1 00:00:00,996 --> 00:00:03,073 امشب من می خواهم موضوعی را روشن کنم 2 00:00:03,073 --> 00:00:07,699 که یک شخص محبوب را دعوت کنم، یک دوست یا غریبه 3 00:00:07,699 --> 00:00:10,130 تا یک مصاحبه معناداری را با شما ثبت کنم 4 00:00:10,130 --> 00:00:14,536 که می تواند یکی از مهم ترین لحظه های زندگی انسان 5 00:00:14,536 --> 00:00:17,481 و شما باشد. 6 00:00:17,481 --> 00:00:20,825 وقتی که ۲۲ سالم بود٬ خوش شانس بودم که حرفه خودم رو پیدا کرده بودم 7 00:00:20,825 --> 00:00:23,285 هنگامی که در مسیر ساخت داستان های رادیویی افتادم. 8 00:00:23,285 --> 00:00:25,719 تقریبا در همان زمان٬ 9 00:00:25,719 --> 00:00:30,688 من فهمیدم که پدرم که بسیار به او نزدیک بودم٬ همجنسگراست. 10 00:00:30,688 --> 00:00:32,990 کاملاً شگفت زده شدم. 11 00:00:32,990 --> 00:00:35,498 ما خانواده نزدیکی بودیم٬ 12 00:00:35,498 --> 00:00:37,889 و من له شدم. 13 00:00:37,889 --> 00:00:40,234 در جایی از در بین گفتگوهای عجیبمان٬ 14 00:00:40,234 --> 00:00:42,904 پدرم ماجرای آشوب استون وال را نیز تعریف کرد. 15 00:00:42,904 --> 00:00:46,178 او گفت که شبی در سال ۱۹۶۹ 16 00:00:46,178 --> 00:00:48,883 گروهی از مردان زن نمای سیاه پوست و لاتین 17 00:00:48,883 --> 00:00:52,529 در برابر پلیس در میخانهای مخصوص همجنس بازان در منهتن مقاومت کردند 18 00:00:52,529 --> 00:00:54,549 نام آن مهمانسرای «استون وال» بود٬ 19 00:00:54,549 --> 00:00:58,078 و این که چگونه این جنبش مدرن حقوق همجنسگرایان را رقم زد. 20 00:00:58,078 --> 00:01:01,417 داستان فوق العاده ای بود و توجه مرا جلب کرد. 21 00:01:01,417 --> 00:01:05,628 پس من تصمیم گرفتم تا دستگاه ضبط خودم رو برداشته و بیشتر بفهمم. 22 00:01:05,628 --> 00:01:09,804 به کمک آرشیودار جوانی به نام مایکل شیرکر٬ 23 00:01:09,804 --> 00:01:12,381 همه آنهایی را که میتوانستیم بیابیم را پیدا کردیم 24 00:01:12,381 --> 00:01:15,817 که در آن شب در استون وال بودند. 25 00:01:15,817 --> 00:01:17,814 مصاحبه ها را ضبط می کردیم٬ 26 00:01:17,814 --> 00:01:20,043 من فهمیدم چگونه میکروفن این اجازه رو به من میده 27 00:01:20,043 --> 00:01:22,779 تا به جاهایی برم که هرگز نمیرفتم 28 00:01:22,779 --> 00:01:26,912 و با آدم هایی صحبت کنم که ممکن بود هرگزبا آنها صحبت نمیکردم. 29 00:01:26,912 --> 00:01:28,754 من این امتیاز را داشتم که 30 00:01:28,754 --> 00:01:32,648 با بسیاری از انسان های فوق العاده٬ پرتکاپو و شجاع اشنا شوم 31 00:01:32,648 --> 00:01:34,830 که تا به آن روز آنها را ملاقات نکرده بودم. 32 00:01:34,830 --> 00:01:36,934 این اولین باری بود که داستان استون والStonewall( دیوار سنگی) 33 00:01:36,934 --> 00:01:38,986 برای شنیدن در سطح ملی بیان می شد. 34 00:01:38,986 --> 00:01:41,239 من برنامه را به پدرم تقدیم کردم٬ 35 00:01:41,249 --> 00:01:46,715 این رابطه مرا با او تغییر داد و زندگی من را عوض کرد. 36 00:01:48,181 --> 00:01:51,617 طی ۱۵ سال بعدی٬ مستندهای رادیویی بیشتری ساختم٬ 37 00:01:51,617 --> 00:01:55,681 تا داستان مردمی را روشن کنم که به ندرت از آن ها در رسانه ها صحبت شده. 38 00:01:55,681 --> 00:01:57,260 هرچه می گذشت٬ 39 00:01:57,260 --> 00:01:59,860 من میدیدم که این عمل ساده یعنی مصاحبه 40 00:01:59,860 --> 00:02:02,020 می تواند معنای زیادی برای مردم داشته باشد٬ 41 00:02:02,020 --> 00:02:05,711 به خصوص آنهایی که می گفتند داستانشان اهمیتی ندارد. 42 00:02:05,711 --> 00:02:08,080 میتوانستم واقعاً بگم مردم کمرشان میشکست 43 00:02:08,080 --> 00:02:10,866 وقتی که شروع به صحبت با میکروفن کردند. 44 00:02:10,866 --> 00:02:15,371 در سال ۱۹۹۸ مستندی را درباره آخرین هتل بااتاقکهای ارزان 45 00:02:15,371 --> 00:02:17,762 درمحله باوری در منهتن نیویورک ساختم. 46 00:02:17,762 --> 00:02:20,432 آدم هایی که در هتلهایی ارزان برای مدتها زندگی می کردند. 47 00:02:20,432 --> 00:02:22,824 آنها در اتاقکهایی به کوچکی در اندازه سلول زندان زندگی کردند 48 00:02:22,824 --> 00:02:24,124 که با توری مرغی محافظت می شد 49 00:02:24,124 --> 00:02:27,088 تا نتوانی از اتاقی به اتاق دیگر بروید. 50 00:02:27,088 --> 00:02:31,067 سپس من کتابی را درباره آنها با کمک عکاسی به نام هاروی ونگ نوشتم. 51 00:02:31,067 --> 00:02:35,491 یادم میاد که به یکی از این اتاقهای ارزان قیمت میرفتم و نسخه اولیه کتاب همراهم بود 52 00:02:35,491 --> 00:02:38,079 و به یکی از بچه ها صفحه اش را نشان دادم 53 00:02:38,079 --> 00:02:40,354 او ایستاد و در سکوت به آن خیره شد٬ 54 00:02:40,354 --> 00:02:42,653 سپس او کتاب را از دستم گرفت 55 00:02:42,653 --> 00:02:46,136 و شروع به دویدن در دالان طولانی و باریک کرد 56 00:02:46,136 --> 00:02:47,645 در حالی که کتاب بالای سرش بود 57 00:02:47,645 --> 00:02:52,010 فریاد زنان می گفت: «من هستم٬ من هستم» 58 00:02:52,010 --> 00:02:56,863 (تشویق) 59 00:02:56,863 --> 00:03:00,694 به طرق مختلف «من هستم» تبدیل به نمادسازمان غیر انتفاعی استوری کورپس StoryCorps شد٬ 60 00:03:00,694 --> 00:03:04,270 این ایده عجیب که من سال ها پیش آن را داشتم. 61 00:03:04,270 --> 00:03:06,499 ایدهای بود که یک کار مستند تهیه کنم 62 00:03:06,499 --> 00:03:08,356 وآن را به همان شکل واقعیتی نشان دهم. 63 00:03:08,356 --> 00:03:10,610 عموماً مستندات خبری 64 00:03:10,610 --> 00:03:14,696 درباره ضبط مصاحبه ها برای تهیه اثری هنری و یا سرگرمی 65 00:03:14,696 --> 00:03:18,944 یا آموزشی است که توسط بسیاری از مردم دیده و شنیده شود٬ 66 00:03:18,944 --> 00:03:20,325 اما خواستم چیزی را امتحان کنم 67 00:03:20,325 --> 00:03:23,473 که خود مصاحبه هدف آن بود، 68 00:03:23,473 --> 00:03:26,445 و ببینیم که چه میشود اگر ما به مردم این شانس را بدهیم 69 00:03:26,445 --> 00:03:29,069 که به این طریق شنیده شوند. 70 00:03:29,069 --> 00:03:32,119 پس ۱۱ سال پیش در ترمینال مرکزی نیویورک٬ 71 00:03:32,119 --> 00:03:36,492 ما اتاقکی را در جایی ساختیم که هرکس بتواند بیاید آنجا وبرای گرامی داشت شخصی دیگری 72 00:03:36,492 --> 00:03:39,503 با او درباره زندگیش مصاحبه کند. 73 00:03:39,503 --> 00:03:43,334 شما به این اتاقکها آمده و با یک همراه ملاقات می کنید که راهنمای شماست. 74 00:03:43,334 --> 00:03:45,911 شما در برابر مثلا پدربزرگتون می نشینید، 75 00:03:45,911 --> 00:03:48,953 برای نزدیک به یک ساعت شما می شنوید و صحبت می کنید. 76 00:03:48,953 --> 00:03:52,645 خیلی از مردم طوری بهش نگاه می کردند که انگار آخرین گفتگوی بین آنهاست، 77 00:03:52,645 --> 00:03:55,640 برای چیزی که میخواهند ازآن شخص پرسند و یا به اوبگویند 78 00:03:55,640 --> 00:03:57,916 شخصی که برای انها خیلی ارزش دارد؟ 79 00:03:57,916 --> 00:04:01,203 در انتهای کار، شما با نسخه ای از مصاحبه آنجا را ترک می کنید 80 00:04:01,203 --> 00:04:03,861 و نسخه ای دیگر به مرکز آمریکایی مرکز فرهنگ عامه 81 00:04:03,861 --> 00:04:06,119 در کتابخانه کنگره می رود. 82 00:04:06,119 --> 00:04:10,175 بنابراین نوه نوه نوهای شما می توانند روزی سراغ این نسخهها رفته و پدربزرگ را 83 00:04:10,175 --> 00:04:12,368 از طریق صدا و داستانش بشناسند. 84 00:04:13,548 --> 00:04:16,705 پس ما این اتاقک را در شلوغ ترین مکان های دنیا ایجاد کردیم 85 00:04:16,705 --> 00:04:20,188 تا مردم را به این گفتگوی جذاب خودمانی 86 00:04:20,188 --> 00:04:21,419 با دیگران دعوت کنیم. 87 00:04:21,419 --> 00:04:26,225 من تصوری نداشتم که این کار جواب دهد یا نه، اما از ابتدا این جواب داد. 88 00:04:26,225 --> 00:04:29,104 مردم این تجربه را با احترام تمام دنبال کردند٬ 89 00:04:29,104 --> 00:04:32,471 و گفتگوهای فوق العاده ای در آنجا رخ داد. 90 00:04:32,471 --> 00:04:35,002 می خواهم بخشی از یک کار فیلمبرداری شده را نشان دهم 91 00:04:35,002 --> 00:04:38,763 از مصاحبهای که در خود اتاقک ایستگاه بزرگ مرکزی ضبط شده بود. 92 00:04:38,763 --> 00:04:43,291 این جاشوا لیتمن ۱۲ ساله است که با مادرش سارا مصاحبه می کند. 93 00:04:43,291 --> 00:04:45,497 جاش سندرم آسپرگر دارد. 94 00:04:45,497 --> 00:04:48,562 کودکان با سندرم آسپرگر بسیار باهوشند. 95 00:04:48,562 --> 00:04:50,721 اما از نظر اجتماعی کار سختی دارند. 96 00:04:50,721 --> 00:04:52,370 آنها معمولا وسواس دارند. 97 00:04:52,370 --> 00:04:54,576 و در مورد جاشوا٬ با حیوانات مشکل داشت. 98 00:04:54,576 --> 00:04:57,199 خوب این جاش است که با مادرش سارا صحبت می کند 99 00:04:57,199 --> 00:05:00,499 حدود ۹ سال پیش در ایستگاه مرکزی 100 00:05:00,499 --> 00:05:02,776 (ویدیو) جاش لیتمن: از ۱ تا ۱۰ نمره بده، 101 00:05:02,776 --> 00:05:05,758 آیا فکر میکنی زندگی تو بدون حیوانات متفاوت بود؟ 102 00:05:05,758 --> 00:05:08,565 سارا لیتمن: من فکر میکنم بدون حیوانات نمره ۸ مناسب بود٬ 103 00:05:08,565 --> 00:05:10,699 آنها لذت بیشتری را به زندگی اضافه می کنند. 104 00:05:10,699 --> 00:05:13,898 جاش: دیگه چطور زندگی تو بدون آنها تفاوت داشت؟ 105 00:05:13,898 --> 00:05:16,617 سارا: من دوست دارم سوسک ها و مارها نباشند. 106 00:05:16,617 --> 00:05:19,518 جاش: من با مارها مشکلی ندارم تا جایی که سمی نباشند 107 00:05:19,518 --> 00:05:20,919 فشارم بدن یا بلایی سرم بیارند. 108 00:05:20,919 --> 00:05:22,778 سارا: بله٬ من اصلا با مار کنار نمیام .. 109 00:05:22,778 --> 00:05:25,288 جاش: اما سوسک فقط حشرهای است که دوست داریم ازش متنفر باشیم. 110 00:05:25,288 --> 00:05:26,821 سارا: بله همینه. 111 00:05:26,821 --> 00:05:29,955 جاش: تا حالا فکر کردی که نمی تونی از پس یک بچه بربیای؟ 112 00:05:29,955 --> 00:05:33,345 سارا: من یادم میاد که وقتی تو کوچک بودی٬ قولنج بدی داشتی٬ 113 00:05:33,345 --> 00:05:34,948 همین جور گریه می کردی. 114 00:05:34,948 --> 00:05:38,105 جاش: قولنج چیه؟ سارا: وقتی که تو دل درد میگیری 115 00:05:38,105 --> 00:05:40,590 تنها کاری که میکنی فریاد است٬ مثلا برای ۴ ساعت. 116 00:05:40,590 --> 00:05:42,563 جاش: حتی بلندتر از ایمی؟ 117 00:05:42,563 --> 00:05:45,907 سارا: خوب تو صدات بلند بود٬ اما امی گوشخراش تر جیغ میزنه. 118 00:05:45,907 --> 00:05:49,111 جاش: من حس می کنم همه امی رو بیشتر دوست دارن٬ 119 00:05:49,111 --> 00:05:51,781 انگار او یک فرشته کوچک خیلی خوبه. 120 00:05:51,781 --> 00:05:55,644 سارا: خب من می فهمم که چرا تو اینجوری فکر می کنی 121 00:05:55,644 --> 00:05:58,483 و نمیگم چون تو سندرم آسپرگر داری٬ 122 00:05:58,483 --> 00:06:01,487 اما بسادگی میشه با ایمی دوست شد 123 00:06:01,487 --> 00:06:03,902 اما فکر میکنم با تو یه ذره مشکل تره 124 00:06:03,902 --> 00:06:07,942 اما اونایی که وقت میذارن تا تو رو بشناسن عاشقت میشن 125 00:06:07,942 --> 00:06:10,357 جاش: مثل بن٬ اریک و کارلوس؟ سارا: بله 126 00:06:10,357 --> 00:06:14,838 جاش: یعنی من دوستانی با کیفیت خوب ولی تعدادی کم دارم؟ (خنده) 127 00:06:14,838 --> 00:06:17,119 سارا: درباره خوب بودن قضاوت نمیکنم٬ اما فکر کنم .. 128 00:06:17,119 --> 00:06:20,887 جاش: منظورم اینه که اولش امی دوست کلودیا بود اما بعد ازش متنفر شد٬ 129 00:06:20,887 --> 00:06:22,914 او کلودیا رو دوست داشت اما بعدش ازش متنفر شد. 130 00:06:22,914 --> 00:06:24,802 سارا: این بخشی از جنبه دخترونه است عزیزم. 131 00:06:24,802 --> 00:06:28,134 مهم اینه که چندتا دوست خوب داری٬ 132 00:06:28,134 --> 00:06:30,160 و واقعاً این چیزیه که تو زندگی لازم داری. 133 00:06:30,160 --> 00:06:34,409 جاش: آیا من همون پسری شدم که شما می خواستید بشم؟ 134 00:06:34,409 --> 00:06:37,311 آیا توقعات شما رو برآورده کردم؟ 135 00:06:37,311 --> 00:06:40,074 سارا: تو فراتر از انتظارات من بودی نازنینم. 136 00:06:40,074 --> 00:06:44,834 درسته که تو این خیالات رو از این که کودک خودت چگونه بشه داری٬ 137 00:06:44,834 --> 00:06:48,727 زیرا تو باعث بلوغ من به عنوان یک مادر شدی٬ چرا که تو فکر میکنی.. 138 00:06:48,727 --> 00:06:50,888 جاش: خب من اونی بودم که شما رو مادر کردم! 139 00:06:50,888 --> 00:06:54,375 سارا: بله تو منو مادر کردی٬ و این نکته خوبیه. (خنده) 140 00:06:54,375 --> 00:06:56,199 اما همچنین چون تو متفاوت فکر می کنی 141 00:06:56,199 --> 00:06:59,102 از چیزی که کتاب های تربیت فرزند می گویند٬ 142 00:06:59,102 --> 00:07:02,562 من یادگرفتم که برای تو باید خارج از چارچوب فکر کنم٬ 143 00:07:02,562 --> 00:07:07,368 و این باعث شد من یک مادر و انسان خلاق تری بشم 144 00:07:07,368 --> 00:07:09,036 و همیشه به این خاطر ازت ممنونم. 145 00:07:09,036 --> 00:07:10,966 جاش: این وقتی امی به دنیا اومد کمکت کرد؟ 146 00:07:10,966 --> 00:07:15,800 سارا: البته که وقتی امی به دنیا اومد کمکم کرد٬ ولی تو خیلی برام مهمی. 147 00:07:15,800 --> 00:07:19,163 و من خیلی خوشبختم که تو رو به عنوان پسرم دارم. 148 00:07:19,163 --> 00:07:25,810 (تشویق تماشاگران) 149 00:07:26,980 --> 00:07:29,287 دیوید ایسی: وقتی این ماجرا به رادیوی ملی رفت٬ 150 00:07:29,287 --> 00:07:31,051 جاش صدها نامه را دریافت کرد 151 00:07:31,051 --> 00:07:33,373 که می گفت چه پسر فوق العاده ای بوده. 152 00:07:33,373 --> 00:07:35,602 مادرش سارا٬ آنها را در یک کتاب جمع کرد٬ 153 00:07:35,602 --> 00:07:39,648 و وقتی که جاش در مدرسه اذیت می شد٬ آنها باهم نامه ها را می خواندند. 154 00:07:39,648 --> 00:07:41,915 فقط میخوام بگم دو تا از قهرمانانم 155 00:07:41,915 --> 00:07:43,218 اینجا با ما هستند. 156 00:07:43,218 --> 00:07:48,019 سارا و فرزندش جاش لیتمان٬ که دانشجوی خوب کالج است. 157 00:07:48,019 --> 00:07:51,809 (تشویق تماشاگران) 158 00:07:51,809 --> 00:07:55,691 خب خیلی از مردم وقتی داستان های استوری کورپس را می شنوند به گریه می افتند 159 00:07:55,691 --> 00:07:57,638 و به خاطر این نیست که آن ها غمناک اند. 160 00:07:57,638 --> 00:07:58,962 بیشترشان اینگونه نیستند. 161 00:07:58,962 --> 00:08:02,015 اما من فکر می کنم بیشتر به خاطر شنیدن داستانی واقعی و اصیل 162 00:08:02,015 --> 00:08:04,406 در این لحظه است٬ وقتی برخی اوقات طرح آن مشکل است 163 00:08:04,406 --> 00:08:07,402 این که چه چیزی واقعی و چه چیزی تبلیغات است 164 00:08:07,402 --> 00:08:09,793 یه جورایی ضد مجموعه های تلویزیونی ریالیتی است. 165 00:08:09,793 --> 00:08:11,906 هیچکس اینجا نمی آید تا پولدار شود. 166 00:08:11,906 --> 00:08:13,787 هیچکس نمی آید تا معروف شود. 167 00:08:13,787 --> 00:08:16,991 این بسادگی عملی از روی سخاوت و عشق است. 168 00:08:16,991 --> 00:08:19,243 خیلی از اینها انسان های معمولی هستند 169 00:08:19,243 --> 00:08:24,375 صحبت از زندگی به همراه مهربانی٬ شجاعت٬ نجابت و وقار می کنند٬ 170 00:08:24,375 --> 00:08:26,372 و وقتی شما این نوع از داستان را می شنوید٬ 171 00:08:26,372 --> 00:08:30,755 بعضی وقت ها حس راه رفتن روی زمینی مقدس را می دهد. 172 00:08:30,755 --> 00:08:33,260 خب این تجربه در ایستگاه مرکزی موفق بود٬ 173 00:08:33,260 --> 00:08:35,650 و ما این را در تمام کشور گسترش دادیم. 174 00:08:35,650 --> 00:08:38,863 امروز بیش از یکصدهزار نفر در ۵۰ ایالت 175 00:08:38,863 --> 00:08:41,719 در هزاران شهر سرتاسر آمریکا 176 00:08:41,719 --> 00:08:44,064 مصاحبه های ضبط شده داریم. 177 00:08:44,064 --> 00:08:48,987 این تنها بزرگترین مجموعه از صداهای انسانی است که تا به حال گردآوری شده است. 178 00:08:48,987 --> 00:08:54,815 (تشویق تماشاگران) 179 00:08:54,815 --> 00:08:57,253 ما صدها نفر کمکی را استخدام کرده و آموزش دادیم 180 00:08:57,253 --> 00:08:59,969 تا به مردم در این آزمایش کمک کنند. 181 00:08:59,969 --> 00:09:02,384 سخت ترین سال و یا دو سال در استوری کورپس 182 00:09:02,384 --> 00:09:05,821 سفر به اطراف کشور و جمع آوری تجارب انسانی بود. 183 00:09:05,821 --> 00:09:07,980 آنها خود را شاهدی بر این ماجرا می دانند، 184 00:09:07,980 --> 00:09:09,385 و اگر شما از آن ها بپرسید٬ 185 00:09:09,385 --> 00:09:12,659 تمامی همراهان خواهند گفت مهمترین چیزی که 186 00:09:12,659 --> 00:09:15,527 در زمان حضور در این مصاحبه ها یادگرفتند 187 00:09:15,527 --> 00:09:18,963 این است که مردم اصولا خوب هستند. 188 00:09:18,963 --> 00:09:21,921 و من فکر کنم در سال های اول٬ شما ممکن بود بگویید 189 00:09:21,921 --> 00:09:24,557 که یه جورایی انتخاب از روی عمد رخ می داد٬ 190 00:09:24,557 --> 00:09:27,833 اما بعد از ده ها هزار مصاحبه با انواع آدم ها 191 00:09:27,833 --> 00:09:29,482 در هر بخش از کشور ... 192 00:09:29,482 --> 00:09:32,918 دارا و ندار٬ کوچک و بزرگ و پیر 193 00:09:32,918 --> 00:09:35,983 حدود ۸۰ زبان مختلف در طیف های متفاوت سیاسی ... 194 00:09:37,063 --> 00:09:41,277 شما ممکنه فکر کنید بعضی به دنبال اهداف خاصی هستند. 195 00:09:41,277 --> 00:09:44,568 من خیلی چیزها از این مصاحبه ها دریافتم. 196 00:09:44,568 --> 00:09:47,772 من درباره شعر، فرزانگی و خوبی یادگرفتم 197 00:09:47,772 --> 00:09:50,512 که در کلام مردم اطراف ما یافت می شود 198 00:09:50,512 --> 00:09:53,809 وقتی ما به سادگی وقت میگذاریم تا گوش بدیم. 199 00:09:53,809 --> 00:09:57,042 مثل این مصاحبه 200 00:09:57,042 --> 00:10:00,380 بین کارمند قمارخانه در بروکلین به نام دنی پراسا 201 00:10:00,380 --> 00:10:05,442 که همسرش را به استوری کورپس برای گفتگو جهت عشقش به او آورده بود. 202 00:10:06,632 --> 00:10:08,974 (صدا) دنی پراسا: ببین٬ مسأله اینه که 203 00:10:08,974 --> 00:10:11,450 من همیشه احساس گناه دارم وقتی میگم «عاشقتم». 204 00:10:11,450 --> 00:10:14,358 و این رو اغلب میگم. تا به تو یادآوری کنم 205 00:10:14,358 --> 00:10:17,214 با وجود اینکه پکرم٬ اما این جملات مال من است. 206 00:10:17,214 --> 00:10:20,668 مثل اینه که نوای زیبایی رو از یک رادیوی قدیمی داغون بشنوید٬ 207 00:10:20,668 --> 00:10:23,295 و ای خوبیه تو است که میگذاری رادیو کنارت باشه. 208 00:10:23,295 --> 00:10:26,101 آنی پراسا: اگر پیغامی روی میز آشپزخونه نبود٬ 209 00:10:26,101 --> 00:10:27,688 فکر میکردم مشکلی پیش اومده. 210 00:10:27,688 --> 00:10:29,742 تو هر صبح برایم نامه عاشقانه می نویسی. 211 00:10:29,742 --> 00:10:32,271 دنی: خب٬ تنها مشکلی که وجود داشت این بود که 212 00:10:32,271 --> 00:10:33,804 نتونستم خودکار لعنتی رو پیدا کنم. 213 00:10:33,804 --> 00:10:34,831 آنی: به شاهزاده ام؛ 214 00:10:34,831 --> 00:10:37,048 امروز هوای بیرون شدیداً بارونی است. 215 00:10:37,048 --> 00:10:39,001 من ساعت ۱۱:۲۰ با تو تماس می گیرم. 216 00:10:39,001 --> 00:10:40,817 دنی: این گزارشی از هوای رمانتیک بود. 217 00:10:40,817 --> 00:10:43,567 آنی: و من عاشقتم. عاشقتم. عاشقتم. 218 00:10:43,567 --> 00:10:46,666 دنی: وقتی مردی متأهل و خوشحال است٬ بی توجه به آنچه در کار رخ دهد٬ 219 00:10:46,666 --> 00:10:48,823 بی توجه به آنچه که در بقیه روز میگذره٬ 220 00:10:48,823 --> 00:10:50,544 خانه برایش پناهگاه است٬ 221 00:10:50,544 --> 00:10:53,097 و می داند که می تواند کسی را بغل کند 222 00:10:53,097 --> 00:10:56,644 بدون آنکه ناامیدش کند و بگوید: «دستت رو بکش.» 223 00:10:56,644 --> 00:10:59,271 ازدواج یعنی داشتن یک دستگاه تلویزیون رنگی. 224 00:10:59,271 --> 00:11:01,478 که هرگز نمی خواهید به سیاه و سفید بازگردید. 225 00:11:01,478 --> 00:11:04,820 (خنده) 226 00:11:04,820 --> 00:11:06,956 دیو ایسی: دنی قدی حدود ۱/۵ متر داشت 227 00:11:06,956 --> 00:11:10,369 با چشم های ضربدری و دندانی بدشکل٬ 228 00:11:10,369 --> 00:11:14,061 اما وجودش عشق بیشتری به همسرش میداد 229 00:11:14,061 --> 00:11:17,174 نسبت به تمام ستارگان مرد هالیوودی. 230 00:11:17,174 --> 00:11:19,077 چه چیز دیگری یاد گرفتم؟ 231 00:11:19,077 --> 00:11:21,979 درباره ظرفیت تقریباً غیر قابل تصور 232 00:11:21,979 --> 00:11:24,162 برای روح انسانی در بخشش. 233 00:11:24,162 --> 00:11:27,807 درباره تحمل و استحکام آموختم. 234 00:11:27,807 --> 00:11:31,150 مانند مصاحبه ای که با اوشا اسراییل و مری جانسون داشتم. 235 00:11:31,150 --> 00:11:35,701 وقتی اوشا نوجوان بود٬ تنها پسر مری را کشت٬ 236 00:11:35,701 --> 00:11:38,186 لارمیوم بیرد، که در دعوایی خیابانی جان داد. 237 00:11:38,186 --> 00:11:40,786 سال ها بعد٬ مری به زندان رفت 238 00:11:40,786 --> 00:11:43,526 تا با اوشا ملاقات کند و بفهمد که او که بود 239 00:11:43,526 --> 00:11:46,475 که جان فرزندش را گرفت. 240 00:11:46,475 --> 00:11:49,261 کم کم به شکل عجیبی آن ها دوستان همدیگر شدند٬ 241 00:11:49,261 --> 00:11:51,955 نهایتاً وقتی از ندامتگاه آزاد شد٬ 242 00:11:51,955 --> 00:11:55,321 اوشا در همسایگی مری مستقر شد. 243 00:11:55,321 --> 00:11:58,526 بخش کوتاهی از گفتگوی این دو را می بینیم 244 00:11:58,526 --> 00:12:01,069 دقیقاً بعد از اینکه آزاد شد. 245 00:12:02,079 --> 00:12:05,051 (ویدیو) مری جانسون: پسر واقعی من اینجا نیست. 246 00:12:05,051 --> 00:12:08,835 من نتونستم فارغ التحصیلی پسرم رو ببینم٬ و الآن تو داری به کالج میری. 247 00:12:08,835 --> 00:12:12,132 این شانس رو دارم که فارغ التحصیلی تو رو ببینم. 248 00:12:12,132 --> 00:12:14,593 من نتونستم عروسی اونو ببینم. 249 00:12:14,593 --> 00:12:18,502 خوشبختانه روزی٬ من قادرم اینو برای تو تجربه کنم. 250 00:12:18,502 --> 00:12:21,199 اوشا اسرائیل: فقط همین که اینها را از تو می شنوم 251 00:12:21,199 --> 00:12:24,859 و اینکه به این شکل در زندگی من هستی٬ به من انگیزه میده. 252 00:12:24,859 --> 00:12:29,616 منو ترغیب میکنه تا مطمئن شوم در مسیر درستی هستم. 253 00:12:29,616 --> 00:12:31,543 تو هنوز به من ایمان داری. 254 00:12:31,543 --> 00:12:35,119 و حقیقتی که تو اینکار رو با وجود مصیبتی که برات ساختم انجام میدی٬ 255 00:12:35,119 --> 00:12:37,209 بسیار فوق العاده است. 256 00:12:37,209 --> 00:12:43,106 مری: من میدونم که ساده نیست که باهم داستانی مشترک را بسازیم٬ 257 00:12:43,106 --> 00:12:45,869 حتی با این که روبروی هم نشستیم و به هم نگاه می کنیم. 258 00:12:45,869 --> 00:12:51,616 می دونم ساده نیست٬ پس من تو رو برای این کار تحسین میکنم. 259 00:12:51,616 --> 00:12:56,666 اوشا: خانم٬ شما رو دوست دارم. مری: پسرم٬ منم دوستت دارم. 260 00:13:00,156 --> 00:13:06,372 (تشویق) 261 00:13:06,372 --> 00:13:11,526 دیو ایسی: و بارها خوبی و شجاعت این مردم را بیاد آوردم٬ 262 00:13:11,526 --> 00:13:16,588 و چگونه انحنای تاریخ در برابر عدالت خم می شود. 263 00:13:16,588 --> 00:13:21,069 مثل داستان آلکسیس مارتینز٬ که نامش در تولد آرتور مارتینز بود 264 00:13:21,069 --> 00:13:23,693 در پروژه های هارولد ایکس در شیکاگو. 265 00:13:23,693 --> 00:13:26,526 در این مصاحبه٬ او با دخترش لسلی صحبت می کرد 266 00:13:26,526 --> 00:13:28,894 درباره پیوستن به دارودسته ای از جوانان٬ 267 00:13:28,894 --> 00:13:33,724 و سپس مرحله تغییر جنسیت به زنی که باید از ابتدا می بوده. 268 00:13:33,724 --> 00:13:36,223 این آلکسیس و دخترش لسلی است. 269 00:13:36,223 --> 00:13:39,482 (صدا) آلکسیس مارتینز: یکی از سخت ترین مسائل برایم 270 00:13:39,482 --> 00:13:42,408 این بود که همیشه می ترسیدم اجازه نداشته باشم 271 00:13:42,408 --> 00:13:45,287 در زندگی نوه ام باشم٬ 272 00:13:45,287 --> 00:13:47,585 اما تو منو کاملاً نابود کردی، 273 00:13:47,585 --> 00:13:48,909 تو و شوهرت. 274 00:13:48,909 --> 00:13:52,369 که یکی از نتایج اون ارتباط من با نوه هایم بود. 275 00:13:52,369 --> 00:13:55,946 آنها سر اینکه من مردم یا زن، مشاجره می کردند. 276 00:13:55,946 --> 00:13:58,433 لسلی مارتینز: اما اونا آزادند که درباره اش صحبت کنند. 277 00:13:58,433 --> 00:14:01,489 آلکسیس: آره آزادند٬ اما این برای من عجیب است. 278 00:14:01,489 --> 00:14:04,791 لسلی: تو نباید عذر خواهی کنید، لازم نیست حواست به حرف دیگران باشه. 279 00:14:04,791 --> 00:14:09,372 ما تو رو کنار نمیذاریم٬ و این چیزیه که من همیشه 280 00:14:09,372 --> 00:14:12,337 می خواستم بگم٬ که تو دوست داشتنی هستی. 281 00:14:12,337 --> 00:14:14,682 آلکسیس: می دونی٬ من هر روز این جوری زندگی می کنم. 282 00:14:14,682 --> 00:14:19,806 من به عنوان یه زن در خیابان قدم میزنم٬ و نسبت به اونی که هستم آرامش دارم. 283 00:14:19,806 --> 00:14:22,460 یعنی٬ کاش یه ذره صدام زیرتر بود٬ 284 00:14:22,460 --> 00:14:28,332 اما من با عشق راه میرم و سعی می کنم هر روز اینگونه زندگی کنم. 285 00:14:31,562 --> 00:14:34,906 دیو: حال من با عشق وارد میشم. 286 00:14:34,906 --> 00:14:37,808 می خواهم رازی را درباره شرکت خودم بگم. 287 00:14:37,808 --> 00:14:41,193 شجاعت زیادی رو می خواهد که این گفتگوها رو داشته باشیم. 288 00:14:41,193 --> 00:14:43,584 استوری کورپس فانی بودن ما را لحاظ می کند. 289 00:14:43,584 --> 00:14:47,601 شرکت کنندگان می دانند این صدای ضبط شده خیلی بعد از فوت آن ها شنیده خواهد شد. 290 00:14:47,601 --> 00:14:50,285 یک پزشک آسایشگاه به نام ایرا بیوک 291 00:14:50,285 --> 00:14:52,829 که همکار ما برای ضبط مصاحبه ها بود 292 00:14:52,829 --> 00:14:54,286 با آدم هایی که دارند می میرند. 293 00:14:54,286 --> 00:14:57,051 او کتابی به نام «چهار چیز که مهم هستند» نوشت 294 00:14:57,051 --> 00:15:00,882 درباره چهار چیزی که تو میخواهی به مهم ترین افراد زندگی ات بگویی. 295 00:15:00,882 --> 00:15:03,924 قبل از این که دنیا را ترک کنید: 296 00:15:03,924 --> 00:15:06,455 ممنون٬ دوستت دارم٬ 297 00:15:06,455 --> 00:15:09,682 مرا ببخش٬ تو را می بخشم. 298 00:15:09,682 --> 00:15:13,212 آنها درباره قدرتمندترین کلماتی هستند که ما به همدیگر می گوییم. 299 00:15:13,212 --> 00:15:16,718 و این اغلب اتفاقی است که در اتاقک استوری کورپس می افتد. 300 00:15:16,718 --> 00:15:20,095 موقعیتی است که شما حس نزدیکی با کسی که برایتان مهم است داشته باشید 301 00:15:20,095 --> 00:15:22,917 نه افسوسی و نه چیز نگفته ای. 302 00:15:22,917 --> 00:15:26,354 و این سخت است و شجاعت می خواهد٬ 303 00:15:26,354 --> 00:15:29,579 اما این دلیلیه که ما زنده هستیم٬ درسته؟ 304 00:15:31,299 --> 00:15:33,802 خب٬ جایزه تد. 305 00:15:33,802 --> 00:15:36,779 وقتی چند ماه گذشته٬ من اولین بار از تد و کریس 306 00:15:36,779 --> 00:15:40,615 درباره امکان دریافت جایزه شنیدم، کاملاً شوکه شدم. 307 00:15:40,615 --> 00:15:44,186 آن ها از من خواستند تا آرزوی مختصری را برای جامعه بشری بیان کنم، 308 00:15:44,186 --> 00:15:45,950 در حداکثر ۵۰ کلمه. 309 00:15:45,950 --> 00:15:48,694 و من درباره آن فکر کردم، و نوشته ای با ۵۰ کلمه تهیه کردم، 310 00:15:48,694 --> 00:15:53,381 چند هفته بعد، کریس تماس گرفت و گفت: «حالا وقتشه» 311 00:15:53,381 --> 00:15:56,329 اما آرزوی من این است: 312 00:15:56,329 --> 00:15:59,278 که شما به ما کمک کنید 313 00:15:59,278 --> 00:16:02,018 هرچه را در استوری کورپس آموختیم برداریم 314 00:16:02,018 --> 00:16:04,781 و به دنیا عرضه کنیم 315 00:16:04,781 --> 00:16:08,798 تا هرکس هرجای دنیا به راحتی یک مصاحبه فوق العاده را ترتیب دهد 316 00:16:08,798 --> 00:16:13,715 با انسانی دیگر تا برای تاریخ بماند. 317 00:16:13,715 --> 00:16:18,393 چگونه این کار را بکنیم؟ با این. 318 00:16:18,393 --> 00:16:22,071 ما به سرعت به آینده ای می رویم که همگی در دنیا 319 00:16:22,071 --> 00:16:24,114 دسترسی به یکی از این ها را خواهد داشت، 320 00:16:24,114 --> 00:16:27,945 و این قدرتی دارد که ۱۱ سال پیش نمی توانستم تصور کنم 321 00:16:27,945 --> 00:16:29,895 وقتی که استوری کورپس را راه انداختم. 322 00:16:29,895 --> 00:16:31,358 این میکروفن دارد، 323 00:16:31,358 --> 00:16:33,669 می تواند بگوید که چه کار کنید، 324 00:16:33,669 --> 00:16:36,200 و می تواند فایل های صوتی را بفرستد. 325 00:16:36,200 --> 00:16:38,522 آن ها اجزای اصلی هستند. 326 00:16:38,522 --> 00:16:41,726 خب اولین بخش از آرزو عملاً در حال جریان است. 327 00:16:41,726 --> 00:16:43,305 در طی چند ماه گذشته٬ 328 00:16:43,305 --> 00:16:46,300 تیم ما در استوری کورپس با تعصب کار میکردند 329 00:16:46,300 --> 00:16:49,760 تا نرم افزاری را برای خارج کردن مصاحبه ها از اتاقک تهیه کنند 330 00:16:49,760 --> 00:16:55,193 تا همه کس، در همه جا و در هر زمان بتوانند این را تجربه کنند. 331 00:16:55,193 --> 00:16:58,874 بدانید، استوری کورپس همیشه شامل دو نفر و یک راهنما بوده است 332 00:16:58,874 --> 00:17:02,839 تا به ضبط مصاحبه ها کمک کند، که برای همیشه باقی بمانند، 333 00:17:02,839 --> 00:17:04,887 اما در این لحظه٬ 334 00:17:04,887 --> 00:17:08,533 ما نسخه بتا از برنامه عمومی استوری کورپس را منتشر کردیم. 335 00:17:08,533 --> 00:17:11,720 برنامه یک راهنمای دیجیتالی است که شما را در 336 00:17:11,720 --> 00:17:14,105 فرآیند مصاحبه استوری کورپس همراهی می کند، 337 00:17:14,105 --> 00:17:15,777 کمک به انتخاب سوالات میکند، 338 00:17:15,777 --> 00:17:17,867 و تمام راهنماییهای لازم را ارائه میکند 339 00:17:17,867 --> 00:17:20,676 تا مصاحبه ای فوق العاده را انجام دهید، 340 00:17:20,676 --> 00:17:26,197 و سپس با یک اشاره آن را برای آرشیو ما در کتابخانه کنگره ارسال کنید. 341 00:17:26,197 --> 00:17:29,337 فناوری بخش ساده ماجراست. 342 00:17:29,337 --> 00:17:31,715 چالش اصلی به عهده شماست: 343 00:17:31,715 --> 00:17:34,913 که این ابزار را بردارید و تعیین کنید که چگونه از آن استفاده کنید 344 00:17:34,913 --> 00:17:37,878 در سراسر آمریکا و همه جهان، 345 00:17:37,878 --> 00:17:41,462 تا به جای ضبط هزاران مصاحبه استوری کورپس در سال، 346 00:17:41,462 --> 00:17:44,232 ما می توانیم ده ها هزار ضبط داشته باشیم 347 00:17:44,232 --> 00:17:46,188 یا صدها هزار عدد 348 00:17:46,188 --> 00:17:48,715 یا شاید حتی بیشتر. 349 00:17:48,745 --> 00:17:53,093 یک تکلیف ملی را تصور کنید٬ 350 00:17:53,093 --> 00:17:57,087 در حالی که تمامی دانش آموزانی که تاریخ آمریکا را مطالعه می کنند 351 00:17:57,087 --> 00:17:59,989 مصاحبه ای را با یک شخص بزرگتر درباره روز شکرگزاری ترتیب دهد، 352 00:17:59,989 --> 00:18:02,892 تا در تنها یک آخر هفته 353 00:18:02,892 --> 00:18:07,977 زندگی و تجربه یک نسل کامل از آمریکایی ها ثبت شود. 354 00:18:07,977 --> 00:18:13,512 (تشویق) 355 00:18:14,032 --> 00:18:19,354 یا مادرهایی را تصور کنید که در برابر تضادی در جایی از دنیا قرار دارند 356 00:18:19,354 --> 00:18:22,976 می نشینند که نه تنها درباره تضاد صحبت کنند 357 00:18:22,976 --> 00:18:25,173 اما برای اینکه بفهمیم آنها چه کسانی هستند٬ 358 00:18:25,173 --> 00:18:29,128 و در این مسیر، شروع به برقراری ارتباطی از اعتماد می کنند. 359 00:18:29,128 --> 00:18:32,014 یا روزی این سک سنت در تمام دنیا شود 360 00:18:32,014 --> 00:18:34,522 که مردم با مصاحبه ای تکریم شوند 361 00:18:34,522 --> 00:18:36,765 در ۷۵ سالگی تولدشون؛ 362 00:18:36,765 --> 00:18:39,041 و یا مردمی در جامعه خودشان 363 00:18:39,041 --> 00:18:44,195 که به خانه سالمندان، بیمارستان و اقامتگاه بی خانمان ها یا حتی زندان می روند 364 00:18:44,195 --> 00:18:47,725 مجهز به این برنامه باشند تا کسی را که در جامعه کمتر شنیده می شود تکریم کنند 365 00:18:47,725 --> 00:18:50,711 و از آن ها بپرسند که هستند، چه چیزی در زندگی آموختند، 366 00:18:50,711 --> 00:18:53,172 و چگونه می خواهند در یادها بمانند. 367 00:18:53,172 --> 00:18:58,707 (تشویق تماشاگران) 368 00:19:00,947 --> 00:19:04,224 حدود ۱۰ سال پیش من با پدرم مصاحبه ای رو ترتیب دادم 369 00:19:04,224 --> 00:19:09,019 که بک روانپزشک بود و تبدیل به فعال حقوق همجنسگرایی شد. 370 00:19:09,019 --> 00:19:12,456 این تصویر ما در آن مصاحبه است. 371 00:19:12,456 --> 00:19:15,637 تا همین چند سال پیش، من هیچ وقت درباره آن گفتگو فکر نمی کردم 372 00:19:15,637 --> 00:19:18,632 تا این که پدرم که به نظر در سلامت کامل بود، 373 00:19:18,632 --> 00:19:21,233 و هنوز بیماران را ۴۰ ساعت در هفته ملاقات می کرد، 374 00:19:21,233 --> 00:19:23,996 به سرطان مبتلا شد. 375 00:19:23,996 --> 00:19:27,386 او ناگهان چند روز بعد فوت کرد. 376 00:19:27,386 --> 00:19:29,661 روز ۲۸ ژوئن ۲۰۱۲ 377 00:19:29,661 --> 00:19:34,041 سالگرد آشوب «استون وال» بود. 378 00:19:34,041 --> 00:19:37,398 برای اولین بار ساعت ۳ صبح به آن مصاحبه گوش کردم 379 00:19:37,398 --> 00:19:39,126 در روزی که پدرم مرد. 380 00:19:39,126 --> 00:19:41,123 من دو تا کودک کوچولو در خانه دارم٬ 381 00:19:41,123 --> 00:19:44,582 و می دانم که تنها راهی که آنها این فرد را بشناسند 382 00:19:44,582 --> 00:19:49,428 که شخصیتی بزرگ در زندگی من بود از طریق این برنامه هاست. 383 00:19:49,428 --> 00:19:53,173 من فکر کردم که بتوانم خیلی عمیق تر از گذشته به استوری کورپس تکیه کنم، 384 00:19:53,173 --> 00:19:54,961 اما در آن لحظه بود 385 00:19:54,961 --> 00:19:59,820 که با تمام وجودم اهمیت ساخت مصاحبه هایی مثل این را دریافتم. 386 00:19:59,820 --> 00:20:01,913 روزانه مردم سراغ من می آید 387 00:20:01,913 --> 00:20:06,074 و می گویند٬ «آرزو داشتم که با پدرم یا مادربزرگم یا برادرم مصاحبه می کردم٬ 388 00:20:06,074 --> 00:20:08,342 اما من خیلی صبر کردم. 389 00:20:08,342 --> 00:20:10,478 حالا هیچ کس لازم نیست که صبر کند. 390 00:20:10,478 --> 00:20:12,158 در ابن لحظه٬ 391 00:20:12,158 --> 00:20:15,700 وقتی که اغلب، مراودات ما زودگذر و بی اهمیت تلقی میشود، 392 00:20:15,700 --> 00:20:18,197 به ما بپیوندید تا آرشیو دیجیتالی را تهیه کنیم 393 00:20:18,197 --> 00:20:22,514 در گفتگوهایی که مهم و بی پایان هستند. 394 00:20:22,514 --> 00:20:25,344 کمک کنید این هدیه را برای فرزندانمان بسازیم، 395 00:20:25,344 --> 00:20:29,342 این عهد و پیمان را به عنوان انسان باقی بگذاریم. 396 00:20:29,342 --> 00:20:33,268 من امیدوارم که کمک کنید تا این آرزو برآورده شود. 397 00:20:33,268 --> 00:20:37,779 مصاحبه با فامیل٬ دوست یا حتی غریبه. 398 00:20:37,779 --> 00:20:44,069 باهم می توانیم آرشیوی از خرد انسانی بسازیم٬ 399 00:20:44,069 --> 00:20:45,703 و شاید از طریق این فعالیت٬ 400 00:20:45,703 --> 00:20:49,665 ما یاد بگیریم که بیشتر گوش کنیم و کمتر فریاد بزنیم. 401 00:20:49,665 --> 00:20:54,193 شاید این گفتگوها بگویند که چه چیزی واقعاً مهم است. 402 00:20:54,193 --> 00:20:56,956 و شاید٬ فقط شاید 403 00:20:56,956 --> 00:20:59,742 این کمک کنه تا ما حقیقت ساده را دریابیم 404 00:20:59,742 --> 00:21:03,689 که هر زندگی٬ برای هر شخص٬ 405 00:21:03,689 --> 00:21:06,624 به طور مساوی وبینهایتی ارزش دارد. 406 00:21:06,624 --> 00:21:08,755 خیلی از شما ممنونم. 407 00:21:08,755 --> 00:21:10,905 (تشویق تماشاگران) 408 00:21:10,905 --> 00:21:15,113 ممنون. متشکرم. 409 00:21:15,113 --> 00:21:17,389 (تشویق تماشاگران) 410 00:21:17,389 --> 00:21:19,571 ممنون. 411 00:21:19,571 --> 00:21:24,935 (تشویق تماشاگران)