیان سازمانهای خودشان هستند 76 00:04:09,060 --> 00:04:11,533 درست مانند افرادی که گروگان میگیرند. 77 00:04:11,533 --> 00:04:14,313 در ابتدا خیلی تحت تاثیر این جریانات گرفته بودیم، 78 00:04:14,313 --> 00:04:16,596 خیلی از این داستانها شگفت زده شدیم، 79 00:04:16,596 --> 00:04:19,735 طوری که فکر کردیم بهترین راه برای صحبت با چریکها 80 00:04:19,735 --> 00:04:22,570 این بود که مجبورشان کنیم با خودشان صحبت کنند، 81 00:04:22,570 --> 00:04:27,354 بنابراین حدود ۱۰۰ تا داستان متفاوت ضبط کردیم، 82 00:04:27,354 --> 00:04:29,722 و بعد از رادیو و تلوزیون پخش کردیم 83 00:04:29,722 --> 00:04:34,067 در نتیجه چریکها در جنگل قصهها و داستانهای خودشان را میشنیدند، 84 00:04:34,067 --> 00:04:36,415 یا داستانهایی مشابه داستان خودشان، 85 00:04:36,415 --> 00:04:39,195 و وقتی آنها را شنیدند تصمیم میگرفتند بزنند بیرون. 86 00:04:39,195 --> 00:04:41,789 میخواهم یکی از این داستانها را برایتان بگم. 87 00:04:41,789 --> 00:04:44,443 این فردی که در اینجا میبینید نامش جیووانی اندرس است. 88 00:04:44,443 --> 00:04:47,274 ۲۵ سالش بود وقتی عکسش را گرفتیم. 89 00:04:47,274 --> 00:04:51,963 ۷ سال جز چریکها بوده است، و اخیرا از خدمت مرخص شده. 90 00:04:51,963 --> 00:04:54,528 داستانش این است: 91 00:04:54,528 --> 00:04:57,724 وقتی ۱۷ سالش بوده به سربازی گرفته شده بود، 92 00:04:57,724 --> 00:05:02,909 و مدتی بعدا در گردانش ، حتمن براتون جالبه که بدونید، 93 00:05:02,909 --> 00:05:08,085 این دختر زیبا هم به سربازی گرفته شده بود، و آنها عاشق هم شدند. 94 00:05:08,085 --> 00:05:11,956 مکالماتشان این بود که خانوادهشان چه شکلی خواهد بود، 95 00:05:11,957 --> 00:05:14,288 اسم فرزندشان چه خواهد شد، 96 00:05:14,288 --> 00:05:16,885 زندگیشان چطور خواهد بود وقتی مبارزه را ترک کنند. 97 00:05:16,885 --> 00:05:18,342 اما بعدا معلوم شد که 98 00:05:18,342 --> 00:05:21,935 عشق در رتبههای پایین گروه چریکی شدیدا ممنون است، 99 00:05:21,935 --> 00:05:25,298 پس عشقشان لو رفت و آنها از هم جدا شدند. 100 00:05:25,298 --> 00:05:28,711 جیووانی به یک جای دور فرستاده شد و دختره تنها آنجا ماند. 101 00:05:28,711 --> 00:05:31,368 او با آن قلمرو آشنایی کامل داشت، 102 00:05:31,368 --> 00:05:33,949 بنابراین یک شب وقتی آماده باش بود، 103 00:05:33,949 --> 00:05:35,650 آنجا را ترک کرد، 104 00:05:35,650 --> 00:05:39,112 به ارتش پیوست و بعد ارتش را ترک کرد، 105 00:05:39,112 --> 00:05:42,996 اون یکی از افرادی بوده که فرصت حرف زدن داشت، 106 00:05:42,996 --> 00:05:45,346 و ما خیلی تحت تاثیر این داستان قرار گرفتیم، 107 00:05:45,346 --> 00:05:47,714 بنابراین یک ایستگاه رادیویی درست کردیم، 108 00:05:47,714 --> 00:05:50,640 بطور کاملا اتفاقی و از روی شانس 109 00:05:50,640 --> 00:05:54,123 دهها کیلومتر آنطرف تر در شمال 110 00:05:54,123 --> 00:05:57,281 پسر صدای او را از رادیو شنیدید، 111 00:05:57,281 --> 00:06:01,851 و وقتی جیووانی صدایش را از رادیو شنید گفت: من اینجا چکار دارم میکنم؟ 112 00:06:01,851 --> 00:06:07,293 جرات پیدا کرد که بزند بیرون، "منم باید همین کار را کنم." 113 00:06:07,293 --> 00:06:08,691 و این کار را کرد. 114 00:06:08,691 --> 00:06:11,589 بمدت دو روز و دو شب راه رفت 115 00:06:11,589 --> 00:06:13,952 و زندگیش را بخطر انداخت و خارج شد. 116 00:06:13,952 --> 00:06:16,913 تنها چیزی که میخواست دیدن او بود. 117 00:06:16,913 --> 00:06:20,439 تنها چیزی که تو ذهنش بود دیدن او بود. 118 00:06:20,439 --> 00:06:23,356 داستان به اینجا ختم شد که او را دید. 119 00:06:23,356 --> 00:06:25,887 میدونم که شک دارید که آیا واقعا دیدش یا نه. 120 00:06:25,887 --> 00:06:27,136 انها همدیگر را دیدند. 121 00:06:27,136 --> 00:06:31,139 او وقتی ۱۵ سال داشت سرباز شد و وقتی ۱۷ سالش بود آمد بیرون، 122 00:06:31,139 --> 00:06:33,199 بنابراین مشکلات بسیاری زیادی وجود داشت، 123 00:06:33,199 --> 00:06:34,931 اما در نهایت همدیگر را دیدند. 124 00:06:34,931 --> 00:06:40,206 نمیدونم الان هم با هم هستند یا نه، اما میتوانم آمار بگیرم، (خنده) 125 00:06:40,206 --> 00:06:48,177 چیزی که میتوانم به شما بگم این هست که برنامه رادیوییمان اثر داشت. 126 00:06:48,177 --> 00:06:51,861 مشکل این بود که فقط در رتبههای پایین مبارزان اثر داشت. 127 00:06:51,861 --> 00:06:54,224 روی فرماندههان اثر نکرد، 128 00:06:54,224 --> 00:06:56,435 افرادی که جایگزین کردنشان مشکل است، 129 00:06:56,435 --> 00:07:02,013 چون میتونی به آسانی سرباز بشی اما نمیتونی فرمانده قدیمی بشی. 130 00:07:02,013 --> 00:07:05,696 بنابراین فکر کردیم، باشه، همان استراتژی را بکار میبریم. 131 00:07:05,696 --> 00:07:08,262 ما فرماندههان را مجبور میکنیم با فرماندههان صحبت کنند. 132 00:07:08,262 --> 00:07:12,038 و تا آنجایی پیش رفتیم که از فرماندههان قبلی بخواهیم 133 00:07:12,038 --> 00:07:14,773 که با هلیکوپتر با میکروفون پرواز کنند 134 00:07:14,773 --> 00:07:18,234 به مردمی که قبلا با آنها پرواز میکرند بگویند، 135 00:07:18,234 --> 00:07:20,347 "یک زندگی بهتر اون بیرون وجود دارد." 136 00:07:20,347 --> 00:07:22,924 "من اوضاع و احوالم خوب است." "این کار ارزشش را ندارد،..." 137 00:07:22,924 --> 00:07:28,030 اما همینطور که همه شما میتوانید تصور کنید خیلی راحت بی اثربود، 138 00:07:28,030 --> 00:07:30,583 چون چریکها چه میخواستند بگویند؟ 139 00:07:30,583 --> 00:07:33,791 بله، درسته، اگر اینکار رو نکنه کشته خواهد شد. " 140 00:07:33,791 --> 00:07:37,856 بنابراین راحت بود و ما ناگهان دستمان خالی شد. 141 00:07:37,856 --> 00:07:40,135 چون چریکها داشتند این شایعه را پخش میکردند 142 00:07:40,135 --> 00:07:42,846 که تمام آن کارها انجام شده است 143 00:07:42,846 --> 00:07:48,348 چون اگر انجامش نمیدادند در خطر بودند. 144 00:07:48,348 --> 00:07:51,512 و یک نفر. یک فرد عالی در تیم ما، 145 00:07:51,512 --> 00:07:55,150 برگشت و گفت، میدانید چی فهمیدم؟ 146 00:07:55,150 --> 00:07:58,707 فهمیدم که حول و حوش زمان کریسمس 147 00:07:58,707 --> 00:08:01,398 اوج مرخص شدن از خدمت است 148 00:08:01,398 --> 00:08:04,393 از موقعی که این جنگ شروع شده است." 149 00:08:04,393 --> 00:08:07,000 و خیلی غیر قابل باور بود، 150 00:08:07,000 --> 00:08:12,481 چون منجر شد که به فکر گفتگو با افراد بشر بیافتیم 151 00:08:12,481 --> 00:08:14,052 و نه با سربازها. 152 00:08:14,052 --> 00:08:16,189 نیاز بود که از صحبت دور شویم 153 00:08:16,189 --> 00:08:21,459 از دولت با ارتش، از ارتش به ارتش، 154 00:08:21,459 --> 00:08:24,756 احتیاج بود تا از ارزشهای جهانی صحبت کنیم، 155 00:08:24,756 --> 00:08:27,218 و نیاز بود از بشریت صحبت کنیم. 156 00:08:27,218 --> 00:08:30,592 و این اتفاق با درخت کریسمس افتاد، 157 00:08:30,592 --> 00:08:32,599 عکسی که اینجا دارم، 158 00:08:32,599 --> 00:08:35,791 میبینید که این عملیات انجام درخت کریسمس است، 159 00:08:35,791 --> 00:08:39,540 و اون مردی که با سه ستاره میبینید، 160 00:08:39,540 --> 00:08:41,669 کاپیتان خوان مانوئل والدز است. 161 00:08:41,669 --> 00:08:46,640 او اولین مقام ارشدی بود 162 00:08:46,640 --> 00:08:50,503 که هلیکوپتر و پشتیبانی که نیاز داشتیم را بما داد 163 00:08:50,503 --> 00:08:52,853 تا این درختان را بر پا کنیم، 164 00:08:52,853 --> 00:08:56,145 و در آن جلسه چیزی گفت که هرگز فراموش نخواهم کرد. 165 00:08:56,145 --> 00:09:03,339 اون گفت،" این کار را میخوام انجام دهم چون سخاوتمند بودن من را قویتر میکند، 166 00:09:03,339 --> 00:09:05,691 به افرادم هم احساس قویتر بودن میدهد." 167 00:09:05,691 --> 00:09:08,431 و خیلی احساساتی میشم هر بار یادم میاد 168 00:09:08,431 --> 00:09:12,816 چون بعدا توی یک مبارزه کشته شد و ما دلمان برایش تنگ میشه، 169 00:09:12,816 --> 00:09:19,092 اما میخواهم همه شما او را ببینید، چون او خیلی خیلی مهم بود. 170 00:09:19,092 --> 00:09:23,220 تمام پشتیبانی را بما داد تا درختان کریسمس را بر پا کنیم. 171 00:09:23,220 --> 00:09:25,953 اتفاقی که بعدا افتاد این بود که چریکهایی که از خدمت مرخص میشدند 172 00:09:25,953 --> 00:09:29,573 در طول عملیات درخت کریسمس و تمام آن 173 00:09:29,573 --> 00:09:33,369 گفتتند،" خیلی خوب است، درختان کریسمس خیلی باحال هستند." 174 00:09:33,369 --> 00:09:35,899 اما میدونید چی؟ ما واقعا دیگر راه نمیریم. 175 00:09:35,899 --> 00:09:37,351 ما از رودخانه استفاده میکنیم." 176 00:09:37,351 --> 00:09:40,738 چون رودخانه ها مانند اتوبانهای جنگل هستند، 177 00:09:40,738 --> 00:09:42,935 و این چیزی است که یاد گرفتیم، 178 00:09:42,935 --> 00:09:48,237 بیشتر نیروگیریها در اطراف روستاهای رودخانه دار انجام میشد، 179 00:09:48,237 --> 00:09:50,520 بنابراین ما به این روستاهای رودخانهدار رفتیم 180 00:09:50,520 --> 00:09:52,421 و از مردم پرسیدیم، 181 00:09:52,421 --> 00:09:55,775 و شاید بعضیها از آشناهایشان چریک بودند. 182 00:09:55,775 --> 00:09:59,769 از آنها پرسیدیم که آیا میتوانند به جنگجویان پیامی بفرستند؟ 183 00:09:59,769 --> 00:10:03,159 ما بیش از ۶٫۰۰۰ پیام فرستادیم. 184 00:10:03,159 --> 00:10:05,805 بعضیهاشان یاداشتهایی بود که میگفتند برید بیرون. 185 00:10:05,805 --> 00:10:08,522 بعضیهاشان اسباب بازی بودند و بعضیها آبنبات. 186 00:10:08,522 --> 00:10:12,712 حتی مردم طلا و صلیب و اشیاء مذهبیشان را درآوردند، 187 00:10:12,725 --> 00:10:18,140 و روی این توپهای شناور روی رودخانه که به سمت پایین فرستادیم گذاشتند 188 00:10:18,140 --> 00:10:20,735 بنابراین در شب میتوانستند برداشته شوند. 189 00:10:20,735 --> 00:10:23,093 ما از اینها هزاران نمونه فرستادیم، 190 00:10:23,093 --> 00:10:25,263 و اگر نبودند بعد آنها را برمیداشتیم 191 00:10:25,263 --> 00:10:26,795 اما خیلیهایش برداشته شده بودند، 192 00:10:26,795 --> 00:10:31,686 این کار هر شش ساعت تقریبا باعث مرخص شدن یک نفر میشد، 193 00:10:31,686 --> 00:10:35,746 پس باورنکردنی بود و درباره این بود که: کریسمس بیایید خانه. 194 00:10:36,920 --> 00:10:41,001 بعد روند صلح شروع شد، 195 00:10:41,001 --> 00:10:43,442 و وقتی شروع شد، 196 00:10:43,442 --> 00:10:45,762 چهارچوب ذهنی چریکها تغییر کرد. 197 00:10:45,762 --> 00:10:48,087 تغییر کرد چون 198 00:10:48,087 --> 00:10:50,836 باعث میشد که فکر کنی که اگر روند صلح بوجود بیآد، 199 00:10:50,836 --> 00:10:52,778 شاید این جریان تمام شه. 200 00:10:52,778 --> 00:10:54,890 در یک زمانی من میخوام بزنم بیرون." 201 00:10:54,890 --> 00:10:57,096 کاملا ترسهایشان تغییر کرد، 202 00:10:57,096 --> 00:11:00,324 ترسشان این نبود که" من کشته خواهم شد؟" 203 00:11:00,324 --> 00:11:03,923 ترسشون این بود ،"آیا من رد خواهم شد؟" 204 00:11:03,923 --> 00:11:06,732 وقتی از این جریان بزنم بیرون آیا طرد میشم؟" 205 00:11:06,732 --> 00:11:09,803 بنابراین کریسمس گذشته کاری که کردیم این بود که در این باره پرسیدیم-- 206 00:11:09,803 --> 00:11:13,550 ۲۷ نفر از مادرهای چریکها را پیدا کردیم، 207 00:11:13,550 --> 00:11:17,784 و از آنها خواستیم عکس بچههایشان را بما بدهند، 208 00:11:17,784 --> 00:11:21,989 وقتی که فقط خودشان میتوانستند آنها را تشخیص دهند تا زندگیشان به خطر نیفتد، 209 00:11:21,989 --> 00:11:26,265 و از آنهاخواستیم مادرانه ترین پیام را دهند، 210 00:11:26,265 --> 00:11:30,857 به این مضمون که؛" قبل از اینکه چریک باشی فرزند من بودی، 211 00:11:30,857 --> 00:11:33,109 پس بیا خونه، من منتظرت هستم." 212 00:11:33,109 --> 00:11:36,261 شما میتوانید عکسها را ببینید. بهتون نشان میدم. 213 00:11:36,261 --> 00:11:37,605 (کف زدن حضار) 214 00:11:37,605 --> 00:11:39,803 ممنونم. 215 00:11:43,552 --> 00:11:48,730 و این عکسها در جاهای مختلف زیادی گذاشته شد، 216 00:11:48,730 --> 00:11:52,892 و خیلیهاشون برگشتند، 217 00:11:52,892 --> 00:11:55,840 و خیلی خیلی زیبا بود. 218 00:11:55,840 --> 00:11:59,315 بعد تصمیم گرفتیم با جامعه کار کنیم. 219 00:11:59,315 --> 00:12:01,972 بنابراین از مادرها نزدیک زمان کریسمس استفاده کردیم. 220 00:12:01,972 --> 00:12:04,826 حالا بگذارید از یقیه مردم حرف بزنیم. 221 00:12:04,826 --> 00:12:10,188 شاید ازش اطلاع داشته باشید، اما امسال جام جهانی بود، 222 00:12:10,190 --> 00:12:17,617 کلمبیا خیلی خوب بازی کرد، این لحظه متحد شدن برای کلمیبیا بود 223 00:12:17,617 --> 00:12:21,453 کاری که کردیم این بود که به چریکها گفتیم، 224 00:12:21,453 --> 00:12:25,510 بیایید، از جنگلها بیرون بیاید. ما براتون جا نگه میداریم. 225 00:12:25,510 --> 00:12:30,575 این تلویزیون بود، همه ی انواع مختلف رسانهها اعلام میکردند، 226 00:12:30,575 --> 00:12:33,037 ما برایتان جا نگه میداریم. 227 00:12:33,037 --> 00:12:36,056 سربازی در این تبلیغات میگوید، 228 00:12:36,056 --> 00:12:38,921 من یک جا برای تو در این هلیکوپتر نگه داشتم 229 00:12:38,921 --> 00:12:42,734 بنابراین میتوانید از جنگل بیرون بیایید و از جام جهانی لذت ببرید." 230 00:12:42,734 --> 00:12:45,901 فوتبالیستهای قدیمی، گزارشگرای رادیویی 231 00:12:45,901 --> 00:12:48,195 همه داشتند میگفتند جا برای چریکها نگه داشتیم. 232 00:12:48,195 --> 00:12:52,970 بنابراین وقتی حدود ۸ سال پیش این کار را شروع کردیم 233 00:12:52,970 --> 00:12:56,397 ۱۷٫۰۰۰ مبارز از خدمت مرخص شدند. 234 00:12:56,397 --> 00:13:00,436 من نمیخوام-- (کف زدن حضار) 235 00:13:00,436 --> 00:13:03,017 ممنون 236 00:13:03,017 --> 00:13:11,714 من به هیچ عنوان نمیخوام بگم که ربطی به کاری که ما کردیم داشت 237 00:13:11,714 --> 00:13:18,288 ولی میدانم که کار ما و چیزهایی که انجام میدیم 238 00:13:18,288 --> 00:13:22,960 موجب شد آنها را به فکر مرخص شدن از خدمت بندازیم 239 00:13:22,960 --> 00:13:26,968 و کمک کرد تا آخرین تصمیمشان را بگیرند. 240 00:13:26,968 --> 00:13:33,498 اگر درست باشه تبلیغات هنوز یکی از قویترین ابزارهای تغییر است 241 00:13:33,498 --> 00:13:35,740 که در دسترس ماست. 242 00:13:35,740 --> 00:13:38,631 و من نه تنها از طرف خودم 243 00:13:38,631 --> 00:13:40,975 بلکه بجای همه همکارانی صحبت میکنم 244 00:13:40,975 --> 00:13:42,639 که در تبلیغات فعالیت میکنند 245 00:13:42,639 --> 00:13:46,665 و تمام تیمی که با من برای این کار همکاری کردند، 246 00:13:46,665 --> 00:13:49,914 اگر میخواهید دنیا را تغییر دهید، 247 00:13:49,914 --> 00:13:52,375 و اگر میخواهید به صلح دست پیدا کنید با ما تماس بگیرید. 248 00:13:52,375 --> 00:13:53,875 ما مایل به کمک کردن هستیم. 249 00:13:53,875 --> 00:13:55,238 متشکرم. 250 00:13:55,238 --> 00:14:00,712 (کف زدن حضار)