WEBVTT 00:00:01.190 --> 00:00:02.851 اين نقشه ايالت نيويورك است 00:00:02.875 --> 00:00:06.393 كه در ١٩٣٧ از سوى كمپانى جنرال درفتينگ درست شد. 00:00:06.417 --> 00:00:09.914 نقشهای بینهایت مشهور میان خورههای نقشه نگارى، 00:00:09.938 --> 00:00:12.659 چون اين پايين در قعر كوههاى كتاسکیل، 00:00:12.683 --> 00:00:14.562 شهر کوچکی به اسم روسکو هست-- 00:00:14.586 --> 00:00:17.344 در واقع، آسانتر بود اگر آن را در این بالا میگذاشتم-- 00:00:17.344 --> 00:00:20.928 اینجا روسکو هست و درست آن بالا راک لند ، نیویورک قرار دارد، 00:00:20.928 --> 00:00:24.675 و درست بالای آن هم شهر کوچک اَگلو، نیویورک است. 00:00:24.699 --> 00:00:27.758 اَگلو، نیویورک میان نقشه نگارها خیلی معروف است، 00:00:27.782 --> 00:00:30.058 چون شهری کاغذی است. 00:00:30.082 --> 00:00:32.304 همچنین بعنوان دام حق طبع و نشر هم معروف است. 00:00:32.328 --> 00:00:35.682 نقشه نگارها-- چون نقشه من از نیویورک و نقشه شما نیویورک 00:00:35.706 --> 00:00:39.372 بسیار شبیه هم خواهند بود، از لحاظ شکل نیویورک-- 00:00:39.396 --> 00:00:44.169 اغلب نقشه نگارها مکانهای جعلی، را وارد نقشههایشان میکنند، 00:00:44.193 --> 00:00:45.955 تا از حق حق طبع و نشر خود محافظت کنند. 00:00:45.979 --> 00:00:48.867 چون اگر یکی از مکانهای جعلی من روی نقشه شما ظاهر شود، 00:00:48.891 --> 00:00:52.546 میتوانم کاملا مطمئن شوم که شما از من دزدی کردید. 00:00:52.570 --> 00:00:57.211 اَلگو سرهمی از حروف اولیه از دو یاروی هست که این نقشه را ساختند، 00:00:57.235 --> 00:01:00.156 ارنست آلپرز و اتو [جی.] لیندبرگ، 00:01:00.180 --> 00:01:03.456 و آنها این نقشه را در ۱۹۳۷ منتشر کردند. 00:01:03.480 --> 00:01:06.799 دههها بعد، راند مک نلی نقشهای را منتشر کرد 00:01:06.823 --> 00:01:10.847 که اَلگو، نیویورک در آن بود، دقیقا در همان تقاطع 00:01:10.871 --> 00:01:13.139 دو جاده خاکی در وسط ناکجاآباد. 00:01:14.205 --> 00:01:17.466 خب، میتوانید شادی جنرال درفتینگ سر این موضوع را تصور کنید. 00:01:17.490 --> 00:01:20.702 آنها فورا به رندی مک نلی زنگ زدند و گفتند، 00:01:20.726 --> 00:01:24.320 "مچت رو گرفتیم! اَلگو، نیویورک، بالا ساختگیه و کار خودمونه. 00:01:24.344 --> 00:01:26.398 یک جای ساختگی. یک شهر کاغذی. 00:01:26.422 --> 00:01:28.123 تا پاپاسی آخر اموالت رو ازت بعنوان جریمه میگیریم." 00:01:29.003 --> 00:01:33.490 و رند مک نلی میگوید، "نه، نه، نه،نه، اَلگو واقعی است." 00:01:34.616 --> 00:01:39.160 چون مردم به رفتن سر آن تقاطع سر دو جاده خاکی ادامه می دادند-- 00:01:39.184 --> 00:01:40.208 (خنده) 00:01:40.232 --> 00:01:44.728 در وسط ناکجا اباد، به دنبال جایی که اسمش اَلگو باشد-- 00:01:44.752 --> 00:01:47.985 کسی جایی را ساخت به اسم اَلگو، نیویورک. 00:01:48.009 --> 00:01:49.048 (خنده) 00:01:49.072 --> 00:01:52.453 جایی با پمپ بنزین، فروشگاه و دو تا خانه در نوک آنجا. 00:01:52.477 --> 00:01:54.747 (خنده) 00:01:55.596 --> 00:02:00.074 و خب این اتفاق برای یک رمان نویس استعارهای وسوسه انگیز است، 00:02:00.098 --> 00:02:04.709 چون همه ما دوست داریم باور کنیم که آن چیزهایی که روی کاغذ مینویسیم 00:02:04.733 --> 00:02:07.525 قابلیت تبدیل به دنیای حقیقی شدن را دارند، جایی که در آن حقیقتا زندگی میکنیم، 00:02:07.549 --> 00:02:09.938 چیزی که بخاطرش کتاب سومم را " شهرهای کاغذی" نامیدم. 00:02:09.962 --> 00:02:14.501 اما برایم جالبتر از رسانهای که در آن این اتفاق میفتد، 00:02:14.525 --> 00:02:16.906 خود این پدیده است. 00:02:17.521 --> 00:02:21.598 گفتن این که جهان نقشههای ما را شکل میدهد، آسان است، نه؟ 00:02:21.622 --> 00:02:26.049 مثل شکل کلی جهان که آشکارا بر نقشههای ما تاثیر میگذارد. 00:02:26.503 --> 00:02:29.818 اما آنچه بیش از همه برایم جالبتر است طریقهای است 00:02:29.842 --> 00:02:33.383 که ما جهان را به واسطه ترسیم نقشه جهان تغییر میدهیم. 00:02:33.872 --> 00:02:38.563 چون قطعا دنیا جای متفاوتی بود اگر شمال این پایین بود. 00:02:38.587 --> 00:02:40.765 و جهان حقیقتا جای متفاوتی بود 00:02:40.789 --> 00:02:43.808 اگر آلاسکا و روسیه در کنارههای متضاد نقشه نبودند. 00:02:43.832 --> 00:02:45.758 و جهان جای متفاوتی میشد 00:02:45.782 --> 00:02:48.942 اگر میخواستیم اروپا را در اندازه واقعی آن نشان دهیم. 00:02:49.930 --> 00:02:54.083 جهان بواسطه نقشههای ما از جهان تغییر میکند. 00:02:54.410 --> 00:02:59.265 روشی که انتخاب میکنیم-- به نحوی، بنگاه نقشهنگاری شخصی ما هستند که 00:02:59.289 --> 00:03:01.924 همچنین نقشه زندگیهای ما را شکل میدهد، 00:03:01.948 --> 00:03:04.066 و بعد آن در عوض زندگیهای ما را شکل میدهد. 00:03:04.090 --> 00:03:08.745 به باور من آنچه نقشهاش را میکشیم زندگیمان را تغییر میدهد. 00:03:08.769 --> 00:03:13.183 و منظورم اصلا مثل این شبکه فرشتههای مخفی اپرا نیست، (بنگاه خیریهای که هدفش تشویق افراد به ایجاد تغییر در زندگی دیگران است.) 00:03:13.207 --> 00:03:16.177 یا بی خیال سرطان به راه خودتان فکر کنید. 00:03:16.201 --> 00:03:22.734 اما واقعا متعقدم درحالیکه نقشهها به شما نشان نمیدهند در زندگیتان به کجا خواهید رفت، 00:03:22.758 --> 00:03:24.749 نشان میدهند که شاید به کجا بروید. 00:03:24.773 --> 00:03:29.246 شما بندرت به جایی میرود که روی نقشه فردیتان نباشد. 00:03:29.853 --> 00:03:32.968 خب وقتی بچه بودم، دانشآموز افتزاحی بودم. 00:03:32.992 --> 00:03:35.664 معدلم همیشه خیلی پایین بود. 00:03:36.535 --> 00:03:39.296 و فکر کنم دلیل این که چنین دانشآموز وحشتناکی بودم 00:03:39.320 --> 00:03:42.475 این است که حس میکردم تحصیلات هم جز آن مجموعه موانعی است 00:03:42.499 --> 00:03:44.656 که پیش رویم سبز شده بود، 00:03:44.680 --> 00:03:48.307 و برای رسیدن به بزرگسالی باید از رویشان میگذشتم. 00:03:48.331 --> 00:03:50.815 و واقعا نمیخواستم سر این موانع را پشت سر بگذارم. 00:03:50.839 --> 00:03:53.773 چون کاملا قراردادی بنظر میرسیدند، پس اغلب انجامشان نمیدادم، 00:03:53.797 --> 00:03:55.874 و بعد میدانید آدمها تهدیدم میکردند، 00:03:55.898 --> 00:03:58.827 آنها من را چنین حرفهایی تهدید میکردند، " که اینها برات سابقه میشه،" 00:03:58.851 --> 00:04:01.060 یا " هیچوقت شغل خوبی نخواهی داشت!" 00:04:01.084 --> 00:04:02.563 من شغل خوب نمیخواستم! 00:04:03.003 --> 00:04:05.599 وقتی یازده یا دوازده سالم بود اینطور بود که 00:04:05.623 --> 00:04:08.775 آدمهایی با شغل خوب، صبح خیلی زود از خواب بلند میشدند. 00:04:08.799 --> 00:04:10.804 (خنده) 00:04:10.828 --> 00:04:15.400 و مردانی که شغلهای خوبی داشتند، یکی از چیزهای خوبی که انجام دادند 00:04:15.424 --> 00:04:19.347 بستن یک تکه پارچه خفه کننده دور گردنشان بود. 00:04:19.924 --> 00:04:21.972 بعبارتی بخودشان افسار میزدند، 00:04:21.996 --> 00:04:24.722 و سرکار میرفتند، شغلشان هر چه که بود. 00:04:25.455 --> 00:04:27.485 این دستورالعمل یک زندگی شاد نبود. 00:04:27.918 --> 00:04:31.837 این آدمها-- در تخیل دوازده ساله نماد زدهام -- 00:04:31.861 --> 00:04:34.420 کسانی بودند که یکی از کارهایی که هر روز صبح انجام میدادند 00:04:34.444 --> 00:04:36.800 خفه کردن خودشان بود، 00:04:36.824 --> 00:04:38.584 آنها مسلما نمیتوانستند خوشحال باشند. 00:04:38.608 --> 00:04:41.020 پس چرا باید از این موانع میگذشتم 00:04:41.044 --> 00:04:43.044 و به آن پایان میرسیدم؟ 00:04:43.068 --> 00:04:44.235 پایان وحشتاکی است؟ 00:04:45.454 --> 00:04:48.632 و بعد وقتی کلاس دهم بودم، به این مدرسه رفتم؛ 00:04:48.656 --> 00:04:51.418 مدرسه ایندین اسپرینگز، یک مدرسه شبانه روزی کوچک 00:04:51.442 --> 00:04:53.252 بیرون از بیرمنگام، آلاباما. 00:04:53.276 --> 00:04:56.791 و به یکباره من یاد گیرنده شدم. 00:04:56.815 --> 00:04:59.011 و من یاد گیرنده شدم، چون خودم را در اجتماع 00:04:59.035 --> 00:05:01.059 یاد گیرندهها یافتم. 00:05:01.083 --> 00:05:02.846 خود را در احاطه کسانی یافتم که 00:05:02.870 --> 00:05:06.100 مشارکت و روشنفکری را گرامی میداشتند، 00:05:06.124 --> 00:05:10.297 و کسانی که به من آموختند مشارکت نکردن دو پهلوی من با صرفا گفتن این که 00:05:10.321 --> 00:05:12.175 "چقدر با حاله" بامزه یا زیرکانه نبود، 00:05:12.199 --> 00:05:15.961 اما در عوض واکنشی ساده و غیرقابل توجه 00:05:15.985 --> 00:05:18.259 به مشکلات خیلی پیچیده و جالب بود. 00:05:18.692 --> 00:05:21.185 و بنابراین شروع کردم به یادگرفتن، چون یاد گرفتن با حال بود. 00:05:21.209 --> 00:05:24.512 یاد گرفتم که برخی مجموعههای نامحدود هستند که بزرگتر از مجموعههای نامحدود دیگرند، 00:05:24.536 --> 00:05:28.630 و آموختم که مصرع ۵ ضربی ایامبیک چیست و این که چرا به گوش آدمها خوش آهنگ است. 00:05:28.654 --> 00:05:32.096 آموختم جنگ داخلی، مناقشهای ملی گرا بود، 00:05:32.120 --> 00:05:33.287 کمی فیزیک یاد گرفتم. 00:05:33.311 --> 00:05:36.467 آموختم همبستگی را با نسبت علت و معلول اشتباه نگیرم-- 00:05:36.491 --> 00:05:38.284 همه این چیزها، راستش، 00:05:38.308 --> 00:05:42.560 در واقع باعث غنی شدن مبنای روزانه زندگیم شدهاند. 00:05:42.584 --> 00:05:46.170 و حقیقت دارد که من از اکثر آنها برای "شغلم" استفاده نمیکنم، 00:05:46.194 --> 00:05:48.108 اما این چیزی نیست که دربارهاش حرف بزنم. 00:05:48.132 --> 00:05:50.083 درباره نقشه نگاری است. 00:05:50.107 --> 00:05:52.368 فواید نقشه نگاری چیست؟ 00:05:52.392 --> 00:05:55.553 میدانید مثل پیشروی در سرزمینی میماند و این که فکر کنیم، 00:05:55.577 --> 00:05:57.678 " آن تکه از زمین را ترسیم خواهم کرد،" 00:05:57.702 --> 00:06:01.025 و بعد فکر میکنیم، " شاید سرزمینهای بیشتری برای ترسیم کردن باشد." 00:06:01.049 --> 00:06:03.256 و آن زمانی بود که یادگیری واقعا برایم شروع شد. 00:06:03.280 --> 00:06:05.916 صحت دارد که من معلمهایی داشتم که هیچوقت بیخیال من نشدند، 00:06:05.940 --> 00:06:08.258 و من بخاطر داشتن چنین معلمهایی بسیار خوش شانش بودم، 00:06:08.282 --> 00:06:12.456 چون اغلب باعث میشدم فکر کنند دلیلی برای سرمایهگذاری در من نداشتند. 00:06:12.924 --> 00:06:16.030 اما خیلی از آموختههای من در دبیرستان 00:06:16.054 --> 00:06:19.233 بخاطر اتفاقات داخل کلاس نبود، 00:06:19.257 --> 00:06:21.715 بخاطر ماجراهای خارج از کلاس درس بود. 00:06:21.739 --> 00:06:23.096 برای مثال، میتوانم برایتان بگویم 00:06:23.120 --> 00:06:25.953 که " نوعی نور مایل هست، بعد از ظهرهای زمستان-- 00:06:25.977 --> 00:06:28.430 که آزاردهنده است، مثل سنگینی آهنگهای کلیسای جامع--" 00:06:28.454 --> 00:06:31.770 نه بخاطر این که وقتی در دبیرستان بودم 00:06:31.794 --> 00:06:33.070 امیلی دیکنسن حفظ کرده بودم، 00:06:33.094 --> 00:06:35.689 اما وقتی دبیرستانی بودم یک دختری بود 00:06:35.713 --> 00:06:38.200 به اسم آماندا، و من ازش خوشم میامد، 00:06:38.224 --> 00:06:40.598 و او عاشق اشعار امیلی دیکسن بود. 00:06:40.622 --> 00:06:43.306 دلیلی که میتوانم به شما بگویم هزینه فرصت چقدر است، 00:06:43.330 --> 00:06:46.982 این است که یک روز وقتی مشغول بازی کردن سوپرماریو روی مبلم بودم، 00:06:47.006 --> 00:06:48.878 دوستم امئت تو امد و گفت، 00:06:48.902 --> 00:06:51.260 " چقدر وقت گذاشتی سوپر ماریو بازی کنی؟" 00:06:51.284 --> 00:06:54.754 و من گفتم، " نمی دانم، حدود شش ساعت؟" و او گفت، 00:06:54.778 --> 00:06:58.146 "میدانی اگه آن شش ساعت را در بسکین رابینز کار کرده بودی، 00:06:58.170 --> 00:07:00.428 ۳۰ دلار در آورده بودی، پس یک جورهایی، 00:07:00.452 --> 00:07:03.372 فقط ۳۰ دلار پرداخت کردی که سوپرماریو بازی کنی." 00:07:03.396 --> 00:07:05.654 و من این شکلی بودم، "معامله را میپذیرم." 00:07:05.678 --> 00:07:08.027 (خنده) 00:07:08.051 --> 00:07:11.976 اما آموختم هزینه فرصت یعنی چه؟ 00:07:13.079 --> 00:07:16.761 و در راستای مسیر، نقشه زندگیام بهتر شد. 00:07:16.785 --> 00:07:19.642 بزرگتر شد؛ حاوی مکانهای بیشتر شد. 00:07:19.666 --> 00:07:21.631 چیزهای بیشتری برای رخ دادن داشت، 00:07:21.655 --> 00:07:23.614 شاید آیندههای بیشتری داشته باشم. 00:07:24.662 --> 00:07:27.949 یک فرایند یادگیری رسمی و سازماندهی شده نبود، 00:07:27.973 --> 00:07:29.704 و خوشحالم که آن را بپذیرم. 00:07:29.728 --> 00:07:32.860 جورواجور بود و غیریکدست، کلی چیز که بلد نبودم 00:07:32.884 --> 00:07:35.178 ایده کانتور را من شاید بدانم و شما هم بدانید 00:07:35.202 --> 00:07:38.035 که برخی مجموعههای نامتنهای بزرگتر از برخی دیگر مجموعههای نامتنهاهی هستند 00:07:38.059 --> 00:07:40.956 اما واقعا حساب دیفرانسیل و انتگرال پشت آن را نمیفهمیدم. 00:07:40.980 --> 00:07:42.995 من شاید بدانم هزینه فرصت چیست، 00:07:43.019 --> 00:07:45.329 اما قانون بازده نزولی را نمیدانستم. 00:07:45.353 --> 00:07:48.326 اما بهترین چیز درباره تصور این که آموختن مثل نقشه نگاری است، 00:07:48.350 --> 00:07:50.438 عوض این که آموختن را موانع قراردادی فرض کنیم 00:07:50.462 --> 00:07:51.820 که باید از رویشان بپریم، 00:07:51.844 --> 00:07:55.316 این است که کمی از خط ساحلی را میبینید و باعث میشود که بخواهید بیشتر ببینید. 00:07:55.340 --> 00:07:57.777 و خب حالا حداقل کمی بیشتر از این حسابهایی که زیربنای 00:07:57.801 --> 00:07:59.533 همه آن چیزهاست میدانم. 00:07:59.557 --> 00:08:01.327 خب یک اجتماع یادگیری در 00:08:01.351 --> 00:08:03.965 دبیرستان داشتم، بعد رفتم به یک کالج دیگر 00:08:03.989 --> 00:08:05.289 و بعد هم به یکی دیگر، 00:08:05.313 --> 00:08:07.909 وقتی در مجلهای به اسم "بوک لیست" شروع به کار کردم، 00:08:07.933 --> 00:08:11.286 آنجا دستیار بودم، و اطرافم پر بود از آدمهای بسیار با مطالعه. 00:08:11.310 --> 00:08:12.836 و بعد یک کتاب نوشتم. 00:08:12.860 --> 00:08:15.060 و مثل همه نویسندهها که رویای انجامش را دارند، 00:08:15.084 --> 00:08:17.013 فورا از کارم استعفا دادم. 00:08:17.037 --> 00:08:18.626 (خنده) 00:08:18.650 --> 00:08:20.626 و برای اولین بار از زمان دبیرستان، 00:08:20.650 --> 00:08:25.253 خودم را بدون یک اجتماع یادگیری یافتم و عجب بدبختی بود. 00:08:25.277 --> 00:08:26.711 ازش متنفر بودم. 00:08:26.735 --> 00:08:30.109 در طی این دوره دو ساله کتابهای خیلی زیادی خواندم. 00:08:30.133 --> 00:08:31.896 کتابهایی درباره استالین خواندم، 00:08:31.920 --> 00:08:35.411 و کتابهایی درباره این که چطور ازبکها بعنوان مسلمان شناسایی شدند، 00:08:35.435 --> 00:08:37.785 و من کتابهایی خواندم درباره نحوه ساخت بمبهای اتم، 00:08:37.809 --> 00:08:40.958 اما خب حسم این بود که موانع خودم را داشتم خلق میکردم، 00:08:40.982 --> 00:08:44.338 و بعد از رویشان میپریدم، عوض این که هیجان بخشی از 00:08:44.362 --> 00:08:48.011 آن جامعه یادگیرندهها، اجتماعی از آدمها را داشته باشم 00:08:48.035 --> 00:08:51.018 که با هم در بنگاه نقشه نگاری مشارکت داشتند 00:08:51.042 --> 00:08:54.598 در جهت درک بهتر و نقشه برداری از جهان اطراف ما. 00:08:54.979 --> 00:08:58.068 و بعد در ۲۰۰۶، با شخصی آشنا شدم. 00:08:58.092 --> 00:08:59.243 نامش زی فرانک است. 00:08:59.267 --> 00:09:01.904 راستش او را واقعا ندیدم، فقط در اینترنت بود. 00:09:02.455 --> 00:09:07.458 زی فرانک در آن زمان، شوی را اجرا میکرد به اسم، " شوی با زی فرانک"، 00:09:07.482 --> 00:09:08.956 و آن شو را کشف کردم، 00:09:08.980 --> 00:09:12.214 و همین بهانهای شد برای برگشت مجدد من به اجتماع یادگیرندهها. 00:09:12.238 --> 00:09:14.393 اینجا زی دارد درباره لاس وگاس صحبت میکند: 00:09:15.823 --> 00:09:19.342 (ویدئو) زی فرانک: لاس وگاس در وسط یک بیابان داغ و عظیم ساخته شد. 00:09:19.366 --> 00:09:22.062 تقریبا همه این چیزهایی که اینجا هست از جاهای دیگر آورده شده-- 00:09:22.086 --> 00:09:24.262 انواع صخرهها، درختان و آبشارها. 00:09:24.286 --> 00:09:27.295 این ماهیها هم محاله که مال اینجا باشند. 00:09:27.319 --> 00:09:30.185 در مغایرت با صحرای سوزانی که این محل را احاطه کرده، 00:09:30.209 --> 00:09:31.363 همینطور این آدمها. 00:09:31.387 --> 00:09:35.318 در اینجا همه چیز بدور از تاریخچه واقعیشان و بدور از آدمهایی که 00:09:35.342 --> 00:09:38.090 آنها را متفاوت تجربه کردهاند، از نو ساخته میشود. 00:09:38.114 --> 00:09:41.294 گاهی هم اصلاحاتی در آنها داده میشود-- 00:09:41.318 --> 00:09:44.209 در اینجا دلیلی برای دلتنگ شدنتان وجود ندارد. 00:09:44.233 --> 00:09:47.203 این نیویورک برای من همانی هست که برای بقیه هم هست. 00:09:47.227 --> 00:09:50.784 همه چیز خارج از بافت هست و این به معنای هر چیزی ممکن است: 00:09:50.808 --> 00:09:52.738 مرکز رویدادها، پارک خودکار ماشین، اکواریوم شارک ریف. 00:09:52.762 --> 00:09:56.360 این ساخت مکان میتواند یکی از بزرگترین دستاوردهای جهان باشد. 00:09:56.384 --> 00:09:58.405 چون کسی به اینجا تعلق ندارد و بلعکس. 00:09:58.429 --> 00:10:01.453 همانطور که امروز صبح داشتم در این حوالی قدم میزدم، متوجه شدم بیشتر 00:10:01.477 --> 00:10:04.217 ساختمانها آینههای بزرگی داشتند که آینه را به صحرا انعکاس میدادند. 00:10:04.241 --> 00:10:05.402 اما برخلاف اکثر آینهها، 00:10:05.426 --> 00:10:08.801 که نمایی از بیرون به شما ارائه میدهند 00:10:08.825 --> 00:10:10.270 این آینهها خالی بودند. 00:10:10.294 --> 00:10:12.473 جان گرین: باعث میشه دلتنگ روزهایی شوم 00:10:12.497 --> 00:10:14.679 که میتوانستیم شاهد پیکسلها در ویدئوهای آنلاین باشیم. 00:10:14.703 --> 00:10:15.710 (خنده) 00:10:15.734 --> 00:10:19.820 زی فقط یک روشنفکر عمومی عالی نیست، او همچنین یک سازنده اجتماع برجسته است، 00:10:19.844 --> 00:10:22.705 و اجتماع گرد آمده از آدمها در اطراف این ویدئوها ساخته شده است 00:10:22.729 --> 00:10:24.741 به طریقههای مختلف، جامعهای از یادگیرندهها بحساب میامد. 00:10:24.765 --> 00:10:28.289 با همکاری هم با زی فرانک شطرنج بازی کردیم و او را شکست دادیم. 00:10:28.313 --> 00:10:32.726 ما خودمان را برای بردن یک مرد جوان به سفر جادهای در سراسر ایالات متحده سازماندهی کردیم. 00:10:32.750 --> 00:10:34.701 ما زمین را تبدیل به یک ساندویج کردیم، 00:10:34.725 --> 00:10:38.434 با داشتن یک کسی که تکهای از نانی را در یک سر زمین نگه داشته 00:10:38.458 --> 00:10:40.587 و دقیقا در نقطه مقابل آن، 00:10:40.611 --> 00:10:43.123 کسی دیگری را داریم که تکهای دیگر نان را نگه میدارد. 00:10:43.593 --> 00:10:49.601 پی به احمقانه بودن این ایدهها بردم، اما خوب اینها همینطور "ایدههای یادگرفتنی" هستند، 00:10:49.625 --> 00:10:51.547 و این خب برایم خیلی هیجان داشت، 00:10:51.571 --> 00:10:55.161 و اگر آنلاین شوید، اجتماعاتی از این قبیل را همه جا پیدا خواهید کرد. 00:10:55.185 --> 00:10:57.066 تگ calculus(حساب و انتگرال) را روی تامبلر دنبال کنید، 00:10:57.090 --> 00:10:59.741 و بله، افرادی را خواهید دید که درباره آن شکایت می کنند، 00:10:59.765 --> 00:11:02.435 اما همچنین کسانی را خواهید دید که این شکایات را دوباره بازنشر میکنند، 00:11:02.459 --> 00:11:05.643 و استدلال میکنند که حساب و انتگرال موضوع جالب و زیبایی است، 00:11:05.667 --> 00:11:09.620 و این هم روشی است برای فکر کردن به مشکلی به نظرتان غیرقابل حل میاید. 00:11:09.644 --> 00:11:12.240 میتوانید به جاهایی مثل Reddit سربزنيد و زير مجموعههایش را پیدا کنید، 00:11:12.264 --> 00:11:14.882 مثل از "یک تاریخدان بپرس" یا از "یک دانشمند بپرس"، 00:11:14.906 --> 00:11:18.137 جایی که توانید از اهالی این رشتهها 00:11:18.161 --> 00:11:19.629 انواع سوالها را بپرسید، 00:11:19.653 --> 00:11:21.994 از سوالات جدی گرفته تا احمقانه 00:11:22.018 --> 00:11:24.950 اما برای من، جالبترین جوامع یادگیرندهها 00:11:24.974 --> 00:11:27.837 که در اینترنت رشد میکنند الان روی یوتیوب هستند، 00:11:27.861 --> 00:11:29.457 و باید اعتراف کنم که متعصبم. 00:11:29.481 --> 00:11:34.015 اما به نظرم از خیلی جهات، صفحه یوتیوب تداعیگر کلاس درس است. 00:11:34.039 --> 00:11:35.863 برای مثال "Minute Physics" را در نظر بگیرید، 00:11:35.887 --> 00:11:38.680 یک یارویی درباره فیزیک درس میدهد: 00:11:38.704 --> 00:11:40.205 (ویدیو) بریم سر اصل مطلب. 00:11:40.229 --> 00:11:43.587 از ۴ جولای ۲۰۱۴، بوزون هیگز آخرین تکه بنیادی از 00:11:43.611 --> 00:11:47.091 الگوی استاندارد فیزیک ذرهای است که بطور آزمایشی کشف شده. 00:11:47.115 --> 00:11:49.169 اما ممکن است بپرسید چرا بوزون هیگز 00:11:49.193 --> 00:11:50.679 در این الگوی استاندارد، 00:11:50.703 --> 00:11:53.973 همراه با ذرات بنامی مثل الکترونها و فوتونها و کوارکها است. 00:11:53.997 --> 00:11:56.517 اگر آنموقع در دهه ۱۹۷۰ کشف نشده بود؟ 00:11:56.541 --> 00:11:58.541 پرسش خوبی است. دو دلیل اصلی وجود دارد. 00:11:58.565 --> 00:12:01.824 نخست، درست مثل الکترون که برانگیختگی در میدان الکترون است، 00:12:01.848 --> 00:12:04.642 بوزون هیگز(ذره خدا) تنها ذرهای است که تحریکی از 00:12:04.666 --> 00:12:06.649 سازوکار هیگز سرایت کرده به همه جا است. 00:12:06.673 --> 00:12:08.917 سازوکار هیگز در عوض نقش کاملی را در الگوی ما 00:12:08.941 --> 00:12:10.870 برای نیروی هستهای ضعیف ایفا میکند. 00:12:10.894 --> 00:12:14.054 سازوکار هیگز بخصوص در توضیح دلیل ضعیف بودن آن کمک میکند. 00:12:14.078 --> 00:12:16.142 در ویدئوی بعدی بیشتر راجع به آن صحبت خواهیم کرد، 00:12:16.166 --> 00:12:20.000 اما اگر چه نظریه نیروی هستهای ضعیف در دهه ۱۹۸۰ تایید شد، در معادلات، 00:12:20.024 --> 00:12:23.736 سازوکار هیگز چنان حل نشدنی با نیروی هستهای ضعیف درهم آمیخته که تابحال 00:12:23.760 --> 00:12:26.927 از تایید آن بعنوان یک موجودیت مستقل و حقیقی ناتوان ماندهایم. 00:12:26.951 --> 00:12:28.726 جان گرین: یا در اینجا ویدئوی هست که بعنوان 00:12:28.750 --> 00:12:31.959 بخشی از برنامهام به اسم "Crash Course" ساختم، که درباره جنگ جهانی اول صحبت میکند: 00:12:31.983 --> 00:12:35.354 (ویدئو) عامل آنی البته ترور 00:12:35.378 --> 00:12:37.389 آرشیدوک فرانتس فردیناند اتریشی در سارایوو بود، 00:12:37.413 --> 00:12:41.839 در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ توسط یک ناسیونالیست صربستانی بوسنیایی به دست گاوریلو پرینسیپ. 00:12:41.863 --> 00:12:43.305 یک نکته که سریع بهش اشاره میکنم: 00:12:43.329 --> 00:12:45.821 باید توجه کنید که اولین جنگ بزرگ قرن بیستم با یک 00:12:45.845 --> 00:12:47.066 عمل تروریستی جرقه خورد. 00:12:47.090 --> 00:12:49.421 اگر چه فرانتس فردیناند چندان محبوب عمویش نبود 00:12:49.445 --> 00:12:53.079 امپراطور فرانتس جوزف -- که الان این سبیل هست! 00:12:53.103 --> 00:12:56.878 اما با اینحال، ترور او منجر به اعلام اولتیماتم از سوی اتریش به صربستان شد، 00:12:56.902 --> 00:13:00.114 جاییکه صربستان تنها یک بخش و نه تمام درخواستهای اتریش را پذیرفت، 00:13:00.138 --> 00:13:02.698 و در نتیجه اتریش علیه صربستان اعلام جنگ نمود. 00:13:02.722 --> 00:13:06.103 و بعد روسیه بخاطر اتحادش با صربها ارتش خود را به حرکت در آورد. 00:13:06.127 --> 00:13:08.437 آلمان هم بخاطر اتحادش با اتریش 00:13:08.461 --> 00:13:09.958 به روسیه گفت دست از این 00:13:09.982 --> 00:13:13.241 که روسیه در انجامش ناموفق بود، پس بعد آلمان ارتش خود را بحرکت درآورد. 00:13:13.265 --> 00:13:16.334 علیه روسیه اعلام جنگ کرد، با عثمانیها اعلام اتحاد کرد، 00:13:16.358 --> 00:13:19.937 و بعد علیه فرانسه جنگ اعلام کرد، چون شما فرانسه را میشناسید. 00:13:19.961 --> 00:13:23.414 (خنده) 00:13:23.438 --> 00:13:25.682 و این فقط فیزیک و تاریخ جهان نیست 00:13:25.706 --> 00:13:28.838 که مردم برای یادگیری از طریق یوتیوب انتخاب میکنند. 00:13:28.862 --> 00:13:31.240 دراینجا ویدئویی هست درباره ریاضیات و تجرید هست. 00:13:33.914 --> 00:13:36.598 (ویدئو) پس شما من هستید، و باز هم سر کلاس ریاضی هستید، 00:13:36.622 --> 00:13:38.624 چون شما را هر روز مجبور به این کار میکنند. 00:13:38.648 --> 00:13:41.915 و شما دارید درباره، برای مثال، جمع مجموعههای نامتنهایی یاد میگیرید. 00:13:41.939 --> 00:13:43.565 یکی از مباحث دبیرستان. دست نمیگم 00:13:43.589 --> 00:13:47.505 که عجیب است، چون موضوع باحالی است، اما آنها بنحوی موفق به گند زدنش میشوند. 00:13:47.529 --> 00:13:50.687 پس برای همین هست که حدس میزنم مبحث مجموعههای نامتنهایی در فهرست برنامههای درسی هست. 00:13:50.711 --> 00:13:53.863 پس در نیازی قابل درک برای حواس پرتی، شروع به خط خطی کردن می کنید 00:13:53.887 --> 00:13:56.819 و بیشتر درباره جمع کلمه "series" (معادل انگلیسی مجموعه) بجای موضوع دم دستی 00:13:56.843 --> 00:14:00.485 فکر کنید که باید "serieses," "seriese" "seriesen" یا "serii" باشد؟ 00:14:00.509 --> 00:14:03.808 یا آیا نباید مفرد آن تغییر کند: یک "serie" یا "serum" 00:14:03.832 --> 00:14:06.276 درست مثل مفرد کلمه sheep در انگلیسی که باید shoop باشد. 00:14:06.300 --> 00:14:07.793 اما کل مفهوم چیزهای مثل 1/2 + 00:14:07.817 --> 00:14:11.278 1/4 + 1/8 + و 1/16 و غیره که به یک نزدیک میشوند، زمانی مفید است که 00:14:11.302 --> 00:14:13.065 بگویی شما قرار که صفی از فیلها را ترسیم کنید، 00:14:13.089 --> 00:14:14.905 که هر یک دم آن فیل بعدی را نگه میدارد: 00:14:14.929 --> 00:14:18.097 فیل نرمال، فیل جوان، بچه فیل، فیل اندازه سگ، 00:14:18.121 --> 00:14:21.092 فیل اندازه توله سگ، همینطور الی آخر تا به آقای تاسک برسد و ورای آن. 00:14:21.116 --> 00:14:22.897 که حداقل یک کمی فوق العاده است، 00:14:22.921 --> 00:14:25.868 چون میتوانید شمار نامتناهی از فیلها در یک خط قرار دهید 00:14:25.892 --> 00:14:28.345 و هنوز بتوان کل آن را تو یک برگ کاغذ جا داد. 00:14:28.369 --> 00:14:30.991 جان گرین: و آخر از همه، دستین را داریم از " Smarter Every Day" (هر روز زیرکتر) 00:14:31.015 --> 00:14:33.424 که درباره اصل تکانه زاویهای صحبت میکند، 00:14:33.448 --> 00:14:34.925 و چون یوتیوب هست، گربها مثال خوبی هستند: 00:14:34.949 --> 00:14:38.060 (ویدئو) هی، منم. دستین. خوش آمدید به "هر روز زیرکتر" 00:14:38.084 --> 00:14:41.426 احتمالا دیدهاید که گربهها همیشه روی پاهایشان فرود میایند. 00:14:41.450 --> 00:14:43.410 پرسش امروزاین است: چرا؟ 00:14:43.434 --> 00:14:46.190 مثل بیشتر پرسشهای ساده، جواب بسیار پیچیدهای دارد. 00:14:46.214 --> 00:14:48.224 برای مثال، بگذارید این سوال را جور دیگری مطرح کنم: 00:14:48.248 --> 00:14:53.443 یک گربه چطور از پاهای رو به بالا به پاهای رو به پایین در یک چارچوب قابل ارجاع سقوط پایین میاید 00:14:53.467 --> 00:14:56.432 بدون این که از اصل تکانه زاویهای تخئطی کند؟ 00:14:56.456 --> 00:14:57.467 (خنده) 00:14:57.491 --> 00:15:00.968 جان گرین: در این چهار ویدئو یک چیز مشترک هست: 00:15:01.397 --> 00:15:04.516 همگی بیش از نیم میلیون بار در یوتیوب تماشا شدهاند. 00:15:04.540 --> 00:15:07.609 و آنها آدمهایی هستند که سر کلاس درس این کار را نمیکنند، 00:15:07.633 --> 00:15:11.274 اما چون آنها بخشی از اجتماعات یادگیری هستند 00:15:11.298 --> 00:15:13.313 که بواسطه این کانالها دایر میشوند. 00:15:13.686 --> 00:15:16.417 و قبلا هم گفتم که یوتیوب برایم مثل یک کلاس درس است، 00:15:16.441 --> 00:15:19.124 و از خیلی جهات هم اینطور است، چون یک معلمی هست-- 00:15:19.148 --> 00:15:22.166 مثل کلاسهای درس قدیمی میماند: معلم هست، 00:15:22.190 --> 00:15:24.513 و زیر نظر معلم، دانش آموزان هستند، 00:15:24.537 --> 00:15:26.608 و همگی با هم مکالمه دارند. 00:15:26.632 --> 00:15:30.661 و میدان که نظرات یوتیوب شهرت خیلی بدی در 00:15:30.685 --> 00:15:32.080 جهان اینترنت دارد، 00:15:32.104 --> 00:15:35.175 اما در واقع، اگر نگاهی به نظرات مربوط به این کانالها بیاندازید، 00:15:35.199 --> 00:15:38.354 آنچه خواهید یافت آدمهایی هستند که خود را درگیر موضوع میکنند، 00:15:38.378 --> 00:15:42.625 با مطرح کردن سوالهای پیچیده و دشواریی که درباره موضوع است، 00:15:42.649 --> 00:15:45.387 و بعد آدمهای دیگر به آن سوالات پاسخ میدهند. 00:15:45.411 --> 00:15:50.245 و چون صفحه یوتیوب اینطور تشکیل شده که آن صفحهای که دربارهاش برایتان صحبت میکنم 00:15:50.269 --> 00:15:54.112 دقیقا در همان جایی هست که من با شما حرف میزنم، در همان صفحه 00:15:54.136 --> 00:15:55.294 بعنوان نظرات شما، 00:15:55.318 --> 00:16:00.950 شما بطور زنده، واقعی و فعال در مکالمه مشارکت میکنید. 00:16:00.974 --> 00:16:04.545 و من من معمولا در نظرات هستم، باید با شما مشارکت کنم. 00:16:04.569 --> 00:16:07.023 و شما این را همه جا میبینید، خوه تاریخ جهان باشد، 00:16:07.047 --> 00:16:10.109 یا ریاضیات یا علوم. هر چه که باشد. 00:16:10.133 --> 00:16:15.751 شما همینطور جوانهایی را میبینید که از این ابزار و انواع ژانرهای اینترنت استفاده میکنند 00:16:15.775 --> 00:16:18.852 به منظور ایجاد محلهایی برای مشارکت روشنفکری، 00:16:18.876 --> 00:16:20.476 بجای جداسازی طعنهآمیز 00:16:20.500 --> 00:16:25.197 که شاید بیشتر ما به میمها و سایر معاهدات اینترنتی نسبت دهیم-- 00:16:25.221 --> 00:16:27.745 میدانید، " حوصلهاش سررفت. حساب و انتگرال را اختراع کرد." 00:16:27.769 --> 00:16:31.220 یا هانی بو بو از سرمایه گرایی صنعتی انتقاد میکند: 00:16:31.244 --> 00:16:33.910 [سرمایه گذاری لیبرال بهیچوجه خوبی بشریت نیست. 00:16:33.934 --> 00:16:37.493 کاملا برعکس؛ وسیله سبعیت است، نیهیلیسم مخرب.] 00:16:37.517 --> 00:16:39.801 در صورتی که متوجه منظورش نمیشوید... بله. 00:16:40.325 --> 00:16:43.982 به باور من این فضاها، 00:16:44.006 --> 00:16:49.039 این جوامع واقعا برای نسل جدید یادگیرندهها 00:16:49.063 --> 00:16:53.428 تبدیل به نوعی از جوامع ترسیم نقشه شدهاند که 00:16:53.452 --> 00:16:57.995 من وقتی دبیرستان میرفتم داشتم، و بعد هم وقتی کالج میرفتم. 00:16:58.019 --> 00:17:01.288 و بعنوان یک شخص بزرگسال این جوامع را دوباره کشف کرده 00:17:01.312 --> 00:17:04.622 و من مجددا به این جامعه یادگیرندهها معرفی شدهام، 00:17:04.646 --> 00:17:09.544 و برای ادامه به یادگیری در دوران بزرگسالی تشویقم کردهاند 00:17:09.568 --> 00:17:14.279 تا دیگر این حس را نداشته باشم که یادگیری فقط مخصوص جوانها است. 00:17:14.303 --> 00:17:16.526 وای هارت و "مینوت فیزکز" من را به همه این چیزهای 00:17:16.550 --> 00:17:19.350 که قبلا نمیدانستم معرفی کرد. 00:17:19.754 --> 00:17:21.433 و من میدانم که ما همگی دغدغه عطف به 00:17:21.457 --> 00:17:24.543 دوران سالن پاریسی (نشستهای فلسفی) در عصر روشنفکری (سده هجدهم)را داریم 00:17:24.567 --> 00:17:26.596 یا میزگرد آلگون کوین( نشستهای روشنفکری در هتلی به این نام در نیویورک بین سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۹) و آرزو کنیم 00:17:26.620 --> 00:17:28.745 " اوه، کاش میشد بخشی از آن باشم، 00:17:28.769 --> 00:17:31.614 کاش میتوانستم به جکهای دورتی پارکر بخندم." 00:17:31.638 --> 00:17:36.416 اما اینجا هستم که به شما بگویم این مکانها وجود دارد، آنها هنوز هستند. 00:17:36.440 --> 00:17:40.969 آنها در گوشههایی از اینترنت وجود دارند، جایی که یرمردها جرات سرکشیدن به آنها را ندارند. 00:17:40.993 --> 00:17:41.996 (خنده) 00:17:42.020 --> 00:17:48.845 و حقیقتا، حقیقتا باور دارم وقتی که ما اَلگو، نیویورک را در دهه ۱۹۶۰ ابداع کردیم، 00:17:48.869 --> 00:17:52.667 وقتی که اَگلو حقیقی را ساختیم. تازه در ابتدای مسیر بودیم. 00:17:53.246 --> 00:17:54.398 متشکرم. 00:17:54.422 --> 00:17:57.003 (تشویق حضار)