[Script Info] Title: [Events] Format: Layer, Start, End, Style, Name, MarginL, MarginR, MarginV, Effect, Text Dialogue: 0,0:00:16.43,0:00:20.35,Default,,0000,0000,0000,,(تشویق حضار) Dialogue: 0,0:00:20.35,0:00:23.91,Default,,0000,0000,0000,,-من اعتراف میکنم که آدم بدغذایی هستم Dialogue: 0,0:00:24.94,0:00:27.10,Default,,0000,0000,0000,,-اما با این وصف خیلی دوست دارم Dialogue: 0,0:00:27.10,0:00:33.54,Default,,0000,0000,0000,,قیافه آن دوست محترمی که برای اولین بار کشف کرده بادمجان خوراکی ست را ببینم Dialogue: 0,0:00:33.54,0:00:40.87,Default,,0000,0000,0000,,-و از ایشان بپرسم که معیار دقیق شان برای تشخیص موجودات قابل خوراک از سایرین چیست؟ Dialogue: 0,0:00:40.87,0:00:44.27,Default,,0000,0000,0000,,-اما اهالی فامیل ما چنان مشتاق و سینه چاک بادمجان اند، Dialogue: 0,0:00:44.27,0:00:49.10,Default,,0000,0000,0000,,که در فصل فراوانی و تازگی آن، حجم بادمجان خورده شده توسط عزیزان Dialogue: 0,0:00:49.10,0:00:54.00,Default,,0000,0000,0000,,بر حسب مترمکعب با سرانه مصرف اکسیژن شان برابر است. Dialogue: 0,0:00:54.90,0:00:57.47,Default,,0000,0000,0000,,پس بدیهی است که در این ایام معده بی نوای حقیر Dialogue: 0,0:00:57.47,0:01:04.27,Default,,0000,0000,0000,,- زیر محاصره سنگین بورانی و میرزاقاسمی و کشک بادمجان تاب نمی آورد و فتح میشود. Dialogue: 0,0:01:04.27,0:01:07.60,Default,,0000,0000,0000,,-در یکی از روزهای گرم تابستان، سر ظهر به خانه رسیدم Dialogue: 0,0:01:07.60,0:01:15.37,Default,,0000,0000,0000,,و خود به چشم خویشتن دیدم که مادر یک دوجین بادمجان را در غرقاب روغن تابه ای جلز و ولز میدهد. Dialogue: 0,0:01:16.20,0:01:17.60,Default,,0000,0000,0000,,-مهمون داریم؟ Dialogue: 0,0:01:17.60,0:01:21.42,Default,,0000,0000,0000,,-نه؛ عمه خانم ناخوشه...پیرزن نمیتونست غذا درست کنه. Dialogue: 0,0:01:21.44,0:01:26.95,Default,,0000,0000,0000,,یکمی گفتم ناهار بپزم باباتم گفت خودمون هم میریم همونجا میخوریم. تو نمیای؟ Dialogue: 0,0:01:27.13,0:01:30.67,Default,,0000,0000,0000,,-راستش دوست داشتم به عیادت عمه خانم بروم Dialogue: 0,0:01:30.67,0:01:35.60,Default,,0000,0000,0000,,ولی افسوس که مسیر خانه ایشان از میان جالیز خرم مادر میگذشت Dialogue: 0,0:01:35.60,0:01:38.90,Default,,0000,0000,0000,,-پس در راستای سیاست تظاهر به فامیل دوستی Dialogue: 0,0:01:38.90,0:01:42.98,Default,,0000,0000,0000,,پی تعارف نیم بند دو ماه پیش پسر عموی پدر را گرفتم که Dialogue: 0,0:01:42.98,0:01:45.89,Default,,0000,0000,0000,,نه! من میرم خونه آقا محمود اینها Dialogue: 0,0:01:45.89,0:01:49.74,Default,,0000,0000,0000,,-سپس با تلفنی به ایشان و کلی ابراز دلتنگی ساختگی Dialogue: 0,0:01:49.74,0:01:55.20,Default,,0000,0000,0000,,محض امان یافتن از غذای روز سرآشپز به جبهه محمودخان پناهنده شدم. Dialogue: 0,0:01:55.20,0:01:57.47,Default,,0000,0000,0000,,- در مسیر رفتن، سوار یک تاکسی شدم Dialogue: 0,0:01:57.47,0:02:01.56,Default,,0000,0000,0000,,که راننده اش بی تردید پدیده ای بی مثال در تاریخ ادبیات جهان به حساب میآمد. Dialogue: 0,0:02:01.56,0:02:08.14,Default,,0000,0000,0000,,-نه فقط از این خاطر که در همان پنج دقیقه همکلامی مان تمام داستان زندگیش را برایم شرح داد، Dialogue: 0,0:02:08.14,0:02:11.59,Default,,0000,0000,0000,,-بلکه استاد تنها کسی بود که میتوانست سه پاراگراف حرف بزند Dialogue: 0,0:02:11.59,0:02:14.74,Default,,0000,0000,0000,,بی آنکه حتی یک " فعل" در آن بکار رفته باشد. Dialogue: 0,0:02:14.74,0:02:19.81,Default,,0000,0000,0000,,-فرازی از تلگراف های پر تعداد آن ادیب فرزانه به استحضار میرسد: Dialogue: 0,0:02:19.81,0:02:22.40,Default,,0000,0000,0000,,-من 22 ساله، عاشق، ازدواج، بعد از یک ماه، Dialogue: 0,0:02:22.40,0:02:27.20,Default,,0000,0000,0000,,من معتاد، زنم قهر، بابم سکته، مادر دیوانه، مهریه اجرا، من زندان ، Dialogue: 0,0:02:27.20,0:02:33.53,Default,,0000,0000,0000,,طلاق غیابی، ماهی دو سکه، ترک یک سال، لیسانس جغرافیا، تاکسی مردم، کار از من، Dialogue: 0,0:02:33.53,0:02:40.14,Default,,0000,0000,0000,,دیسک، صفحه کلاچ گرون هو......ییییی! ( که این با راننده ماشینی بود که داشت یک طرفه کوچه را خلاف میآمد) Dialogue: 0,0:02:40.14,0:02:46.27,Default,,0000,0000,0000,,دوگانه سوز، صف پنج ساعت، شیش صبح تا یازده شب! ولی راضی شکر، نا قابل، 700، خدا برکت.... Dialogue: 0,0:02:46.27,0:02:48.33,Default,,0000,0000,0000,,(خنده حضار) Dialogue: 0,0:02:48.33,0:02:55.69,Default,,0000,0000,0000,,-القصه در حالیکه سرم داشت از شادی هایی که آقای راننده با من تقسیم کرده بود گیج میرفت Dialogue: 0,0:02:55.69,0:02:59.14,Default,,0000,0000,0000,,زنگ زدم و وارد منزل محمودخان شدم. Dialogue: 0,0:02:59.14,0:03:02.34,Default,,0000,0000,0000,,هنوز دودقیقه هم از احوالپرسی و تعارف های مقدماتی نگذشته بود که Dialogue: 0,0:03:02.34,0:03:06.12,Default,,0000,0000,0000,,در کمال شگفتی دیدم زن و شوهر دارند با هم دعوا میکنند . Dialogue: 0,0:03:06.18,0:03:09.67,Default,,0000,0000,0000,,همسر آقا محمود که به وضوح سعی داشت جلوی من آبرو داری کند Dialogue: 0,0:03:09.67,0:03:14.70,Default,,0000,0000,0000,,-از توی آشپزخانه می گفت: اینها که از یک فرسخی داد می زنن، تلخن! Dialogue: 0,0:03:14.74,0:03:18.26,Default,,0000,0000,0000,,اما محمودخان بدون ذره ای لاپوشانی و ملاحظه فریاد میزد: Dialogue: 0,0:03:18.26,0:03:23.20,Default,,0000,0000,0000,,میوه فروشه گفت اینها خوبه! منم همین قدر بلد بودم میخوای بخواه نمیخوای نخواه. Dialogue: 0,0:03:23.20,0:03:27.73,Default,,0000,0000,0000,,-دریافتم که موضوع مجادله بادمجان است که من هرجا میروم ول کنم نیست. Dialogue: 0,0:03:27.73,0:03:30.67,Default,,0000,0000,0000,,-کار داشت بیخ پیدا میکرد و صداها لحظه به لحظه صداها بلندتر می شد. Dialogue: 0,0:03:30.67,0:03:33.07,Default,,0000,0000,0000,,-من رو بگو که به سلیقه تو اعتماد کردم. Dialogue: 0,0:03:33.07,0:03:35.00,Default,,0000,0000,0000,,-این جمله که از دهان خانم خانه خارج شد، Dialogue: 0,0:03:35.00,0:03:37.07,Default,,0000,0000,0000,,محمود خان در واکنشی سریع همان اول Dialogue: 0,0:03:37.07,0:03:39.56,Default,,0000,0000,0000,,تیر خلاص را میان دو ابروی همسرش شلیک کرد که : Dialogue: 0,0:03:39.56,0:03:44.53,Default,,0000,0000,0000,,-من اگه سلیقه داشتم که تورو نمیگرفتم و در خانه را بهم کوبید و بیرون رفت. Dialogue: 0,0:03:44.76,0:03:47.94,Default,,0000,0000,0000,,-درین فکر بودم که تکلیف ناهار وامانده من چه خواهد شد Dialogue: 0,0:03:47.94,0:03:50.80,Default,,0000,0000,0000,,- که همسر محمودخان جلوی چشمم ظاهر آمد : Dialogue: 0,0:03:50.80,0:03:58.19,Default,,0000,0000,0000,,-ببخشید امیرعلی جان! اگه ممکنه برو دنبالش می ترسم تو عصبانیت تصادفی بکنه..یه بلایی..چیزی Dialogue: 0,0:03:58.39,0:04:00.48,Default,,0000,0000,0000,,-بدیهی است که نه به خواسته نام برده Dialogue: 0,0:04:00.48,0:04:05.74,Default,,0000,0000,0000,,برای فرار از دام بادمجان های خودرو در مسیر زندگی ام دویدم پی محمود خان Dialogue: 0,0:04:05.74,0:04:09.08,Default,,0000,0000,0000,,-عمو جان وقتت را تلف نکن ...من برنمیگردم تو اون خونه Dialogue: 0,0:04:09.61,0:04:12.60,Default,,0000,0000,0000,,-نه من فقط اومدم که شما تنها نباشین. Dialogue: 0,0:04:12.60,0:04:15.10,Default,,0000,0000,0000,,-باور بفرمائید که نمیخواستم از آب گل آلود ماهی بگیرم Dialogue: 0,0:04:15.10,0:04:20.07,Default,,0000,0000,0000,,اما چه کنم که یکی از همان چاق و چله هایش با پای خود پرید توی دامن من Dialogue: 0,0:04:20.07,0:04:24.40,Default,,0000,0000,0000,,-عمو! من خیلی گشنمه تو هم که ناهار نخوردی...میای بریم رستوران؟ Dialogue: 0,0:04:24.40,0:04:26.56,Default,,0000,0000,0000,,-واضح است که بی درنگ پذیرفتم Dialogue: 0,0:04:26.56,0:04:27.53,Default,,0000,0000,0000,,-سرتان را درد نیاورم Dialogue: 0,0:04:27.53,0:04:30.27,Default,,0000,0000,0000,,بمحض نشستن بر صندلی رستوران و درخواست منو Dialogue: 0,0:04:30.27,0:04:33.86,Default,,0000,0000,0000,,آقای خوش قد و بالا تشریف آوردند ودر کمال فروتنی اعتراف فرمودند Dialogue: 0,0:04:33.86,0:04:39.07,Default,,0000,0000,0000,,که چون ساعت از 3 گذشته این سالن معظم غذا خوری با آن پیانو Dialogue: 0,0:04:39.07,0:04:43.34,Default,,0000,0000,0000,,و در و دیوار آینه کاری شده و اینهمه گارسون آلامد فکل بسته، Dialogue: 0,0:04:43.34,0:04:46.62,Default,,0000,0000,0000,,جز نان و پیاز و کشک بادمجان ندارد. Dialogue: 0,0:04:46.75,0:04:48.28,Default,,0000,0000,0000,,(خنده حضار) Dialogue: 0,0:04:48.28,0:04:50.01,Default,,0000,0000,0000,,-داشتم آماده برخاستن میشدم Dialogue: 0,0:04:50.01,0:04:53.13,Default,,0000,0000,0000,,که جمله ای از محمودخان سقف سالن را بر سرم خراب کرد: Dialogue: 0,0:04:53.13,0:04:58.67,Default,,0000,0000,0000,,چه بهتر! من امروز واسه روکم کنی هم که شده باید کشک بادمجان بخورم. Dialogue: 0,0:04:58.67,0:05:04.82,Default,,0000,0000,0000,,-و من هم با آن مرام جعلی که برای تنها نماندن آقا گذاشته بودم خود را تسلیم میدیدم. Dialogue: 0,0:05:04.82,0:05:10.40,Default,,0000,0000,0000,,-خلاصه غذا آماده شد و من تن دادم به تقدیر و چون الحق گرسنه بودم ته بشقاب را بالا آوردم. Dialogue: 0,0:05:10.40,0:05:12.39,Default,,0000,0000,0000,,اما این پایان کار نبود. Dialogue: 0,0:05:13.27,0:05:16.67,Default,,0000,0000,0000,,-محمود خان که دست به جیب برده بود تا مبلغ صورت حساب را بپردازد Dialogue: 0,0:05:16.67,0:05:18.34,Default,,0000,0000,0000,,ناگهان جا خورد و رنگش پرید Dialogue: 0,0:05:18.34,0:05:25.28,Default,,0000,0000,0000,,عمو! نه که من با عجله اومدم کیفم را نیاوردم....تو داری بدی من بعدا پست بدم؟ Dialogue: 0,0:05:29.14,0:05:33.65,Default,,0000,0000,0000,,-بنده هم پس از وارسی اموال و سرشماری دقیق شپش های قاب باز جیبم Dialogue: 0,0:05:33.65,0:05:37.33,Default,,0000,0000,0000,,عرض کردم: دوهزارتومن کم داریم عمو جان. Dialogue: 0,0:05:37.33,0:05:39.54,Default,,0000,0000,0000,,-اما ایشان با حفظ خونسردی نقشه ای طرح کردند که: Dialogue: 0,0:05:39.54,0:05:43.23,Default,,0000,0000,0000,,عیبی نداره !!!! تو همین جا بمون، من سریع میرم و پول میارم Dialogue: 0,0:05:43.23,0:05:47.10,Default,,0000,0000,0000,,-در تمام مدتی که محمودخان رفته بودند پی تامین بودجه، به این فکر افتادم Dialogue: 0,0:05:47.10,0:05:50.23,Default,,0000,0000,0000,,-که اگر من مثلا روزی از پول اعلام انزجارکنم Dialogue: 0,0:05:50.23,0:05:53.90,Default,,0000,0000,0000,,هرگز حتی یک دویست تومانی پاره هم جلوی راهم سبز نخواهد شد. Dialogue: 0,0:05:53.90,0:05:56.00,Default,,0000,0000,0000,,-اما حالا که نمیخواستم بادمجان بخورم، Dialogue: 0,0:05:56.00,0:06:03.06,Default,,0000,0000,0000,,ابر و باد و مه و خورشید و فلک، تمام اهالی و وابستگان حیات بشری و خانواده محترم رجبی دست به دست هم داده اند، Dialogue: 0,0:06:03.06,0:06:05.82,Default,,0000,0000,0000,,تا بالاخره به من بادمجان بخورانند. Dialogue: 0,0:06:05.82,0:06:07.27,Default,,0000,0000,0000,,-اما این بدترین قسمت ماجرا نبود. Dialogue: 0,0:06:07.27,0:06:12.60,Default,,0000,0000,0000,,چرا که آقای گارسون بالای سرم که بیکار نشسته بودم ظاهر شد و فرمودند Dialogue: 0,0:06:12.60,0:06:14.54,Default,,0000,0000,0000,,-چیزی لازم ندارید؟ Dialogue: 0,0:06:15.34,0:06:19.67,Default,,0000,0000,0000,,-من گردن شکسته که به سبب دیر کردن محمودخان نگران لو رفتن ماجرا بودم، Dialogue: 0,0:06:19.67,0:06:23.33,Default,,0000,0000,0000,,تنها راه باقیمانده را در خریدن زمان دیدم. Dialogue: 0,0:06:23.33,0:06:27.07,Default,,0000,0000,0000,,-چرا.. یک کشک بادمجان دیگه لطفا!!!! Dialogue: 0,0:06:27.07,0:06:30.89,Default,,0000,0000,0000,,(خنده حضار) Dialogue: 0,0:06:30.89,0:06:37.00,Default,,0000,0000,0000,,-القصه آخرین لقمه آن لعنتی را که فرو دادم محمودخان و همسر محترمشان لبخندزنان وارد شدند Dialogue: 0,0:06:37.00,0:06:39.66,Default,,0000,0000,0000,,-ببخشید دیر کردیم عمو...داشتیم آشتی میکردیم! Dialogue: 0,0:06:39.66,0:06:41.81,Default,,0000,0000,0000,,(خنده حضار) Dialogue: 0,0:06:41.81,0:06:43.60,Default,,0000,0000,0000,,-نه خواهش میکنم!! Dialogue: 0,0:06:43.60,0:06:46.48,Default,,0000,0000,0000,,-سپس همسرشان در راستای همان ماستمالی همیشگی فرمودند Dialogue: 0,0:06:46.48,0:06:53.21,Default,,0000,0000,0000,,که شوهرشان عطر شکوفه دارند، مثل گل بهارند و وقتی از راه می آیند شادی و شور می آورند Dialogue: 0,0:06:53.21,0:06:58.00,Default,,0000,0000,0000,,و وقتی با ایشان قهر میکنند مهربانی و هم زبانی شان قشنگ است. Dialogue: 0,0:06:58.00,0:07:00.66,Default,,0000,0000,0000,,-نکته مهم موقع خروجی مان از سالن غذاخوری این بود که Dialogue: 0,0:07:00.66,0:07:07.02,Default,,0000,0000,0000,,محمودخان باستناد به آن کشک بادمجان اضافی که بنده در غیاب ایشان زهرمار کرده بودم Dialogue: 0,0:07:07.46,0:07:11.00,Default,,0000,0000,0000,,فرمودند: عمو، کشک بادمجان خوب ندیدی مثل اینکه دوست داری ها ولی Dialogue: 0,0:07:11.00,0:07:14.57,Default,,0000,0000,0000,,باید بیای یک روزی خودم برات درست کنم . Dialogue: 0,0:07:14.57,0:07:17.74,Default,,0000,0000,0000,,اصلا چرا یک روز؟ همین فردا باید بیای خونه ما بهت نشون بدم کشک بادمجون خوشمزه یعنی چی؟! Dialogue: 0,0:07:20.90,0:07:24.07,Default,,0000,0000,0000,,- بله چشم. Dialogue: 0,0:07:26.32,0:07:29.89,Default,,0000,0000,0000,,-داستان زندگی من ثابت می کنه که این آدم Dialogue: 0,0:07:29.89,0:07:32.92,Default,,0000,0000,0000,,ممکنه یک روزی تاجر بادمجون بشه Dialogue: 0,0:07:34.23,0:07:36.13,Default,,0000,0000,0000,,-من امیرعلی نبویان هستم Dialogue: 0,0:07:36.13,0:07:38.92,Default,,0000,0000,0000,,-(خنده حضار) Dialogue: 0,0:07:38.92,0:07:41.55,Default,,0000,0000,0000,,- من امیرعلی نبویان هستم Dialogue: 0,0:07:43.32,0:07:46.19,Default,,0000,0000,0000,,- من امیرعلی نبویان هستم Dialogue: 0,0:07:47.73,0:07:50.58,Default,,0000,0000,0000,,-متولد دوم فروردین 1359 Dialogue: 0,0:07:51.54,0:07:54.00,Default,,0000,0000,0000,,-و به خپلی این عکس نگاه نکنید، Dialogue: 0,0:07:54.00,0:08:00.47,Default,,0000,0000,0000,,من زیر 2 کیلو به دنیا اومدم. 1کیلو و 980 بودم و با التماس و سماجت زنده موندم Dialogue: 0,0:08:00.62,0:08:07.05,Default,,0000,0000,0000,,-مهم ترین نکته ای که در تمام عکس های دوران کودکی ام مشترکه اینه که همیشه حواسم به دوربین بوده Dialogue: 0,0:08:07.05,0:08:11.23,Default,,0000,0000,0000,,همین طور که الان هست. مثلا...این دوربین Dialogue: 0,0:08:11.23,0:08:15.08,Default,,0000,0000,0000,,-و ژست های به نظر خودم قشنگ میگرفتم Dialogue: 0,0:08:15.66,0:08:17.73,Default,,0000,0000,0000,,-من مهندسی برق خوندم Dialogue: 0,0:08:17.73,0:08:19.50,Default,,0000,0000,0000,,-در Dialogue: 0,0:08:20.66,0:08:28.07,Default,,0000,0000,0000,,دانشگاه صنعتی مازندران و بعد اتفاقات عجیبی افتاد که افتادم به دام آنچه که همیشه از آن نفرت داشتم Dialogue: 0,0:08:28.07,0:08:31.24,Default,,0000,0000,0000,,-نوشتن...من نویسنده شدم Dialogue: 0,0:08:32.22,0:08:36.47,Default,,0000,0000,0000,,-مثل همون آقایی که ممکنه تاجر بادمجون بشه. Dialogue: 0,0:08:37.26,0:08:42.52,Default,,0000,0000,0000,,-علاقه مندی من در زندگی فوتبال تماشا کردن، فوتبالیست شدن، گزارشگر فوتبال شدن بود Dialogue: 0,0:08:42.52,0:08:44.92,Default,,0000,0000,0000,,-یک روزی هم داشتم فوتبال نگاه میکردم که دوستم بهم زنگ زد Dialogue: 0,0:08:44.92,0:08:55.22,Default,,0000,0000,0000,,و گفت یک آقای سلمونی داره انتخاب بازیگر میکنه برای یک فیلمی. حدس بزن اون فیلم چیه که یک آرایشگری... Dialogue: 0,0:08:56.82,0:09:00.82,Default,,0000,0000,0000,,-گفت من عکس تورو نشونش دادم و خوشش اومده گفته پاشو بیا.. Dialogue: 0,0:09:00.82,0:09:03.48,Default,,0000,0000,0000,,-منم پاشدم رفتم و تو دفتر اون آقای کارگردان فهمیدم Dialogue: 0,0:09:03.48,0:09:08.67,Default,,0000,0000,0000,,که ایشون از من پول میخوان برای اینکه در فیلمشون بازی بدن منو Dialogue: 0,0:09:09.52,0:09:14.76,Default,,0000,0000,0000,,-راستش خیلی بهم برخورد و رفتم یک کلاس ثبت نام کردم. Dialogue: 0,0:09:16.32,0:09:17.99,Default,,0000,0000,0000,,-رفتم یک کلاس بازیگری ثبت نام کردم Dialogue: 0,0:09:17.99,0:09:22.32,Default,,0000,0000,0000,,- و همه اونجا متفق القول معتقد بودند که تو بهتره که بنویسی Dialogue: 0,0:09:22.32,0:09:24.66,Default,,0000,0000,0000,,-(خنده حضار) Dialogue: 0,0:09:24.66,0:09:26.40,Default,,0000,0000,0000,,-من اونقدر از نوشتن متنفر بودم Dialogue: 0,0:09:26.40,0:09:30.92,Default,,0000,0000,0000,,-که اعتراف میکنم تمام اون یه صفحه لغت هایی که به هممون میدادند Dialogue: 0,0:09:30.92,0:09:33.19,Default,,0000,0000,0000,,-و معلم ها فرداش خط میزدند ، Dialogue: 0,0:09:33.19,0:09:36.92,Default,,0000,0000,0000,,-بجای دوباره نوشتن، با تمام سعی و دقت و وسواس سعی میکردم Dialogue: 0,0:09:36.92,0:09:41.19,Default,,0000,0000,0000,,-خط معلمه را پاک کنم و دوباره همون را ببرم تحویل بدم. Dialogue: 0,0:09:41.19,0:09:42.98,Default,,0000,0000,0000,,-انقدر متنفر بودم که یادم میاد یک بار یک Dialogue: 0,0:09:42.98,0:09:46.32,Default,,0000,0000,0000,,- نصفه صفحه نوشته بودم وسطش رفتم دستشویی برگشتم Dialogue: 0,0:09:46.32,0:09:51.92,Default,,0000,0000,0000,,-و اونقدر برام مهم نبود که اونوری چون نشسته بودم از اونور بقیه اش را نوشتم Dialogue: 0,0:09:51.92,0:09:56.45,Default,,0000,0000,0000,,-یک صفحه را نوشتم اما تا وسطش برعکس بودم. Dialogue: 0,0:09:57.99,0:10:00.96,Default,,0000,0000,0000,,-نمدونم بعدیش چیه که...آهان.. Dialogue: 0,0:10:02.19,0:10:04.06,Default,,0000,0000,0000,,-همه این ها رو میدونیم... Dialogue: 0,0:10:04.06,0:10:11.06,Default,,0000,0000,0000,,- ولی مطمئنا هیچ نسخه ای برای تمام افراد بشر وجود نداره که این کار را بکنید تا موفق بشید Dialogue: 0,0:10:11.06,0:10:13.46,Default,,0000,0000,0000,,-ما فقط داستان زندگی خودمون را تعریف میکنیم. Dialogue: 0,0:10:13.46,0:10:15.19,Default,,0000,0000,0000,,-همه میدونیم که برای موفقیت Dialogue: 0,0:10:15.19,0:10:15.83,Default,,0000,0000,0000,,- استعداد لازمه، Dialogue: 0,0:10:15.83,0:10:16.59,Default,,0000,0000,0000,,- علاقه لازمه، Dialogue: 0,0:10:16.59,0:10:17.14,Default,,0000,0000,0000,,-پشتکار لازمه، Dialogue: 0,0:10:17.14,0:10:18.64,Default,,0000,0000,0000,,-هوش لازمه و شانس Dialogue: 0,0:10:19.56,0:10:21.23,Default,,0000,0000,0000,,-بطور قطع Dialogue: 0,0:10:21.23,0:10:23.73,Default,,0000,0000,0000,,-هرکدومش هم نباشه یک جای کار یخورده میلنگه. Dialogue: 0,0:10:23.73,0:10:28.83,Default,,0000,0000,0000,,-که حالا میشه باهاش مبارزه کرد ولی شاید از ته دل احساس رضایت نکنیم. Dialogue: 0,0:10:29.03,0:10:30.90,Default,,0000,0000,0000,,-من حیث المجموع Dialogue: 0,0:10:30.90,0:10:35.99,Default,,0000,0000,0000,,-اما اون چیزی که برام خیلی جالب بود و ناگهان زندگی منو عوض کرد Dialogue: 0,0:10:35.99,0:10:40.85,Default,,0000,0000,0000,,-یک نفر آدمی بود که اتفاقا هیچ ربطی به نویسندگی نداره Dialogue: 0,0:10:41.73,0:10:43.54,Default,,0000,0000,0000,,-یک بوکسور Dialogue: 0,0:10:44.65,0:10:47.99,Default,,0000,0000,0000,,-من کلی را دوست داشتم نه بخاطر اینکه مسلمان شده بود Dialogue: 0,0:10:47.99,0:10:49.86,Default,,0000,0000,0000,,-نه بخاطر اینکه بوکسور خیلی بزرگی بود Dialogue: 0,0:10:49.86,0:10:56.06,Default,,0000,0000,0000,,-نه بخاطر جذابیت صورتش یا اندام عضلانی و چیزهایی شبیه این Dialogue: 0,0:10:56.66,0:10:59.06,Default,,0000,0000,0000,,-من کلی را دوست داشتم بخاطر اینکه یه جمله Dialogue: 0,0:10:59.06,0:11:04.06,Default,,0000,0000,0000,,-در واقع چندتا جمله از خاطرات زندگی اش خوندم که خیلی توجهم را جلب کرد. Dialogue: 0,0:11:04.06,0:11:08.86,Default,,0000,0000,0000,,-و راستش را بخواهید این آدم بود که زندگی ام را تغییر داد Dialogue: 0,0:11:11.12,0:11:16.48,Default,,0000,0000,0000,,-کلی یک مبارزه خیلی جدی و مهمی با جورج فورمن داشت در زئیر Dialogue: 0,0:11:16.48,0:11:21.92,Default,,0000,0000,0000,,-که احتما اونهایی که سنشون بیشتره یا این ماجرا را تعقیب میکنند یکمی باهاش آشنا هستند Dialogue: 0,0:11:21.92,0:11:25.26,Default,,0000,0000,0000,,-کلی بوکسوری بود که همیشه تو رینگ رقص پا میکرد Dialogue: 0,0:11:25.26,0:11:29.78,Default,,0000,0000,0000,,- و میگفت که من مثل پروانه میرقصم و مثل زنبور نیش میزنم Dialogue: 0,0:11:29.78,0:11:34.70,Default,,0000,0000,0000,,-اما این مسابقه تنها مسابقه ای بود که کلی بر خلاف همیشه گاردهاشو بسته بود Dialogue: 0,0:11:35.06,0:11:40.23,Default,,0000,0000,0000,,- چون همه اینو می دونستند که فورمن میتونه با مشت یه گاو را بکشه. Dialogue: 0,0:11:40.23,0:11:42.72,Default,,0000,0000,0000,,-بنابراین کلی فقط گاردشو بسته بود Dialogue: 0,0:11:42.72,0:11:47.99,Default,,0000,0000,0000,,- و میگه مدام وقتی مشتای اون میخورد به دست من و دستم به صورتم میخورد Dialogue: 0,0:11:47.99,0:11:54.16,Default,,0000,0000,0000,,-سرم گیج میرفت. پس فقط حواسم بود که مشتش مستقیم نخوره تو صورت من. Dialogue: 0,0:11:55.53,0:11:57.18,Default,,0000,0000,0000,,-حواسم همیشه.... Dialogue: 0,0:11:57.18,0:11:58.65,Default,,0000,0000,0000,,-(خنده حضار) Dialogue: 0,0:11:58.65,0:12:00.39,Default,,0000,0000,0000,,-نکته مهم این بود.. Dialogue: 0,0:12:01.48,0:12:05.73,Default,,0000,0000,0000,,-دیدین تو مسابقات بوکس حرفه ای معمولا هرچند دقیقه یک بار اونا میچسبن به همدیگه Dialogue: 0,0:12:05.73,0:12:08.98,Default,,0000,0000,0000,,-و داور میاد جداشون میکنه و دوباره ادامه میدن کارو؟ Dialogue: 0,0:12:08.98,0:12:13.23,Default,,0000,0000,0000,,-کلی میگفت در تمام طول این راندهایی که من باهاش مبارزه میکردم هربار که میچسبیدم بهش Dialogue: 0,0:12:13.23,0:12:17.85,Default,,0000,0000,0000,,-گوشم را میذاشتم روقلبش و نبضش را اندازه میگرفتم Dialogue: 0,0:12:17.85,0:12:20.48,Default,,0000,0000,0000,,-ببینم که کی خسته میشه؟ Dialogue: 0,0:12:22.02,0:12:27.40,Default,,0000,0000,0000,,-و بعد در راند پایانی احساس کردم که دیگه داره تند میزنه Dialogue: 0,0:12:27.63,0:12:31.38,Default,,0000,0000,0000,,-و در تمام طول اون مسابقه فقط یک بار از گاردش خارج شد Dialogue: 0,0:12:31.38,0:12:34.59,Default,,0000,0000,0000,,- و فقط یک مشت به اون آدم غول پیکر زد Dialogue: 0,0:12:34.59,0:12:36.40,Default,,0000,0000,0000,,-و مسابقه را برد. Dialogue: 0,0:12:36.40,0:12:42.55,Default,,0000,0000,0000,,-من یاد گرفتم که بعضی وقتا یک چیزهایی هست که شما ازشون بدتون میاد Dialogue: 0,0:12:42.55,0:12:44.72,Default,,0000,0000,0000,,-مثل نوشتن برای من یا Dialogue: 0,0:12:46.72,0:12:49.43,Default,,0000,0000,0000,,-بادمجون بازم برای من Dialogue: 0,0:12:51.61,0:12:54.13,Default,,0000,0000,0000,,-مثل مشت خوردن برای کلی Dialogue: 0,0:12:54.13,0:12:56.53,Default,,0000,0000,0000,,-اما شما صبر میکنید Dialogue: 0,0:12:57.32,0:13:00.46,Default,,0000,0000,0000,,-حوصله میکنید و تمرکزتان را از دست نمیدید Dialogue: 0,0:13:00.46,0:13:06.27,Default,,0000,0000,0000,,-و نبوغتان را بکار میگیرید برای اینکه در مهم ترین لحظه بهترین ضربه ممکن را بزنید. Dialogue: 0,0:13:06.27,0:13:08.69,Default,,0000,0000,0000,,-آره من از نوشتن متنفرم Dialogue: 0,0:13:09.32,0:13:11.31,Default,,0000,0000,0000,,-ولی مینویسم Dialogue: 0,0:13:11.56,0:13:17.25,Default,,0000,0000,0000,,-سرعت تایپ کردنم اونقدر خوب نیست که بتونم از نرم افزار آقای اسکندری استفاده کنم Dialogue: 0,0:13:17.25,0:13:20.44,Default,,0000,0000,0000,,- علاقه ای هم به یادگرفتنش ندارم Dialogue: 0,0:13:22.14,0:13:27.47,Default,,0000,0000,0000,,-آقای ملایری هم گفتن اگه یک کاری را دوست دارید، اگه یک کاری پول سازه برات Dialogue: 0,0:13:27.47,0:13:31.56,Default,,0000,0000,0000,,-بلدی انجامش بدی ولی دوستش نداری بهش بگو نه Dialogue: 0,0:13:31.56,0:13:34.59,Default,,0000,0000,0000,,-من راستش نتونستم بهش بگم نه Dialogue: 0,0:13:34.59,0:13:37.77,Default,,0000,0000,0000,,-بخاطر اینکه خیلی ها تشویقم کردند Dialogue: 0,0:13:38.99,0:13:41.56,Default,,0000,0000,0000,,-من کاندیدای بهترین کتاب سال شد کتابم Dialogue: 0,0:13:41.56,0:13:44.94,Default,,0000,0000,0000,,- و دیدم اگه ننویسم خیلی بده Dialogue: 0,0:13:45.39,0:13:49.19,Default,,0000,0000,0000,,-بنابراین تصمیم گرفتم که بنویسم Dialogue: 0,0:13:49.19,0:13:51.32,Default,,0000,0000,0000,,-میدونم که این کارو دوست ندارم Dialogue: 0,0:13:51.32,0:13:55.45,Default,,0000,0000,0000,,-شاید مدت زمان زیادی نتونم این کارو بکنم بنابراین ممکنه که از گرسنگی بمیرم Dialogue: 0,0:13:55.45,0:13:58.38,Default,,0000,0000,0000,,-چون پول زیادی ندارم که غذاهای خوب بخرم ممکنه Dialogue: 0,0:13:58.38,0:14:02.48,Default,,0000,0000,0000,,-که نهایتا تنها چیزی که نصیبم بشه همین بادمجونه Dialogue: 0,0:14:02.48,0:14:05.73,Default,,0000,0000,0000,,-بنابرین برای اولین و آخرین بار در تمام زندگی ام Dialogue: 0,0:14:05.73,0:14:08.32,Default,,0000,0000,0000,,-با تمام احترامی که برای دستگاه گوارشم قائلم Dialogue: 0,0:14:08.32,0:14:13.39,Default,,0000,0000,0000,,-و با تمام نفرتی که از بادمجون دارم میخوام این بادمجون را جلوی چشم شما گاز بزنم Dialogue: 0,0:14:13.39,0:14:17.64,Default,,0000,0000,0000,,-(تشویق حضار) Dialogue: 0,0:14:18.73,0:14:21.59,Default,,0000,0000,0000,,-اعتراف میکنم که اصلا به اون بد مزگی که فکر میکردم نبود Dialogue: 0,0:14:21.59,0:14:23.92,Default,,0000,0000,0000,,-خیلی فاجعه آمیزتر اون چیزی که خیال میکردم Dialogue: 0,0:14:23.92,0:14:26.48,Default,,0000,0000,0000,,-(خنده حضار) Dialogue: 0,0:14:28.52,0:14:31.77,Default,,0000,0000,0000,,-فقط یک چیزی را ازتون خواهش میکنم Dialogue: 0,0:14:31.77,0:14:36.31,Default,,0000,0000,0000,,-از کنار چیزهایی که حتی ازشون متنفر هستین به همین راحتی نگذرید Dialogue: 0,0:14:36.31,0:14:42.17,Default,,0000,0000,0000,,-شاید خوشبختی و سعادت شما تو همون چیزا قرار داده شده باشه. Dialogue: 0,0:14:42.17,0:14:43.78,Default,,0000,0000,0000,,-و خواهش دومم Dialogue: 0,0:14:43.78,0:14:49.06,Default,,0000,0000,0000,,-چیزهایی که ازشون متنفرید شاید سلامتی و آبروی شما را بخطر بندازه. Dialogue: 0,0:14:49.06,0:14:51.06,Default,,0000,0000,0000,,-لطفا سراغ اینا نرید. Dialogue: 0,0:14:51.06,0:14:52.19,Default,,0000,0000,0000,,-همین Dialogue: 0,0:14:52.19,0:14:53.45,Default,,0000,0000,0000,,-مخلصم Dialogue: 0,0:14:53.45,0:14:56.58,Default,,0000,0000,0000,,(تشویق حضار)