WEBVTT 00:00:00.599 --> 00:00:05.380 من بخشی از مهمترین درس های زندگی ام را 00:00:05.380 --> 00:00:07.879 از معامله کنندههای مواد مخدر 00:00:07.879 --> 00:00:10.250 و اعضای تبهکاران 00:00:10.250 --> 00:00:12.503 و روسپیها یاد گرفتم. 00:00:12.503 --> 00:00:18.130 و همچنین عمیقترین گفتگوهای دینی خود را 00:00:18.130 --> 00:00:21.704 نه در سالنهای مقدس 00:00:21.704 --> 00:00:24.120 بلکه در گوشه و کنار خیابان 00:00:24.120 --> 00:00:27.051 در یک جمعه شب در ساعت ۱ صبح داشتم. NOTE Paragraph 00:00:27.701 --> 00:00:33.872 و این کمی غیر عادیست چرا که من، کشیک باپتیستِ آموزش دیده مدرسه علوم دینیام 00:00:33.872 --> 00:00:38.226 و برای بیش از ۲۰ سال کشیش کلیسا بودم، 00:00:38.226 --> 00:00:39.474 اما حقیقت دارد. 00:00:40.594 --> 00:00:43.264 این برداشت، از مشارکت من در یک 00:00:43.264 --> 00:00:47.490 استراتژی کاهش جنایت امنیت عمومی شروع شد که 00:00:47.490 --> 00:00:51.247 نتیجه ی آن ۷۹٪ کاهش در جرائم خشونت آمیز 00:00:51.247 --> 00:00:54.525 در طول دوره هشت ساله در شهری بزرگ بود. NOTE Paragraph 00:00:55.385 --> 00:00:57.242 ولی من نمیخواستم جزئی 00:00:57.242 --> 00:01:00.585 از برنامه کاهش ارتکاب جنایتِ کسی باشم. 00:01:01.335 --> 00:01:04.220 من ۲۵ ساله بودم و اولین کلیسای خود را داشتم 00:01:04.220 --> 00:01:06.600 اگر شما از من میپرسیدید که هدفم چه بود، 00:01:06.600 --> 00:01:10.917 میگفتم میخواهم کشیش کلیسای اعظم شوم. 00:01:10.918 --> 00:01:14.865 یک کلیسای ۱۵ تا ۲۰ هزارعضوی میخواستم. 00:01:14.865 --> 00:01:17.675 شبکه تلویزیونی شخصی خودم را میخواستم. 00:01:17.675 --> 00:01:20.391 خط تولید لباس شخصی خود را میخواستم. 00:01:20.391 --> 00:01:21.747 (خنده جمعی) 00:01:21.747 --> 00:01:23.888 میخواستم تلفنچی راه دور شما باشم. 00:01:23.888 --> 00:01:25.732 میدانید، هر چیز قابل دسترسی را میخواستم. 00:01:25.732 --> 00:01:28.425 (خنده جمعی) NOTE Paragraph 00:01:28.425 --> 00:01:31.478 بعد از تقریبا ۱ سال واعظی، 00:01:31.478 --> 00:01:35.100 تعداد عضوهایم به ۲۰ نفر رسید. 00:01:35.100 --> 00:01:38.730 پس، مدیریت کلیسای اعظم دور از تصور بود. 00:01:38.730 --> 00:01:41.554 ولی جداً، اگر گفته بودید " هدف تو چیست؟ " 00:01:41.554 --> 00:01:43.575 در جواب میگفتم، فقط یک کشیش خوب بودن، 00:01:43.575 --> 00:01:47.940 توانایی بودن با مردم در تمام گذرگاههای زندگی، 00:01:47.940 --> 00:01:52.213 اشاعه پندهای عامیانهی روزانه، 00:01:52.213 --> 00:01:55.115 و در سنت آفریقایی - آمریکایی، 00:01:55.115 --> 00:01:59.265 توانایی نمایندگی جامعهای که در آن خدمت میکردم. NOTE Paragraph 00:01:59.265 --> 00:02:04.333 ولی چیز دیگری در شهر من در حال رخ دادن بود 00:02:04.333 --> 00:02:06.364 و درتمام محدوده مترو، 00:02:06.364 --> 00:02:10.125 و در اکثر محدودههای مترو در آمریکا، 00:02:10.125 --> 00:02:15.534 و آن، افزایش قابل توجه نرخ آدم کشی بود. 00:02:15.534 --> 00:02:18.101 و جوانها همدیگر را میکشتند 00:02:18.101 --> 00:02:20.748 آن هم برای دلیلهایی که به نظرم بیارزش بود، 00:02:20.748 --> 00:02:25.642 مثلا تنه زدن به یکدیگر در راهروهای دبیرستان، 00:02:25.652 --> 00:02:28.921 و بعد ازمدرسه، شلیک به آن شخص، 00:02:28.921 --> 00:02:32.427 شخصی با رنگ اشتباه لباسش 00:02:32.427 --> 00:02:36.630 در گوشه ی نامناسبی از خیابان و زمان نامناسب. 00:02:36.630 --> 00:02:39.578 و باید در آن باره اقدامی صورت میگرفت. 00:02:40.548 --> 00:02:44.872 شرایط به نقطهای رسید که شروع به تغيير ماهيت شهر کرد. 00:02:44.872 --> 00:02:47.100 میتوانستید به هر محله مسکونی بروید، 00:02:47.100 --> 00:02:50.259 مثل آن محله که انتهای خیابان کلیسای من بود، 00:02:50.259 --> 00:02:53.161 پا به آنجا میگذاشتید و آنجا مثل شهر ارواح بود، 00:02:53.161 --> 00:02:56.783 چون والدین به بچهها اجازه بیرون آمدن و بازی نمیدادند. 00:02:56.783 --> 00:02:59.847 حتی در تابستان، بخاطر خشونت. 00:02:59.847 --> 00:03:02.599 هر شب در محلهها شنونده صدایی بودید 00:03:02.599 --> 00:03:05.827 که برای گوش ناآشنا مثل صدای آتش بازی بود، 00:03:05.827 --> 00:03:07.207 ولی آن، صدای شلیک تفنگ بود. 00:03:07.207 --> 00:03:11.040 تقریبا هرشب صدا ی شلیک را موقع پختن غذا میشنیدید 00:03:11.040 --> 00:03:15.062 یا موقع قصه گفتن قبل خواب بچه یا حتی موقع دیدن تلویزیون. 00:03:16.200 --> 00:03:20.994 می توانستید به اورژانس درهربیمارستان بروید، 00:03:20.994 --> 00:03:24.123 و ببینید که روی تختهای بیمارستان 00:03:24.123 --> 00:03:28.087 مردان جوان سیاه ولاتین، تیرخورده و در حال مردن هستند. 00:03:28.697 --> 00:03:30.532 و من در حال انجام مراسم ختم بودم، 00:03:30.532 --> 00:03:34.990 ولی نه برای کسانی که عمر طولانی داشتند 00:03:34.990 --> 00:03:37.892 و چیزهای زیادی برای گفتن درباره شان وجود داشت. 00:03:37.892 --> 00:03:40.748 بلکه مراسم ختم ۱۸ سالهها، 00:03:40.748 --> 00:03:42.710 ۱۷سالهها 00:03:42.710 --> 00:03:44.614 و ۱۶ سالهها را انجام میدادم، 00:03:44.614 --> 00:03:49.281 و من درکلیسا یا تدفینخانه ایستاده بودم 00:03:49.281 --> 00:03:51.405 و برای گفتن چیزی تقلا میکردم 00:03:51.405 --> 00:03:54.452 که تاثیر معناداری ایجاد کند. 00:03:55.300 --> 00:04:01.290 درحالیکه همکارانم مشغول ساخت کلیساهای بلند و بزرگ بودند 00:04:01.290 --> 00:04:04.628 و در بیرون شهر املاک میخریدند 00:04:04.628 --> 00:04:07.198 و اجتماعات خود را به بیرون انتقال میدادند 00:04:07.198 --> 00:04:12.337 به طوریکه میتوانستند شهر خدا(بهشت) را بسازند یا بازسازی کنند، 00:04:12.337 --> 00:04:15.494 ساختارهای اجتماعی شهرهای داخلی 00:04:15.494 --> 00:04:18.831 زیر سنگینی تمام این خشونت ها خم میشد. NOTE Paragraph 00:04:19.411 --> 00:04:22.298 و من ماندم، چون لازم بود کسی کاری انجام دهد 00:04:22.298 --> 00:04:25.850 پس من آنچه داشتم را بررسی کرده و بر اساس آن ادامه دادم. 00:04:25.850 --> 00:04:30.192 من شروع به نکوهش خشونت در جامعه کردم. 00:04:30.192 --> 00:04:32.746 و شروع به بررسی برنامه ریزی کلیسایم کردم 00:04:32.746 --> 00:04:36.647 و شروع به برنامه ریزی برای جلب جوانان در خطر کردم، 00:04:36.647 --> 00:04:39.576 آنهایی که بر پرچین خشونت بودند. 00:04:40.106 --> 00:04:42.266 حتی تلاش کردم در موعظههایم خلاق باشم. 00:04:42.266 --> 00:04:44.495 همگی شما درباره موسیقی رپ شنیدید، درسته؟ 00:04:44.495 --> 00:04:45.725 موسیقی رپ؟ 00:04:45.725 --> 00:04:48.303 حتی یکبار سعی کردم موعظه را با رپ بگویم. 00:04:48.303 --> 00:04:52.038 جواب نداد ولی حداقل تلاشم را کردم. 00:04:52.038 --> 00:04:56.244 هیچوقت جوانی که بعد ازآن موعظه پیشم آمد را فراموش نمیکنم. 00:04:56.244 --> 00:04:58.124 صبر کرد تا همه رفتند، 00:04:58.124 --> 00:05:01.956 گفت: "موعظه رپ، درسته؟" گفتم:"بله، نظرت چیست؟" 00:05:01.956 --> 00:05:04.997 و گفت: "دیگه این کاررا نکن پدر" 00:05:04.997 --> 00:05:07.332 (خنده ی جمعی) NOTE Paragraph 00:05:08.132 --> 00:05:10.465 اما من موعظه کردم و این برنامه ها را ساختم 00:05:10.465 --> 00:05:12.903 و فکر کردم شاید اگر همکارانم همین کاررا میکردند 00:05:12.903 --> 00:05:15.109 تغییری ایجاد میکرد 00:05:15.109 --> 00:05:19.100 اما خشونت فقط از کنترل خارج می شد، 00:05:19.100 --> 00:05:23.833 وبه افرادی که درگیر خشونت نبودند، شلیک می شد و آنها کشته می شدند 00:05:23.833 --> 00:05:29.662 شخصی برای خرید یک بسته سیگار به یک سوپر مارکت می رفت، 00:05:29.662 --> 00:05:33.661 یا شخصی که در انتظار آمدن اتوبوس در ایستگاه نشسته بود، 00:05:33.661 --> 00:05:35.820 یا بچههایی که در پارک بازی میکردند، 00:05:35.820 --> 00:05:39.117 بی اعتنا به خشونت در طرف دیگر پارک 00:05:39.117 --> 00:05:41.811 ولی خشونت سراغشان میآمد. 00:05:41.811 --> 00:05:44.365 حوادث از کنترل خارج بود 00:05:44.365 --> 00:05:46.803 و من نمیدانستم چه کار کنم، 00:05:46.803 --> 00:05:50.790 سپس اتفاقی افتاد که همه چیز را برای من تغییر داد 00:05:51.795 --> 00:05:54.720 و آن، کودکی به اسم "جِسی مَک کی" بود 00:05:54.720 --> 00:05:57.646 با دوستش "ریگوبِرتو کَریون" قدم زنان به خانه میرفت، 00:05:57.646 --> 00:06:01.350 به منطقه مسکونی پایین خیابان کلیسایم. 00:06:01.350 --> 00:06:05.749 آنها با جوانانی از باندی در "دورچِستر" برخورد کردند، 00:06:05.749 --> 00:06:08.120 و کشته شدند. 00:06:08.120 --> 00:06:10.880 اما درحالیکه جِسی از صحنه فرار میکرد، شدیدا" زخمی شد 00:06:10.880 --> 00:06:13.249 او به سمت کلیسای من میدوید 00:06:13.249 --> 00:06:16.037 و حدود ۹۱ تا ۱۳۷ متر دورتر، مُرد. 00:06:16.657 --> 00:06:20.196 اگر به کلیسا میرسید، تفاوتی نمیکرد 00:06:20.196 --> 00:06:22.617 چون چراغها خاموش بود، کسی خانه نبود. 00:06:23.077 --> 00:06:25.501 و من آن را به عنوان یک نشانه تلقی کردم. 00:06:26.230 --> 00:06:29.235 زمانی که تعدادی از جوانانی که این کار را کرده بودند دستگیر شدند، 00:06:29.235 --> 00:06:32.903 در کمال تعجبم، آنها هم سن و سال من بودند 00:06:32.903 --> 00:06:36.525 اما فاصله بین ما بسیار زیاد بود. 00:06:36.525 --> 00:06:40.728 به نظر میرسید ما از دو دنیای کاملاً متفاوت هستیم. NOTE Paragraph 00:06:40.728 --> 00:06:43.730 و همانطور که به تمام اینها عمیقاً فکر میکردم، 00:06:43.730 --> 00:06:46.138 و آن چه که اتفاق افتاده بود را بررسی کردم، 00:06:46.138 --> 00:06:52.420 ناگهانی به حقیقت تضاد ایجاد شده در درونم پی بردم. 00:06:52.420 --> 00:06:54.836 و تناقض این بود: در تمام آن خطابهها 00:06:54.836 --> 00:06:56.819 که من خشونت را نکوهش میکردم، 00:06:56.819 --> 00:07:01.161 و همچنین در مورد ساخت جامعه حرف میزدم، 00:07:01.161 --> 00:07:03.343 اما ناگهان متوجه شدم 00:07:03.343 --> 00:07:06.432 که یک بخش مشخص از جمعیت 00:07:06.432 --> 00:07:09.941 را جزئی از تعریف جامعه حساب نمیکردم. 00:07:10.621 --> 00:07:12.020 و لذا تناقض این بود: 00:07:12.020 --> 00:07:15.719 اگر من واقعاً جامعه ای را میخواستم که تبلیغِش را میکردم، 00:07:15.719 --> 00:07:17.739 باید ارتباط برقرار میکردم 00:07:17.739 --> 00:07:22.052 و این گروه را که در تعریفم نادیده گرفته بودم، در آغوش میگرفتم. 00:07:22.912 --> 00:07:25.529 که به معنی برنامه سازی 00:07:25.529 --> 00:07:29.128 برای جلب کسانی نبود که روی پرچین خشونت بودند، 00:07:29.128 --> 00:07:34.160 بلکه برای برقراری ارتباط و در آغوش کشیدن آنهایی بود که اعمال خشونت بارانجام میدادند، 00:07:34.160 --> 00:07:36.906 افراد باندهای خیابانی، فروشندگان مواد مخدر. NOTE Paragraph 00:07:36.906 --> 00:07:41.494 به محض اینکه به این درک رسیدم، یک سوالِ سریع به ذهنم رسید. 00:07:41.494 --> 00:07:43.018 چرا من؟ 00:07:43.358 --> 00:07:45.403 منظورم این است که، این یک موضوعِ اجرای قانون نیست؟ 00:07:45.403 --> 00:07:47.293 به همین دلیل است که پلیس داریم، نه؟ 00:07:48.233 --> 00:07:52.969 به محض رسیدن این سوال به ذهنم، جواب به سرعت آمد: 00:07:52.969 --> 00:07:57.916 چرا من؟ چون کسی هستم که به خاطرِ فکر درباره آن، نمیتوانم بخوابم. 00:07:58.666 --> 00:08:02.853 چون کسی هستم که دنبال شخصی میگردم که بگوید باید یک کاری انجام شود، 00:08:02.853 --> 00:08:06.367 و داشتم به این حقیقت میرسیدم که آن شخص، من هستم. 00:08:06.367 --> 00:08:08.692 منظورم این است که، این همان روشی نیست که جنبشها شروع میشوند؟ 00:08:08.692 --> 00:08:12.926 آنها با یک همایش بزرگ شروع نمیکنند و مردم دورِ هم جمع میشوند 00:08:12.926 --> 00:08:16.140 و بعد با یک بیانیه، آهسته قدم میزنند. 00:08:16.749 --> 00:08:21.549 اما این با تعداد کمی شروع میشود، یا شاید فقط یک نفر NOTE Paragraph 00:08:21.924 --> 00:08:24.075 و آن با من شروع شد، 00:08:24.075 --> 00:08:28.430 و لذا تصمیم گرفتم فرهنگ خشونت را کشف کنم 00:08:28.430 --> 00:08:31.301 که درآن، این جوانان مجرم وجود داشتند 00:08:31.301 --> 00:08:33.475 و من شروع کردم به داوطلب شدن در دبیرستان. 00:08:33.475 --> 00:08:36.170 پس از حدود دو هفته داوطلب شدن در دبیرستان، 00:08:36.170 --> 00:08:38.655 متوجه شدم، جوانانی که سعی میکردم به آنها برسم، 00:08:38.655 --> 00:08:41.102 به مدرسه نمیرفتند. 00:08:41.102 --> 00:08:43.801 شروع کردم به گشتن در جامعه، 00:08:43.801 --> 00:08:47.189 و فهمیدن این که آنها در طول روز 00:08:47.189 --> 00:08:49.836 بیرون نبودند، سخت نبود. 00:08:49.836 --> 00:08:54.471 بنابراین شروع کردم به پرسه زدن درخیابانها در شب، آخرِشب 00:08:54.471 --> 00:08:57.110 به پارکهایی که آنها بودند میرفتم، 00:08:57.110 --> 00:09:00.238 رابطهی لازم را برقرار میکردم. NOTE Paragraph 00:09:00.238 --> 00:09:05.210 یک تراژدی در بوستون رخ داد، که تعدادی از روحانیون را گردِ هم آورد، 00:09:05.210 --> 00:09:09.204 و یک کادر کوچک از ما وجود داشت که به این حقیقت رسیده بودیم 00:09:09.204 --> 00:09:12.189 که باید از چهاردیواری محرابمان بیرون بیاییم 00:09:12.189 --> 00:09:13.868 و جوانها را در جایی که بودند ملاقات کنیم، 00:09:13.868 --> 00:09:17.325 و تلاش نکنیم بفهمیم چطور آنها را به داخل بیاوریم، 00:09:17.735 --> 00:09:20.439 و بنابراین تصمیم گرفتیم با هم راه برویم، 00:09:20.439 --> 00:09:22.420 و دور هم در یکی از 00:09:22.420 --> 00:09:25.152 خطرناکترین محلات شهر جمع شویم 00:09:25.152 --> 00:09:27.567 در یک جمعه شب و شنبه شب 00:09:27.567 --> 00:09:29.529 در ساعت ده، 00:09:29.529 --> 00:09:32.390 و تا ساعت ۲ یا ۳ نیمه شب راه برویم. 00:09:32.390 --> 00:09:35.612 تصور میکنم در ابتدای پرسه زدن کاملاً غیر عادی بودیم 00:09:35.612 --> 00:09:37.934 منظورم این است که ما مواد فروش نبودیم. 00:09:37.934 --> 00:09:39.809 ما مشتری مواد مخدر نبودیم. 00:09:39.809 --> 00:09:42.566 پلیس نبودیم. تعدادی از ما، یقه لباسمان را بالا داده بودیم 00:09:42.566 --> 00:09:45.143 این احتمالاً یک چیز عجیب بود. 00:09:45.143 --> 00:09:48.347 ولی بعد از مدتی آنها شروع کردند به حرف زدن با ما، 00:09:48.347 --> 00:09:50.274 و چیزی که فهمیدیم این بود که 00:09:50.274 --> 00:09:53.963 همانطور که راه میرفتیم، نگاهمان میکردند 00:09:53.963 --> 00:09:56.500 و میخواستند از دو چیز مطمئن شوند: 00:09:56.500 --> 00:10:01.671 اول این که، ما به حرکت مداوممان ادامه میدهیم؛ 00:10:01.671 --> 00:10:03.384 این که باز آنجا میآمدیم؛ 00:10:03.384 --> 00:10:05.575 و دوم این که، آنها میخواستند مطمئن شوند 00:10:05.575 --> 00:10:08.130 که ما برای استثمار آنها آنجا نبودیم. 00:10:08.130 --> 00:10:10.410 چون همیشه یک نفر آنجا بود که میگفت: 00:10:10.410 --> 00:10:12.274 "ما میخواهیم خیابانها را پس بگیریم" 00:10:12.274 --> 00:10:15.398 اما به نظر میرسید که آنها همیشه یک دوربین تلویزیون همراه خودشان داشتند، 00:10:15.398 --> 00:10:17.231 یا یک گزارشگر، 00:10:17.231 --> 00:10:19.739 و آنها شهرت خود را افزایش می دادند 00:10:19.739 --> 00:10:22.246 به ضرر کسانی که در خیابانها بودند 00:10:22.246 --> 00:10:24.801 بنابراین وقتی دیدند که هیچ کدام از آن دو مورد را نداریم، 00:10:24.801 --> 00:10:27.110 تصمیم گرفتند با ما حرف بزنند. 00:10:27.400 --> 00:10:31.255 و بعد ما یک کار سرگرم کننده برای موعظه شوندهها انجام دادیم. 00:10:31.255 --> 00:10:35.352 تصمیم گرفتیم گوش کنیم نه موعظه. 00:10:35.352 --> 00:10:37.223 یالا، من را تشویق کنید. 00:10:37.223 --> 00:10:40.682 (خنده) (تشویق) 00:10:40.682 --> 00:10:44.792 خوب، بیاید، شما الان دارید زمانم را کم میکنید. (خنده) 00:10:44.792 --> 00:10:46.612 اما این سرگرم کننده بود. 00:10:46.612 --> 00:10:52.919 به آنها گفتیم:"ما جوامع خودمان را بعد از ۹ شب نمیشناسیم، 00:10:52.919 --> 00:10:55.759 بین ساعت ۹ شب تا ۵ بامداد، 00:10:55.759 --> 00:10:56.809 اما شما میشناسید. 00:10:57.389 --> 00:11:02.551 اگر شما بخواهید، میتوانید کارشناس خبره در این بازه زمانی باشید، 00:11:02.551 --> 00:11:05.387 پس با ما حرف بزنید. به ما یاد بدید. 00:11:05.387 --> 00:11:07.477 به ما کمک کنید چیزی که نمیبینیم را ببینیم. 00:11:07.477 --> 00:11:11.262 کمک کنید چیزی را بفهمیم که نمیدانیم" 00:11:11.262 --> 00:11:13.677 و آنها همگی از انجام آن کار خوشحال بودند، 00:11:13.677 --> 00:11:18.436 و ما راجع به اینکه زندگی در خیابانها چگونه بود، ایده گرفتیم، 00:11:18.436 --> 00:11:22.244 خیلی متفاوت از آن چیزیست که در اخبار ساعت ۱۱ شب میبینید، 00:11:22.244 --> 00:11:28.480 خیلی متفاوت ازآنچه در رسانه های عمومی و یا حتی اجتماعی به تصویر کشیده میشود. NOTE Paragraph 00:11:28.480 --> 00:11:30.696 و همانطور که با آنها حرف میزدیم، 00:11:30.696 --> 00:11:34.899 تعدای از داستانهای مربوط به آنها، برایمان برطرف شد. 00:11:34.899 --> 00:11:41.576 و یکی از بزرگترین داستانها این بود که این بچه ها سرد و بی قلب هستند 00:11:41.576 --> 00:11:45.440 و به صورت نا مشخصی در خشونتشان برجسته بود. 00:11:45.440 --> 00:11:48.737 چیزی که فهمیدیم دقیقاً برعکس بود. 00:11:48.737 --> 00:11:51.477 اکثر جوانها یی که در خیابانها بودند، 00:11:51.477 --> 00:11:54.542 فقط سعی میکردند درخیابانها سردی و خشونت ایجاد کنند. 00:11:54.542 --> 00:11:56.492 و هم چنین فهمیدیم که 00:11:56.492 --> 00:12:00.052 تعدادی از باهوشترین و خلاقترین 00:12:00.052 --> 00:12:06.979 و عالیترین و عاقلترین 00:12:06.979 --> 00:12:09.472 مردمی که تا به حال دیده بودم 00:12:09.472 --> 00:12:13.657 در خیابانها بودند، در دعوا درگیر میشدند. 00:12:14.247 --> 00:12:18.390 و میدانم که تعدادی از آنها به این، بقاء میگفتند ولی من آنها راغلبه کننده مینامم. 00:12:18.390 --> 00:12:21.430 چون وقتی شما در موقعیتی باشید که آنها در آن هستند، 00:12:21.430 --> 00:12:26.609 این که توانایی داشته باشید هر روز زندگی کنید، نوعی غلبه کردن است. 00:12:27.669 --> 00:12:29.823 و به عنوان یک نتیجه، به آنها گفتیم: 00:12:29.823 --> 00:12:33.271 "شما این کلیسا را چطور میبینید؟ شما این نهاد را چطور میبینید 00:12:33.271 --> 00:12:36.312 در کمک به این وضعیت؟ 00:12:36.312 --> 00:12:40.120 و ما یک برنامه در گفتگو با این جوانها آماده کردیم. 00:12:40.610 --> 00:12:44.764 ما دیگر به آنها به چشم مشکلی که باید حل شود نگاه نمیکردیم، 00:12:44.764 --> 00:12:49.942 به آنها به چشم شریک، به چشم دارایی، 00:12:49.942 --> 00:12:55.654 به چشم همکار در تقلا برای کاهش خشونت در اجتماع نگاه میکردیم. 00:12:55.654 --> 00:12:57.836 نحوه شکلگیری یک برنامه را تصور کنید، 00:12:57.836 --> 00:13:02.945 شما یک وزیردر یک سوی میز و یک فروشنده هروئین آنسوی دیگرمیز دارید، 00:13:02.945 --> 00:13:08.417 یک راه ابداع کنید که کلیسا بتواند به تمام جامعه کمک کند. NOTE Paragraph 00:13:09.510 --> 00:13:13.788 معجزه بوستون درباره دور هم جمع کردن مردم بود. 00:13:13.788 --> 00:13:15.645 ما شرکای دیگری داشتیم 00:13:15.645 --> 00:13:17.248 ما شرکای اجرای قانون داشتیم. 00:13:17.248 --> 00:13:20.160 ما افسران پلیس را داشتیم. 00:13:20.160 --> 00:13:22.310 این تمام نیرو نبود، 00:13:22.310 --> 00:13:27.000 چون هنوز کسانی بودند که ذهنیت پرخاشگرداشتند. 00:13:27.000 --> 00:13:29.136 ولی پلیسهایی بودند 00:13:29.136 --> 00:13:34.221 که همکاری با جامعه را افتخار میدانستند، 00:13:34.221 --> 00:13:37.407 پلیسهایی که مسولیت خودشان میدانستند که 00:13:37.407 --> 00:13:43.960 بتوانند به عنوان شریک با رهبران جامعه و رهبران مذهبی کار کنند، 00:13:43.960 --> 00:13:46.490 به منظور کاهش خشونت در جامعه. 00:13:46.490 --> 00:13:48.941 همانطور با افسران آزادی مشروط، 00:13:48.941 --> 00:13:50.822 همانطور با قاضیها، 00:13:50.822 --> 00:13:54.560 همچنین با مردمی که زنجیره اجرای قانون شدند، 00:13:54.560 --> 00:13:56.743 چون آنها مثل ما به این واقعیت پی بردند، 00:13:56.743 --> 00:14:00.435 که ما هرگز خودمان را خارج از این شرایط دستگیر نخواهیم کرد، 00:14:00.435 --> 00:14:06.314 که به اندازه کافی شکایتی صورت نخواهد گرفت 00:14:06.314 --> 00:14:11.762 و شما نمیتوانید به اندازه کافی زندانها را پر کنید 00:14:11.762 --> 00:14:14.947 به منظور کاهش مشکل، 00:14:15.897 --> 00:14:19.637 من کمک به تشکیل یک سازمان کردم، 00:14:19.637 --> 00:14:24.443 ۲۰ سال پیش، سازمانی مبتنی بر ایمان برای کنار آمدن با این موضوع. 00:14:24.443 --> 00:14:27.740 من حدود ۴ سال پیش آنجا را ترک کردم 00:14:27.740 --> 00:14:30.840 و کار در شهرهای سرتاسر ایالات متحده را شروع کردم، 00:14:30.840 --> 00:14:32.779 در جمع ۱۹ تا، 00:14:32.779 --> 00:14:35.599 و آن چیزی که فهمیدم این بود که در آن شهرها، 00:14:35.599 --> 00:14:40.429 همیشه این مجموعه از رهبران جامعه بودند 00:14:40.429 --> 00:14:44.724 که سرشان را پایین میگرفتند و به کار طاقت فرسایشان ادامه میدادند، 00:14:44.724 --> 00:14:47.690 که غرور خودشان را کنار میگذاشتند 00:14:47.690 --> 00:14:50.947 ومصلحت گروهی را به فردی ترجیح دادند، 00:14:50.947 --> 00:14:56.566 و گرد هم آمدند و راههایی برای کار با جوانها در خیابان ها پیدا کردند، 00:14:56.566 --> 00:15:01.349 که راهحل ، پلیس بیشتر نیست، 00:15:01.349 --> 00:15:06.643 بلکه راهحل، کشف داراییهایی هست که در جامعه وجود دارد، 00:15:06.643 --> 00:15:10.381 برای داشتن جزء اجتماعی قوی 00:15:10.381 --> 00:15:15.373 در همکاری برای کاهش خشونت NOTE Paragraph 00:15:15.373 --> 00:15:19.705 حالا، جنبشی در ایالات متحده آمریکا هست 00:15:19.705 --> 00:15:26.299 از جوانهایی که به آنها افتخار میکنم که به مواجهه با موضوعات ساختاری میروند 00:15:26.299 --> 00:15:30.756 که باید تغییر کند تا جامعهی بهتری داشته باشیم. 00:15:30.756 --> 00:15:35.655 اما این شگرد سیاسی به منظور تلاش برای برانگیختن خشونت پلیس، 00:15:35.655 --> 00:15:40.693 و فریبکاری پلیس درمقابل خشونت سیاه علیه سیاههان وجود دارد. 00:15:40.693 --> 00:15:42.597 اما این یک داستان است. 00:15:42.597 --> 00:15:44.617 اینها همگی به هم متصلند. 00:15:44.617 --> 00:15:49.331 زمانی که درباره دههها سیاستهای مسکن سازی شکست خورده 00:15:49.331 --> 00:15:53.208 و ساختارهای آموزشی ضعیف فکر میکنید، 00:15:53.208 --> 00:15:56.482 زمانی که به بیکاری مداوم 00:15:56.482 --> 00:15:59.360 و بیکاری در یک جامعه فکر میکنید، 00:15:59.360 --> 00:16:02.124 زمانی که به مراقبتهای بهداشتی ضعیف فکر میکنید، 00:16:02.124 --> 00:16:05.300 و مواد مخدر را به این مغلمه اضافه میکنید 00:16:05.300 --> 00:16:07.348 و کیفهای پشمی را پر از اسلحه میکنید، 00:16:07.348 --> 00:16:12.782 کمی عجیب است که ببینید این فرهنگ خشونت پدیدار میشود. 00:16:12.782 --> 00:16:17.140 و بعد پاسخی که از ایالت میآید، پلیس بیشتر 00:16:17.140 --> 00:16:20.296 و سرکوب بیشترمناطق پرخطر است. 00:16:20.296 --> 00:16:22.562 اینها همه به هم متصلند. 00:16:22.562 --> 00:16:26.340 و یکی از شگفتانگیزترین کارهایی که قادربودیم انجام دهیم 00:16:26.340 --> 00:16:31.473 این بود که بتوانیم ارزش همکاری با یکدیگر 00:16:31.473 --> 00:16:37.039 اجتماع، اجرای قانون، بخش خصوصی، شهر را به منظور 00:16:37.039 --> 00:16:38.427 کاهش خشونت نشان دهیم. 00:16:38.427 --> 00:16:42.064 شما باید به آن بخش از جامعه ارزش بدهید. NOTE Paragraph 00:16:42.534 --> 00:16:48.640 من معتقدم که میتوانیم دوره خشونت در شهرهایمان را پایان بدهیم. 00:16:49.154 --> 00:16:54.488 من معتقدم که این امکان دارد وآن مردم حتی الان دارند این کار را میکنند. 00:16:55.144 --> 00:16:56.497 اما من به کمکتان نیاز دارم. 00:16:57.537 --> 00:17:02.186 این مساله نمیتواند فقط از مردمی شروع شود که خودشان را در جامعه 00:17:02.186 --> 00:17:03.744 از پا درآوردند. 00:17:03.744 --> 00:17:06.742 آنها به حمایت نیاز دارند، به کمک احتیاج دارند. 00:17:06.742 --> 00:17:08.680 به شهرهایتان برگردید 00:17:08.680 --> 00:17:10.259 آن افراد را پیدا کنید. 00:17:10.259 --> 00:17:12.976 " کمک لازم دارید؟ به شما کمک میکنم." 00:17:12.976 --> 00:17:16.180 آن افراد را پیدا کنید.آنها آنجا هستند. 00:17:16.180 --> 00:17:21.537 آنها را با اجرای قانون کنار هم بیارید، هر دو بخش خصوصی و شهرداری را، 00:17:21.537 --> 00:17:24.400 با هدف کاهش خشونت، 00:17:24.400 --> 00:17:28.346 اما مطمئن باشید که بخش اجتماعی نیرومند است. 00:17:28.346 --> 00:17:31.667 چون ضرب المثل قدیمی که مال بروندی هست به درستی میگوید: 00:17:31.667 --> 00:17:39.410 آن کاری که بدون همکاری با من انجام دادی، کاریست که به سَرَم آوردی NOTE Paragraph 00:17:39.410 --> 00:17:41.535 خدا به شما برکت بدهد، ممنون. NOTE Paragraph 00:17:41.535 --> 00:17:45.535 (تشویق)