1 00:00:00,681 --> 00:00:03,969 من امروز اینجا هستم تا در مورد یک سوال نگران کننده صحبت کنم، 2 00:00:03,969 --> 00:00:07,667 که به همان اندازه پاسخ نگران کننده ای دارد. 3 00:00:07,667 --> 00:00:11,269 موضوع من رازهای خشونتهای خانوادگی است، 4 00:00:11,269 --> 00:00:13,603 و سوالی که قصد دارم درگیر آن شوم 5 00:00:13,603 --> 00:00:17,684 سوالی ست که همه همواره میپرسند: 6 00:00:17,684 --> 00:00:19,296 چرا او میماند؟ 7 00:00:19,296 --> 00:00:23,292 چرا فردی با مردی که او را با مشت و لگد میزند باقی میماند؟ 8 00:00:23,292 --> 00:00:26,269 من یک روانشاس، مددکار اجتماعی 9 00:00:26,269 --> 00:00:28,604 و یا متخصص خشونتهای خانوادگی نیستم. 10 00:00:28,604 --> 00:00:31,803 من زنی هستم با داستانی برای گفتن. 11 00:00:31,803 --> 00:00:36,316 من ۲۲ ساله بودم. و از دانشگاه هاروارد تازه فارغ التحصیل شده بودم. 12 00:00:36,316 --> 00:00:38,788 و برای اولین شغلم به نیویورک نقل مکان کرده بودم 13 00:00:38,788 --> 00:00:42,084 به عنوان یک نویسنده و ویرایشگر در مجله سونتین (Seventeen) کار میکردم. 14 00:00:42,084 --> 00:00:44,324 من اولین آپارتمانم٬ 15 00:00:44,324 --> 00:00:47,524 اولین کارت اعتباری امریکن اکسپرس، 16 00:00:47,524 --> 00:00:50,552 و یک راز خیلی بزرگ داشتم. 17 00:00:50,552 --> 00:00:54,251 راز من این بود که این هفتتیر که با تیرهای پوکهای پر شده بود توسط مردی که فکر میکردم دلبر و معشوق من است، 18 00:00:54,251 --> 00:00:57,689 راز من این بود که این هفتتیر که با تیرهای پوکهای پر شده بود توسط مردی که فکر میکردم دلبر و معشوق من است، 19 00:00:57,689 --> 00:01:00,252 بارها و بارها روی شقیقهی من گذاشته شده بود. 20 00:01:00,252 --> 00:01:03,737 بارها و بارها روی شقیقهی من گذاشته شده بود. 21 00:01:03,737 --> 00:01:07,297 مردی که بیشتر از هر کسی در این دنیا دوستش داشتم 22 00:01:07,297 --> 00:01:11,376 اسلحه را روی سر من میگرفت و مرا تهدید به مرگ میکرد 23 00:01:11,376 --> 00:01:14,561 بارها بیش از آنچه که حتی بتوانم به خاطر بیاورم. 24 00:01:14,561 --> 00:01:17,304 من اینجا هستم که درباره یک عشق دیوانهوار با شما صحبت کنم، 25 00:01:17,304 --> 00:01:20,488 یک تله روانی که چهرهای از عشق داشت، 26 00:01:20,488 --> 00:01:23,340 عشقی که میلونها زن و حتی تعداد کمی از مردان 27 00:01:23,340 --> 00:01:25,721 همه روزه گرفتار آن میشوند. 28 00:01:25,721 --> 00:01:28,470 این حتی میتواند داستان شما باشد. 29 00:01:28,470 --> 00:01:31,513 من مثل نجات یافتهای متداول از خشونتهای خانوادگی نیستم. 30 00:01:31,513 --> 00:01:33,819 من لیسانس ادبیات انگلیسی از دانشگاه هاروارد دارم، 31 00:01:33,819 --> 00:01:36,181 و فوق الیسانس بازاریابی از دانشگاه تجارت وارتن. 32 00:01:36,181 --> 00:01:39,473 من بیشتر عمرم را برای بیش از ۵۰۰ شرکت موفق 33 00:01:39,473 --> 00:01:43,745 از جمله جانسون اند جانسون، لئو برنت و مجله واشینگتن پست کار کردهام. 34 00:01:43,745 --> 00:01:47,541 حدود ۲۰ ساله که با همسر دومم ازدواج کردم 35 00:01:47,541 --> 00:01:50,330 و ما دارای سه فرزند هستیم. 36 00:01:50,330 --> 00:01:54,559 سگم از نژاد بلک لب است و من یک خودرو هوندا اُدیسی دارم. 37 00:01:54,559 --> 00:01:57,039 ( خنده تماشاگران) 38 00:01:57,039 --> 00:01:59,758 خُب اولین پیام من برای شما این است که خشونت خانوادگی 39 00:01:59,758 --> 00:02:02,126 برای همه اتفاق میافتد-- 40 00:02:02,126 --> 00:02:06,302 در همه نژادها، در همه ادیان، در تمامی سطوح درآمدی و تحصیلی. 41 00:02:06,302 --> 00:02:08,241 این در همه جا هست. 42 00:02:08,241 --> 00:02:10,761 و دومین پیامم این است که همه فکر میکنند که 43 00:02:10,761 --> 00:02:12,879 خشونت خانودگی برای زنان اتفاق میافتد، 44 00:02:12,879 --> 00:02:15,147 این فقط مشکل زنان است. 45 00:02:15,147 --> 00:02:17,366 دقیقا اینگونه نیست. 46 00:02:17,366 --> 00:02:21,478 بیش از ۸۵ درصد از آزاردهندگان مرد هستند، و خشونت خانوادگی 47 00:02:21,478 --> 00:02:27,396 تنها در مورد افراد نزدیک اتفاق میافتد، افراد وابسته و متکی به یکدیگر با رابطهای بلند مدت، 48 00:02:27,396 --> 00:02:29,565 به عبارت دیگر، در خانوادهها، 49 00:02:29,565 --> 00:02:33,430 آخرین جایی که ما در آن خشونت را انتظار داریم، 50 00:02:33,430 --> 00:02:37,708 که این یکی از دلایلی است که خشونت خانوادگی گیج کننده است. 51 00:02:37,708 --> 00:02:41,259 دلم میخواست به شما میگفتم که من آخرین فرد روی زمین هستم 52 00:02:41,259 --> 00:02:43,831 که با مردی که او را کتک میزند خواهد ماند٬ 53 00:02:43,831 --> 00:02:47,238 اما در حقیقت به دلیل سِنم من یک قربانی عادی و متداول بودم. 54 00:02:47,238 --> 00:02:50,523 من ۲۲ ساله و در ایالات متحده بودم، 55 00:02:50,523 --> 00:02:54,372 زنان در سنین ۱۶ تا ۲۴ ساله نسبت به سایر زنان 56 00:02:54,372 --> 00:02:57,133 سه برابر بیشتر احتمال قربانی شدن 57 00:02:57,133 --> 00:02:59,948 در خشونت های خانوادگی را دارند، 58 00:02:59,948 --> 00:03:03,251 و سالیانه بیش از ۵۰۰ زن و دختر در این سنین 59 00:03:03,251 --> 00:03:06,822 توسط شرکای جنسی سوءاستفاده کنندهشان، 60 00:03:06,822 --> 00:03:11,455 دوست پسرشان و یا همسرشان در ایالت متحده کشته میشوند. 61 00:03:11,455 --> 00:03:14,515 من قربانی بسیار متداولی بودم زیرا که من 62 00:03:14,515 --> 00:03:19,100 درباره علائم هشدار دهند و یا الگوهای خشونتهای خانوادگی هیچ چیزی نمیدانستم. 63 00:03:19,100 --> 00:03:24,165 من کانر را در یک شب سرد بارانی در ماه ژانویه دیدم. 64 00:03:24,165 --> 00:03:27,128 او در ایستگاه مترو شهر نیویورک کنار من نشست، 65 00:03:27,128 --> 00:03:29,267 و شروع به صحبت کردن کرد. 66 00:03:29,267 --> 00:03:31,135 او به من دو چیز را گفت. 67 00:03:31,135 --> 00:03:34,937 یکی اینکه او از مدرسه ایوی لیگ فارغ التحصیل شده، 68 00:03:34,937 --> 00:03:39,292 و دیگری اینکه او در یک بانک مهم در وال استریت کار میکرد. 69 00:03:39,292 --> 00:03:42,952 اما چیزی که بشترین جذابیت احساسی را در اولین ملاقات در من ایجاد کرد 70 00:03:42,952 --> 00:03:46,240 این بود که او مردی باهوش و بامزه بود 71 00:03:46,240 --> 00:03:47,640 و او مثل یک کشاورز میماند. 72 00:03:47,640 --> 00:03:49,987 او گونه های بزرگی داشت و گونه های بزرگ سیب مانند 73 00:03:49,987 --> 00:03:51,672 و موهای طلایی داشت 74 00:03:51,672 --> 00:03:54,959 و در نظر من دوست داشتنی و شیرین بود. 75 00:03:54,959 --> 00:03:58,743 از ابتدا یکی از زیرکانهترین کارهایی که کانر انجام داد، 76 00:03:58,743 --> 00:04:04,317 این بود که این توهم را ایجاد کرد که من مسلط بر روابطمان بودم. 77 00:04:04,317 --> 00:04:06,518 به طور خاص از ابتدا اینکار را 78 00:04:06,518 --> 00:04:09,384 با بت سازی از من انجام داد. 79 00:04:09,384 --> 00:04:12,670 ما شروع به دیدار هم کردیم، و او عاشق همه چیز من بود، 80 00:04:12,670 --> 00:04:14,354 اینکه من باهوش بودم، من به هاوارد رفته بودم، 81 00:04:14,354 --> 00:04:17,384 اینکه من درباره دختران نوجوان اشتیاق زیادی داشتم و درباره کار من. 82 00:04:17,384 --> 00:04:19,915 او میخواست همه چیز را درباره خانوادهام، 83 00:04:19,915 --> 00:04:22,531 درباره دوران کودکیام، آرزوهایم و رویاهایم بداند. 84 00:04:22,531 --> 00:04:26,165 کانر مرا به عنوان یک نویسنده و یک زن باور داشت، 85 00:04:26,165 --> 00:04:29,844 به شیوهای که کس دیگری هرگز این باور را نداشت. 86 00:04:29,844 --> 00:04:34,169 همچنین او با گفتن رازش فضای جادویی از اعتماد بین ما ایجاد کرده بود، 87 00:04:34,169 --> 00:04:36,689 همچنین او با گفتن رازش فضای جادویی از اعتماد بین ما ایجاد کرده بود، 88 00:04:36,689 --> 00:04:41,169 که وقتی خیلی بچه بوده، از سن ۴ سالگی 89 00:04:41,169 --> 00:04:44,080 بارها و بارها بطور وحشیانهای مورد آزار جسمی توسط ناپدریش قرار میگرفته، 90 00:04:44,080 --> 00:04:45,766 بارها و بارها بطور وحشیانهای مورد آزار جسمی توسط ناپدریش قرار میگرفته، 91 00:04:45,766 --> 00:04:49,706 و این آزار و اذیت آنچنان ناجور بوده که او را مجبور به ترک مدرسه در کلاس هشتم کرده٬ 92 00:04:49,706 --> 00:04:52,325 حتی با وجود اینکه او بسیار باهوش بوده٬ 93 00:04:52,325 --> 00:04:55,581 و حدود بیست سال زمان صرف بازسازی زندگیش کرده بود. 94 00:04:55,581 --> 00:04:58,737 به همین دلیل بود که مدرک دانشگاه لیگ آیوی، 95 00:04:58,737 --> 00:05:01,550 شغلی در وال استریت و آینده درخشانش 96 00:05:01,550 --> 00:05:04,121 برای او معنای زیادی داشت. 97 00:05:04,121 --> 00:05:06,265 اگر شما به من میگفتید 98 00:05:06,265 --> 00:05:11,629 که این مرد باهوش، شوخ طبع، احساساتی که مرا ستایش می کند 99 00:05:11,629 --> 00:05:16,012 یک روزی مرا وادار به این میکند که آرایش بکنم یا نکنم٬ 100 00:05:16,012 --> 00:05:18,062 دامنم چقدر کوتاه باشد٬ 101 00:05:18,062 --> 00:05:19,992 کجا زندگی کنم، چه شغلی بگیرم، 102 00:05:19,992 --> 00:05:23,356 با چه کسی دوست باشم و کریسمس را کجا بگذارانم، 103 00:05:23,356 --> 00:05:25,304 من به شما میخندیدم، 104 00:05:25,304 --> 00:05:28,352 زیرا هیچ نشانه ای از خشونت یا کنترل 105 00:05:28,352 --> 00:05:31,836 و یا عصبانیت در ابتدا در کانر وجود نداشت. 106 00:05:31,836 --> 00:05:34,961 من نمی دانستم که اولین مرحله 107 00:05:34,961 --> 00:05:37,336 در هر رابطهی خشونت خانوادگی 108 00:05:37,336 --> 00:05:40,988 اغفال و فریب قربانیست. 109 00:05:40,988 --> 00:05:45,748 همچنین نمیدانستم که قدم دوم منزوی کردن قربانیست. 110 00:05:45,748 --> 00:05:49,902 کانر یک شب به منزل نیامد و بگه، 111 00:05:49,902 --> 00:05:53,036 «هی، میدونی تمامی این رومئو ژولیت بازیها خیلی عالی بودند، 112 00:05:53,036 --> 00:05:55,041 اما من نیاز دارم که قدم به مرحله بعدی بگذارم، 113 00:05:55,041 --> 00:05:59,220 که همان منزوی کردن و آزار دادن توست» - ( خنده تماشاگران) 114 00:05:59,220 --> 00:06:00,575 «بنابر این من باید تو را از این آپارتمان بیرون ببرم 115 00:06:00,575 --> 00:06:02,216 جایی که ممکنهست همسایگان صدای فریاد تو را بشنوند، 116 00:06:02,216 --> 00:06:04,689 و تو را از این شهر که دوستان، اقوامی و همکارانی داری 117 00:06:04,689 --> 00:06:07,995 که ممکن است کبودهای تن تو را ببینند بیرون ببرم.» 118 00:06:07,995 --> 00:06:12,216 در عوض، کانر در یک عصر روز جمعه به خونه آمد 119 00:06:12,216 --> 00:06:14,947 و به من گفت که از کارش همان روز استعفاء داده، 120 00:06:14,947 --> 00:06:17,412 شغل رویاییش، 121 00:06:17,412 --> 00:06:21,553 و گفت که او از کارش به خاطر من استعفا داده، 122 00:06:21,553 --> 00:06:24,731 زیرا من باعث شدم که او احساس امنیت و دوست داشته شدن کند 123 00:06:24,731 --> 00:06:27,854 دیگرنیازی به اثبات خودش در وال استریت ندارد، 124 00:06:27,854 --> 00:06:30,369 و فقط میخواهد که از شهر برود 125 00:06:30,369 --> 00:06:33,347 و از خانواده تعدیگر و ناکارآمدش به دور باشد، 126 00:06:33,347 --> 00:06:36,469 و به شهر کوچکی در منطقه نیو انگلند برود 127 00:06:36,469 --> 00:06:40,042 جایی که او بتواند در کنار من زندگی اش را شروع کند. 128 00:06:40,042 --> 00:06:43,908 آخرین چیزی که من در زندگی می خواستم ترک کردن شهر نیویورک بود، 129 00:06:43,908 --> 00:06:47,515 و ترک شغل رویاییام٬ 130 00:06:47,515 --> 00:06:50,098 ولی من فکر کردم که باید برای معشوقم فداکاری کنم، 131 00:06:50,098 --> 00:06:53,562 بنابر این من موافقت کردم، و از شغلم استعفا دادم، 132 00:06:53,562 --> 00:06:56,193 و کانر و من منهتن را ترک کردیم. 133 00:06:56,193 --> 00:07:00,559 اصلا فکر نمیکردم که دارم درگیر یک عشق مجنونوار میشوم٬ 134 00:07:00,559 --> 00:07:04,191 که من سراسیمه قدم به طرف یک تَله جسمی، مالی و روانی که به دقت کار گذاشته شده بود بر میداشتم. 135 00:07:04,191 --> 00:07:09,171 که من سراسیمه قدم به طرف یک تَله جسمی، مالی و روانی که به دقت کار گذاشته شده بود بر میداشتم. 136 00:07:09,171 --> 00:07:11,491 گام بعدی در الگوی خشونتهای خانوادگی 137 00:07:11,491 --> 00:07:15,773 تهدید به خشونت و دیدن اینکه او چگونه واکنش نشان میدهد است. 138 00:07:15,773 --> 00:07:17,972 تهدید به خشونت و دیدن اینکه او چگونه واکنش نشان میدهد است. 139 00:07:17,972 --> 00:07:20,681 و اینجاست که اون تفنگهایی که صحبتش رو کردم سر و کلهش پیدا شد 140 00:07:20,681 --> 00:07:23,599 به محض اینکه ما به نیو انگلند رفتیم-- میدونید که 141 00:07:23,599 --> 00:07:26,337 انتظار میرفت که در این محل کرنر احساس امنیت کنه-- 142 00:07:26,337 --> 00:07:28,753 او سه تا اسلحه خرید. 143 00:07:28,753 --> 00:07:32,193 او یک اسلحه را در داشبورد خودرویمان گذاشت. 144 00:07:32,193 --> 00:07:34,849 یکی را هم زیر بالش در رختخوابمان نگه داشت، 145 00:07:34,849 --> 00:07:38,011 و سومی را در تمام اوقات در جیبش نگه میداشت. 146 00:07:38,011 --> 00:07:40,329 و گفت که به دلیل آسیب جدی روحی که در زمان نوجوانی دیده به این اسلحه نیاز دارد. 147 00:07:40,329 --> 00:07:43,125 و گفت که به دلیل آسیب جدی روحی که در زمان نوجوانی دیده به این اسلحه نیاز دارد. 148 00:07:43,125 --> 00:07:45,609 این را نیاز دارد تا احساس امنیت کند. 149 00:07:45,609 --> 00:07:48,521 اما این اسلحهها برای من واقعا یک پیام داشتند، 150 00:07:48,521 --> 00:07:51,215 با اینکه او دست روی من بلند نکرده بود٬ 151 00:07:51,215 --> 00:07:57,021 زندگیام درهر دقیقه از هر روز در معرض خطر شدیدی قرار گرفته بود. 152 00:07:57,021 --> 00:08:00,594 اولین باری که کانر جسماً به من حمله کرد 153 00:08:00,594 --> 00:08:03,419 پنج روز قبل از ازدواج مان بود. 154 00:08:03,419 --> 00:08:07,611 ساعت ۷ صبج بود. من هنوز لباس خواب تنم بود. 155 00:08:07,611 --> 00:08:11,851 داشتم با کامپیوترم کار میکردم تا یک تا مقاله را تمام کنم، 156 00:08:11,851 --> 00:08:13,665 و فکرم به هم ریخت و کارم مختل شد. 157 00:08:13,665 --> 00:08:16,752 و کانر عصبانیت مرا بهانه کرد 158 00:08:16,752 --> 00:08:19,903 تا هر دو دستش را دور گردن من بگذارد 159 00:08:19,903 --> 00:08:23,723 و به سختی فشار دهد تا من نتوان نفس بکشم و یا فریاد بزنم، 160 00:08:23,723 --> 00:08:25,547 واز دستش که دور گردن من حلقه شده بود استفاد کرد و سر مرا بارها و بارها به دیوار کوبید. 161 00:08:25,547 --> 00:08:29,973 واز دستش که دور گردن من حلقه شده بود استفاد کرد و سر مرا بارها و بارها به دیوار کوبید. 162 00:08:29,973 --> 00:08:35,291 پنج روز بعد، ده نقطه کبود شده روی تنم از بین رفت، 163 00:08:35,291 --> 00:08:37,766 و من لباس عروسی مادرم را پوشیدم، 164 00:08:37,766 --> 00:08:40,083 و با او ازدواج کردم. 165 00:08:40,083 --> 00:08:42,364 علی رغم اتفاقی که افتاده بود، 166 00:08:42,364 --> 00:08:45,883 من مطمئن بودم که ما زندگی شادی را برای همیشه خواهیم داشت، 167 00:08:45,883 --> 00:08:49,964 زیرا من عاشق او بودم و او بسیارعاشق من بود 168 00:08:49,964 --> 00:08:53,336 او خیلی خیلی متاسف بود. 169 00:08:53,336 --> 00:08:56,509 او فقط برای مراسم ازدواج و تشکیل خانواده با من بسیارعصبی شده بود. 170 00:08:56,509 --> 00:08:58,706 او فقط برای مراسم ازدواج و تشکیل خانواده با من بسیارعصبی شده بود. 171 00:08:58,706 --> 00:09:00,427 واین حادثه جداگانه بوده، 172 00:09:00,427 --> 00:09:04,023 و اوهرگز دوباره صدمهای به من نخواهد زد. 173 00:09:04,023 --> 00:09:06,603 دو مرتبه دیگر در ماه عسل این اتفاق افتاد. 174 00:09:06,603 --> 00:09:09,690 اولین مرتبه، من رانندگی میکردم که یک ساحل خلوت پیدا کنم 175 00:09:09,690 --> 00:09:12,392 و گم شدم، 176 00:09:12,392 --> 00:09:15,362 او مشت محکمی به کنار سرم زد 177 00:09:15,362 --> 00:09:17,506 و طرف دیگر سرم چند بار 178 00:09:17,506 --> 00:09:19,913 به پنجرهی سمت راننده خورد. 179 00:09:19,913 --> 00:09:23,279 و سپس چند روز بعد، در راه بازگشت از ماه عسل به خانه٬ 180 00:09:23,279 --> 00:09:25,562 از ترافیک خسته شده بود، 181 00:09:25,562 --> 00:09:28,994 و یک ساندویج بیگ مک را به صورتم پرتاب کرد. 182 00:09:28,994 --> 00:09:31,602 کرنر به مدت دو سال و نیم از ازدواجمان هفتهای یکی دوبارمرا کتک میزد. 183 00:09:31,602 --> 00:09:35,019 کرنر به مدت دو سال و نیم از ازدواجمان هفتهای یکی دوبارمرا کتک میزد. 184 00:09:35,019 --> 00:09:38,144 من در اشتباه بودم که فکر میکردم من در این موقعیت 185 00:09:38,144 --> 00:09:40,787 منحصربفرد و تنها هستم. 186 00:09:40,787 --> 00:09:42,978 از هر سه زن آمریکایی یکی از آنها 187 00:09:42,978 --> 00:09:47,130 خشونت خانودگی و یا چیز مشابهی در زندگیاش تجربه میکند، 188 00:09:47,130 --> 00:09:50,771 و مرکز توسعه کودکان گزارش میدهد که سالیانه ۱۵ میلیون کودک 189 00:09:50,771 --> 00:09:54,181 مورد سوء استفاده و یا مورد آزار قرار میگیرند ، ۱۵ میلیون. 190 00:09:54,181 --> 00:09:58,554 خُب در واقع من در جمع بسیار خوبی بودم. 191 00:09:58,554 --> 00:10:00,970 به سوال برگردیم: 192 00:10:00,970 --> 00:10:03,465 چرا من ماندم؟ 193 00:10:03,465 --> 00:10:06,203 پاسخ خیلی ساده است. 194 00:10:06,203 --> 00:10:08,891 من نمیدانستم که او با من بد رفتاری میکند. 195 00:10:08,891 --> 00:10:12,739 حتی با اینکه او اسلحه پر را روی سر من گرفته بود 196 00:10:12,739 --> 00:10:14,962 مرا به پائین پلهها هل داده بود. 197 00:10:14,962 --> 00:10:16,343 تهدید کرده بود که سگمان را میکشد، 198 00:10:16,343 --> 00:10:20,266 سوئیچ خودرو را وقتی من در بزرگراه رانندگی می کردم کشیده بود، 199 00:10:20,266 --> 00:10:22,783 دانههای قهوه را روی سرم خالی کرده بود 200 00:10:22,783 --> 00:10:25,099 در حالی که من برای مصاحبه کاری لباس مرتبی پوشیده بودم، 201 00:10:25,099 --> 00:10:29,469 من حتی یک بار هم فکر نکردم که یک زن کتک خورده از همسرم هستم. 202 00:10:29,469 --> 00:10:33,046 در عوض، من زنی بسیار قوی 203 00:10:33,046 --> 00:10:35,298 که عاشق مردی که عمیقا مشکل داشت بودم، 204 00:10:35,298 --> 00:10:37,355 و من تنها کسی بودم در این جهان 205 00:10:37,355 --> 00:10:40,795 که می توانست به کانر کمک کند تا با پلیدیها مواجه شود. 206 00:10:40,795 --> 00:10:44,506 سوال دیگری که همه میپرسند این است، 207 00:10:44,506 --> 00:10:46,923 چرا او (آن زن) ترک نمیکند و نمیرود؟ 208 00:10:46,923 --> 00:10:50,874 چرا من نرفتم؟ من نمیتوانستم هیچ زمانی بروم. 209 00:10:50,874 --> 00:10:55,586 از منظر من، این غمگینترین و دردناکترین سوالیست که مردم میپرسند، 210 00:10:55,586 --> 00:10:58,677 زیرا ما قربانیان چیزی را میدانیم که شما نمیدانید: 211 00:10:58,677 --> 00:11:03,070 بطور باورنکردنی ترک آزاردهنده خطرناک است. 212 00:11:03,070 --> 00:11:06,389 زیرا آخرین اقدام درالگوی خشونت خانوادگی 213 00:11:06,389 --> 00:11:09,284 کشتن قربانی است. 214 00:11:09,284 --> 00:11:11,825 بیش از ۷۰ دردصد از قتل های ناشی از خشونت خانوادگی 215 00:11:11,825 --> 00:11:15,893 زمانی اتفاق میافتد که قربانی رابطهاش را با آزاد دهند قطع میکند، 216 00:11:15,893 --> 00:11:17,786 وقتی که زن مرد را ترک میکند، 217 00:11:17,786 --> 00:11:21,037 زیرا پس از آن آزاردهند دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد. 218 00:11:21,037 --> 00:11:24,128 عواقب دیگر از جمله پیوندهای دراز مدت، 219 00:11:24,128 --> 00:11:27,080 حتی پس از ازدواج مجدد آزار دهنده؛ 220 00:11:27,080 --> 00:11:29,235 پنهانکاری منابع مالی؛ 221 00:11:29,235 --> 00:11:31,624 و فریبکاری در سیستم دادگاه خانواده 222 00:11:31,624 --> 00:11:34,447 برای مرعوب کردن قربانی و فرزندان او٬ 223 00:11:34,447 --> 00:11:39,373 فرزندانی که مرتبا توسط دادگاه خانواده مجبور میشوند 224 00:11:39,373 --> 00:11:41,342 اوقات بدون نظارتی را با مردی بگذرانند 225 00:11:41,342 --> 00:11:45,013 که مادرشان را کتک میزند. 226 00:11:45,013 --> 00:11:49,188 و هنوز ما میپرسیم که چرا او نمیرود؟ 227 00:11:49,188 --> 00:11:50,942 من قادر به رفتن بودم، 228 00:11:50,942 --> 00:11:53,844 به خاطر یکی از آخرین کتک زدنهای دیگرآزارانهی او 229 00:11:53,844 --> 00:11:57,003 که حاشا و عدم پذیرش مرا شکست. 230 00:11:57,003 --> 00:12:00,173 من متوجه شدم که مردی که بسیار عاشقش بودم 231 00:12:00,173 --> 00:12:03,083 اگر من به او اجازه دهم٬ مرا خواهد کشت. 232 00:12:03,083 --> 00:12:05,598 پس من سکوت را شکستم. 233 00:12:05,598 --> 00:12:08,428 به همه گفتم: 234 00:12:08,428 --> 00:12:12,213 به پلیس، همسایههایم، 235 00:12:12,213 --> 00:12:16,053 دوستانم، و خانوادهام، و تمامی غریبهها، 236 00:12:16,053 --> 00:12:22,907 و من امروز اینجا هستم زیرا تمامی شما به من کمک کردید. 237 00:12:22,907 --> 00:12:25,445 ما تمایل داریم سرآمد وحشناکی از قربانیان کلیشهای باشیم، 238 00:12:25,445 --> 00:12:28,507 ما تمایل داریم سرآمد وحشناکی از قربانیان کلیشهای باشیم، 239 00:12:28,507 --> 00:12:31,803 زنان «خود مُخرب» و کالاهای آسیبدیده باشیم 240 00:12:31,803 --> 00:12:34,806 آیا سوال، «چرا او میماند؟» 241 00:12:34,806 --> 00:12:40,442 رمزی برای بعضی افراد است که بگویند، «این اشتباه او بوده که مانده»٬ 242 00:12:40,442 --> 00:12:43,766 به عنوان اینکه قربانیان عمدا عاشق مردانی میشوند 243 00:12:43,766 --> 00:12:46,398 که تمایل به تخریبشان دارند . 244 00:12:46,398 --> 00:12:48,902 اما از زمانی که کتاب «عشق دیوانهوار» منتشر شده 245 00:12:48,902 --> 00:12:52,425 صدها داستان از زنان و مردانی شنیدهام٬ 246 00:12:52,425 --> 00:12:54,870 که آنها هم رفتهاند٬ 247 00:12:54,870 --> 00:12:59,250 که درسی گرانبها از آنکه چه که رخ داده گرفتهاند٬ 248 00:12:59,250 --> 00:13:03,463 و کسانی که زندگی شان را دوباره ساختند-- مسرت بخش و زندگی شادمان-- 249 00:13:03,463 --> 00:13:05,797 به عنوان کارمندان، همسران و مادران 250 00:13:05,797 --> 00:13:10,478 و کاملا عاری از خشونت مثل من زندگی میکنند. 251 00:13:10,478 --> 00:13:14,509 معلوم شد که در واقع من یک قربانی خشونت خانوادگی بسیار متداولی هستم، 252 00:13:14,509 --> 00:13:17,953 و یک نجات یافته متداول خشونت خانوادگی. 253 00:13:17,953 --> 00:13:21,978 من با یک مرد خوب و مهربان دوباره ازدواج کردم، 254 00:13:21,978 --> 00:13:24,314 ما این سه فرزند را داریم. 255 00:13:24,314 --> 00:13:27,715 من اون سگ بلک لب و اون خوردو مینی ون رو دارم. 256 00:13:27,715 --> 00:13:31,181 چیزی که هرگز دیگر نداشتم، 257 00:13:31,181 --> 00:13:34,139 هرگز 258 00:13:34,139 --> 00:13:36,264 یک اسلحه پر بر روی سرم 259 00:13:36,264 --> 00:13:39,907 توسط کسی که می گوید عاشق من است. 260 00:13:39,907 --> 00:13:42,538 حال شاید دارید فکر میکنید، 261 00:13:42,538 --> 00:13:44,445 «وای این خیلی جالبه» 262 00:13:44,445 --> 00:13:47,573 و یا «وای، چقدر او احمق بود،» 263 00:13:47,573 --> 00:13:53,576 اما در تمامی این اوقات من درباره شما داشتم حرف میزدم. 264 00:13:53,576 --> 00:13:57,093 من به شما قول میدهم که هم اکنون چندین نفر 265 00:13:57,093 --> 00:13:58,835 به حرفهای من گوش میدهند 266 00:13:58,835 --> 00:14:01,847 که در حال آزار دیدن هستند 267 00:14:01,847 --> 00:14:04,362 و یا در دوران کودکی آزار دیدند 268 00:14:04,362 --> 00:14:07,732 و یا کسانی که خودشان را آزار میدهند. 269 00:14:07,732 --> 00:14:09,669 همین حالا دختر شما، خواهرتان و یا بهترین دوستان میتواند مورد آزار قرار گیرند. 270 00:14:09,669 --> 00:14:14,962 همین حالا دختر شما، خواهرتان و یا بهترین دوستان میتواند مورد آزار قرار گیرند. 271 00:14:14,962 --> 00:14:18,406 من توانستم عشق دیوانهوار خودم را 272 00:14:18,406 --> 00:14:20,607 با شکستن سکوت تمام کنم. 273 00:14:20,607 --> 00:14:23,122 وامروز هنوز در حال شکستن سکوت هستم. 274 00:14:23,122 --> 00:14:26,938 این شیوه من برای کمک به قربانیان است، 275 00:14:26,938 --> 00:14:30,306 و این آخرین تقاضای من از شماست. 276 00:14:30,306 --> 00:14:33,138 درباره آنچه که اینجا شنیدهاید صحبت کنید. 277 00:14:33,138 --> 00:14:36,466 آزار رسانی تنها در سکوت پیشرفت و گسترش مییابد. 278 00:14:36,466 --> 00:14:40,169 شما قدرت آن را دارید که به سادگی خشونت خانوادگی را 279 00:14:40,169 --> 00:14:43,678 به سادگی و با انداختن نور روی آن تمام کنید. 280 00:14:43,678 --> 00:14:46,752 ما قربانیان٬ به همه نیاز داریم. 281 00:14:46,752 --> 00:14:50,825 ما نیاز داریم که همه شما 282 00:14:50,825 --> 00:14:54,603 اسرار خشونتهای خانوادگی را درک کنید. 283 00:14:54,603 --> 00:14:57,587 با صحبت کرن با فرزندانتان، همکارانتان، و دوستان و اقوامتان درباره آزار رساندن آن را روشن و فاش نماید. 284 00:14:57,587 --> 00:14:59,714 با صحبت کرن با فرزندانتان، همکارانتان، و دوستان و اقوامتان درباره آزار رساندن آن را روشن و فاش نماید. 285 00:14:59,714 --> 00:15:01,651 با صحبت کرن با فرزندانتان، همکارانتان، و دوستان و اقوامتان درباره آزار رساندن آن را روشن و فاش نماید. 286 00:15:01,651 --> 00:15:05,097 و برای نجات یافتگان طرحی نو دراندازید٬ انسانهایی شگفتانگیز٬ دوست داشتنی 287 00:15:05,097 --> 00:15:07,912 با یک آیندهی کامل. 288 00:15:07,912 --> 00:15:11,393 اولین نشانه های خشونت را تشخیص دهید 289 00:15:11,393 --> 00:15:14,226 و با وجدان مداخله کنید، 290 00:15:14,226 --> 00:15:18,388 خشونت را کاهش دهید، و به قربانی راه امنی برای فرار نشان دهید. 291 00:15:18,388 --> 00:15:22,383 ما با هم میتوانیم تخت خوابمان را درست کنیم، 292 00:15:22,383 --> 00:15:26,000 میز شام را بچینیم و 293 00:15:26,000 --> 00:15:29,257 در یک فضای آرام و ایمن که میبایستی چنین باشند، خانوادههایمان را تشکیل دهیم. 294 00:15:29,257 --> 00:15:31,229 سپاسگزارم. 295 00:15:31,229 --> 00:15:38,937 ( تشویق تماشاگران)