1 00:00:00,840 --> 00:00:02,096 من یک نقاش هستم. 2 00:00:02,120 --> 00:00:04,696 من نقاشی های تجسمی مقیاس بزرگ درست می کنم، 3 00:00:04,720 --> 00:00:06,120 به این معنی که مردم را نقاشی می کنم 4 00:00:06,840 --> 00:00:08,039 مثل این. 5 00:00:08,840 --> 00:00:11,616 ولی امشب اینجا هستم تا درباره مساله ای شخصی صحبت کنم 6 00:00:11,640 --> 00:00:14,320 که کار و دید من را تغییر داد. 7 00:00:15,520 --> 00:00:17,216 چیزی است که همه آن را تجربه میکنیم، 8 00:00:17,240 --> 00:00:20,840 و من امید دارم که شاید تجربه من برای کسی مفید باشد. 9 00:00:22,520 --> 00:00:26,096 برای این که پیش زمینهای از من داشته باشید، من کوچکترین فرزند بین ۸ هشت خواهر و برادرانم هستم. 10 00:00:26,120 --> 00:00:28,296 بله، هشت فرزند در خانواده من. 11 00:00:28,320 --> 00:00:30,656 من شش برادر بزرگتر و یک خواهر دارم. 12 00:00:30,680 --> 00:00:32,880 برای درک بهتر این موضوع، 13 00:00:33,720 --> 00:00:35,736 وقتی خانواده من به مسافرت میرفت، 14 00:00:35,760 --> 00:00:37,456 ما یک اتوبوس داشتیم. 15 00:00:37,480 --> 00:00:38,680 (خنده حاضرین) 16 00:00:40,920 --> 00:00:43,656 مادر فوق العاده من با اتومبیل ما را به نقاط مختلف شهر میبرد 17 00:00:43,680 --> 00:00:46,416 تا فعالیت های فوق العاده بعد از مدرسه داشته باشیم 18 00:00:46,440 --> 00:00:47,640 البته نه در اتوبوس. 19 00:00:48,920 --> 00:00:50,640 ما یک خودروی معمولی هم داشتیم. 20 00:00:51,920 --> 00:00:53,736 او من را به کلاس هنر میبرد، 21 00:00:53,760 --> 00:00:55,016 و آنها یک یا دو تا نبودند. 22 00:00:55,040 --> 00:01:00,616 از هشت تا شانزده سالگی من را به همه کلاسهای هنر موجود میبرد، 23 00:01:00,640 --> 00:01:02,280 چون این تمام چیزی بود که میخواستم انجام دهم. 24 00:01:02,760 --> 00:01:05,400 او حتی من را به یک کلاس در نیویورک برد. 25 00:01:06,040 --> 00:01:09,736 با بزرگ شدن به عنوان کوچک ترین بین هشت فرزند، من چندین توانایی بقاء را یاد گرفتم 26 00:01:09,760 --> 00:01:11,296 قانون شماره یک: 27 00:01:11,320 --> 00:01:14,280 هیچ وقت اجازه ندهید برادر بزرگتر شما ببیند شما کار احمقانه ای انجام میدهید. 28 00:01:15,600 --> 00:01:18,096 پس من یاد گرفتم که ساکت و مرتب 29 00:01:18,120 --> 00:01:20,760 و مراقب باشم که از قوانین سرپیچی نکنم. 30 00:01:21,520 --> 00:01:24,616 ولی نقاشی جایی بود که من قوانین را درست می کردم. 31 00:01:24,640 --> 00:01:26,280 این دنیای شخصی من بود. 32 00:01:27,560 --> 00:01:30,440 در چهارده سالگی من واقعا دوست داشتم یک هنرمند باشم. 33 00:01:31,880 --> 00:01:35,200 نقشه بزرگ من این بود که یک پیشخدمت باشم تا بتوانم از نقاشی خودم حمایت کنم. 34 00:01:36,440 --> 00:01:38,296 پس من ادامه دادم تا توانایی هایم را عالی کنم. 35 00:01:38,320 --> 00:01:40,456 از دانشگاه فارغ التحصیل شدم و فوق لیسانس هنر (MFA) گرفتم، 36 00:01:40,480 --> 00:01:43,776 و در اولین برنامه انفرادیام برادرم از من سوال کرد، 37 00:01:43,800 --> 00:01:46,776 "این نقطه های قرمز کنار نقاشی به چه معنی هستند؟" 38 00:01:46,800 --> 00:01:48,800 هیچ کس بیشتر از من شگفت زده نشده بود. 39 00:01:49,560 --> 00:01:52,016 نقطه های قرمز رنگ به این معنی بود که نقاشیها فروخته شده بودند 40 00:01:52,040 --> 00:01:54,136 و من میتوانستم اجارهام را با نقاشی 41 00:01:54,160 --> 00:01:55,480 پرداخت کنم. 42 00:01:56,040 --> 00:01:59,376 حالا، آپارتمان من چهار پریز برق داشت، 43 00:01:59,400 --> 00:02:02,696 و من نمی توانستم از مایکروفر و تستر همزمان استفاده کنم، 44 00:02:02,720 --> 00:02:04,960 ولی به هر حال، میتوانستم اجارهام را پرداخت کنم. 45 00:02:05,480 --> 00:02:06,680 پس من خیلی خوشحال بودم. 46 00:02:08,000 --> 00:02:10,120 این یک نقاشی از حدود همان دوران است. 47 00:02:11,400 --> 00:02:13,536 من نیاز داشتم تا حداکثر واقعیتگرایی را داشته باشد. 48 00:02:13,560 --> 00:02:15,960 لازم بود تا خاص و باورکردنی باشد. 49 00:02:17,400 --> 00:02:21,720 این جایی بود که من کاملا جدا میشدم و کنترل کامل در اختیار داشتم. 50 00:02:23,680 --> 00:02:27,376 از آن به بعد، من به شغل نقاشی مردم درون آب مشغول هستم. 51 00:02:27,400 --> 00:02:31,416 وانهای حمام و دوشها بهترین محیط محصور بودند. 52 00:02:31,440 --> 00:02:33,176 آنها شخصی و خصوصی بودند، 53 00:02:33,200 --> 00:02:37,416 و آب این چالش پیچیدهای بود که برای یک دهه من را مشغول کرد. 54 00:02:37,440 --> 00:02:39,976 من حدود ۲۰۰ مورد از این نقاشیها کشیدم، 55 00:02:40,000 --> 00:02:41,720 بعضی از آنها بین ۱.۸ تا ۲.۵ متر، 56 00:02:42,440 --> 00:02:43,680 مثل این. 57 00:02:44,240 --> 00:02:48,736 برای این نقاشی، من آرد را با آب وان حمام مخلوط کردم تا آن را ابری کنم 58 00:02:48,760 --> 00:02:51,736 و روی سطح آن روغن آشپزی پخش کردم 59 00:02:51,760 --> 00:02:53,096 و یک دختر درون آن قرار دادم، 60 00:02:53,120 --> 00:02:54,736 و وقتی به آن نور تاباندم، 61 00:02:54,760 --> 00:02:57,520 به قدری زیبا بود که نمیتوانستم تحمل کنم تا آن را نقاشی کنم. 62 00:02:58,080 --> 00:03:01,760 من با این نوع کنجکاوی ضربه ای هدایت میشدم، 63 00:03:02,560 --> 00:03:04,496 همیشه به دنبال اضافه کردن چیزی جدید: 64 00:03:04,520 --> 00:03:06,480 وینیل، بخار، شیشه. 65 00:03:07,000 --> 00:03:10,776 من یکبار کل وازلین رو به سر و موی خودم مالیدم 66 00:03:10,800 --> 00:03:12,640 تا ببینم که چه شکلی خواهد بود. 67 00:03:13,200 --> 00:03:14,416 این کار رو انجام ندین. 68 00:03:14,440 --> 00:03:15,880 (خنده حاضرین) 69 00:03:18,120 --> 00:03:19,816 همه چیز به خوبی پیش میرفت. 70 00:03:19,840 --> 00:03:21,120 من در حال پیدا کردن راه خودم بودم. 71 00:03:21,600 --> 00:03:23,776 من مشتاق و با انگیزه بودم 72 00:03:23,800 --> 00:03:25,280 و با هنرمندان احاطه شده بودم، 73 00:03:25,880 --> 00:03:27,800 همیشه در حال رفتن به افتتاحیه ها و رویدادها. 74 00:03:28,320 --> 00:03:31,216 در حال کسب مقداری موفقیت و شناخته شدن بودم 75 00:03:31,240 --> 00:03:34,600 و به یک آپارتمان جدید رفتم که بیشتر از چهار پریز داشت. 76 00:03:36,280 --> 00:03:38,136 من و مادرم شب تا دیر وقت بیدار میماندیم 77 00:03:38,160 --> 00:03:41,296 درباره آخرین ایده های خود صحبت می کردیم و به یکدیگر الهام میدادیم. 78 00:03:41,320 --> 00:03:43,040 او سفالگری زیبایی انجام میداد. 79 00:03:44,960 --> 00:03:47,416 من یک دوست به نام بُوُ دارم که این نقاشی را 80 00:03:47,440 --> 00:03:49,816 از همسرش و من در حال رقص در اقیانوس کشیده است، 81 00:03:49,840 --> 00:03:51,507 و او این را "سالهای روشن" نامیده است. 82 00:03:51,960 --> 00:03:54,576 من از او پرسیدم که این به چه معنی است و او گفت، 83 00:03:54,600 --> 00:03:58,160 "خوب، زمانی است که شما به بزرگسالی پا گذاشتهاید و دیگر یک کودک نیستید، 84 00:03:58,960 --> 00:04:02,320 ولی هنوز زیر بار مسئولیتهای زندگی خم نشدهاید." 85 00:04:03,000 --> 00:04:04,720 همین بود. این سال های روشن بود. 86 00:04:06,560 --> 00:04:08,536 در ۸ اکتبر سال ۲۰۱۱، 87 00:04:08,560 --> 00:04:10,616 سالهای روشن به پایان رسیدند. 88 00:04:10,640 --> 00:04:12,520 تشخیص داده شد مادر من سرطان ریه دارد. 89 00:04:15,160 --> 00:04:17,610 سرطان به استخوان هایش نفوذ کرده بود و حتی در مغر او بود. 90 00:04:18,680 --> 00:04:20,935 وقتی این را به من گفت، من به زانو افتادم. 91 00:04:20,959 --> 00:04:22,200 من کاملا شکست خورده بودم. 92 00:04:23,720 --> 00:04:26,136 و وقتی به خودم آمدم و به او نگاه کردم، 93 00:04:26,160 --> 00:04:27,736 متوجه شدم این درباره من نیست. 94 00:04:27,760 --> 00:04:29,800 این درباره یافتن راهی است تا به او کمک کنم. 95 00:04:31,000 --> 00:04:32,416 پدر من یک پزشک است، 96 00:04:32,440 --> 00:04:36,016 و داشتن او در خانواده یک مزیت بزرگ برای ما بود، 97 00:04:36,040 --> 00:04:38,200 و او یک کار خیلی زیبا با مراقبت از مادرم انجام داد. 98 00:04:38,720 --> 00:04:41,496 ولی من نیز، میخواستم هر کاری میتوانستم برای کمک به او انجام دهم، 99 00:04:41,520 --> 00:04:44,096 پس من میخواستم همه چیز را امتحان کنم. 100 00:04:44,120 --> 00:04:45,320 همه ما کردیم. 101 00:04:45,720 --> 00:04:47,656 من درباره داروهای جایگزین، رژیمها، 102 00:04:47,680 --> 00:04:50,760 آبمیوه ها و طب سوزنی تحقیق کردم. 103 00:04:51,600 --> 00:04:52,976 در نهایت، از او سوال کردم، 104 00:04:53,000 --> 00:04:54,600 "آیا این چیزی است که می خواهی من انجام دهم؟" 105 00:04:55,280 --> 00:04:56,520 و او گفت، "نه". 106 00:04:57,360 --> 00:05:00,480 او گفت، "آرام بگیر، بعدا به تو نیاز خواهم داشت." 107 00:05:03,610 --> 00:05:05,520 او میدانست چه اتفاقی در حال افتادن بود، 108 00:05:05,520 --> 00:05:07,336 و او چیزی را میدانست که دکترها و متخصصین 109 00:05:07,360 --> 00:05:09,856 و اینترنت نمیدانستند: 110 00:05:09,880 --> 00:05:11,840 شیوهای که او میخواست این دوران را سپری کند. 111 00:05:12,600 --> 00:05:13,840 من فقط نیاز داشتم تا از او سوال کنم. 112 00:05:15,840 --> 00:05:17,936 متوجه شدم که، اگر بخواهم شیوه ای که او میخواهد آن دوران را سپری کند را تغییر دهم 113 00:05:17,960 --> 00:05:19,160 آن را از دست میدادم. 114 00:05:20,440 --> 00:05:22,056 پس من شروع کردم تا فقط با او باشم، 115 00:05:22,080 --> 00:05:24,480 هر معنی که این داشت و هر شرایطی که به وجود امد، 116 00:05:25,400 --> 00:05:26,760 فقط میخواستم به او گوش کنم. 117 00:05:28,320 --> 00:05:32,360 اگر قبل من مقاومت میکردم، پس الان داشتم تسلیم میشدم، 118 00:05:33,200 --> 00:05:35,816 منصرف شدن از تلاش برای کنترل چیزی که قابل کنترل نبود 119 00:05:35,840 --> 00:05:38,400 و فقط میخواستم در کنار او باشم. 120 00:05:39,760 --> 00:05:40,960 زمان آهسته شود، 121 00:05:41,840 --> 00:05:43,360 و تاریخ بی ربط شود. 122 00:05:45,000 --> 00:05:46,480 عادت کردم که 123 00:05:47,440 --> 00:05:50,760 هر روز صبح زود من سینه خیز به تخت او مبروم و کنار او بخوابم. 124 00:05:51,160 --> 00:05:52,856 برادر م برای صبحانه میآمد 125 00:05:52,880 --> 00:05:55,656 و ما خوشحال میشدیم که صدای خودرو او را در مقابل خانه میشنیدیم. 126 00:05:55,680 --> 00:05:58,440 من به او کمک میکردم تا ب نشیند و دستان او را میگرفتم 127 00:05:59,200 --> 00:06:01,120 و کمک میکردم تا به اشپزخانه برود. 128 00:06:01,960 --> 00:06:05,216 او لیوان بزرگی داشت که خودش ساخته بود 129 00:06:05,240 --> 00:06:07,040 و عاشق قهوه نوشیدن در آن 130 00:06:07,800 --> 00:06:09,960 و عاشق نان جوش شیرین ایرلندی برای صبحانه بود. 131 00:06:11,600 --> 00:06:12,976 بعد از آن نوبت حمام بود، 132 00:06:13,000 --> 00:06:14,256 و او عاشق این قسمت بود. 133 00:06:14,280 --> 00:06:15,816 او عاشق آب گرم بود، 134 00:06:15,840 --> 00:06:19,296 و من این کار را با بخشندگی تمام انجام میدادم، 135 00:06:19,320 --> 00:06:20,520 مثل یک آبگرم معدنی. 136 00:06:21,360 --> 00:06:23,096 بعضی اوقات خواهرم کمک میکرد. 137 00:06:23,120 --> 00:06:25,416 بلافاصله بعد از ان ما حولههای گرم و 138 00:06:25,440 --> 00:06:27,576 دمپایی آماده داشتیم 139 00:06:27,600 --> 00:06:29,560 و او حتی برای یک لحظه هم سرد نمیشد. 140 00:06:30,920 --> 00:06:32,200 من موهای او را خشک میکردم. 141 00:06:33,200 --> 00:06:36,056 برادرهای من عصرها با فرزندانشان میآمدند، 142 00:06:36,080 --> 00:06:37,920 و این نقطه برجسته روز او بود. 143 00:06:39,080 --> 00:06:41,400 در طول زمان ما مجبور به استفاده از صندلی چرخدار شدیم، 144 00:06:42,080 --> 00:06:43,776 و او خیلی تمایلی به غذا خوردن نداشت، 145 00:06:43,800 --> 00:06:48,960 و او کوچکترین فنجان را برای نوشیدن قهوه استفاده میکرد. 146 00:06:51,120 --> 00:06:52,976 من هم دیگر قادر به نگهداری از او نبودم، 147 00:06:53,000 --> 00:06:55,280 پس ما یک کمکار استخدام کردیم تا برای حمام بردن به من کمک کند. 148 00:06:56,440 --> 00:06:59,056 این فعالیت های ساده روزانه 149 00:06:59,080 --> 00:07:00,840 تبدیل به تشریفات مقدس ما شدند، 150 00:07:01,920 --> 00:07:03,736 و ما هر روز با پیشرفت سرطان 151 00:07:03,760 --> 00:07:04,960 آنها را تکرار میکردیم. 152 00:07:05,560 --> 00:07:07,696 این فروتنی و دردناک بود 153 00:07:07,720 --> 00:07:10,720 و دقیقا جایی بود که من میخواستم آنجا باشم. 154 00:07:12,160 --> 00:07:14,440 این بار ما این را "زیبای ناخوشایند" نامیدیم. 155 00:07:16,280 --> 00:07:19,976 او در ۲۶ اکتبر سال ۲۰۱۲ درگدشت. 156 00:07:20,000 --> 00:07:23,680 یک سال و سه هفته بعد از تشخیص بیماری او بود. 157 00:07:24,760 --> 00:07:25,960 او رفته بود. 158 00:07:29,520 --> 00:07:31,496 برادرانم، خواهرم و پدرم 159 00:07:31,520 --> 00:07:35,120 همه با این روش کمک به کنار هم آمده بودیم. 160 00:07:35,903 --> 00:07:37,856 مثل این بود که پویایی کل خانواده 161 00:07:37,880 --> 00:07:39,936 و تمام نقش های مقرر ما ناپدید شدند 162 00:07:39,960 --> 00:07:42,616 و همه ما در این حس ناشناخته کنار هم بودیم، 163 00:07:42,640 --> 00:07:44,496 یک حس مشترک داشتیم 164 00:07:44,520 --> 00:07:46,000 و در حال مراقبت از یکدیگر بودیم. 165 00:07:47,640 --> 00:07:49,920 من برای داشتن آنها خیلی شکرگزار هستم. 166 00:07:53,160 --> 00:07:56,776 به عنوان کسی که بیشتر وقتم را در استودیو تنها کار میکنم 167 00:07:56,800 --> 00:07:59,656 من هیچ ایدهای نداشتم که این نوع ارتباط 168 00:07:59,680 --> 00:08:02,616 میتوانست این مقدار مهم و التیام بخش باشد. 169 00:08:02,640 --> 00:08:04,440 این مهمترین چیز بود. 170 00:08:06,120 --> 00:08:07,520 چیزی بود که من همیشه میخواستم. 171 00:08:09,160 --> 00:08:13,920 بعد از مراسم تدفین وقت این بود که به استودیو برگردم. 172 00:08:15,600 --> 00:08:18,416 من خودروم را برداشتم و به بروکلین برگشتم، 173 00:08:18,440 --> 00:08:21,360 و نقاشی چیزی است که همیشه خواستهام انجام دهم، پس آن را انجام دادم. 174 00:08:22,400 --> 00:08:23,680 و این چیزی است که اتفاق افتاد. 175 00:08:27,120 --> 00:08:31,480 این مثل رهایی همه ریشههای درونی من بود. 176 00:08:33,919 --> 00:08:38,895 آن مکان امن، مکانی که با دقت خیلی خیلی زیاد امن شده بود 177 00:08:38,919 --> 00:08:41,856 که من در تمام دیگر نقاشیهایم ایجاد کردم، 178 00:08:41,880 --> 00:08:43,135 آن یک افسانه بود. 179 00:08:43,159 --> 00:08:44,360 درست کار نکرد. 180 00:08:45,280 --> 00:08:48,080 و من ترسیده بودم، چون دیگر نمیخواستم نقاشی کنم. 181 00:08:51,120 --> 00:08:52,576 پس به جنگل رفتم. 182 00:08:52,600 --> 00:08:56,216 فکر کردم، بیرون رفتن را امتحان میکنم. 183 00:08:56,240 --> 00:09:00,056 رنگ هایم را برداشتم من یک نقاش منظره نبودم، 184 00:09:00,080 --> 00:09:02,696 ولی در حقیقت خیلی هیچ نوع نقاشی نبودم، 185 00:09:02,720 --> 00:09:05,216 پس هیچ وابستگی و انتظاری نداشتم، 186 00:09:05,240 --> 00:09:08,296 که به من اجازه داد بیپروا و آزاد باشم. 187 00:09:08,320 --> 00:09:10,376 من واقعا یکی از این نقاشیهای خیس را 188 00:09:10,400 --> 00:09:12,320 شب بیرون گذاشتم 189 00:09:13,000 --> 00:09:16,176 در کنار نور در جنگل. 190 00:09:16,200 --> 00:09:19,160 صبح سطح آن با حشرات پوشیده شده بود. 191 00:09:20,520 --> 00:09:23,136 ولی برای من اهمیت نداشت. مهم نبود. 192 00:09:23,160 --> 00:09:25,536 من تمام این نقاشیها را به استودیو برگرداندم، 193 00:09:25,560 --> 00:09:28,216 صفحه آنها را تراشیدم و آنها را تمیز کردم، 194 00:09:28,240 --> 00:09:30,736 و رقیق کننده رنگ روی انها ریختم 195 00:09:30,760 --> 00:09:33,056 و رنگ بیشتری رنگ روی آنها ریختم و روی آنها نقاشی کردم. 196 00:09:33,080 --> 00:09:34,280 هیچ برنامه ای نداشتم، 197 00:09:35,320 --> 00:09:37,130 ولی اتفاقات در حال رخ دادن را تماشا میکردم. 198 00:09:38,680 --> 00:09:40,585 این همان نقاشی با همه حشرات درون آن بود. 199 00:09:41,960 --> 00:09:44,096 من برای نشان دادن یک فضای واقعی تلاش نمیکردم. 200 00:09:44,120 --> 00:09:48,576 این هرج و مرج و نقص ها بودند که من را شگفت زده میکردند، 201 00:09:48,600 --> 00:09:50,280 و اتفاقی شروع به رخ دادن کرد بود. 202 00:09:51,680 --> 00:09:53,160 من دوباره کنجکاو شدم. 203 00:09:54,320 --> 00:09:56,520 این یکی دیگر از جنگل است. 204 00:09:58,320 --> 00:10:00,136 اگر چه این یک هشدار بود. 205 00:10:00,160 --> 00:10:03,096 من نمیتوانستم رنگ را مثل قبل کنترل کنم. 206 00:10:03,120 --> 00:10:06,136 این باید چیزی برای ارائه میداشت 207 00:10:06,160 --> 00:10:08,880 نه اینکه توضیح می دادم یا توصیف میکردم. 208 00:10:09,760 --> 00:10:14,016 و آن صفحه ناقص، پر هرج و مرج و آشفته 209 00:10:14,040 --> 00:10:15,840 بود که داستان را میگفت. 210 00:10:18,240 --> 00:10:19,240 من شروع به کنجکاو شدن کردم، درست مثل زمانی که دانش آموز بودم. 211 00:10:19,240 --> 00:10:22,000 مرحله بعد این بود که میخواستم مردم را در نقاشیها قرار دهم، 212 00:10:22,000 --> 00:10:26,096 و من عاشق این محیط جدید بودم، 213 00:10:26,120 --> 00:10:27,896 پس من میخواستم هم مردم و هم این فضا را داشته باشم. 214 00:10:27,920 --> 00:10:32,200 وقتی ایده چگونگی انجام این کار به ذهنم رسید، 215 00:10:33,760 --> 00:10:35,896 به نوعی حالت تهوع و سرگیجه گرفتم، 216 00:10:35,920 --> 00:10:38,696 که احتمالا فقط آدرنالین است 217 00:10:38,720 --> 00:10:41,576 ولی برای من یک نشانه خوب است. 218 00:10:41,600 --> 00:10:44,536 و حالا میخواهم چیزی که روی آن کار میکنم را به شما نشان دهم. 219 00:10:47,720 --> 00:10:51,776 چیزی است که هنوز نمایش نداده ام و فکر کنم مثل یک پیش نمایش است، 220 00:10:51,800 --> 00:10:53,056 از نمایش من در آینده نزدیک 221 00:10:53,080 --> 00:10:54,280 چیزی که تا الان دارم. 222 00:10:56,280 --> 00:10:57,960 فضایی گشترده 223 00:10:59,000 --> 00:11:01,080 به جای وان حمام شده. 224 00:11:01,480 --> 00:11:03,640 من به جای درون ماندن به بیرون میروم. 225 00:11:05,480 --> 00:11:06,680 دیگر نقاشی را کنترل نمیکردم، 226 00:11:07,880 --> 00:11:09,896 از نواقص لذت میبرم، 227 00:11:09,920 --> 00:11:11,120 اجازه میدهم -- 228 00:11:12,160 --> 00:11:13,840 به نواقص اجازه میدهم. 229 00:11:15,680 --> 00:11:17,336 و در این نقص، 230 00:11:17,360 --> 00:11:19,256 میتوانید یک آسیب پذیری پیدا کنید. 231 00:11:19,280 --> 00:11:23,440 من میتوانستم حس کنم که عمیقترین و پراهمیت ترین چیز برای من، 232 00:11:26,000 --> 00:11:27,200 این رابطه انسانی 233 00:11:28,400 --> 00:11:32,320 که میتواند در یک مکان بدون هیچ مقاومت و کنترلی اتفاق بیفتد. 234 00:11:33,560 --> 00:11:35,275 من میخواهم دوباره این نقاشی کنم. 235 00:11:38,280 --> 00:11:39,560 خُب این چیزی است که من یاد گرفتم. 236 00:11:41,240 --> 00:11:44,240 همه ما فقدانهای بزرگی در زندگی خواهیم داشت، 237 00:11:45,000 --> 00:11:47,056 شاید یک شغل و حرفه، 238 00:11:47,080 --> 00:11:50,360 رابطه، عشق، جوانی ما 239 00:11:51,520 --> 00:11:53,736 ما سلامتی خود را از دست خواهیم داد، 240 00:11:53,760 --> 00:11:54,960 افرادی که دوست داریم. 241 00:11:56,240 --> 00:11:58,656 این نوع فقدانها از کنترل ما خارج هستند. 242 00:11:58,680 --> 00:11:59,880 آنها غیرقابل پیشبینی هستند، 243 00:12:00,720 --> 00:12:02,320 و ما را به زانو در میآورند. 244 00:12:03,520 --> 00:12:05,520 و من میگویم، به آنها اجازه دهید. 245 00:12:06,840 --> 00:12:09,400 به زانو بیفتید. فروتن باشید. 246 00:12:10,920 --> 00:12:12,640 دست از تلاش برای تغییر آن یا 247 00:12:13,280 --> 00:12:14,960 حتی خواستن تفاوت آن بردارید. 248 00:12:15,440 --> 00:12:16,800 آن به همین صورت است. 249 00:12:19,160 --> 00:12:20,616 و بعد، فضا وجود دارد، 250 00:12:20,640 --> 00:12:23,816 در آن فضا عیب های خود را، 251 00:12:23,840 --> 00:12:25,536 مهمترین چیزهای برای خود، 252 00:12:25,560 --> 00:12:27,240 عمیق ترین قصدتان را حس کنید. 253 00:12:28,640 --> 00:12:30,320 و برای ارتباط با 254 00:12:31,600 --> 00:12:34,720 افراد و چیزهایی که اینجا هستند، 255 00:12:35,440 --> 00:12:37,240 بیدار و زنده هستند، کنجکاو باشید. 256 00:12:38,120 --> 00:12:39,480 این چیزی است که همه ما میخواهیم. 257 00:12:40,800 --> 00:12:43,920 اجازه دهید تا از این شانس استفاده کنیم تا چیزی زیبا 258 00:12:44,720 --> 00:12:47,680 در ناشناختهها، در غیر قابل پیشبینیها 259 00:12:48,760 --> 00:12:50,080 و حتی در ناخوشایندیها پیدا کنیم. 260 00:12:51,320 --> 00:12:52,536 ممنون. 261 00:12:52,560 --> 00:12:55,639 (تشویق حاضرین)