1 00:00:01,227 --> 00:00:03,745 من یک تفنگداردریایی از یگان پیاده نظام مسلح ۱/۱ بودم، 2 00:00:03,745 --> 00:00:04,520 دسته ۸۱، 3 00:00:04,520 --> 00:00:06,479 در کمپ پندلتون، کالیفرنیا 4 00:00:06,503 --> 00:00:07,655 "را" (کلمه تایید نظامی) 5 00:00:07,679 --> 00:00:08,831 حضار: "را" 6 00:00:08,855 --> 00:00:09,856 (خنده حضار) 7 00:00:09,880 --> 00:00:11,848 چند ماه پس از ۱۱ سپتامبربه ارتش پیوستم، 8 00:00:11,872 --> 00:00:14,981 فکر می کنم همون حسی رو داشتم که بسیاری از مردم در اون زمان داشتند 9 00:00:14,981 --> 00:00:18,200 مملواز حس میهن پرستی و تلافی 10 00:00:18,224 --> 00:00:19,866 و تمایل داشتن به انجام کاری 11 00:00:19,890 --> 00:00:22,635 با وجود اینکه من هیچ کاری نمی کردم. 12 00:00:22,659 --> 00:00:25,905 ۱۷ سالم بود, تازه فارغ التحصیل از دبیرستان و آخرین تابستانی 13 00:00:25,929 --> 00:00:28,631 که ساکن اتاق پشتی خانه ی اجاره ای پدرومادرم بودم 14 00:00:28,655 --> 00:00:31,244 در شهری کوچک در ایندیانای شمالی که درآن بزرگ شده بودم 15 00:00:31,268 --> 00:00:32,426 به نام میشواکا. 16 00:00:32,450 --> 00:00:35,208 می تونم بعدا برای اونایی که علاقه مند هستند تلفطش رو بگم - 17 00:00:35,208 --> 00:00:36,056 (خنده حضار) 18 00:00:36,080 --> 00:00:39,940 میشواکا پر از چیزهای خوب است اما "مرکز فرهنگی جهانی"... نیست 19 00:00:39,964 --> 00:00:42,320 پس تنها چیزی از تاتر یا سینما که رویم تاثیر داشت 20 00:00:42,320 --> 00:00:44,053 محدود به نمایشهای من در دبیرستان بود 21 00:00:44,053 --> 00:00:46,265 و ویدئوی پرفروش، خدا بیامرزتش 22 00:00:46,289 --> 00:00:47,461 (خنده حضار) 23 00:00:47,485 --> 00:00:49,352 به اندازه کافی در مورد بازیگری جدی بودم 24 00:00:49,352 --> 00:00:52,464 زمانی که در دبیرستان بودم، برای مدرسه جولیارد تست دادم 25 00:00:52,488 --> 00:00:53,639 و قبول نشدم, 26 00:00:53,663 --> 00:00:56,389 برام مشخص شد که کالج برای من نیست, و دیگه اقدام نکردم 27 00:00:56,413 --> 00:00:57,706 که کاری استادانه بود. 28 00:00:57,730 --> 00:01:01,181 همچنین اون چالش بازیگری "هیل ماری ال ای" رو انجام دادم 29 00:01:01,205 --> 00:01:02,940 که همیشه در موردش داستان شنیده بودم، 30 00:01:02,940 --> 00:01:05,565 که بازیگرها میرن لس آنجلس زندگی کنن با مثلا هفت دلار ، 31 00:01:05,565 --> 00:01:07,132 و کار و موفقیت پیدا می کنن. 32 00:01:07,156 --> 00:01:10,512 من تا آماریلو، تگزاس رفتم، که ماشینم دیگه خراب شد 33 00:01:10,536 --> 00:01:12,263 تمام پولم صرف تعمیر شد، 34 00:01:12,287 --> 00:01:13,932 در نهایت به سانتا مونیکا رسیدم 35 00:01:13,956 --> 00:01:15,234 حتی لس آنجلس هم نه 36 00:01:15,258 --> 00:01:17,917 کلا به مدت ۴۸ ساعت توساحل میچرخیدم 37 00:01:17,941 --> 00:01:19,227 سوار ماشین شدم, برگشتم خونه 38 00:01:19,251 --> 00:01:20,957 و این پایان حرفه ی بازیگری من بود 39 00:01:20,981 --> 00:01:22,259 (خنده حضار) 40 00:01:22,283 --> 00:01:24,171 هفده سالگی، میشواکا ... 41 00:01:24,195 --> 00:01:28,023 خانه پدر و مادر، پرداخت اجاره، فروش جاروبرقی ... 42 00:01:28,047 --> 00:01:29,602 بازاریابی تلفنی, 43 00:01:29,626 --> 00:01:31,809 4 ساعت در روز چمنهای محله کوتاه کردن. 44 00:01:31,833 --> 00:01:34,125 این دنیای من بود، تا سپتامبر ۲۰۰۱. 45 00:01:34,149 --> 00:01:35,350 بنابراین پس از آن یازدهم، 46 00:01:35,350 --> 00:01:37,526 و با احساس درکی از انجام وظیفه، 47 00:01:37,550 --> 00:01:39,901 و اینکه به طور کلی از خودم, 48 00:01:39,925 --> 00:01:41,401 پدر و مادرم و دولت عصبانی بودم، 49 00:01:41,401 --> 00:01:43,798 نداشتن اعتماد به نفس و نداشتن شغلی قابل احترام 50 00:01:43,822 --> 00:01:46,924 و ماشین بدرد نخوری که باهاش رفتم کالیفرنیا و برگشتم 51 00:01:46,948 --> 00:01:50,061 من به تفنگداران دریایی پیوستم و عاشقش شدم. از سرباز بودن خوشم اومد 52 00:01:50,061 --> 00:01:52,983 این یکی از چیزهایی است که من از انجامش در زندگی افتخار میکنم. 53 00:01:53,007 --> 00:01:54,173 شلیک سلاح باحال بود، 54 00:01:54,197 --> 00:01:56,632 راندن و منفجر کردن چیزهای گران خیلی مهیج بود. 55 00:01:56,656 --> 00:01:58,764 اما فهمیدم که علت عشق من به نیروی دریایی 56 00:01:58,788 --> 00:02:01,489 به خاطر چیزی بود که موقع پیوستن کمترین توجه رو بهش داشتم 57 00:02:01,489 --> 00:02:02,614 یعنی مردم 58 00:02:02,638 --> 00:02:06,218 این ملت عجیب غریب -- بازیگرانی رنگارنگ 59 00:02:06,242 --> 00:02:08,624 از جاهای مختلف ایالات متحده آمریکا - 60 00:02:08,648 --> 00:02:10,979 که من در ظاهرهیچ چیزمشترکی با آنها نداشتم. 61 00:02:11,003 --> 00:02:12,611 و در طول زمان 62 00:02:12,635 --> 00:02:14,461 تمام اسطوره های دروغین سیاسی و شخصی من 63 00:02:14,485 --> 00:02:16,442 که باعث پیوستن من به ارتش بودند, محو شدند 64 00:02:16,442 --> 00:02:19,368 و برای من، سپاه تفنگداران دریایی مترادف با دوستان من شد. 65 00:02:19,392 --> 00:02:21,680 و بعد, چند سال که از خدمتم می گذشت 66 00:02:21,704 --> 00:02:23,783 و ماهها بعد از اعزام شدنم به عراق 67 00:02:23,807 --> 00:02:26,672 جناغ سینه من در یک حادثه دوچرخه سواری کوهستان، در رفت 68 00:02:26,696 --> 00:02:28,708 و می بایست به خاطر درمان از بقیه جدا میشدم 69 00:02:28,708 --> 00:02:31,295 فهمیدنش برای کسانی که هرگز در ارتش نبوده اند سخت است ، 70 00:02:31,319 --> 00:02:34,382 اما وقتی به من گفتن که به عراق و افغانستان اعزام نمیشم 71 00:02:34,406 --> 00:02:35,849 برای من بسیار عذاب آور بود. 72 00:02:35,873 --> 00:02:39,114 تصویر زمانی که روی برانکارد از بیمارستان مرکزی خارج شدم تو ذهنمه 73 00:02:39,138 --> 00:02:42,008 و تمام جوخه برای عیادت من منتظر بودن 74 00:02:42,032 --> 00:02:44,466 و بعد، یکدفعه من دوباره یک غیر نظامی شدم 75 00:02:44,490 --> 00:02:47,315 می دونستم که می خواهم دوباره برای بازیگری شانسمو امتحان کنم 76 00:02:47,315 --> 00:02:48,523 چونکه, من خودمو میشناختم 77 00:02:48,547 --> 00:02:52,266 فکرمی کردم که مشکلات مردم عادی نسبت به نظامیان هیچ هستند . 78 00:02:52,290 --> 00:02:55,047 منظورم اینه که الان واقعا از چی آدم میتونه ایراد بگیره؟ 79 00:02:55,071 --> 00:02:56,243 "هوا گرمه 80 00:02:56,672 --> 00:02:58,904 بهتره یکی کولر رو روشن کنه" 81 00:02:58,928 --> 00:03:00,728 "این صف قهوه خیلی طولانیه" 82 00:03:01,155 --> 00:03:02,307 من سرباز بودم 83 00:03:02,331 --> 00:03:03,922 می دونستم که چطور باید زنده ماند. 84 00:03:03,922 --> 00:03:05,834 باید میرفتم نیویورک و یک بازیگر میشدم 85 00:03:05,834 --> 00:03:06,899 اگه همه چیز ردیف نمیشد 86 00:03:06,899 --> 00:03:10,297 تو سنترال پارک میخوابیدم وغذا م رو هم از اشغالای "پانیرا برد" برمیداشتم 87 00:03:10,297 --> 00:03:11,012 (خنده حضار) 88 00:03:11,012 --> 00:03:14,106 من دوباره برای مدرسه " جولیارد" تست دادم و این بار خوش شانس بودم، 89 00:03:14,106 --> 00:03:14,811 تونستم وارد شم 90 00:03:14,811 --> 00:03:17,216 اما ازپیچیده گی تغییر خودم 91 00:03:17,240 --> 00:03:18,771 به یک شهروند معمولی شگفت زده شدم 92 00:03:18,771 --> 00:03:22,040 و من به نسبت آدم سالمی بودم, نمیتونم تصور کنم که 93 00:03:22,064 --> 00:03:24,366 آیا با آسیب روحی و جسمی هم این فرایند انجام میشد 94 00:03:24,366 --> 00:03:25,541 اما در هر صورت سخت بود 95 00:03:25,565 --> 00:03:27,735 در بخشی، چرا که من درمدرسه بازیگری بودم - 96 00:03:27,759 --> 00:03:31,296 و نمی تونستم برای خودم توجیه کنم که به کلاس صدا و گفتاربرم، 97 00:03:31,757 --> 00:03:34,588 در حالی که برای خودم هالهی انرژی پرتاب میکردم 98 00:03:34,612 --> 00:03:37,375 وانجام تمرینات بازیگری جایی که زندگی برای من دوباره آغاز شد 99 00:03:37,375 --> 00:03:38,200 (خنده حضار) 100 00:03:38,224 --> 00:03:40,958 در حالی که دوستانم بدون من در خارج از کشورخدمت می کردند. 101 00:03:40,982 --> 00:03:43,591 و همچنین، که چطور کارها رو انجام بدم 102 00:03:43,615 --> 00:03:45,968 به شیوه نظامی آموخته بودم 103 00:03:45,992 --> 00:03:48,151 منظورم هر دو است , چه عملی و چه عاطفی. 104 00:03:48,175 --> 00:03:49,744 عملا باید یه کار پیدا میکردم 105 00:03:49,768 --> 00:03:51,500 ولی من یک پیاده نظام دریایی بودم، 106 00:03:51,524 --> 00:03:54,080 جایی که با مسلسل شلیک میکنید و خمپاره می اندازید 107 00:03:54,104 --> 00:03:57,651 جای برای استفاده از اون مهارتها در زندگی معمولی نیست 108 00:03:57,675 --> 00:03:58,676 (خنده حضار) 109 00:03:58,700 --> 00:04:00,992 از لحاظ احساسی, در جستجوی یافتن معنی زندگی بودم. 110 00:04:01,103 --> 00:04:03,064 در ارتش، همه چیز معنی داره 111 00:04:03,088 --> 00:04:05,341 هر کاری که میکنید یا ادای رسومات هست 112 00:04:05,365 --> 00:04:06,693 و یا دارای یک هدف عملی است. 113 00:04:06,717 --> 00:04:08,370 نمی تونید در میدون جنگ سیگار بکشید 114 00:04:08,370 --> 00:04:10,445 چون نمی خواهید موقعیت خود را لو بدهید 115 00:04:10,469 --> 00:04:12,764 به صورتت دست نمی زنی -- تا بتونی 116 00:04:12,788 --> 00:04:14,670 سطح سلامت و بهداشتت رو نگه داری. 117 00:04:14,694 --> 00:04:16,990 صورتتون به این سمت باشه وقتی مارش کالرز را میزنن 118 00:04:16,990 --> 00:04:19,044 به آدمهایی که قبل از شما رفتن بی احترامیه. 119 00:04:19,044 --> 00:04:21,378 از این طرف راه برو، به خاطراین این طوری صحبت کن . 120 00:04:21,378 --> 00:04:22,912 یونیفرم شما به دقت منظم شده باشد 121 00:04:22,912 --> 00:04:25,509 با چه پشتکاری این قوانین را دنبال میکنی مشخص می کنه 122 00:04:25,509 --> 00:04:26,978 که جطور تفنگدار دریایی هستی. 123 00:04:27,002 --> 00:04:29,030 که درجه شما تاریخچه شماست 124 00:04:29,054 --> 00:04:30,538 و احترامی که به دست آورده اید 125 00:04:30,562 --> 00:04:32,664 دردنیای غیر نظامیها هیچ درجه ای وجود ندارد. 126 00:04:32,664 --> 00:04:34,247 اینجا شما کاملا یک آدم دیگرهستید، 127 00:04:34,247 --> 00:04:37,088 و من حس کردم که باید ارزشهامو دائما از نو ثابت کنم. 128 00:04:37,112 --> 00:04:40,112 واحترامی که غیرنظامیان در طول دوره خدمت به من میگذارن 129 00:04:40,136 --> 00:04:41,762 زمانی که سرباز نبودم, وجود نداشت. 130 00:04:41,786 --> 00:04:43,539 به نظر نمی رسید که 131 00:04:43,563 --> 00:04:44,933 یک حس عمومی وجود داشته باشه، 132 00:04:44,933 --> 00:04:47,453 در حالی که در ارتش، من این حس عمومی رو احساس کردم. 133 00:04:47,477 --> 00:04:49,206 چند بار در دنیای غیر نظامیان 134 00:04:49,748 --> 00:04:52,982 با نزدیک ترین دوستتون دروضعیت مرگ یا زندگی قرارمیگیرید 135 00:04:53,006 --> 00:04:56,312 و آنها دائما نشان میدن که شما رو تنها نمیگذارند؟ 136 00:04:56,336 --> 00:04:58,389 و در عین حال، در مدرسه بازیگری ... 137 00:04:58,413 --> 00:05:00,871 (خنده حضار) 138 00:05:00,895 --> 00:05:02,569 من واقعا، برای اولین بار، 139 00:05:02,593 --> 00:05:05,128 نمایشنامه نویسان, شخصیت ها و نمایشنامه ها را کشف کردم 140 00:05:05,128 --> 00:05:06,865 که هیچ ربطی به ارتش نداشت، 141 00:05:06,889 --> 00:05:09,244 اما به نوعی تجربه نظامی من روتوصیف می کرد 142 00:05:09,268 --> 00:05:11,815 یه شکلی که برای من قبلا غیر قابل بیان بود. 143 00:05:11,839 --> 00:05:14,230 و من احساس کردم کمترپرخاشگری می کنم 144 00:05:14,254 --> 00:05:17,547 چونکه برای اولین بارمی تونستم برای بیان احساساتم از کلمات استفاده کنم 145 00:05:17,547 --> 00:05:19,600 و متوجه شدم که چه ابزار با ارزشی بود. 146 00:05:19,624 --> 00:05:22,214 و وقتی که داشتم با زمانی که در ارتش بودم مقایسه میکردم 147 00:05:22,214 --> 00:05:24,539 در مورد مسائل کلیشهای فکر نمیکردم 148 00:05:24,563 --> 00:05:26,015 و نظم و انضباط و سختی آن؛ 149 00:05:26,039 --> 00:05:28,253 بلکه لحظات کوتاه صمیمی آدمها 150 00:05:28,277 --> 00:05:29,610 لحظاتی از احساسات بزرگ: 151 00:05:29,634 --> 00:05:32,259 دوستام ترک پست میکردند چون دلشون برای خانواده تنگ می شد 152 00:05:32,283 --> 00:05:33,518 دوستانمون طلاق میگرفتند، 153 00:05:33,542 --> 00:05:35,540 عزاداری با هم، شادی با هم، 154 00:05:35,564 --> 00:05:37,499 همه اینها پشت پرده نظامی بودن است. 155 00:05:37,523 --> 00:05:39,805 من دوستام رو دیدم که با این شرایط مبارزه میکردند 156 00:05:39,829 --> 00:05:42,860 و من اضطراب ناشی از اون رو هم در خودم و دیگران دیدم 157 00:05:42,884 --> 00:05:45,470 قادر به بیان احساساتمان دراین مورد نبودیم 158 00:05:46,026 --> 00:05:49,074 جوامع نظامی و تئاتر در واقع بسیار مشابه است. 159 00:05:49,098 --> 00:05:51,873 یک گروه از آدمها رو دارید که دنبال انجام دادن یک ماموریتند 160 00:05:51,873 --> 00:05:53,910 بزرگتر از خودشان، در مورد شما نیست 161 00:05:53,934 --> 00:05:56,902 شما یه نقشی دارید، باید نقش خود را در آن تیم بدانید. 162 00:05:56,926 --> 00:05:59,085 هر تیم یک رهبر یا مدیر داره؛ 163 00:05:59,109 --> 00:06:01,659 گاهی اوقات آنها باهوشند، گاهی اوقات نه. 164 00:06:01,683 --> 00:06:04,287 شما مجبور به نزدیکی با افراد کاملا غریبه هستید 165 00:06:04,311 --> 00:06:05,596 برای زمان کوتاهی. 166 00:06:05,620 --> 00:06:07,667 انضباط شخصی، نگهداری از خود. 167 00:06:08,132 --> 00:06:10,615 من فکر کردم، چقدر باحال میشه که یه فضایی درست کنیم 168 00:06:10,639 --> 00:06:13,966 که این دوجامعه ی ظاهرا غیرمشابه را ترکیب کنه، 169 00:06:13,990 --> 00:06:16,225 که برای گروهی از مردم سرگرمی آورده 170 00:06:16,249 --> 00:06:18,344 که، با توجه به شغلشون 171 00:06:18,368 --> 00:06:20,812 می تواند چیزی که بیشتر محرک فکری است را ایجاد کنه 172 00:06:20,836 --> 00:06:22,669 نسبت به سرگرمیهای اجباری و کلیشه ای 173 00:06:22,693 --> 00:06:25,754 که یادم میاد تو ارتش بالاجبار انجام میدادم -- 174 00:06:25,778 --> 00:06:26,780 (خنده حضار) 175 00:06:26,804 --> 00:06:29,082 همه برنامه های با هدف خوب اما کمی توهین آمیز، 176 00:06:29,106 --> 00:06:31,757 مثل «برنده یک قرار با رقصنده های ساندیگو چارجرز بشو» 177 00:06:31,781 --> 00:06:34,557 که در آن شما به یک سوال در مورد فرهنگ پاپ را جواب میدهید ، 178 00:06:34,557 --> 00:06:36,424 و اگر درست انجام بدید، برنده قرار میشید، 179 00:06:36,424 --> 00:06:38,314 که یک قدم زدن دو نفره توی میدان رژه است 180 00:06:38,314 --> 00:06:40,659 با اون رقاصه متاهل حامله -- 181 00:06:40,683 --> 00:06:41,850 (خنده حضار) 182 00:06:41,874 --> 00:06:44,254 از رقاصها بدم نمیادا، من عاشقشون هستم. 183 00:06:44,278 --> 00:06:47,390 داستان فراتر از اینه، چقدر باحال میبود که میشد ازاین 184 00:06:47,414 --> 00:06:50,638 شخصیت های تئاتری استفاده کرد، بدون اینکه حالت خیریه باشه. 185 00:06:50,662 --> 00:06:54,277 بنابراین ما این برنامه غیرانتفاعی به اسم هنر در نیروهای مسلح را شروع کردیم، 186 00:06:54,277 --> 00:06:55,466 تا این کار رو انجام بدیم، 187 00:06:55,466 --> 00:06:58,188 تلاش کردیم تا این دو مجموعه ی به ظاهرمتفاوت را متصل کنیم. 188 00:06:58,212 --> 00:07:02,027 ما یک بازی و یا تک گویی را از نمایشنامه های معاصر آمریکایی انتخاب میکنیم 189 00:07:02,051 --> 00:07:05,725 که از نظرسنی و نژادی متنوع هستند، درست مثل تماشاچیان در ارتش 190 00:07:05,749 --> 00:07:08,618 یک گروه ازبازیگران آموزش دیده و باور نکردنی تئاتر جمع کردیم، 191 00:07:08,618 --> 00:07:10,695 و اونها رو با موضوعات خارقالعاده مسلح کردیم 192 00:07:10,695 --> 00:07:12,549 هزینه تولید رو حتی الامکان پایین آوردیم 193 00:07:12,549 --> 00:07:15,279 بدون صحنه نمایش، بدون لباس، بدون چراغ، فقط بخونین -- 194 00:07:15,303 --> 00:07:17,782 که همه مسئولیتها به عهده بیان باشه 195 00:07:17,806 --> 00:07:20,521 تا نشون بدیم که تئاتر در هر جایی امکان داره 196 00:07:20,545 --> 00:07:21,725 این یک چیز قدرتمند است، 197 00:07:21,749 --> 00:07:24,635 رفتن توی اتاق با افراد کاملا غریبه 198 00:07:24,659 --> 00:07:27,307 و انسانیت رو به خودمان یادآور شدن، 199 00:07:27,331 --> 00:07:29,728 که این برونریزی ابزاری ارزشمند است 200 00:07:29,752 --> 00:07:31,109 مثل یک تفنگ رو شونه هات. 201 00:07:31,133 --> 00:07:33,138 و برای یک سازمان مانند ارتش، 202 00:07:33,162 --> 00:07:36,089 که به خودش می باله برای داشتن کلی کلمه های اختصاری، 203 00:07:36,113 --> 00:07:37,536 ممکنه کاملا گیج بشید 204 00:07:37,560 --> 00:07:40,242 وقتی صحبت از تجربه جمعی میشه. 205 00:07:40,266 --> 00:07:42,110 و من نمی توانم جمع بهتری رو مثال بزنم 206 00:07:42,134 --> 00:07:44,205 که با یک مفهوم جدیدی از تعریف-خود مسلحه 207 00:07:44,229 --> 00:07:46,251 یعنی کسانی که از کشور ما حفاظت میکنند. 208 00:07:46,275 --> 00:07:48,755 ما به همه جاهای ایالات متحده و دنیا رفتیم 209 00:07:48,779 --> 00:07:51,460 از "والتر رید در بتسدا"، "مریلند"، 210 00:07:51,484 --> 00:07:53,930 به کمپ "پندلتون"، به کمپ "اریفجان" در کویت، 211 00:07:53,954 --> 00:07:55,663 به "یو اس ای جی باواریا" 212 00:07:55,687 --> 00:07:57,727 یکی در میون, تئاترهای برادوی 213 00:07:57,751 --> 00:07:59,823 و برای هنرمندان نمایشی که ما به همراه داریم 214 00:07:59,847 --> 00:08:01,515 این یک پنجره ای به روی یک فرهنگ است 215 00:08:01,539 --> 00:08:03,699 وگرنه آنها هم ظهوری پیدا نمی کردند. 216 00:08:03,723 --> 00:08:05,742 و برای ارتش هم، دقیقا همینطور. 217 00:08:05,766 --> 00:08:07,753 و در انجام دادن این کار درشش سال گذشته 218 00:08:07,777 --> 00:08:10,168 همیشه به یاد میارم که بازیگری بسیاری از چیزها است. 219 00:08:10,168 --> 00:08:13,237 یک مهارت است، یک عمل سیاسی است، یک تجارته -- 220 00:08:13,888 --> 00:08:16,013 هر صفتی که برای شما قابل قبوله 221 00:08:16,037 --> 00:08:17,476 اما یک خدمت هم هست. 222 00:08:17,500 --> 00:08:19,094 من نتونستم برای خودم رو تمام کنم، 223 00:08:19,094 --> 00:08:20,820 بنابراین هر زمان که من باید در خدمت 224 00:08:20,820 --> 00:08:23,981 این نهایت صنعت خدماتی ، ارتش باشم، دوباره برای من -- 225 00:08:24,005 --> 00:08:26,052 به ندرت چیزی از این بهتر ممکنه. 226 00:08:26,076 --> 00:08:27,404 متشکرم. 227 00:08:27,428 --> 00:08:32,016 (تشویق حضار) 228 00:08:32,040 --> 00:08:35,964 ما قصد داریم یک قطعه از مارکو رامیرز را اجرا کنیم، 229 00:08:35,988 --> 00:08:37,682 به نام"من بتمن نیستم." 230 00:08:37,706 --> 00:08:40,734 بازیگر خارقالعاده، و از دوستان خوب من، جسی پرز، 231 00:08:40,758 --> 00:08:41,933 قراره که راوی باشه 232 00:08:41,957 --> 00:08:44,621 و مت جانسون، که من همین چند ساعت پیش تازه ملاقاتش کردم. 233 00:08:44,621 --> 00:08:47,166 آنها برای اولین باردارن این کار رو با هم انجام میدن ، 234 00:08:47,166 --> 00:08:48,878 بنابراین خواهیم دید که چجوری می شود. 235 00:08:48,878 --> 00:08:49,881 جسی پرز و مت جانسون. 236 00:08:49,881 --> 00:08:52,999 (تشویق حضار) 237 00:09:00,669 --> 00:09:02,636 جسی پرز: نیمه های شب است 238 00:09:02,660 --> 00:09:04,970 و آسمان دیوانه وار درخشان است، قرمز رادیو اکتیو. 239 00:09:04,994 --> 00:09:07,116 اگه از گوشه چشمتون نگاه کنید، شاید ماه رو 240 00:09:07,140 --> 00:09:10,006 از میان یک لایه ضخیم دود سیگار واگزوز هواپیما 241 00:09:10,030 --> 00:09:11,481 که تمام شهررا پوشانده، ببینید. 242 00:09:11,481 --> 00:09:13,883 مانند یک پشه بند که به فرشتگان اجازه عبور نمی دهد. 243 00:09:13,883 --> 00:09:14,707 (صدای طبل) 244 00:09:14,731 --> 00:09:16,557 و اگربه اندازه کافی بالارا نگاه کنید ، 245 00:09:16,557 --> 00:09:19,678 می توانید ببینید که من بر روی لبه یک ساختمان 87 طبقه ایستاده ام. 246 00:09:19,702 --> 00:09:23,129 و اون بالا، جایی برای مجسمه جانورهای عجیب غریب و برجهای ساعت داغون 247 00:09:23,153 --> 00:09:26,129 که شاید برای صدها سال ثابت و مرده اند، 248 00:09:26,153 --> 00:09:27,664 من اون بالا هستم 249 00:09:27,688 --> 00:09:28,718 (ضرب) 250 00:09:28,742 --> 00:09:30,326 و من بتمن لعنتی هستم 251 00:09:30,350 --> 00:09:31,389 (ضرب) 252 00:09:31,413 --> 00:09:33,578 من بتموبایل و بترنگ دارم (ماشین و سلاح بتمن) 253 00:09:33,602 --> 00:09:35,997 و یه غار، راست راستی 254 00:09:36,021 --> 00:09:37,715 و تنها چیزی که میخواد یه کمد لوازم، 255 00:09:37,739 --> 00:09:39,683 یا یه اتاق پشتی یا پله اضطراری 256 00:09:39,707 --> 00:09:42,698 لباسای دست دوم فروشگاه دنی دیگه نیست. 257 00:09:42,722 --> 00:09:44,618 و تی شرت یقه دار آبی من 258 00:09:44,642 --> 00:09:48,119 اونی که بهم خیلی میاد ولی یه سوراخ پایینش داره 259 00:09:48,143 --> 00:09:51,167 وقتی که به نرده های پشت خونه آرتورو گیر کرد 260 00:09:51,191 --> 00:09:53,883 اما اصلا مهم نیست چون اون تیکشو کردم تو شلوارم 261 00:09:53,907 --> 00:09:55,126 و خیلی هم خوبه. 262 00:09:55,150 --> 00:09:57,067 همون تی شرت یقه دار آبی-- هم دیگه نیست! 263 00:09:57,091 --> 00:10:00,098 و من مثلا، مثلا متحول شدم. 264 00:10:00,122 --> 00:10:01,122 (ضرب) 265 00:10:01,434 --> 00:10:04,769 و دیگه کسی نیست که بتمن رو به خاطر حاضرجوابی با کمر بند بزنه 266 00:10:04,793 --> 00:10:05,810 (ضرب) 267 00:10:05,834 --> 00:10:07,254 یا جواب ندادن. 268 00:10:07,278 --> 00:10:09,602 و هیچکس به بتمن نمیگه ساده 269 00:10:09,626 --> 00:10:11,175 یا احمق 270 00:10:11,199 --> 00:10:12,396 یا لاغرمردنی. 271 00:10:12,784 --> 00:10:16,003 و هیچکی برادر بتمن رو از شرکت تاکسیرانی ایسترن اخراج نمیکنه 272 00:10:16,027 --> 00:10:18,059 به خاطر کاهش نیرو، هیچکس. 273 00:10:18,083 --> 00:10:19,972 چون آنها چیزی جز احترام ندارند. 274 00:10:19,996 --> 00:10:22,131 و نه احترام ناشی از ترس، 275 00:10:22,155 --> 00:10:24,534 فقط احترام، احترام واقعی. 276 00:10:24,558 --> 00:10:25,559 (خنده حضار) 277 00:10:25,583 --> 00:10:27,090 چون هیچ کس از شما نمی ترسد. 278 00:10:27,114 --> 00:10:29,248 چون بتمن به معنی هیچکسی اسیب نمیبینه نیست. 279 00:10:29,272 --> 00:10:30,273 (ضرب) 280 00:10:30,297 --> 00:10:31,851 همیشه (ضرب دو تایی) 281 00:10:31,875 --> 00:10:34,312 چون جیزی که بتمن واقعا می خواهد نجات مردمه 282 00:10:34,336 --> 00:10:36,273 و شاید یه روزی پول قبضای مادربزرگ رو بده 283 00:10:36,273 --> 00:10:37,258 و خوشحال بمیره. 284 00:10:37,282 --> 00:10:39,478 و مثلا خیلی معروف بشه، واقعا. 285 00:10:39,502 --> 00:10:40,513 (خنده حضار) 286 00:10:40,537 --> 00:10:41,874 اووه -- و کشتن جوکر. 287 00:10:41,898 --> 00:10:43,358 (ضرب درام) 288 00:10:43,382 --> 00:10:46,040 امشب، مثل بیشتر شبها، تنها هستم. 289 00:10:46,064 --> 00:10:48,257 منتظر هستم و نگاه میکنم' 290 00:10:48,281 --> 00:10:49,463 مثل یک عقاب 291 00:10:49,487 --> 00:10:50,657 و یا مثل یک -- 292 00:10:50,681 --> 00:10:52,390 نه ، آره،همون مثل عقاب 293 00:10:52,414 --> 00:10:53,415 (خنده حضار) 294 00:10:53,439 --> 00:10:56,257 و شنلم داره تو باد میپیچه چون این لعنتی خیلی بلنده 295 00:10:56,281 --> 00:10:57,695 و گوشهای نوک تیزم رو هم دارم، 296 00:10:57,719 --> 00:11:00,549 و ماسکی که نصف صورتم رو میپوشونه هم رو صورتمه، 297 00:11:00,573 --> 00:11:04,049 و همه وسایلم که ضد گلولس رو سینمه پس صدمه نمیبینم. 298 00:11:04,073 --> 00:11:05,787 و هیچ کس - هیچ کس! - 299 00:11:05,811 --> 00:11:07,850 نمیخواد بین بتمن و 300 00:11:07,874 --> 00:11:09,053 عدالت وایسه. 301 00:11:09,077 --> 00:11:10,879 (ضرب درام) (خنده حضار) 302 00:11:10,903 --> 00:11:12,411 از جایی که من هستم، 303 00:11:12,435 --> 00:11:14,022 می تونم همه چیزو بشنوم. 304 00:11:14,046 --> 00:11:15,212 (سکوت) 305 00:11:15,236 --> 00:11:16,396 یه جایی تو شهر، 306 00:11:16,420 --> 00:11:19,636 یه پیرزن داره یه ظرف غذای مونده رو از آشغالا در میاره 307 00:11:19,660 --> 00:11:22,510 و داره یه تیکه مرغ سوخاری رو که 308 00:11:22,534 --> 00:11:24,115 یکی قبلا تف کرده، میزاره تو دهنش. 309 00:11:24,115 --> 00:11:27,178 و یه جایی یک دکتر با مدل موی داغون و کت سیاه آزمایشگاهی 310 00:11:27,202 --> 00:11:29,320 تلاش میکنه برای پیدا کردن درمانی برای بیماری 311 00:11:29,340 --> 00:11:32,042 که قراره همه ما رو منقرض کنه یه روزی. 312 00:11:32,066 --> 00:11:33,426 و یه جایی یک مرد هست، 313 00:11:33,450 --> 00:11:34,847 مردی در لباس سرایداری 314 00:11:34,871 --> 00:11:36,804 مست و کج و کوله میره خونه 315 00:11:36,828 --> 00:11:40,580 بعد از اینکه نصف حقوقشو داده بابت بطریهای آب جو 316 00:11:40,604 --> 00:11:43,548 و نصف دیگشم تو یک قرار 4 ساعته داده به یه خانمه 317 00:11:43,572 --> 00:11:45,997 تو یه خیابانی که همه چراغهاش تیر خورده 318 00:11:46,021 --> 00:11:49,144 توسط افرادی که ترجیح می دن که همه کاراشون رو تو تاریکی انجام بدن. 319 00:11:49,144 --> 00:11:51,004 و یه چهار راه اونورتر از مرد سرایدار، 320 00:11:51,028 --> 00:11:53,942 یه گروه مفت خور که زیاد هم سرشون نمیشه، 321 00:11:53,966 --> 00:11:56,490 منتظر مرد سرایدارن با زنجیر چرخ زنگزده 322 00:11:56,514 --> 00:11:58,183 و چوب بیسبال تقلبی لوییس ویل، 323 00:11:58,207 --> 00:11:59,989 و اگر یک سنت از او نگیرند 324 00:12:00,013 --> 00:12:01,164 که نمیگیرن، 325 00:12:01,188 --> 00:12:04,546 انقدر میزننش که ماهیچه های بازوشون شروع به سوختن کنه، 326 00:12:04,570 --> 00:12:06,643 تا جایی که دیگه دندون تو دهنش نمونه. 327 00:12:06,667 --> 00:12:08,166 اما آنها روی من حساب نمیکنند 328 00:12:08,664 --> 00:12:10,911 اونها به کمتر از شوالیه تاریکی فکر نمیکنند 329 00:12:10,935 --> 00:12:13,929 با معده پر از مواد غذایی و ماکارونی و پنیر 330 00:12:13,953 --> 00:12:15,542 با سوسیس "وینا" 331 00:12:15,566 --> 00:12:16,567 (خنده حضار) 332 00:12:16,591 --> 00:12:19,147 چون آنها ترجیح می دن باور کنن که من وجود ندارم 333 00:12:19,893 --> 00:12:23,506 و از ۸۷ طبقه بالاتر، میتونم صدای یکی از مفت خورا رو بشنوم 334 00:12:23,530 --> 00:12:25,831 "پولو رد کن بیاد" -- به همین سرعت 335 00:12:25,855 --> 00:12:27,598 فقط، "اون پول لعنتی رو رد کن بیاد" 336 00:12:27,622 --> 00:12:31,175 من شنیدم سرایدار یه چیزی زیر لب در مستی گفت، و رنگش پرید، 337 00:12:31,199 --> 00:12:32,376 و از ۸۷ طبقه بالاتر 338 00:12:32,400 --> 00:12:35,508 میتونم صدای ادرارشو بشنوم 339 00:12:35,532 --> 00:12:37,413 بنابراین من پریدم پایین، خیلی تند 340 00:12:37,437 --> 00:12:40,452 و من شبیه تاریکی هستم، مثل "سوششششش" 341 00:12:40,476 --> 00:12:42,931 و من یه بترنگ زدم به چراغ بدون غاب 342 00:12:42,955 --> 00:12:43,994 (ضرب سنج) 343 00:12:44,018 --> 00:12:46,146 و همشون یدفعه گفتن "وووههووووو، لعنتی 344 00:12:46,170 --> 00:12:47,761 کی چراغو خاموش کرد؟" 345 00:12:47,785 --> 00:12:48,786 (خنده حضار) 346 00:12:48,810 --> 00:12:50,479 "اون چیه اونجا؟" "چی؟" 347 00:12:50,503 --> 00:12:52,096 "هر چی داری بده من پیر مرد!" 348 00:12:52,120 --> 00:12:53,286 "کسی میشنوه؟" 349 00:12:53,310 --> 00:12:57,150 "چیو؟ هیچ چیزی نیست. نه، واقعا - هیچ خفاشی نیست "! 350 00:12:57,174 --> 00:12:58,401 اما بعد ... 351 00:12:58,425 --> 00:13:01,904 یکی از سه اوباش افتاد، خورد تو سرش-- پاااووو! 352 00:13:01,928 --> 00:13:04,785 و شماره دومشتو ول داد تو شنل سیاهی که جلوش بود، 353 00:13:04,809 --> 00:13:06,618 اما قبل از اینکه مشتش بخوره به جایی، 354 00:13:06,642 --> 00:13:08,546 من یه در سطل اشغال برداشتم -- 355 00:13:08,570 --> 00:13:09,757 زدم تو اونجاش! 356 00:13:09,781 --> 00:13:11,896 و شماره یک با یه لگد پرشی اومد، 357 00:13:11,920 --> 00:13:14,551 اما من جودو هم بلدم، پس اینجوریم -- 358 00:13:14,575 --> 00:13:18,356 (ضرب درام) 359 00:13:18,380 --> 00:13:19,531 دوبار! 360 00:13:19,555 --> 00:13:20,556 (ضرب درام) 361 00:13:20,580 --> 00:13:21,805 (خنده حضار) 362 00:13:21,829 --> 00:13:23,281 (ضرب درام) 363 00:13:23,305 --> 00:13:25,065 اما قبل از من بتونم آسیب بیشتری بزنم، 364 00:13:25,089 --> 00:13:27,288 یهو همه ما صدای "کلیک، کلیک" شنیدیم 365 00:13:28,217 --> 00:13:30,453 و ناگهان همه چیز آرام می شود. 366 00:13:31,049 --> 00:13:33,065 و اون آخرین مفتخور 367 00:13:33,089 --> 00:13:35,196 یه اسلحه برداشت و مستقیم نشونه گرفت به بالا، 368 00:13:35,196 --> 00:13:36,921 انگار مثلا عیسی مسیح رو گروگان گرفته 369 00:13:36,921 --> 00:13:39,540 و یه جوری تهدید میکنه انگار میخواد ماه رو سوراخ کنه 370 00:13:39,564 --> 00:13:41,836 و مفت خوری که ضربه به کلش خورده بود 371 00:13:41,860 --> 00:13:43,128 که میخواست منو با لگد بزنه 372 00:13:43,152 --> 00:13:45,645 و اونیکی مفت خور که لگد به اونجاش خورده بود 373 00:13:45,669 --> 00:13:48,550 هردو با تقلا داشتن عقبی میرفتن از سایه تاریکی که پشتشون بود. 374 00:13:48,574 --> 00:13:50,257 و مرد مست، مرد سرایدار، 375 00:13:50,281 --> 00:13:52,544 یه گوشه چمباتمه زده و به سنت انتونی دعا میکنه 376 00:13:52,568 --> 00:13:54,684 چون فقط اونو یادش میاد. 377 00:13:54,708 --> 00:13:55,709 (ضرب دوبل) 378 00:13:55,733 --> 00:13:56,885 و من اونجا: 379 00:13:57,310 --> 00:13:58,680 چشمام می درخشه، 380 00:13:58,704 --> 00:14:00,711 شنل تو باد تاب میخورد. 381 00:14:00,735 --> 00:14:01,736 (ضرب) 382 00:14:01,760 --> 00:14:03,257 جلیقه ضد گلوله 383 00:14:03,281 --> 00:14:05,821 و قلبم از پشتش با کد مورس میگه: 384 00:14:05,845 --> 00:14:06,996 «باهام شوخی کن 385 00:14:07,020 --> 00:14:08,171 فقط یه بار 386 00:14:08,195 --> 00:14:09,346 زود باش 387 00:14:09,370 --> 00:14:10,520 فقط سعی کن» 388 00:14:10,830 --> 00:14:12,910 و آخرین مفت خور، 389 00:14:12,934 --> 00:14:14,249 اونی که تفنگ داره-- 390 00:14:14,273 --> 00:14:15,424 آره، میخنده. 391 00:14:15,448 --> 00:14:16,630 تفنگشو پایین میاره. 392 00:14:16,654 --> 00:14:17,964 و به سمت من نشونه میگیره 393 00:14:17,988 --> 00:14:19,439 و به ماه استراحت میده. 394 00:14:19,463 --> 00:14:21,636 و مستقیم بین گوشهای تیزم رو نشونه گرفت، 395 00:14:21,660 --> 00:14:24,609 مثل تیر دروازه، و تیم مخصوصش. 396 00:14:25,444 --> 00:14:28,113 و سرایدار همچنان سنت انتونی رو صدا میکنه. 397 00:14:28,137 --> 00:14:29,493 ولی خودشو جمو جور نمیکنه 398 00:14:30,277 --> 00:14:31,955 و برای یک ثانیه، 399 00:14:31,979 --> 00:14:33,233 مثل اینکه ... 400 00:14:35,040 --> 00:14:36,765 شاید من میخوام شکست بخورم. 401 00:14:38,899 --> 00:14:40,057 نهههههههه 402 00:14:40,081 --> 00:14:41,097 (درامز) 403 00:14:41,121 --> 00:14:42,306 شلیک! شلیک! 404 00:14:42,330 --> 00:14:43,481 "منو نکش، مرد!" 405 00:14:43,505 --> 00:14:45,463 تلق، مچ میشکنه، گردن خورد میشه 406 00:14:45,487 --> 00:14:49,470 پوستش به اسید میخوره اااههههههه 407 00:14:49,494 --> 00:14:50,732 و روی زمین 408 00:14:50,756 --> 00:14:51,954 و من روش وایستادم 409 00:14:51,978 --> 00:14:53,887 و حالا تفنگ تو دست منه 410 00:14:53,911 --> 00:14:56,575 من از اسلحه متنفرم، بدم میاد بگیرم دستم چون من بتمن هستم 411 00:14:56,599 --> 00:14:57,777 در ضمن 412 00:14:57,801 --> 00:15:01,359 بتمن اسلحه دوست نداره چون پدر و مادرش خیلی وقت پیش با تفنگ مردن 413 00:15:01,383 --> 00:15:02,598 اما برای یه لحظه، 414 00:15:02,622 --> 00:15:03,940 چشام به سفیدی درخشید، 415 00:15:03,964 --> 00:15:05,123 و من این چیزو نگه داشتم 416 00:15:05,147 --> 00:15:07,130 برای صحبت با این مفت خوره 417 00:15:07,154 --> 00:15:08,900 به زبانی که شاید میفهمه. 418 00:15:08,924 --> 00:15:10,471 کلیک کلیک ! 419 00:15:10,495 --> 00:15:11,508 (ضرب ) 420 00:15:11,532 --> 00:15:14,217 و مفت خور تبدیل میشه به هیچ و پوچ، تبدیل میشه یه هیچی خور 421 00:15:14,217 --> 00:15:17,816 به هرچیزی که وقتی از اسید درت میارن هستی 422 00:15:18,784 --> 00:15:20,760 دیگه فقط من و سرایدار هستیم. 423 00:15:21,555 --> 00:15:23,025 و من بلندش میکنم، 424 00:15:23,049 --> 00:15:26,182 عرق و ادکلون ارزون رو از پیشونیش پاک میکنم. 425 00:15:26,206 --> 00:15:27,982 و به من التماس میکنه که بهش صدمه نزنم 426 00:15:27,982 --> 00:15:30,196 و محکم یقشو میگیرم این یقیه تیشرت سرایداری، 427 00:15:30,220 --> 00:15:31,507 و میارم ش تو صورت خودم 428 00:15:31,531 --> 00:15:33,611 بلند تر از منه اما شنل معلوم نمیکنه 429 00:15:33,635 --> 00:15:36,028 و بعد خوب گوش میکنه وقتی تو چشاش نگاه میکنم 430 00:15:36,052 --> 00:15:37,773 و فقط دو کلمه میگم 431 00:15:38,467 --> 00:15:40,075 "بروخانه ." 432 00:15:41,282 --> 00:15:42,528 و اونم میره 433 00:15:42,552 --> 00:15:45,020 هر 3 متر پشتشو می پاد. 434 00:15:45,044 --> 00:15:47,633 و من از ساختمون به ساختمون می پرم 435 00:15:47,657 --> 00:15:49,061 چون میدونم خونش کجاست 436 00:15:49,085 --> 00:15:51,889 دستاشو میبینم که میلرزه وقتی کلیدشو در میاره 437 00:15:51,913 --> 00:15:53,622 و در خونشو باز میکنه 438 00:15:53,646 --> 00:15:54,917 و منم برمیگردم به رختخوابم 439 00:15:54,941 --> 00:15:57,213 قبل از اینکه وارد خونش بشه. 440 00:15:57,548 --> 00:15:59,167 و میشنوم که شیرو باز میکنه 441 00:15:59,191 --> 00:16:01,447 و یه لیوان اب گرم میریزه. 442 00:16:01,796 --> 00:16:03,692 و بعد لیوان رو میزاره تو سینک 443 00:16:04,399 --> 00:16:05,800 و صدای پاشو میشنوم. 444 00:16:06,630 --> 00:16:08,685 و ارومتر میشه وقتی میرسه به اتاق من. 445 00:16:09,758 --> 00:16:12,883 بعد لای در خیلی اروم باز میکنه. 446 00:16:13,953 --> 00:16:15,781 یه قدم میاد تو، 447 00:16:15,805 --> 00:16:17,311 که تا حالا این کارو نکرده بود. 448 00:16:17,677 --> 00:16:18,677 (ضرب) 449 00:16:19,167 --> 00:16:20,797 و به تاریکی خیره شده 450 00:16:20,821 --> 00:16:23,486 صورتش شده رنگ پیاده رو تو تابستون 451 00:16:23,510 --> 00:16:25,091 و الکی مثلا تازه بیدار شدم 452 00:16:25,115 --> 00:16:27,524 و میگم چی شده بابا؟ 453 00:16:28,452 --> 00:16:30,723 و سرایدار چیزی نمیگه. 454 00:16:31,753 --> 00:16:32,914 اما من در تاریکی میبینم، 455 00:16:32,938 --> 00:16:34,311 دستشو میبینم که درد داره 456 00:16:34,335 --> 00:16:36,449 و سرشو به سمت من میاره. 457 00:16:36,473 --> 00:16:38,849 و بلند میکنه که من صورتشوببینم، 458 00:16:38,873 --> 00:16:40,739 که من چشاشوببینم. 459 00:16:40,763 --> 00:16:43,135 و رو لپش خیسه اما عرق نیست. 460 00:16:43,704 --> 00:16:45,485 و فقط وایساده و نفس میکشه، 461 00:16:45,509 --> 00:16:47,941 مثل اینکه چشای منو شناخته، 462 00:16:47,965 --> 00:16:50,655 مثل اینکه سینه ی ضد گلوله منو شناخته، 463 00:16:51,513 --> 00:16:53,456 مثل اینکه یادش میاد بابای منه. 464 00:16:57,575 --> 00:17:00,531 و برای مدت طولانی من حرفی نزدم. 465 00:17:02,583 --> 00:17:04,609 و او میچرخه و دستگیره در را میگیره. 466 00:17:04,633 --> 00:17:06,061 و سمت منم نگاه نمیکنه، 467 00:17:06,085 --> 00:17:08,627 اما میشنوم که دو تا کلمه رو زمزمه میکنه: 468 00:17:10,253 --> 00:17:11,667 «من متاسفم.» 469 00:17:14,317 --> 00:17:17,596 من دولا میشم و لای پنجره رو باز میکنم. 470 00:17:18,697 --> 00:17:20,382 اگربه اندازه کافی بالا نگاه کنید، 471 00:17:21,036 --> 00:17:22,612 میتوانید من را ببینید. 472 00:17:23,519 --> 00:17:24,936 و از جایی که من هستم - 473 00:17:25,641 --> 00:17:26,912 (سنج) 474 00:17:27,692 --> 00:17:29,442 من میتوانم همه چیز را بشنوم. 475 00:17:32,076 --> 00:17:40,500 (تشویق) 476 00:17:40,544 --> 00:17:41,761 متشکرم. 477 00:17:41,801 --> 00:17:49,140 (تشویق)